و میزان گردشگری در این کشورها کاهش یافته، بنابراین ایران میتواند مقصد جایگزین برای گردشگران غربیای باشد که تا پیش از این به کشورهای همجوار ایران میرفتند.
ایران فارغ از محدودیتهای سختافزاری (همچون کمبود هتلها و تاسیسات گردشگری) و نرمافزاری (همچون محدودیتهای حجاب و نوشیدنی الکلی و...)، به دلیل تفاوت نوع جاذبههای ترکیه با جاذبههای ایران، نمیتواند همه گردشگران اروپاییای که تا پیش از این به ترکیه میرفتند را به خود جلب کند. اما در نوشتار حاضر روی نکته دیگری تاکید دارم: همه تجربیات و دادههای گردشگری بینالمللی نشان میدهد گردشگران هیچ تمایلی به رفتن به کشورهای همسایه مناطق ناامن هم ندارند. یعنی چنانچه یک کشور ناامن باشد، وضعیت گردشگری در کشورهای همسایه آن نیز آسیب میبیند. در اینجا ابعاد این ماجرا را با بیان نمونههایی بیشتر روشن میکنم.
اندرس، ساندر و پاریس در سال ۱۹۹۲ در پژوهشی نشان دادند که گردشگران از سفر به کشورهای همسایه منطقه آسیبدیده نیز خودداری میکنند. همچنین دادههای سازمان جهانی گردشگری نشان میدهد که در طول جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، مصر، اسرائیل، اردن، ترکیه و امارات متحده عربی که عموماً چند هزار کیلومتر تا منطقه جنگی فاصله داشتند، کاهش ناگهانی گردشگر را تجربه کردند.
Image copyrightHOSSEIN LOHINEJADIAN. ALAMY STOCK PHOTO
هندرسون هم نشان میدهد ممکن است کشوری که تا پیش از این به عنوان محلی با ثبات و امن شناخته میشد، وجههاش تنها به علت همسایگی با کشوی که تروریستها در آن فعالیت دارند مخدوش و لکهدار شود. وی برای نمونه، به سنگاپور اشاره میکند که به عنوان کشوری قانونمند، منظم و با امنیت شهرت داشت؛ اما در پی بمبگذاری بالی در سال ۲۰۰۲، ناگهان نام خود را در میان توصیهها و گزارشهایی یافت که تمامی مناطق جنوب شرق آسیا را در بر میگرفت.
دراکس و کیوتن در سال ۲۰۰۳ درباره تاثیر تروریسم بر ابعاد زمانی و مکانی سفر پژوهشی انجام داده و ثابت کردند که آثار تروریسم محدود به کشور میزبان نمیشود؛ بلکه تبعات منفی آن به کشورهای همجوار نیز سرایت میکند. نمونههای بسیاری را میتوان در ادبیات دانش گردشگری یافت که این فرضیات را ثابت میکند.
همه این نمونهها نشان از یک چیز دارد: اگر منطقهای ناامن باشد، گردشگر به طور کلی تمایلی به رفتن به آن منطقه و نیز مناطق همجوارش، حتی تا چند هزار کیلومتر دورتر ندارد. بنابراین ایران هرچند به صورت جزیرهای امن در میان کشورهای ناامن ترکیه، عراق، افغانستان، یمن، سوریه و... ترسیم میشود، اما دقیقاً به همین دلیل که در میان این همه کشور آشوبزده قرار گرفته، در اولویت گردشگرانی که مایل به رفتن به مناطق امن هستند، نیست.
نکته دیگر به اشتباه گرفتن یک نقطه گردشگری با نقاط آشوب زده باز میگردد. برای نمونه در حمله یوگسلاوی به اسلونی در سال ۱۹۹۱، یک میلیون گردشگر که برای رفتن به یوگسلاوی بلیط یا هتل رزرو کرده بودند، سفر خود را کنسل کردند. تنها بخشی از این گردشگران به خاطر درگیر بودن یوگسلاوی در جنگ از رفتن به این کشور خودداری کردند؛ بخش عمده دیگر به خاطر اشتباه گرفتن نام اسلاوونیا (منطقهای در کرواسی یوگسلاوی) با نام اسلونی بود که از رفتن به یوگسلاوی پشیمان شدند. آنها گمان میکردند اسلونی که نامش به عنوان منطقهای جنگزده در اخبار و رسانهها بیان میشد، همان اسلوونیای کرواسی است که آنها میخواستند به آنجا بروند.
چنین پدیدهای به دفعات بسیار برای ایران نیز رخ داده است. تشابه نام ایران با عراق (که در املای انگلیسی، تنها حرف پایانیشان با یکدیگر تفاوت دارد) باعث شده همچنان بسیاری از غربیها بین این دو کشور دچار سردرگمی شوند؛ همچنانکه به طور کلی بسیاری از غربیان ایرانیها را مردمانی عرب میپندارند. هم کشور عراق به شدت آشوبزده است و هم کشورهای عرب خاورمیانه، عموماً امنیتشان متزلزل. بنابراین طبیعی است که این عوامل دست به دست هم بدهد تا گردشگرانی که عموماً اطلاعات تخصصی درباره یک مقصد ندارند، ایران را به عنوان کشوری آشوبزده در نظر گرفته و از سفر به این کشور خودداری ورزند.
Image copyrightAFP
نهایتاً آنکه به نظر نمیآید کشورهای غربی در شرایط کنونی به صنعت گردشگری در ایران اجازه شکوفایی و رونق بدهند. شارپلی در سال ۱۹۹۵ نشان داد که چگونه امریکا با تحریم گردشگری کوبا و چین و نیز بایکوت المپیک ۱۹۸۰ مسکو، به صنعت گردشگری این کشورها آسیب زد. همچنین زمانی که گامیبیا در غرب افریقا یک پیروزی سیاسی بدون خونریزی را از ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۴ به دست آورده بود، آژانس مشاوره مسافرتی برای گردشگران انگلیسی و اداره کشورهای مشترکالمنافع، چندین هشدار مسافرتی لازمالاجرا و پی در پی را بر ضد گردشگری این کشور صادر کرده و به صنعت گردشگری این کشور و در نتیجه به اقتصاد آن به شدت زیان رساند. همانند این تجربه را ایران نیز به تازگی از سر گذرانده است؛ زمانی که یکسال پیش بسیاری به رشد و رونق گردشگری در این کشور خوشبین بودند، ایالات متحده امریکا با اعمال محدودیت علیه کسانی که در پنح سال گذشته به ایران سفر کردهاند، به یکباره آب سرد را بر شعله این صنعت ریخت.
بنابراین با توجه به سه عاملی که در بالا بیان شد؛ یعنی دوری گزیدن گردشگران از سفر به همسایگی مناطق ناامن، اشتباه گرفتن مقاصد ناامن با مقاصد امن، و نهایتاً اعمال محدودیتهایی که کشورهای غربی و در رآس آنها امریکا بر گردشگری کشورهای متخاصم یا غیر دوست به اجرا میگذارند، نمیتوان به رونق گردشگری ایران در شرایط کنونی چندان امیدوار بود. در عوض، با توجه به همین عوامل و به ویژه دو عامل نخست، در شرایط کنونی که منطقه خاورمیانه بسیار ناامن است، صنعت گردشگری ایران نیز آسیبهای بیشتری خواهد دید و بخش قابل توجهی از گردشگران بالقوه خود را از دست خواهد داد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید