رفتن به محتوای اصلی

2

2
اژدر بهنام

باز هم رستم دستان ما آقای مصداقی (این استعاره از من نیست و از خود آقای مصداقی است، ایشان خود را رستم دستان نامیده‌اند) وارد میدان شده و متاسفانه مانند همیشه، به هتاکی و فحش و فضاحت و اتهام‌زنی پرداخته و در این میان مرا نیز بی‌نصیب نگذاشته و مورد لطف و مرحمت قرار داده است!
قصد نداشتم چیزی درباره حرف و حدیث آقای مصداقی و اتهاماتی که زده است بنویسم زیرا همه اینها مواردی عادی در شیوه رفتاری اوست. ولی بازانتشار این مطالب در ایران‌گلوبال توسط آقای کیانوش توکلی مرا بر آن داشت تا این سطور بنویسم.
قصد صحبت و گفتگو با آقای مصداقی و پاسخگویی به ایشان را هم ندارم زیرا مرا با فردی که هنری جز هتاکی و اتهام‌زنی ندارد، کاری نیست. تنها تلاش می‌کنم توضیحی کوتاه درباره اتهامی که به من زده است، برای خوانندگان سایت ارائه دهم.
اگر او قادر بود گفتگویی مدنی با کسی داشته باشد، مطمئنا میل داشتم با ایشان گفتگو کنم مخصوصا درباره چهار جلد کتابی که نوشته‌اند و داستانهایی که در آنها از شاهکارهای رستم‌گونه خود تعریف کرده‌اند. ولی چه کنم که تنها هنر آقای مصداقی این است که هر کسی را که کمترین انتقادی به او بکند، بلافاصله به وزارت اطلاعات رژیم وصل می‌کند و در نثار بدترین فحش‌ها به او چیزی کم نمی‌گذارد.

ظاهرا دلیل اتهام‌زنی ایشان به من، انتشار مقاله‌ای است از "کیمیا خاوری". این مقاله زمانی منتشر شده است که من نه جزو مدیران سایت بودم و نه جزو همکاران آن و مدتها بود که از لیست همکاران سایت خارج شده بودم و تنها همکاری من با کیانوش در زمینه کمک فنی بود و آنهم هر زمانی که نیازی پیش می‌آمد.
در این که "کیمیا خاوری" نام مستعار است، شکی نیست. نویسنده میل نداشته است که با نام خود بنویسد و این برای من کاملا قابل درک است زیرا با توجه به خصوصیات و شخصیت آقای مصداقی، اگر با نام حقیقی خود می‌نوشت، چیزی جز فحاشی و اتهام مامور وزارت اطلاعات بودن نصیبش نمی‌شد! چنانکه امروز می‌بینیم، این نگرانی بی‌مورد نبوده است! آقای مصداقی به جای پاسخگویی منطقی و مدنی به ایشان، به هتاکی و اتهام‌زنی پرداخته است و نه تنها "کیمیا خاوری" بلکه کسانی را نیز که حدس می‌زند در انتشار آن مقاله شرکت داشته‌اند، یعنی مشخصا من و کیانوش توکلی را، ماموران رژیم قلمداد کرده است.
آیا من اگر می‌خواستم مطلبی علیه آقای مصداقی بنویسم، خودم نمی‌توانستم؟ آیا همینقدر که به نقد نوشته‌های او می‌پرداختم کافی نبود؟ به چه دلیلی باید دست به دامان "کیمیا خاوری" می‌شدم؟

و حال توضیحی کوتاه در دو جمله، درباره روند انتشار مقالات در ایران‌گلوبال:
همکاران سایت یا مقالاتی را از سایت‌های دیگر انتخاب می‌کنند و یا مقالاتی را که توسط ایمیل به سایت رسیده‌اند، منتشر می‌کنند. پس از انتشار، اگر همکاری به آن ایراد و اشکالی داشت، مطرح می‌کرد.

تا آنجایی که می‌دانم مقاله مورد استناد آقای مصداقی پیش از آن در هیچ سایتی منتشر نشده بود بنابراین توسط ایمیل به سایت رسیده و یکی از همکاران سایت آن را منتشر کرده بود.
اتفاقا ادعای آقای مصداقی در این مورد درست است که من هم در انتشار مقاله دخالت داشته‌ام! ولی ایشان پنهان می‌کنند که دخالت من این بود که به کیانوش تذکر دادم تیتر مقاله اتهام‌آمیز است و درنتیجه، تیتر تغییر یافت و تعدیل شد!
من شخصا در آن مقاله نه توهینی به آقای مصداقی پیدا می‌کنم و نه اتهامی. با برخی مطالب مطرح شده در آن نیز موافق و با برخی دیگر مخالفم.
به نظر من روش متمدنانه این بود که آقای مصداقی آن مقاله را نقد می‌کرد و پاسخ می‌داد. حق پاسخگویی ایشان در سایت ایران‌گلوبال نیز محفوظ بود و تصور می‌کنم که اگر همین امروز هم بخواهد پاسخی مدنی به آن بدهد، کیانوش توکلی پاسخ ایشان را در صدر صفحه اول قرار می‌دهد.
پرسش این است که آیا یک انسان سیاسی که 10 سال عمر خود را در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده و مدت مدیدی است که در غرب زندگی می‌کند، قادر نیست حرف و حدیث خود را بدون فحاشی و اتهام‌زنی و بگونه‌ای مدنی مطرح کند؟
آیا "رستم دستان" ما نمی‌تواند توان و نیروی خود را علیه جمهوری اسلامی بکار ببرد؟ چرا این نیرو را برای تار و مار کردن اپوزیسیون و مخالفین رژیم بکار می‌گیرد و آنهم با فحاشی و اتهام‌زنی؟
به نظر من انتقاد منطقی و مدنی از اپوزیسیون و مخالفین رژیم سازنده است لازم، و شیوه آقای مصداقی مخرب.
به امید روزی که ما هم بتوانیم مانند انسان‌های دنیای متمدن به زبان عقل و منطق به گفتگو بپردازیم و باور کنیم که تنها با این شیوه قادر به پیشرفت خواهیم بود. و به امید روزی که توان عمده و اصلی خود را علیه رژیم بکار گیریم.