رفتن به محتوای اصلی

دوست گرامی؛ تبریزی؛ نوشته شما

دوست گرامی؛ تبریزی؛ نوشته شما
ناشناس

دوست گرامی؛ تبریزی؛ نوشته شما گرچه ظاهرا در مورد فدرالیزم و نفی ناسیونالیزم است؛ اما به مانند سایر نوشته هایتان یک خط مشخص را سیر می نماید و آن وارونه نویسی و وارونه نگری در باره راسیزم موجود در ایران و ملت فارس است. نوشته شما در قالب فدرالیزم بیش از آنچه که در دفاع از حقوق ملل غیر فارس که مورد تبعیض ملی تفکر ناسیونالیستی فارس قرار گرفته است در جهت وارونه جلوه دادن و تخریب حرکاتی است که در این مناطق و توسط فعالین ملی این ملل انجام می گیرد است. و این چیزی نیست که از دیدها پنهان باشد. شما خداوند مغطله اید و با خلق چهره ای غیر واقعی و غایت شانتازگونه از خواست های حرکات ملی خاصه حرکت ملی آذربایجان می خواهید به هر نحوی ایده های فارس گرایانه خود را در قالب انسان دوستی و دموکرات مآبی به خورد خواننده دهید. غافل از اینکه این شگردها و زرنگ بازیها دیر زمانی است کارکرد خود را از دست داده و رنگ باخته

است. نمی توانید با گرد و خاک جای ظالم و مظلوم را عوض کنید و ادرس عوضی به مردم بدهید. در ایران یک ناسیونالیزم و راسیزم وجود دارد و آن راسیزم فارس است و بس! حرکاتی که علیه این راسیزم صورت می گیرد تماما جنبه ای دفاعی داشته و در صدد احقاق حقوق از دست رفته و رفع تبعیض است! اما شما با مثالهایی بی ربط نظیر ازدواج پسران تبریزی با تایوانی و کامنت من در آوردی خود مبنی بر اینکه باید در اینصورت آذربایجان را ترک کنند و غیره کاملا وصله ای نچسبیدنی به حرکت موجود در آذربایجان می زنید. هرکه با هر که می خواهد ازدواج کند؛ کجا حرکت یا فعالان ملی چنین چیزی را مورد تخظئه و نکوهش قرار داده اند؟ شما زیرکانه مثل از کورد و تورک در آذربایجانغربی به میان می آورید تا توجیحی برای داستان سرایی خود بیابید. صرف نظر اینکه بدون ارائه سند نصف ارومیه و بعضی شهرها را را نیز کورد معرفی می نمایید که این نحوه برخورد نیز خود شاخص خوبی برای میزان صمیمیت و خیراندیشی شما می تواند باشد! باید بگویم حتی در صورت درست بودن آمار و ارقام شما نیز انهاماتتان وارد نیست. مشکل ما در آذربایجان غربی زیستن کورد یا در تبریز زیستن ارمنی و فارس غیره نیست!؟ آنها از دید حرکت ملی آذربایجان و فعالین آن شهروندان همین سرزمین و جغرافیا هستند و حقوق شهروندی برابر با سایرین دارند. شاید اساسی ترین مشکل در این زمینه مسئله اختلافات یا ادعای ارضی می باشد که می تواند مشکل ساز شود و این هیج ربطی به نژادگرایی و ناسیونالیزم و غیره ندارد. پس بیخود آدرس عوضی نداده و تخریب ننمایید. مشکل ازدواج انسانها و ملت ها نیست / مشکل دستیابی به حقوق ملی انسانی برابر و سهیم شدن در قدرت سیاسی به اندازه وزن و اعتبار هر ملت چه در قالب فدرالیزم چه استقلال است و مبارزه فعالین اذربایجانی نیز در جهت نیل به این مهم است. طبیعی است که دستیابی به این مهم به طور صلح آمیز جاده ای دو طرفه است و آذربایجان یک طرف آن است. اگر طرف مقابل این جریان حاضر به حقوق برابر نیست دموکراسی و حقوق شهروندی را همچون شما ابزارگونه و در راستای منافع مورد نظرش که همانا حفظ سلطه فارس و تمامیت ارضی ایران و نهایتا آسیمیله نمودن ملل غیر فارس تعبیر و تفسیر می نماید؛ طبیعتا صلح جای خود را به درگیری و مناقشه خواهد داد. این مشکل حرکات ملی در آذربایجان و سایر ملل غیر فارس نیست. مقالات شما با نکته سنجی و ظرافت خاصی نوشته می شوند و در ظاهر می خواهد چنین به خواننده القاء نماید که فردی ما فوق دموکرات؛ شدیدا اینترناسیونالیست و مخالف ناسیونالیزم هستید و می خواهید نقش مصلح را بازی نمایید؛ اما خمیرمایه و جوهره آن نفرتی عمیق را نسبت به ملل غیر فارس خصوصا ملت آذربایجان و مبارزه آن در راستای احقاق حقوقشان را منعکس می نماید. وصله هایی نظیر پان تورکیزم و نژادگرایی .... به این حرکات نمی چسبد و ملت مورد تبعیض تورک آذربایجانی بدون توجه به این تخریبات و انگ ها به مبارزه خود ادامه خواهد داد کما اینکه تاکنون نیز چنین بوده و رشد قابل توجهی را نیز در 2و3 دهه اخیر در آن می بینیم. شما نیز هر قدر که دوست دارید به وارونه نگاری ادامه دهید که این دردی را درمان نخواهد نمود که هیچ؛ مانع راه حلی صلح آمیز شده ؛ به بغرنج و سخت آفزاری شدن مسئله خواهد انجامید .... خوش و موفق باشید ...