رفتن به محتوای اصلی

فدرالیسم، مسیر ناممکن گذار از جمهوری اسلامی ایران
07.07.2023 - 09:50

فدرالیسم، مسیر ناممکن گذار از جمهوری اسلامی ایران

«چرا فدرالیسم مناسب‌ترین ساختار سیاسی برای عدم تمرکز در ایران؟»( ) نوشتاری است که آقای بهزاد کریمی بعد از کنگرهٔ زودرس حزب چپ ایران ارائه نمود. ایشان تغییرات جزیی در مصوبهٔ پیشنهادی به کنگره را تصمیم سرنوشت‌ساز می‌داند، آقای کریمی چنین توضیح می‌دهند: «فدرالیسم یکی از اشکال مناسب برای عدم تمرکز و رفع تبعیض ملی و قومی در ایران است». راهکار آقای کریمی برای گذار از جمهوری اسلامی، اقدام جدیدی نیست، زیرا طی چند دههٔ اخیر، طیف‌های سیاسی مختلف اپوزیسیون عمدتاً با خاستگاه چپ یا هویت‌طلب، خواهان استقرار یک نظام فدراتیو در ایران بوده و تا کنون نیز بر آن اصرار می‌ورزند و هنوز چنان غوغایی به راه می‌اندازند که بله! فدرالیسم می‌تواند حقوق اقوام ایرانی را به شکل بهتر و مطمئن‌تری تأمین نماید.
برای کمک به تصحیح نظر دوستان طالب فدرالیسم در ایران، کتاب تشکیل کشورهای فدرالیستی در چند نقطهٔ جهان را ورق می‌زنم و نسخه‌هایی که در جهان به کار گرفته شده را نقل می‌کنم تا نحوهٔ شکل گرفتن آن‌ها را دریابیم، نحوهٔ شکل‌گیری این‌گونه بوده است که برای ایجاد کشور فدرال، یک سری سرزمین‌های پراکنده و با مردمی که الزاماً در هیچ پیوندی با یکدیگر نبودند، کنار هم قرار گرفتند و طی یک قرارداد با هم یک میثاق و یا پیمان‌نامه را پذیرفتند که بتوانند بر بستر آن یک یکان، یا واحد سیاسی را تشکیل بدهند و به صورت یک کشور اعلام موجودیت کنند. به عنوان نمونه «بلژیک» در قرن ۱۸ (۱۸۳۰ یا ۱۸۴۰) این‌گونه تشکیل شد، از مردمی که بخشی از آن‌ها «فرانسوی‌تبار» و بخشی «هلندی‌تبار» بودند. نمونهٔ دیگر کشور «آلمان» که در سال ۱۸۷۰ اعلام موجودیت کرد، و از سرزمین‌هایی از امپراطوری «اتریش»، «مجارستان»، و بخش دیگر «پروس» و با کنت‌نشین‌های سابق کنار هم قرار گرفتند و تشکیل واحد سیاسی به نام «آلمان» را دادند. بنابراین بلژیک و آلمان به صورت فدرال تشکیل شدند، که اگر تشکیل نمی‌شدند، اصولاً کشوری به نام بلژیک و یا آلمان ایجاد نمی‌شد.
روال تشکیل کشور ایالات متحدهٔ آمریکا نیز متأثر از قاعده به وحدت بود، چنان‌چه مناطق مهاجرپذیر مانند سرزمین‌هایی که در «آمریکای شمالی» قرار داشتند، یعنی سیزده سرزمین کنار هم قرار گرفتند و تشکیل ایالات متحدهٔ آمریکا را دادند، البته بعد به مرور سرزمین‌های دیگری را به خودشان پیوند دادند، حتی برخی از سرزمین‌های دیگر مثل «آلاسکا» را از روسیه، «هاوایی» را از ژاپن، «کالیفرنیا» را از مکزیک و «لوییزیانا» را از فرانسوی‌ها خریدند، و این مجموعه به مرور به ۵۰ ایالت رسید که امروز ایالات متحدهٔ آمریکا را تشکیل می‌دهند. کشور «کانادا» هم به همین شکل و از یک‌سری مهاجرهای انگلیسی‌تبار در «آنتاریو» و «بریتیش کلمبیا» و هم‌چنین مهاجران فرانسوی‌تبار در «ایالت کبک» و به‌طور کل با هم تصمیم گرفتند که یک واحد سیاسی را تشکیل بدهند و طبق قراردادی معین کنار هم ایستادند.
تجارب تشکیل کشور فدرال برخاسته از آموزه‌های علوم اجتماعی مدرن است. همان‌طوری که از ریشهٔ لغوی آن نیز پیداست. (foedus) به معنای اتحاد، پیمان، قرارداد و امثال آن است. در حقوق اساسی نیز چنین آمده است، بدین معنا است که چند دولت یا شبه‌دولت هم‌جوار، با سرحد مشخص طی یک روند با هم متحد شده و یک کشور جدید با قلمرو تازه تأسیس می‌کنند. نه این که یک کشور واحد مثل ایران را تجزیه و چند دولت داخل آن ایجاد کنند و بعد آن دولت‌ها را مجدداً در قالب سیستم فدرال با هم متحد کنند. به عبارت بهتر، فدرالیسم ابزار و روندی برای تأسیس یک کشور جدید است، نه مکانیسمی برای تقسیمات کشوری یک‌پارچه با قدمتی تاریخی.
علاوه بر این، در عمل هم هیچ مدل فدرالی که ناشی از حرکت از وحدت به کثرت باشد، وجود ندارد. مطالبهٔ حرکت از وحدت به کثرت اسمش فدرال‌خواهی نیست، بلکه دقیقاً تجزیه‌طلبی و استقلال‌طلبی است که آرزوی دیرینهٔ تجزیه‌طلبان است. لیکن میهن‌پرستان و ایران‌دوستان هرگز دچار کابوس تجربهٔ تجزیهٔ ایران یکپارچه نخواهند شد، این گزاره در مورد ایران نتیجهٔ تجربهٔ عملی فدرالیسم در نقاط مختلف جهان است و نه نظریه‌پردازی حقوقی محض.
البته مدل فدرالیسم با توجه به بسترهای سیاسی و اجتماعی در هر کشوری متفاوت و منحصربه‌فرد است، مثلاً مدل اجرایی و شکلی فدرالیسم در آمریکا با فدرالسیم در آلمان تفاوت دارد، اما ماهیت و جان‌مایهٔ نهاد فدرالیسم در همهٔ کشورهای فدرال یکی است؛ یعنی حرکت از کثرت به وحدت است نه بالعکس!
حال می‌کوشم ثابت کنم چرا فدرالیسم اساساً برای ایران موضوعیت ندارد، پیش‌نهاد فدرالیسم عموماً تحت تأثیر و اقدام در دیگر کشورهاست و در همین رابطه نیز بهزاد کریمی، عضو حزب چپ ایران در مقالهٔ اخیر خود بر فدرالیسم( ) تاکید دارد، حتی حاضر نیست آن را به عنوان یکی از «اشکال برای عدم تمرکز و رفع تبعیض و ستم ملی» بپذیرد، بلکه آن را «مناسب‌ترین شکل برای عدم تمرکز و رفع تبعیض ملی و قومی در ایران» معرفی می‌کند. ایشان باید بدانند که یک نسخه راه حل مناسب هر مشکل نیست. شوربختانه در نیروهای چپ هنوز هستند عناصری که بدون توجه به ساختار و بافت جامعهٔ ایران و بدون در نظر داشتن روان‌شناسی اجتماعی ایرانی اقدام به کپی‌برداری ناهم‌خوان از پارادایم‌ها می‌نمایند. در این رابطه طرح راه‌کارهای ذهنی‌گرایانه کم نیستند، که فعلاً موضوع و هدف نوشتار من نیست.
حال بنگریم فلسفه و خاستگاه فدرالیسم در جهان چه بوده و چگونه به وجود آمده است و بعد به انطباق آن با دیگر مناطق و کشورها بپردازیم و در صورت عدم انطباق با شرایط از تکرار بی‌حاصل آن پرهیز کنیم، متأسفانه عناصری از نیروهای چپ در این حوزه ید طولانی دارند.
تعریف سادهٔ فدرالیسم: یک ساختار و روش حکومتی را گویند که وحدت و یگانگی را بر شالودهٔ تفاهم و رضایت و تعهد از طریق یک قانون اساسی فراگیر، برقرار می‌سازد. نمی‌توان منکر شد که ایران یک ملت و یک کشور واحد نیست، سرزمین ایران از نظر گوناگونی زبانی و فرهنگی پدیدهٔ کم‌نظیری در دنیاست. به عبارت دیگر شکلی از نظام سیاسی غیرمتمرکز است که در آن قدرت سیاسی به شکل عمودی، بین حکومت مرکزی و زیرمجموعه‌های آن (ایالات) تقسیم می‌شود.
نظری به جغرافیای سیاسی - جمعیتی ایران حاکی از آن است که از میان 10 کلان‌شهر ایران، 9 کلان شهر چندقومیتی هستند و ساکنان بیش از 90 در صد استان‌های ایران از قومیت‌های مختلف تشکیل شده‌اند. به‌طور نمونه استان کوچک خراسان شمالی با جمعیتی کم‌تر از 900 هزار نفر، بیش از 7 قومیت در داخل خود دارد. اصلاً تجزیهٔ ایران و تقسیم قومی آن عقلانی و شدنی نیست، مگر این که برای کشیدن مرزهای قومیتی در داخل کشور، طی چندین جنگ خونین، چندصد هزار کشته و چندده‌ میلیون نفر آواره شوند، که هیچ چشم‌اندازی برای پایان چنین جنگ‌هایی وجود ندارد. بنابراین توصیه به تشکیل فدرالیسم در ایران با همهٔ ناممکنی بدین معناست که مردمان سرزمین‌های جغرافیایی فعلی را غربال کرده؛ بدین شکل کردها به سوی کردستان، آذری‌ها به طرف آذرآبادگان و ... تا آن‌ها را وادار به کوچ اجباری کنیم تا ایالات خودشان را ساخته و اگر تفاهمی بین آن‌ها به وجود آمد، با هم کشور فدرال ایران را تشکیل دهند. بدون تردید این آرزو شدنی نیست و اصرار بر آن نیز نه منطقی، بلکه بی‌حاصل است.
واقعیت نشان می‌دهد ایران کشوری است با سابقهٔ هزاران‌ساله و نظام سیاسی تک‌ساختی و فراگیر و چون کشور بودن‌اش یک اصل پیشینی است، نمی‌تواند تبدیل به یک نظام فدرال بشود. بدین خاطر برای ایران کنونی، فدرالیسم موضوعیت ندارد، یعنی مخالفت و یا موافقت با آن بی‌معناست. کسی که «فدرالیزه کردن حکومت» را برای ایران کنونی توصیه و تبلیغ می‌کند و خودش را «فدرالیست» می‌داند، یا معنای فدرالیسم را نفهمیده است و یا با هدف سیاسی معینی پشت نقاب فدرال‌طلبی پنهان شده است 
نگاهی به وضعیت کنونی ایران ما را متوجه می‌کند، اقوام ایرانی در استان‌های مرزی ایران که جز محروم‌ترین استان‌های ایران هستند و تاریخ نیز شاهد اعتراضات آن‌ها در این استان‌ها بوده است، با این وجود ارادهٔ سیاسی مردمی، برای جامهٔ عمل بخشیدن به نظام فدرال در این مناطق ایران وجود ندارد و همین باعث شده است تا ارادهٔ سازمان‌ها و احزاب قومی در تحقق فدرالیسم با ناهم‌راهی و عدم استقبال مردم آن استان‌ها روبه‌رو شود، هیچ یک از اقوام ایرانی خواهان تجزیهٔ کشور نیستند و آن چه مسلم است در داخل ایران هیچ مرزی بین اقوام وجود ندارد.
پس راه حل چیست؟ خیلی ساده است! راه حل حاکمیت در برابر طالبانِ فدرالیسم، مکانیسم تقسیمات کشوری است. شواهد حاکی از آن است که با افزایش استان‌ها در سال‌های اخیر با مراجعه به جغرافیای سیاسی ایران و اعلام استان‌های جدید می‌توان دریافت که افزایش استان‌ها توسط جمهوری اسلامی اقتباسی از ترکیه می‌باشد، چنان‌چه الآن کشوری مثل ترکیه که جمعیت آن برابر با ایران است و وسعتش نصف میهن‌مان، دارای ۸۱ استان است. آیا آقای بهزاد کریمی برای این مکانیسم حاکمیت ایران مبنی بر تقسیم استان‌ها چه راه حلی دارد تا بتواند راه‌بندی در برابر ممانعت جمهوری اسلامی ایجاد کند، رویدادها نشان می‌دهند جمهوری اسلامی تا کنون در یک روند تدریجی، استان‌های بزرگ و پر جمعیت را تقسیم کرده است، معیار این تقسیم را در مورد جمعیت، وسعت و هم در تمام جنبه‌های پنهان و آشکار می‌توان رؤیت و دنبال کرد.
فارغ از هر گونه برخورد دگماتیستی عنوان می‌کنم طرح فدرالیسم در گام نخست با این پرسش بنیادین مواجه می‌شود که مگر مطالبات مشروعی وجود دارد، که نتواند در قالب یک سرزمین یک‌پارچه مثل ایران محقق شود و باید حتماً به فدرالیزه یا تکه‌تکه کردن ایران یک‌پارچه متوسل شد؟ آیا مطالبات قومی - زبانی فدرالیست‌ها در زمرهٔ حقوقی است که تحقق‌شان فقط بر عهدهٔ سازمان‌های سیاسی و حاکمیت‌ها بوده است یا هر شهروند به فراخور انگاره‌ها ودل‌بستگی‌های فردی خود مستقلاً باید پیگیر آن‌ها بشود و خواستار حقوق شهروندی گردد؟ مضافاً بر این آیا مشتاقان فدرالیسم در ایران، به مخاطرات فدرالیزه کردن یک کشور بسیط و متکثر نظیر ایران برای زیست مسالمت‌آمیز شهروندانش اندیشیده‌اند؟
بنا بر این اصلاً فلسفهٔ وجودی آمریکا یا هر کشوری که بر پایهٔ فدرالیسم بوده است، تلاشی برای با هم بودن است و نه به معنای جدایی. تصور این که کشورهایی فدرالیستی شده‌اند، نباید برای ما این انگیزه را ایجاد کند، چون آمریکا ، آلمان و ... فدرال شدند ما هم باید فدرال شویم. این الگوبرداری در مورد ایران به هیچ وجه صدق نمی‌کند، زیرا ایران در یک فرایند طبیعی چندهزارساله شکل و بافت و ساختار کشور به خود گرفته است. بنا بر این تجویز نسخهٔ فدرالیسم برای ایران معنایی جز این ندارد که یک ظرف شیشه‌ای را بشکنید، بعد بگویید حالا این تکه‌های شکسته‌شده را به هم بچسبانیم.
شکی وجود ندارد که ایران‌دوستان و میهن‌پرستان نگرانِ فدرالیسم، شوونیست نیستند، چون با فدرالیسم قومیتی مخالفند، مخالفت با فدرالیسم قومی می‌تواند به مثابه طرف‌داری از عدالت سرزمینی بودن باشد. به هر حال هر گونه شعار قومی، قبیله‌ای، فدرالیسم، زبان مادری و این‌گونه عوامل و پارامترها را باید تر نظر داشت و از آن دوری گزید. ما فقط در یک صورت بخت کامیابی و پیروزی داریم که بتوانیم ایران را دوباره به جادهٔ رو به توسعه برگردانیم و این راهی است که همهٔ ما به عنوان ایرانی برای حفظ یک‌پارچگی ایران و خواستار بهترین‌ها برای آن باشیم.

مهرزاد وطن آبادی

[1] چرا فدرالیسم مناسب ترین ساختار سیاسی برای عدم تمرکز در ایران؟، بهزاد کریمی

[1] نگاه کنید به پانویس بالا

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
اميل رسيده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

ناظر

عنوان مقاله
فدرالیسم، میسر نا ممکن...

با خواندن نوشته فوق، ممکنه خواننده از خود پرسد: این یارو دیگه کیه! نکنه تازه از ده اومده..؟ نه نه! او روشنفکر فارس و بقول خودش با ماسک چپ تشریف دارد. زنده یاد سازمان اکثریت را به خاطر می آورید که میگفت: سپاه را به سلاح سنگین مجهز کنید!؟ از زمره همین قافله است. در هر حال اول تعریف فدرالیسم را از زبان خودش بشنویم:
" فدرالیسم یک ساختار و روش حکومتی را گویند که وحدت و یگانگی را بر شالودهٔ تفاهم و رضایت و تعهد از طریق یک قانون اساسی فراگیر، برقرار می‌سازد" پایان نقل قول.
خب این که چیز بدی نیست. شالوده تفاهم و رضایت، وحدت و یگانگی ملیتها از طریق قانون اساسی. قانونیکه ضامن صلح است و دوستی و دیالوگ بین ملیتها را فراهم میکند. مگر این بد است؟ مردم مگر چه میخواهند؟ مردم عدالت اجتماعی، صلح و ثبات، برابری حقوقی و آزادی میخواهند. مگر جز این است؟ اما نه، ایشان شالوده رضایت و تفتهم را که از طریق قانون اساسی فراگیر برقرار میشود را، از همان اول رد میکند. گویا کسی را در زمره و همطراز قبیله خود نمی بیند! اینک این پرسش مطرح میشود: کسی که یک چنین معیار قانونی شناخته شده، در حق استراد حقوق ملیتهای ایران را رد میکند، دیگر چه جای گفتگو برای تفاهم بین ملیتها باقی میگذارد، جز کشمکش خونین و فروپاشی!؟
بعد میفرماید: سرزمین ایران از نظر گوناگونی زبانی و فرهنگی پدیدهٔ کم‌نظیری در دنیاست. به عبارت دیگر شکلی از نظام سیاسی غیرمتمرکز است...! پایان نقل قول. (جلوی خنده ام را میگیرم) دم خروس را باور کنیم تا قسم حضرت ابوالفضل را؟ آیا واقعا شکل نظام سیاسی موجود در ایران غیر متمرکز است؟ مردمی که حتا حق انتخاب فرم لباس خود را ندارند، آیا شکل نظام سیاسی ایران غیر متمرکز است؟! البته چنین وضعیت فشار و خفقان نه تنها در رژیم دیکتاتور اسلامی تهران، بلکه در زمان حاکمیت سلسه معدوم پهلوی نیز تقریبا به همین شکل بود، رضا پالانی نیز با خشونت به آداب و رسوم به فرم پوشش وحق انتخاب لباس مردم دخالت میکرد.
اگر ایشان واقعا منظورش از شکل غیر متمرکز، یعنی تقسیم اختیارات دولت مرکزی، بین مناطق محروسه است، که نوعی از شکل حکومتی فدرالیسم محسوب میشود، برای آگاهی بیشتر رجوع کند به شکل اداره کانتونهای سوئیس، و یا به نظام پارلمانی و غیر متمرکز کشورهائی مثل کانادا، آلمان... و امثالهم.
حال به این جمله او نگاه دقیقی میفکنیم که میگوید: "نمی‌توان منکر شد که ایران یک ملت و یک کشور واحد نیست." پایان نقل قول. با کمی دقت، می بینیم، مثلا به زعم خود با چه موذیگری و زرنگی حرف میزند! ایشان حتا خوف آن دارد به لحن نرمال بگوید، جغرافیای موسوم به ایران ممالک محروسه است. در آن ملیتهای گونانی با اتنیک و زبانهای خاص خود ساکنند، ملیت فارس نیز جزئی از این ملیتها محسوب میشود! والسلام.
بدیگر سخن؛ یعنی قباله ایران در اختیار کسی نیست. کسی هم آقا بالا سر مردم و مالک ایران نیست. هیچ ملیتی نیز در اکثریت نیست! نتیجه اینکه جغرافیای موسوم به ایران از چند بخش مجزا در مجموعه ای به نام ایران شکل گرفته است. به زبان ساده تر؛ این مجموعه با توافق ملیتهای ساکن آن، در زمانهای پیشین به جهت ایستادگی و مقابله با تهاجمات بیرونی، درجغرافیای ایران متحد شده اند.
اما اگر ایران امروزی را تعریف کنیم، به سبب تظلم و ستمی که قرنها بر ملیتهای آن رفته، نه تنها از آن توافق واتحاد و رضایت خبری نیست، بلکه باید گفت: ایران جهنمی است که به زور سرنیزه و قتل عامهای خونین، ملیتهای مختلفی را در خود به اسارت گرفته است.
همانطور که در اسناد و اوراق سلسله پادشاهان صفوی و قارجار نیز به عینه موجود است برای مثال از همان زمانهای دور و دراز وجه تسمیه مناطق عربستان عربستان نام دارد. خراسان خراسان نام دارد. فارسستان فارسستان نام دارد. طبرستان طبرستان نام دارد. آذربایجان آذربایجان نام دارد...الی آخر.
در اصل سلاطین تورک از سلطان محمود غزنوی گرفته تا پادشاهان قاجار نه تنها موجودیت اتنیکی، زبانی، فرهنگی این ملیتها را به رسمیت می شناختند حتا مخالف یکسان سازی زبان و فرهنگ و اتنیک آنها بودند. و تنها با ظهور رضا پالانی و پسرش محمد رضا پالانی، پدیده یکسان سازی، و یا
فارس سازی ممالک محروسه ایران شروع شد. تا جائی پیش رفتند که با صرف صدها میلیون دلار پول مفت بیت المال برای تبلیغ دروازه های تمدن موهوم در زمان محمد رضا پالانی، پروژه فارس سازی ایران نیز شکست خورد. آخر سر مردم چول و پالازش را مثل پدرش به زباله دان تاریخ افکندند که نتیجه اش ظهورخمینی، و تداومش گنداب رژیم دیکتاتور فعلیسیت.
با توجه به تمام این رویداد های تاریخی اما هنوز که هنوز است پانفارسیسم خود خواه، راسیست، معیوب اندیش و تمامیت خواه مثل شاه الهی های تمرکزگرا و شوونیست های قهار با همین حرفهای سخیف و ساده لوحانه، مقدمات فرو پاشی ایران را فراهم میکنند.
اینان که بدون عبرت گرفتن از آموزه های تاریخ معاصر هنوز هم با سماجت و گستاخی با بزرگ کردن وجهه فارسییت و فارسمداری، با هدف فارس سازی جامعه چند ملییتی ایران، که در قالب شعار ایران و ایرانیت بخورد مردم داده میشود، عادت کرده اند. این جنابان یا مردم ایران را خل و هالو بحساب میآورند، یا به آن حد از شعور سیاسی ـ اجتماعی و بلوغ فکری ـ وجدانی نرسیده اند که به موجودیت، و حقوق زبانی، فرهنگی اتنیکهای میلیونی مردم ایران احتراق قائل شوند.
کوتاه سخن اینکه، چنین افکاری از تیپ همانهائی اند، که در کشورهای غربی برای بچه های خود خواستار کلاس تدریس به زبان (فارسی) هستند، اما همین افکار راسیییت، ارتجاعی و آزادی کش، گویا مفهوم دمکراسی را هنوز بدرستی در نیافته اند با تحقیر و انکار موجودیت ملیتهای غیر فارس ایران، زبان دهها میلیون انسان غیر فارس را در ایران به زور سرکوبهای خونین، به زور اعدامهای روزانه و قتل و کشتارهای عمومی قدغن کرده اند. خنده دار اینکه از دمکراسی نیز دم میزنند.
در خاتمه لازم است گوشزد وهشداری صمیمانه به محضر حضرات، در قالب ابیاتی معطوف شود، بلکه در تبادر مبارک ذهنشان تمکین التفات حاصل آید:
ازحیطه شیخ و شه گذر باید کرد / از دیو دد و ریا حذر باید کرد
ایران که مجموعه ای ازملتهاست / برخواست این ملل نظرباید کرد
هرحق وحقوقی که بخود میخواهی/ بر جمله مردمان ثمر باید کرد
خواهی نشود که پاره پاره ایران / آزادی مردمان خبر باید کرد

ی., 09.07.2023 - 13:37 پیوند ثابت
تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، شما در پایان بسیاری از نوشتارهائی که در ایران گلوبال گنجانده می شوند واژه: "ایمیل" را "امیل" می نویسید و به جای آن که بنویسید: "برگرفته از ایمیل رسیده" می نویسید: "برگرفته از امیل رسیده!" دوستان گرامی، ما امیل نداریم و امیل نام کتابی از ژان ژاک روسو است اما ایمیل (E-mail) برابر با پست الکترونیکی است!

بپردازیم به این نوشتار، فدرالیسم بهترین روش برای کشورداری در سرتاسر کره زمین است و فدرالیسم برابر با گرداندن بخش های گوناگون یک کشور از سوی مردم آن کشور است، پیشرفته ترین کشورهای جهان دارای ساختار فدرال هستند و کشورهائی مانند آلمان و آمریکا و چین و روسستان و استرالیا و مکزیک و فیلیپین و ..... هیچ زیانی از فدرالیسم ندیده اند.

از سوی دیگر فدرالیسم برای پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی، ناسیونالیست های چپ نما، چپ های گمراه و رویزیونیست هائی مانند حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق و سازمان فراریان از خلق ایران - اصغریت برابر با دیوارکشی میان ترک و فارس و کرد و عرب و رسیدن به رژیمی بومشاهی (ملوک الطوایفی) مانند فرمانروائی پادشاهان باستانی در روزگاران گذشته است! اما همچنان که همگان در جهان کنونی می بینند فدرالیسم دموکراتیک برابر با دیوارکشی های ناسیونالیستی میان مردم یک سرزمین و رسیدن به رژیمی بومشاهی (ملوک الطوایفی) نیست و در هیچ یک از کشورهائی که ساختار آنها بر فدرالیسم دموکراتیک استوار است میان مردم آن سرزمین ها برای نژاد و زبان و تبار و رنگ پوست و نیاکان دیوارکشی نشده است!

پنجاه استان آمریکا از دیوارکشی به گرداگرد پنجاه نژاد و تبار و قومیت و ملیت و اتنیک و زبان برپا نشده اند! در فیلیپین بیش از صد زبان گویشور دارند اما فدرالیسم فیلیپین با دیوارکشی به گرداگرد گویشوران به بیش از صد زبان برپا نشده است، در روسستان و چین و آلمان و استرالیا و مکزیک و همه کشورهائی که با روش فدرال - دموکرات گردانده می شوند ده ها نژاد و زبان یافت می شوند که گاه شماره وابستگان به این نژادها و گویشوران این زبان ها به ده ها میلیون تن می رسد اما فدرالیسم در این کشورها برابر با دیوارکشی به گرداگرد گویشوران به زبان های گوناگون و یا وابستگان به نژادهای گوناگون نیست! و این که ناسیونالیست ها فدرالیسم را ابزاری برای رسیدن به رژیمی ملوک الطوایفی می دانند از ارزش ساختار فدرال - دموکرات برای ایران و ایرانی نمی کاهد! (به لینک زیر نگاه کنید)

https://iranglobal.info/node/16877

به هر روی مسیر ناممکن برای ایران و ایرانی برای گذار از رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه فدرالیسم نیست و این ناسیونالیسم است که باید با آن ستیز کرد نه فدرالیسم! و به جای بدگوئی از فدرالیسم باید برای نابودی آریاپرستی و پان فارسیسم و پان ترکیسم و پان کردیسم و پان عربیسم و پان های رنگارنگ دیگر کوشید.

ش., 08.07.2023 - 00:25 پیوند ثابت
یاشار تورک اوغلو

عنوان مقاله
فدرالیسم

ایران متشکل از ملل فارس،ترک،کرد,لر،عرب،بلوچ،ترکمن،گیلک ومتشکل از مذاهب شیعه،سنی،یهودی،اشوری،زرتشت،بهایی،یارسانی وباز متشکل از آب هوای خزری کوهستانی وکویری وباز متشکل از منابع زیر زمینی وروزمینی که زیر زمینی ها بیشتر در سرزمینهای عرب زبان وترک زبان ورو زمینی عمدتا در سرزمینهای حاصل خیز کشاورزی و دامداری بیشتر به ترتیب در سرزمینهای آذربایجان گیلکستان لرستان کردستان ترکمن صحرا میباشد .و همچنین ملل ساکن در سرزمینهای خودشان هر کدام فرهنگ بسیار محکم خاص خودشان را دارند .وباز ملل ایران هر کدام تاریخ خاص خودشان وبخصوص تمدن خاص خودشان را دارند،مثل چندین تمدن چند هزارساله در آذربایجان یا کردستان وعربها بلوچها وچند تمدن متعلق به گیلکها وطبریها وترکمن صحراست،وومناطق کویری ایران هم ،فرهنگ تمدن ومقداری منابع روزمینی وزیر زمینی خودشان را دارند،وهمه میدانیم،در هزاران سال تاریخ قبل از تشکیل مدارس و آموزش وقبل از تشکیل ارتش یکدست(۱۰۰ سال اخیر) امپراتوریهای قبلی همه و همه بصورت ساتراپی،سرزمینی ،مللی،ودر داخل این ساتراپی ،سرزمینی،مللی مناطق بصورت اربابی ،وشاهی ودر راس شاهنشاهی اداره شده است،ودر طول تاریخ اربابان مناطق فقط مالیات و تعداد معینی سرباز ومقداری معینی آذوقه تحویل شاه وشاهان نیز سهمی به شاهنشاهی میدادند،یعنی دقیقا جمهوری فدرال امروزی ،پس مدیریت فدرالیسم امروزی برای هزاران سال بر قرار بوده وشاهنشاهها همیشه به اسم سلسله ها بوده و ایران ترکیه عراق پاکستان افغانستان اسامی صده اخیر میباشد نه تاریخیولی اسامی سرزمینها مثل اسم آذربایجان کردستان بلوچستان ترکمن صحرا گیلان ،پارس همیشه و همیشه در طول تاریخ بوده،واز طرفی ایران برای چند صد سال زیر نظر شاهنشاهان ترک بوده برای صدهها سال زیر سلسله های اعراب بوده برای صدها سال زیر سلسله ترکان آسیایه میانه بوده وچند صد سال زیر نظر سلسلهای ساسانیان سامانیان ،هخامنشیان بوده ،وتمدنها در کل کره زمین همیشه و همیشه در کنار رودهای همیشه جاری بوده نه در دل کویر یا در دل کوهستانهای خشک ،ینی در ایران در کنار رودهای کارون قیزل اوژن آراز جغاته اترک زاینده رود و در سرزمینهای همیشه آبدار شمال بوده،وزبان هیچ ملتی با هجوم یک ارتش چند هزار نفری بر وسعت صدها هزار کیلومتری عوض نشده یعنی زبان فارسها یا ترکها یا عربها یا کردها یا گیلکها وترکمنها از ازل بوده واز زمان انشقاق زبانها وبیشتر با گذر زمان تکمیل شده وچند ده اسمی تبادل فرهنگی بوده و پیدایش خط هم همینطور ولباس فرهنگ هم همینطور....
حالا مثلا در هند برای جلو گیری از تجزیه ودر پاکستان برای جلوگیری از تجزیه ودر عراق برای جلو گیری از تجزیه ...و برای ریشه کن کردن ظهور دیکتاتوری و برای رعایت عدالت نسبی قدرت ثروت سیاست فرهنگ و برای رقابت سازندگی و برای تبادل فرهنگی اقتصادی سیاسی .در بستر اتحاد و برای حفظ بله برای حفظ کشور از تجزیه ،تنها مدل ساختار فدرالیستی دمکراتیک را انتخاب کرده ،والحق از ظهور دیکتاتوری واز تجزیه جلوگیری وعدالت نسبی قدرت و ثروت از طریق مردم سالاری رعایت وبر قرار شد،....
از طرفی ملل غیر فارس ایران در این صد سالگی هیچ خیری ندیدند هیچ،فقط تحقیر شده اسمیله شدن مرک فرهنگ تاریخ وانتقال ثروت روزمینی وزیر زمینی به نفع مرکز گرایان شده وعمده ملل غیر فارس فرهنگ وقانون استعماری واستثماری واسمیله شدگی را به نفع مرکز گرایان (عمدتافارس زبانان)با گوشت استخوان وبا مطالعه وبا مقایسه لمس میکنند ،واز طرفی خواهان اتحاد و برادری و برابری و خواستار بزرگی و ثروتمندی و خواستار تبادل از هر گونه با همسایگان ابدی و ازلی خودشان را دارند،واز طرفی تقریبا تمام کشورهای موفق بله موفق حتی اتیوپی،هند ،روسیه ،سویس بلژیک کانادا ....جلو چشم خودشون دارند،وهمه میدانیم اگر در آینده ساختار فدرالیستی از بالا بر قرار نشود ،از پایین با جنگهای داخلی بسیار پر تاوان بر قرار یا تجزیه خواهد شد.پس برای دوری از جنگ داخلی و برای دوری از تجزیه و برای اتحاد واقعی و برای ریشه کن کردن بی عدالتی و برای ریشه کن کردن دیکتاطوری،تنها وتنها را ساختار فدرالیسم دموکراتیک میباشد

جمعه, 07.07.2023 - 17:21 پیوند ثابت
الناز

عنوان مقاله
کنفدرالیسم تنها راه نجات

قبل از پهلوی ها ممالک محروسه بصورت پنج ایالت خودمختار وچند ولایت وابسته
به این ایالت ها موجود بود دولت بریتانیا برای ادار ه راحت این ممالک پهلوی را روی کار آورد وخودمختاری ایالت ها را از بین برد بنابراین کشوری یک پارچه بنام ایر ان در تاریخ هیچوقت وجود نداشته است . تبعیض های فرهنگی، اقتصادی و....در این یکصد سال نشان می دهند که این وضع دیگر نمی تواند ادامه داشته باشد وفقط یک کنفدرالیسم می تواند از بروز جنگ داخلی در کشوری که ایر ان نامیده می شود جلوگیری کند.

جمعه, 07.07.2023 - 16:38 پیوند ثابت
Esed Sadiq

عنوان مقاله
فدرالیسم، مسیر ناممکن گذار از جمهوری اسلامی ایران

آقای مهرزاد وطن آبادی مقاله آقای بهزاد کریمی و نوشته شما را با دقت خوانده ام بنظر من مقاله آقای کریمی برای حل یکی از بزرگترین معضلات جامعه یعنی حق و حقوق ملل غیر فارس و تداوم یکپارچگی ایران نوشته شده ولی نوشته شما بیشتر در حد انکار ظلم و ستم بر ملل غیر فارس و در نهایت بیشتر در جهت از هم گسستگی و تلاشی ایران است .عین جمله شما که نوشته اید -
« به هر حال هر گونه شعار قومی، قبیله‌ای، فدرالیسم، زبان مادری و این‌گونه عوامل و پارامترها را باید تر نظر داشت و از آن دوری گزید. » یعنی ملل غیر فارس که بزور سرنیزه حدود ١٠٠ سال توسط شاه - شیخ از تمامی امکانات فرهنگی اجتماعی و سیاسی محروم بودند باید به همین شکل مورد استعمار قرار گیرند . آقای محترم همه میدانند که در آذربایجان یک حرکت ملی وجود دارد و این حرکت ملی هیچ اعتمادی به حرکتهای مرگز گرا ندارد و حتی در اعتراضات اخیر فقط در حد بسیار ناچیز کلامی حمایت کرد و رژیم نیز از این برای ادامه حیاتش بهره مند میشود و رژیم ایران خوب میداند که تا زمانیکه آذربایجان بشکل فعال بمیدان نیاید هیچ تغیری در ایران صورت نخواهد گرفت و این نوشته و تفکرات شما و امثال شما بزرگترین عامل نا اعتمادی من تورک به مرگز گرا هاست . شعار ملت تورک آذربایجان آزادلیق - عدالت - میللی حوکومت

جمعه, 07.07.2023 - 13:39 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.