رفتن به محتوای اصلی

● سیاست

سعید برزین
در ایران شرایطی وجود دارد که یک انقلاب توده‌ای و یا فروپاشی درونی حکومت شرایط خلاء قدرت را ایجاد خواهد کرد و مانع شکل گرفتن یک انقلاب مخملی خواهد بود. شرایطی که مانع وقوع یک انقلاب مخملی در ایران می‌شود، از جمله عبارتند از:
احمد پورمندی
راز سر به مهری نیست که اطلاعات سپاه، به مثابه مهم ترین نهاد اطلاعاتی و امنیتی نظام و بازوی اصلی سرکوب، از نفس افتاده است. انبوهی از حفره های امنیتی، این سازه را از درون پوکانده و آنرا به پنیر سؤیسی بدل کرده اند. در دهلیز های این قالب پنیر ، حشرات و کرم های دست پرورده سازمانهای اطلاعاتی اسراییل، روسیه، انگلستان، آمریکا، فرانسه و... آزادانه در گشت و گذارند. به محرمانه ترین اطلاعات نظام دسترسی دارند و با آنها و با نظام، هر طور که بخواهند بازی می کنند.
ابوالفضل محققی
میدانم اگربه ریز ریز عمل کرد گروه های سیاسی وانقلاب بپردازیم سخن بدرازا خواهد کشید واز موضوع اصلی که چرائی مطرح شدن شعار " رضا شاه روحت شاد" واقبال بخش وسیع چامعه به آقای رضا پهلویست دور خواهیم افتاد.
سخن از سقوط ارزش ها وجابجائی اقشارو طبقات از جایگاه قبلی خود طی این چهل سال وجایگزین شدن اقشاروطبقه جدیدی است در کسوت حاکمان دینی و حامیان آن ها! در راس قدرت حاکمه و فاجعه عظیمی که آفریده اند.
هیچ عرصه ای از حیات
هوشنگ اسدی
ما با کینه ای روبرو هستیم که در دو سو عمل می کند. این دو سویه ، پهلوی ستیزی و کمونیست ستیزی یا «چپ ستیری»، از نوع جهان سومی هرگز به صلح و آشتی نخواهند رسید . اگر غیر از این فکر کنیم خود را گول زده ایم .
ابوالفضل محققی
سخن از طبقه متوسط بود .طبقه ای که تازه داشت با تحولات کشور جان می گرفت وجا می افتاد.مملکت از قالب یک پیرمرد فرتوت سال ها سختی کشیده وپیچیده شده درلحافی چهل تکه وبید خورده که حاصل یک جامعه فقیر،عقب مانده نیمه فئودالی ،نیمه سرمایه داری در بخش هائی عشیرتی ،قومی وقبیله ای بود بیرون می آمد.
متاسفانه این واقعیتی است که خیلی ها در پشت آقای رضا پهلوی پنهان شده اند و میخواهند گفتمان خود را به نام «توسعه»، «اقتدار» و «عدم آمادگی» جامعه برای دموکراسی میخواهند این گفتمان را در جامعه غالب کنند. به همین خاطر گفتمان « دموکراسی و سکولاریسم» و گفتمان « اقتدار و سکولاریسم» در رقابت با هم هستند. به همین خاطر دموکراسیخواهان در ماهها و سالهای آینده فرصت خواهند داشت که گفتمان خود را غالب کنند.
احد قربانی دهناری
سوسیال دموکراسی هم نظریه است و هم علم. به عنوان یک نظریه، روابط متقابل و پیچیده‌ی میان مشروعیت نظام، کارآمدی حکومت و ثبات جامعه را توضیح می‌دهد. به‌عنوان یک علم تجربی، در پی توضیح کمبودها و نقص‌های کارکردی دموکراسی اختیارباور است که با مفهومی فقط ظاهری و روشی از تصمیم‌گیری پیوند خورده است. در نهایت، این نظریه استراتژی‌ها و مدل‌های حفظ، ژرفش و گسترش سوسیال دموکراسی را در دنیای جهانی‌شده تجزیه و تحلیل می‌کند.
️ نظام سالها تلاش کرد تا با ایجاد ترس از لیبی شدن ایران در صورت تغییر نظام، مردم را از پیگیری تغییر و تحول باز دارد و چون در این هدف موفق نبوده و از اقناع بدنه مردم ناامید شد لذا با برگزاری نمایش انتخابی در ۹۸ و تشکیل مجلس گوش بفرمان، همچنین انتخابات ۱۴۰۰ و تشکیل حاکمیت یکدست شده، سعی کرد با استراتژی ایجاد ترس و کرامت سازی لااقل آن بخش از هواداران خود را که در نمایش های حکومت شرکت می کنند؛ به هر طریق حفظ کند.
ابوالفضل محققی
مسئله روشن است اگرتو هم در فضای ایران بودی وتعصبی نداشتی می توانستی دلیل این آرزوی بازگشت به گذشته را عمیقا با روحی بشدت آزار دیده از انقلاب را درک کنی. دلیل روی گردانی از گروه های سیاسی از حزب توده ،فدائی ومجاهد بگیر تا این جریان تازه مد شده ملی مذهبی ها .
حوادث بسیاری در چند دهه گذشته در ایران اتفاق افتاده و به عنوان «فاجعه» در افکار عمومی باقی مانده‌ است. به رغم تاکیدهای مقام‌های جمهوری اسلامی برای پیگیری و اصلاح امور، این حوادث تاثیر چندانی بر روند کارها نداشته و حوادث مشابه بارها در دولت‌های مختلف پس از انقلاب تکرار شده‌اند. پس از هر حادثه، کمیته‌هایی برای پیگیری دلایل و شناسایی مقصران تشکیل شده، گاهی پرونده‌ای هم به دادگاه رفته، اما در عمل نتیجه‌ای به دست نیامده است.
احمد زیدآبادی
پیش از آنکه از فضای سیاسی رو به دو قطبی شدن "اعلام قهر" کنم، نوشته‌ای در بارۀ "مکانیسم تحولِ شرایط هرج و مرج گونۀ پس از انقلابات به ظهور دولتی متمرکز و اقتدارگرا" را وعده داده بودم.
همانطور که قبلاً هم توضیح دادم منظور از آن اعلام قهر، نوعی تغییر مخاطب بود و از این پس تا اطلاع ثانوی تنها از مردم دردمند و خطاب به آنها خواهم نوشت.
ابوالفضل محققی
درد می کشم واز خود می پرسم ما را چه می شود؟لاغر اندام است با سیمائی تکیده وسیاه شده در آفتاب جنوب .با بیلی در دست که سال هاست زمین می کاوود ،پستی بلندی خاک هموار می کند.عصرهنگام خسته از کار سخت روزانه قناعت کرده به لقمه ای نان توان بازگشت به چهار دیواری محقیری که خانواده ای گرسنه با سفرهای خالی در انتظار اوست ندارد .
نامش را نمی دانم . ما نام هیچکدام از زحمتکشان را نمی دانیم!
رامین احمدی
این یکی دیگر از شعارهای کلیدی مردم ماست. برای من تعجب آور نیست که «اپوزیسیون» خارج از کشور که در له یا علیه رضا پهلوی و مشروطه و جمهوری اینهمه حرف و تفسیر و هشدار و هیاهو دارد از کنار این شعار کلیدی با سکوت کامل می گذرد. «بی شرف بی شرف» شعار کلیدی مبارزه با حکومت اسلامی ست.
اصغر نصرتی (چهره)
آنگونه که اطلاعات در دسترس به ما می‌گویند، وی زمانی در ترکیه بوده و ظاهرا در آن جا چند مقاله، به زبان انگلیسی، برای یکی از روزنامه های اسرايیلی نوشته است. همین سبب می‌شود تا جان خویش را از سوی جمهوری اسلامی در خطر ببیند و تقاضای پناهندگی به اسرايیل بدهد و پس از این تقاضا هیاهوی بسیاری از نیروهای مترقی مطبوعاتی در اسرائیل سبب قبول پناهندگی ندا امین می‌شود و ویزای ورود را از دولت پیشین اسرئییل دریافت می‌کند.
احمد پورمندی
این شعار دیروز در ایران خلق و فریاد زده شد. شعاری راهبردی، بسیارخلاقانه، هوشمندانه و رندانه! «بی شرف» حالا دیگر با احترامات فایقه جایگزین واژه « تیمسار» شده است. قبلا می گفتند تیمسار سپهبد نصیری! حالا می گوییم : « بی شرف سرپاس سلامی یا رضایی یا قالیباف!» یعنی « بی شرف» در این شعار اشاره به لقب آقایان و ترجمه ساده حضور سرداران فاسد و دزد سپاه در حکومت است و « بی سواد» نیاز به توضیح ندارد.
احمد پورمندی
تا دیروز هر چه خبربود، خبر بد بود! از دیروز اما، چشم مان به جمال چند خبر خوب هم روشن شد.
اول - تبریزی ها بعد از تاخیر طولانی وارد صحنه شدند و با چه شعاری! شعاری که خاطره تبریز قهرمان جنبش مشروطه را زنده کرد: قسم به خون ستار خان! عازم تهران می شویم!
دوم- تهران فاز جدید جنبش را کلید زد. از یک طرف کسبه که شیشه عمر نظام خوانده می شوند پا در خیابان گذاشتند و از طرف دیگر،اهالی تهران پارس با شعاری بکر، زیبا و وحدت بخش به صحنه آمدند:
فواد تابان
من هم مثل ديگران اين روزها شاهد جنجالی هستم که پيرامون يک سخنرانی رضا پهلوی به راه افتاده است، گاه با حيرت، گاه با تاسف.
ارزيابی من در مورد اين جنجال در اين سه نکته است:
ابوالفضل محققی
پوپولیسم فی النفسه کلمه بدی نیست .کلمه یا بهتر است بنویسم اصطلاحی که به تعبیر "داریوش آشوری " معنی مردم باوری میدهد ."باوری که خواست مردم را عین حق دانسته وخواست آنها را برتر از همه خواسته ها وساز کار های اجتماعی می شناسد. اعتقادی که با ایمانی ساده فضائل مردم را در برابر منش فاسد طبقه حاکم قرار می دهد. "
علی یعغوب وند
امضا کنندگان این اعلاعیه تحت عنوان هئیت های سیاسی-اجرایی تشکلات نامبرده عمدتا بازماندگان و ادامه دهندگان راه سه جریان چپ مارکسیستی،ملی گرای ضد مشروطه و اسلامگرای اصطلاح طلب - ملی مذهبی هستند. وجه مشترک این سه نحله سیاسی اما همانا ضدیت با لیبرال دموکراسی و منشا و خاستگاه آن یعنی "غرب" است. "دشمنی" آشتی ناپذیر و نسل در نسل این جریانات با پهلوی ها بعنوان "وابستگان" به غرب را هم در این رابطه باید مورد بررسی قرار داد.
ابوالفضل محققی
تلخک روزی از خانه بیرون آمد غربالی پیش در بود پای برغربال نهاد غربال برجست بر زانویش خورد عصبانی شد ضربتی محکم تر زد غربال بلند تر جهید بر پیشانیش فرود آمد . محکمتر زد و محکم تر خورد سرانجام خسته، زخمی ! توان از کف داده به گوشه ای نشست و فریاد بر آورد :"ای مردم بفریادم برسید که غربال مرا کشت! "
داستان اپوزیسیون خارج از کشور نیز چیزی فرا تر از این نیست.
احمد زیدآبادی
فقط کافی است برجام را احیاء کند، راهِ سرمایه‌گذاری خارجی در اقتصاد کشور را بگشاید، برای حل معضلات منطقه‌ای وارد گفتگوهای چندجانبه شود، "سوپرانقلابی‌ها" را از نقاط مرکزی قدرت به حاشیه براند، پایگاه اجتماعی خود را به سمت نیروهای میانه‌روتر جامعه گسترش دهد و از فشارهای اجتماعی و فرهنگی علیه مردم عادی دست بردارد.
اینکه تلویزیون‌ها مهم فارسی زبان خارج کشور مصاحبه او را پخش کرده اند ایراد رضا پهلوی نیست. تلویزیون ها در همه دنیا بر اساس اولویت هایِ خبری به پخش خبر یا پخش زنده خبر می پردازند. اگر هم امضا کنندگان معتقدند این کار اشتباه بوده، ایراد را باید به آن تلویزیون ها بگیرند.
ابوالفضل محققی
درک درست ازتوان وخواست نیروهائی که با خواسته های آزادی خواهانه وعدالت جویانه در میدان زندگی فردی واجتماعی با اشکال مختلف مبارزه می کنند.نیروهائی که بنا بدرک خود پشت سر فرد یا جریانات سیاسی بسیج می شوند.
مگر نه که سیاست بزرکترین هدفش بسیج و سازماندهی این نیروهاست !همراه کردن نیرو های سیاسی واجتماعی در راستای برنامه های خود!
امیر طاهری
خمینی می‌افزاید: «والله قسم، من با نخست‌وزیر بازرگان مخالف بودم ولی او را آدم خوبی می‌دانستم.» در جاهای دیگر در همان کتاب «صحیفه امام»، خمینی پذیرفتن متفقانی مانند جبهه ملی را اشتباه می‌داند و می‌گوید: «خیانتی که آنان به ملت کردند بیشتر از خیانت‌های پهلوی‌ها بود.» لازم به ذکر نیست که خمینی در انتخاب سه مشاور اولیه‌اش، یعنی صادق قطب‌زاده، ابراهیم یزدی و ابوالحسن بنی‌صدر نیز اشتباه کرده بود.
علی یعغوب وند
توجه داشته باشید که خود شاهزاده رضا پهلوی و کلا طیف طرفداران مشروطه در طول این ۴۳ سال آماج حملات سهمگین مشترک جمهوریخواهان و مجموعه دستگاههای تبلیغاتی و پروپاگاندای جمهوری اسلامی بوده اند، که البته در موارد بسیاری نادرست، نا عادلانه و غیر منصفانه بوده است.
وانگهی مگر حالا شاهزاده رضا پهلوی در پیام خود چه مطالب و موضوعاتی را مطرح کرده اند تا بتواند به این اندازه خشم و پرخاش برانگیز باشد؟
مختار برازش
به عبارتی 60 سال پیش، محمد رضا شاه پهلوی که بسیاری او را به مسامحه و سازشکاری با روحانیون متهم می کنند، برای عملی کردن وعده ی «انتخابات انجمن های ایالتی» پیش شرط «مسلمان بودن» را برای نمایندگان از میان بر می دارد.
محمد امینی یکی از مورخان، علاوه بر این سه موضوع «لایحه حمایت از خانواده» را هم یکی از آن لوایحی می داند که خشم روحانیون را فزون تر ساخت. این لایحه ی مترقی بعد از انقلاب اسلامی 57 حذف شد.
اقبال اقبالی
جامعه شهروندی ایران، تجربه دو انقلاب شکست خورده مشروطه و بهمن را در حافظه تاریخی خود دارد. انقلاب سوم اجتناب ناپذیر بنظر می رسد. نقد و پاسخ به چرایی شکست دو انقلاب پیشین، می تواند چراغ راه آینده و یاور ما برای وفاق عمومی شهروندی حول طرح اثباتی نظام سیاسی فردا گردد. جامعه ای که آزادی، داد و دمکراسی را نشانه گرفته، با شعارهای ” نه قزاق، نه آخوند، زندگی انسانی و جمهوری ایرانی” راه خود را از پوپولیسم واپسگرا جدا می کند. به آغاز سخن بر می گردم؛ با هم در “جنبش اقدام” در خیایان! زیرا در ایران، احزاب کل
شاهزاده رضا پهلوی با تأکید بر اینکه میزان آمادگی مردم برای مقابله با حکومت و از سوی دیگر درماندگی حکومت به بیشترین حد رسیده، خواستار راه‌اندازی سریع ساز و کار هماهنگی برای مدیریت جنبش‌های اعتراضی و اعتصابات در ایران شد. او در نشست مطبوعاتی خود در پاسخ به سوال ایران اینترنشنال درباره مکانیزم هماهنگی بین نیروهای مبارز، وضعیت فعلی کشور را شبیه به رمان بینوایان ویکتور هوگو توصیف کرد و گفت که حکومت از تأمین نان شب مردم عاجز شده و کارد به استخوان رسیده است.
رضا پهلوی با تأکید بر اینکه میزان آمادگی مردم برای مقابله با حکومت و از سوی دیگر درماندگی حکومت به بیشترین حد رسیده، خواستار راه‌اندازی سریع ساز و کار هماهنگی برای مدیریت جنبش‌های اعتراضی و اعتصابات در ایران شد. او در نشست مطبوعاتی خود در پاسخ به سوال ایران اینترنشنال درباره مکانیزم هماهنگی بین نیروهای مبارز، وضعیت فعلی کشور را شبیه به رمان بینوایان ویکتور هوگو توصیف کرد و گفت که حکومت از تأمین نان شب مردم عاجز شده و کارد به استخوان رسیده است.
رضا پهلوی، همزمان با سالگرد درگذشت خمینی و در روزهایی که اعتراض‌های متعددی در آبادان و چندین شهر دیگر ایران در انتقاد از مدیریت بحران ساختمان متروپل و همچنین عملکرد نظام در جریان بوده، با مردم ایران سخن گفت. او تلویحا گفت که امیدی به اپوزیسیون خارج از کشور ندارد و به نظرش بزرگترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی در حال حاضر مردم ایرانند.
۱- همه رسانه های کلان فارسی زبان در خارج با حداکثر برد ممكن و در بهترین ساعات خود، ۵۰ دقيقه رضا پهلوی را مستقما پوشش دادند و صد ها ساعت هم خرج تفسير و باز بخش سخنان او کردند و این یعنی ایالات متحده و متحدان منطقه ای آن گام تازه ای در راستا ی ايجاد فشار برداشته اند و شاید هم تصور می کنند که اوضاع ایران در آینده نزدیک از کنترل حکومت خارج خواهد شد.
ابوالفضل محققی
"امروز بزرگترین اپوزیسیون و آلترناتیو جمهوری اسلامی، شما ملت ایران هستید که از همیشه متحدترید و بدون توجه به دسته‌بندی‌ها و گرایش‌های سیاسی، چپ و راست، جمهوریخواه و مشروطه‌خواه، دوشادوش هم برای آینده‌ای بهتر تلاش و نی که در بطن اعتراضات قرار دارند، صلاحیت بیشتری را برای اتخاذ این نوع تصمیمات دارند. من از نیروهای سیاسی و مبارزاتی می‌خواهم که ایجاد یک سازوکار هماهنگ کننده اعتراضات و فراخوان‌ها را در اولویت قرار دهند.
بیانیه مشترک تعدادی از نمایندگان مجلس، کارگردان,هنرمند,امینه کاکاباوه و مسیح در روزنامه اکسپرس سوئد: سه سال پیش فیفا تهدید کرد که اگر زنان اجازه حضور در مسابقات فوتبال را نداشته باشند، ایران ر ازمسابقات قهرمانی بین‌المللی حذف خواهد کرد. اکنون زمان اجرای تهدید وحذف ایران ازجام جهانی قطر است
امینه کاکاباوه و مسیح علینژاد، فعال حقوق بشر ایرانی، ازجمله می نویسند: اتحادیه فوتبال سوئد و سازمان های زنان سوئد نمی توانند در سکوت تماشا کنند که زنان و دختران ایرانی از میدان های ورزشی بیرون انداخته میشوند
جواد تهرانی
رژیم اسلامی امروز گرفتار دامیست که خود تار و پود آنرا بافته است. چهل و سه سال زمان طلایی با عملکرد غلط رژیم اسلامی به فنا رفت. در بدو انقلاب یک شور عظیم ملی برپا شده بود که قادر بود تمام انرژی خود را در سازندگی و پیشرفت کشور بکار گیرد, همه مردم از کشاورز و کارگر ساده گرفته تا متخصصین ورزیده با عشق و صمیمیتی بینظیر به میهن و مردمشان آماده مشارکت در هر نوع سازندگی اقتصادی
بهزاد کریمی
درد هم جاری و هم ماندگار آبادان را باید به پرچم اعتراضی بدل کرد. بگذار آبادان چه در وجود جزغاله‌های فاجعه به آتش کشیدن سینما رکس توسط همین اسلامگرایان ضد انسان پیشا‌قدرت و چه در وجود فاجعه برج متروپل محصول رفتارهای پسا قدرت جمهوری اسلامی، ثبت تاریخی بیابد. آبادان‌ای که یک قرن است شریان‌های هستی ملت ایران را غذا رسانده است و شهری که در مقابله با تجاوز عراق به ایران آوردگاهی برای ابراز حماسه مقاومت بود. آبادان و ایران یک چیزند. برای رهایی ایران، همبستگی ملی را نیاز داریم.