رفتن به محتوای اصلی

Rosa ی گرامی،

Rosa ی گرامی،
اژدر بهنام

Rosa ی گرامی،
ای کاش شرایطی عینی و ذهنی فراهم می‌شد تا زندانیان سابق می‌توانستند بدون دغدغه و ترس، و آزادانه و داوطلبانه خاطرات خود را بنویسند. و ای کاش برای نوشتن خاطرات زندان خود، شیوه درستی را برمی‌گزیدند. به نظر من خاطره‌نویسی را نباید با "افشاگری" اشتباه کنیم.
درک من از خاطره نویسی این است که شخص، دیده‌های خود را می‌نویسد. وقتی کسی بنویسد: "X(فردی مشخص و در ارتباط مستقیم با او) گفت که Y فلان کار را کرده است"، این هم جزو خاطرات اوست و نوشتنتش را کاملا طبیعی و درست می‌دانم.
ولی به این دیالوگ فرضی توجه کنید که نظایر آن مرتبا در خاطرات تکرار می‌شوند:
خاطره‌نویس: "X آدمکش بود(حکم مشخص)". سؤال: "آیا او را از نزدیک می‌شناسی؟" خاطره‌نویس: "نه! او را تا به حال ندیده‌ام!" سؤال: "پس از کجا می‌دانی که آدمکش بود؟" خاطره‌نویس: "شنیده‌ام!" سؤال: "از کی؟" خاطره‌نویس: "یکی می‌گفت!"

سؤال: "چه کسی؟" خاطره‌نویس: "نمی‌دانم! ولی همه می‌دانستند"
این دیگر خاطره‌نویسی نیست، اتهام زدن به X است.
در چنین جوی که تحت نام "افشاگری" از آن دفاع می‌شود، جوی ناآرام، مملو از وحشت، خفقان و... بوجود می‌آید که زندانیان سابق رغبتی به خاطره‌نویسی پیدا نمی‌کنند و اساسا جرات این کار را هم از دست می‌دهند. در این جو، مرتبا پرونده است که بر اساس "شنیده‌ها" برای اشخاص درست می‌شود. در چنین جو مسمومی حتی منی که در زندان جمهوری اسلامی نبوده‌ام(به استثنای یک و نیم ماهی که در اوایل انقلاب در بازداشت بودم) از ترس درست شدن پرونده! جرات نمی‌کنم نقدی کوتاه به یک خاطره هم بنویسم زیرا می‌ترسم پرونده‌ای برای من ساخته شود و تا من بتوانم ثابت کنم که در زندان نبوده‌ام، آبروی خود را باخته باشم و آب رفته به جوی باز نمی‌گردد.
به همین دلیل هم من در مقابل توهین و اتهام جبهه می‌گیرم. می‌گویم خاطرات خودتان را بنویسید و کاری به کار دیگران نداشته باشید. جوی بوجود بیاورید که "توابان" و "تیر خلاص زنندگان" بتوانند داوطلبانه در مورد کارهایشان بگویند. همدیگر را افشا نکنیم، جنایات رژیم را افشا کنیم. همان "تیر خلاص زن" خودش قربانی جنایات و وحشی‌گریهای این رژیم است و نتیجه شکنجه‌های قرون وسطایی درون زندان. ما هم او را در بیرون از زندان شکنجه نکنیم. بگذاریم قانون درباره آنها تصمیم بگیرد، بویژه در کشورهای دمکراتیک. و باقی را بگذاریم و امیدوار باشیم که روزی و روزگاری ایرانمان دمکراتیک شود و یا شرایطی پیش آید که کمیته‌های حقیقت یاب به راه افتند. "انتقام" را فراموش کنیم و "حقیقت" را بچسبیم.
من سخت طرفدار آن هستم که اگر به کسی اتهامی وارد شد و توهینی شد، بلافاصله به دادگاه متوسل شود. شاید این شیوه‌های غیرمسؤلانه از میان ما رخت بربندند.
Rosa ی گرامی،
من رسانه‌ها را جای روشنگری و وسیله‌ای مناسب برای کنار هم قرار دادن "حقیقت‌ها" و نزدیک شدن به "حقیقت" می‌دانم نه محلی برای افشاگری همدیگر و قربانی کردن قربانیان! به نظر من نزدیکی به "حقیقت" با شیوه‌های غیراخلاقی و اتهام و دشنام و جنگ و جدل غیرممکن است.