اگر چه مقایسه تحولات سیاسی در کشورهایی مانند لیبی و ایران با آنچه که در کشورهای جهان اول میگذرد از نظر جامعه شناسان نادرست میباشد ولی خالی از مناسبت نیست که این سؤال را برای شنیدن پاسخ از طرف صاحبنظران دوباره مطرح کنیم که در صورت سرنگونی حاکمیت اسلامی ایران تمام کسانی که در سالهای اخیر از نظام بریدهاند نوعی مصونیت خواهند داشت و حتی کسانی که دستشان به خون جوانان این مرز و بوم آلوده بود ولی بعدها اصلاحطلب شدهاند مانند آنچه که بعد از انحلال آلمان شرقی پیش آمد پروندههایشان مختومه خواهد شد؟ امری که در اغلب کشورهای بلوک شرق روی داد.
ولی تجربه لیبی این واقعیت را دوباره تکرار کرد شرایط در کشورهای جهان سوم کاملا با ممالک جهان اول متفاوت است در این میان کشور ما که هنوز در رده کشورهای جهان سوم قرارارد ولی فرهنگ و تمدن کهن داشته و زادگاه منشور حقوق بشر است با این قضیه چگونه برخورد خواهد کرد؟ سوالی که بحث در مورد آن میتواند به حوادث بعد از سرنگونی تاثیر بگذارد. من بیطرفانه میپرسم آیا شکنجهگران بیرحمی که در سالهای اخیر به غرب آمده واصلاحطلب شدهاند در پناه دولت عفو میشوند و آیا اصولا دولت آتی حق دارد قربانیان وخانودههای آنان را از مجازات گناهکاران به بهانه دورهٔ اصلاحات مانع کنند؟
آیا شکنجهگری که شخصا در شکنجهکردن افراد دخالت داشته نباید پاسخگوی قربانی باشد؟ یا اگر همین حالا قاضی مرتضوی با اعتراض به خامنهای و افشای عالیجنابان مخالف شود مدتی زندانی گردد و بعد سر از پاریس در بیاورد گناهان سابقش در کشتار و تجاوز و آزار مخالفین پاک شده است؟ به راستی اپوزوسیون ما نباید به بهانه تشویق به ریزش از اعلام نظر دراین مورد خودداری کنند. برخی استدلال میکنند که اکنون زمان این بحث نیست و موجب میشود کسانی که میخواهند از نظام جدا شوند تغییر نظر دهند! ولی نباید از یاد ببریم در یک مبارزه آرمانی و به حق که یک ملت پشتیبان آن است حمایت از جانیان به بهانه گفته شده نوعی عوامفریبی بوده و موجب میشود به بهای گرفتن چند مهره از رژیم حمایت ملت را از دست بدهیم. طرح صادقانه موضوع ضرورتی بود که امیدوارم صادقانه از تمام جوانب بررسی شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید