رفتن به محتوای اصلی

مقایسه زلزله بم و آذربایجان

مقایسه زلزله بم و آذربایجان
ناشناس

مقایسه زلزله بم و آذربایجان نحوه عملکرد دولت-

حقایق به وقوع پیوسته و نتایج به دست آمده ...

شریفه جعفری مدیر مسئول انتشارات توقیف شده و ابطال شده ی پینار

در سال 1382 5 دی زلزله ای به مقیاس 6/6 ریشتر در بم به وقوع پیوست


مقایسه زلزله بم و آذربایجان نحوه عملکرد دولت-

حقایق به وقوع پیوسته و نتایج به دست آمده ...

شریفه جعفری مدیر مسئول انتشارات توقیف شده و ابطال شده ی پینار

در سال 1382 5 دی زلزله ای به مقیاس 6/6 ریشتر در بم به وقوع پیوست ، دقیقا یادمه رسانه ها با صدای بلند و سوزناک شروع به گفتن تسلیت و همدردی با مردم بم و کرمان کردند ایران سراسر در ماتم فرو رفت ، استمداد دولت از مردم برای کمک به زلزله دگان شروع شد ، تقریبا تمام هم و غم دولت و رسانه ها شده بود زلزله بم و تحریک احساسات مردم .

در آن روزگار علاوه بر کمکهای بین المللی و خود حکومت، مردم به خصوص مثل همیشه مردم غیور و انسان دوست آذربایجان به یاری شتافتند عزاداری اعلام شد ، برنامه های سوگواری در هر ارگانی ریخته شده بود و در جامعه ادبی شب شعر هایی نیز در این خصوص گذاشته شد شاعران سرودند و نویسندگان نوشتند .

خلاصه همه ماتم زده و ناراحت بودیم ، به خاطر انسانهایی که مظلومانه زیر آوار ماندند و خانواده هایی که بی خانمان شدند. اما در همان روزها که خود بنده در زنجان سکونت داشتم و همسرم مامور پلیس راهنمایی و رانندگی بود و در جاده زنجان کردستان در حال خدمت . روزی به خانه آمد بسیار ناراحت و متاثر . علت را جویا شدم .

گفت امروز نزدیک روستای زرین آباد بودیم که روستاییان به ما خبر دادند شخصی را دستگیر کرده اند واز ما خواستند به آنجا برویم ما قبل از ماموران آگاهی رسیده بودیم . که دیدیم دختر بچه ای 9 ساله که تمام خانواده اش را در زلزله از دست داده است توسط مامور کرمانی به 4000 تومان به یک قاچاقچی کرد فروخته شده است . او آن را به زنجان می برد که به خاطر توالت در این روستا نگه داشته بود و داخل قهوه خانه رفته بود که گریه های دختر باعث شده روستاییان مشکوک شوند و حقیقت ماجرا را بفهمند و سپس آن مرد را گرفته بودند و ما تحویل آگاهی دادیم .

و اما از آنجا که همه نگران وضع مردم بودیم پیگیر این زلزله بودیم که خدا را شکر دولت در کمترین زمان شروع به تخریب خانه های قدیمی کرده و به جای آنها خانه هایی مدرن با امکانات بهداشتی و رفاهی بالا کرد . تا جایی که 2 سال بعد از آن برنامه های تلوزیونی عید در بم بصورت زنده به روی آنتن رفت و از مردم و توریست ها دعوت به عمل آمد که به بم زیبا سفر کنند . دریاچه ی مصنوعی ساخته شده بود و مناظر زیبایی که به هر حال سوای از آب و هوای کرمان می توانست به مسافر و توریست امکانات لازمه را فرهم کند و به او خوش بگذراند.

ما همه از این رسیدگی حکومت خوشحال شدیم هرچند که انسانهایی جان خود را از دست داده بودند .

اما در حقیقت بم به گونه ای نیز شانس آورده بود تا از محرومیت و بافت قدیمی و سنتی رها شود و زیبایی خود را در رسانه ها به رخ بکشد.

اما امروز نیز آذربایجان با این بلای طبیعی دست و پنجه نرم کرده است . هریس اهر ورزقان خون گریه می کردند و این باز هم در همین کشور یعنی ایران اتفاق بود . ملت دلشان آتش گرفت ، داغدار شدند. دسته دسته به یاری شتافتند ، از مال گذشتند و از جان مایه گذاشتند . غیورانه و خالصانه هر چه در کیسه داشتند در کاسه اخلاص نهادند و به آذربایجان رفتند . و همین انتظار نیز از همین ملت میرفت ، غیرت مردم ، شرف مردم ، شعور ملی مردم و انسانیت آذربایجان حقیقتی که در این امتحان به نمره بیست رسیده بود در دنیا منعکس گردید . همه دیدند و خواندند و قضاوت کردند.

فروختن دختر معصوم و مظلوم 9 ساله در بم کجا و شرف و غیرت جوانان آذربایجان کجا ؟ آنجا دولت بود و اینجا ملت! آنجا وظیفه ی حکومت در میان بود و اینجا عشق مردم .

حالا بماند ما گرگ باران دیده ایم و هرگز فکر نمی کنیم که خانه های ویران شده نه تنها باسرعت و مانند بم به سامان برسند بلکه می دانیم و آموخته ایم که انتظاری نداشته باشیم و با اشک چشم خود بنای گلی خود را دوباره از نو بسازیم زیرا همه هستیم تعقیب می کنیم و خواهیم دید .

اما علت چیست ملت در آذربایجان خون گریه میکند دولت سرپوش می گذارد . ملت جمع می کند دولت می رباید ؟ ملت در سوگ عزیزانشان می نشیند دولت با باتوم و تحقیر پراکنده می سازد . پرونده ای که هنوز باز نشده است را می بندد ، به خاطر فوت مادر فلان گرسنه در فلان کشور تسلیت می فرستد، درد سوریه ، حزب الله ، عراق ، فلسطین ،ارمنستان را در دل دارد و برایشان شب و روز ندارد اما ناله های کودک اذربایجانی

نیمه جان را در زیر آوار نمی شنود ، بها نمی دهد . چرا ؟

مگر این آذربایجانی فرزند همان آذربایجانی دیروز نیست که ایران را از دست دنیا نجات داده و با گذشتن از جان خود ناموس ایرانی را حفظ کرده است .

مگر همان آذربایجانی با غیرت و با تعصب نیست که دیروز در رسانه هایت با فریاد یاشاسین آذربایجانت کوش دنیا را کر می کردی ؟ و با تحریک احساسات غیورانه ی آذربایجانی ها ، بهترین و با شعورترین جوانان ما را فدا می کردی ؟

امروز مگر این ملت چه کاری داشتند جز رفتار ی انسان دوستانه که سد راهشان می شدی ؟ دستگیرسان می کردی ؟ گریه در سوگ عزیزانشان را با باتوم پاسخ می دهی ؟ عشقشان را بر نمی تابی ؟ مگر اینها فرزندان همان شهدای با غیرت نیستند ، مگر پدرانشان در دشتهای جنوب در خرمشهر – اهواز – شلمچه به شهادت نرسیده اند؟ آیا غیر از این است وظیفه ای که تو داری آنها انجام می دهند ، آیا آنها با تو مقابله کرده اند با این که سالهاست هر شب 100 تریلی از ثروت ملی آذربایجان را غارت کرده از همین جاده های تبریز تهران به شهرهای کرمان و فارس نشین می فرستی ؟



پس علت این همه غرض ورزی و دشمنی با ملت آذربایجان چه می تواند باشد .

ایرانی بودن یا نبودن ، تنی بودن یا نبودن ، در طول تاریخ مورد اهانت و تمسخر قرار دادن یا ندادن ، دهن کجی و بی مهری به ملت نشان دادن یا ندادن ، حس زنده به گور کردن آذربایجانی را در سر داشتن یا نداشتن ، اگر از همه اینها بگذریم یک حقیقت در میان است و آن اینکه ، دیگر هم ملت آذربایجان هم حکومت نژاد پرست فارس و هم دنیا فهمیده اند آذربایجانی امروز با آذربایجانی دیروز زمین تا آسمان فرق کرده است ٰ،

دیگر ملت بیدار شده است ، به شعور سیاسی و ملی خود دست یافته است ٰ ، دیگر حتی یک روستایی دور مانده از امکانات طبیعی جانم فدای رهبر شنیده نخواهد شد ، دیگر مساله ی ما که ایم و شما که ؟ مطرح می شود.

اتحاد مردم زلزله ای بس بزرگتر در دلهای گردانندگان حکومت به راه انداخته است ٰ، اینک با ملتی طرفند که کس را از ناکس ، سره را از ناسره به خوبی تشخیص می دهد ، با وجود اینکه می داند دم زند ،زده خواهد شد فریاد میکشد و هویت به خطر افتاده اش را باز می ستاند.

و این بسیار سخت است بر حکومتی که نصف جمعیت آن آذربایجانی باشد و مملکت روی پاشنه آنها بچرخد.

او به خوبی درک کرده است که آذربایجانی امروز نه حیله روسیه را می خورد نه ستم فارس را ، و اکثر فعالانش به دنبال علم و اگاهی هستند و خود را به شعور سیاسی بالایی رسانده اند. در مملکتی که کسی نمی توانست ترکی بخواند در نمایشگاه بین المللی اش کتابهای ترکی بیشتر از کتابهای دیگر به فروش می رسد ،

حال طبیعی است در چنین شرایطی هر چه قدر هم بخواهد نمی تواند عناد و دشمنی اش را بروز ندهد ، و چون اختیارات ملت را دارد آن می کند که دیدیم .

کسی که خود را در حال غرق شدن ببیند ، دیگر چیزی برای باختن نخواهد داشت و تا حد توان بر طرف مقابل چنگ خواهد انداخت و بر او نیش فرو خواهد کرد .غافل از اینکه با ملتی طرف شده است که می میرد اما ذلت نمی پذیرد .



شریفه جعفری





| 21-اوت-2012, 22:55