رفتن به محتوای اصلی

به بهانه شيوه استدلال محرمعلي

به بهانه شيوه استدلال محرمعلي
ناشناس

به بهانه شيوه استدلال محرمعلي خاني
در ارتباط با شيوه هاي موذيانه اي که با مباشرت آ.ائليار براي سانسور و تحريف انديشه طرفداران حرکت ملي آذربايجان در سايت ايران گلوبال بکار برده ميشود قبلا در دو مقاله با عنوان" محرمعلي خان عصر اينترنت" توضيح داده بوديم.

اخيرا نمونه جديدي ازتراوشات انديشه اين شخص در همان سايت درج شده که طي آن نه تنها ابعاد تحريف انديشه به سطح متفاوتي ارتقا يافته، بلکه شيوه جديدي در مباحثات نظري و استدلالي نيز باب شده است، که بي مناسبت نیست که به اين موضوع نگاهي ديگر بياندازيم.

در ارتباط با شيوه هاي موذيانه اي که با مباشرت آ.ائليار براي سانسور و تحريف انديشه طرفداران حرکت ملي آذربايجان در سايت ايران گلوبال بکار برده ميشود قبلا در دو مقاله با عنوان" محرمعلي خان عصر اينترنت" توضيح داده بوديم.

اخيرا نمونه جديدي ازتراوشات انديشه اين شخص در همان سايت درج شده که طي آن نه تنها ابعاد تحريف انديشه به سطح متفاوتي ارتقا يافته، بلکه شيوه جديدي در مباحثات نظري و استدلالي نيز باب شده است، که بي مناسبت نیست که به اين موضوع نگاهي ديگر بياندازيم.

در تازه ترين دست پخت آ. ائليار که قبلا ادعا کرده بود که” برای رهایی ما از خفگی و شکفتن هزاران گل اندیشه، وظيفه دارد که بادکنک محيط ما را بترکاند،" نکات حيرت انگيزي از تبلور يک ذهن بسته در يک دنياي ماليخوليائي ديده ميشود که د راين مختصر به چند مورد از آن بطور گذرا ميپردازيم و تفصيل تحليلي مساله را به فرصت ديگر ميگذاريم.

آ. ائليار طي مطلبي در سايت ايران گلوبال تحت عنوان” شاعر و ناسیونالیسم موجود در آذربایجان” ادعا کرده که “ناسیونالیسم در آذربایجان ما مستقیم و غیر مستقیم در تئوری و پراتیک به سوی امپراطوری ترک و ترکیه هدایت میشود”

آ. ائليار با مسلم فرض کردن وجود ناسيوناليسم د ر آذربايجان- در مقابل واقعيت وجود گرايشات برعلیه ناسيوناليسم پان ايرانيستي د ر آذربايجان- دليل ارتباط آنرا با" امپراطوري ترک و ترکيه " به اين صورت بیان کرده که “جریانی ناسیونالیستی که آذربایجان را با «زا» مینویسد متعلق به ناسیونالیسم افراطی ترک گرایی ست؛” و توصيه کرده که “ضرورت دارد شاعران و نویسندگان آذربایجان با توجه به این مسایل راه دموکراتیک و آزاد اندیشی و عموم بشری و عدالت خواهی و رفع تبعیض خود را از این جریانهای موجود جدا کنند."

وي براي اثبات اينکه مفهومي به عنوان امپراطوري ترک و ترکيه وجود دارد ، به سراغ وزير خارجه تورکيه رفته و با قيد اينکه “به تئوریهای امپراطوریسم داود اوغلو دقیق شویم” مطالب زير را از قول وي آورده است :

“ داوود اوغلو:

برای احیاء امپراطوری عثمانی باید بر جهان عرب مسلط شویم.
برای تسلط بر جهان عرب باید حکومت بشار اسد را ساقط کنیم.
قرآن در مکه نازل شد و در مصر خوانده شد اما بدست عثمانی ها کتابت و نشر داده شد.
باید عظمت گذشته خود را احیاء کنیم و دولت عثمانی نمونه ای بی نظیر برای این کار است.
باید بدون تحریک کشورهای عربی امپراطوری عثمانی را احیاء کنیم. “

اين ها عباراتي است که مثلا براي توضوح سياست هاي دولت ترکيه از سايت تابناک نقل شده و با چسباندن آن به ادعاي ناسيوناليسم آذربايجاني “که آذربایجان را با «زا» مینویسد “ به قصد کوبيدن و بي اعتبار کردن کليت حرکت ملي آذربايجان مورد استناد قرار گرفته است.

البته هر آدم نا وارد به اصول اوليه سياست نيز ميتواند با يک نگاه مختصر درک کند که اين حرفهائي که به وزير خارجه ترکيه نسبت داده شده در اصل مجعول وبي پايه ودر عین حال مسخره است. براي اين کار نيازي به هيچ بحث طولاني هم نيست. يکي از کامنتگزاران سايت ايران گلوبال با عنوان داور خيلي خوب حق مطلب راد ر اين مورد ادا کرده و پرسيده “نقل قولهاي مطلب شما شباهتي به سخنان آقاي داوود اوغلو، يا هيچ سياستمدار ترك ديگر ندارد. اصولا هيچ آدم عاقلي حتي منظور بسيار بدي داشته باشد چنين سخنان سخيفي به زبان نمي آورد. شخصيت برجسته داوود اوغلو همچون يك ديپلمات برجسته در اشل جهاني مورد تأييد دوستان و دشمنان دولت تركيه و حزب حاكم آن بوده است. اين سخنان به ظاهر محصول تخيل محافلي از قبيل سايت تابناك رژيم جمهوري اسلامي ايران است. لطف كنيد اگر سو نيتي در ميان نيست، اصل سخنان مزبور و منبع اصلي آن را منتشر كنيد.”

اما نکته جالبتر در اينجا جواب خود آ. ائليار است که در مقابل اين درخواست معقول و منطقي مبني بر اعلام منبع اين نقل قول ها مينويسد: “جناب داور شما سخنان داود اوغلو را از منابع معتبر ذکر کنید که خلاف این نقل قول هاست و اثبات کنید که اینها سخنان داود اوغلو نیست. “

استدلال محرمعلي خاني را ميبينيد؟ آ.ائليار که ناتوان از ارائه منبع معتبر براي نقل قول هاي مجعول و بي پايه خود است، به معترضان ميگويد که سند بياورند که داوود اوغلو اين حرفها را نزده است!

اين شيوه بحث ابدائي آ. ائليار هر چند ممکن است مشابه استدلال رياضی برهان خلف به نظر برسد اما در حوزه اجتماعي و ژورناليستي يک نو آوري به حساب ميايد که ممکن است براي آ. ائليار در محافل معيني نام و آوازه اي نيز ببار بياورد- هر چند که اين نگراني هم هست که اگر اين شيوه همه گير شود، کار از کنترل خود آ. ائليار نيز خارج شود. بالاخره اگر قرار بر ترويج اين روش باشد، ميتوان خيلي ها را به خيلي کارها متهم کرد و در مقابل اعتراض متهمان، شانه بالا انداخت که اگر قبول ندارند سند بياورند که نيستند. مثلا اگر کسي آ. ائليار را متهم به ارتباط با سرويس جاسوسي فلان کشور بکند و در مقابل اعتراض وي با بي اعتنائي بگويد که شما اسناد ي بياوريد که نام شما در داخل مامورين مخفي آن سرويس نيست، قاعدتا نبايد مور اعتراض قرار گيرد که به هر حال، در شيوه استدلال محرمعلي خاني اثبات يک ادعا، از راه اثبات خلاف بودن آن صورت ميگيرد.

در کنار اين، اما مساله اصلي در اينجا چيزي است که درجه اهميت آن کمتراز انتساب حرفهاي دروغ به وزير خارجه ترکيه نيست.

مساله نگران کننده تردر اینجا اينست که اساسا چه عاملی باعث میشود که شخصي به اين درجه از سطحي نگري نزول کرده باشد که درک نکند که اينگونه تحريف و جعل حرفهاي يک شخصيت مطرح در صحنه سياسي منطقه و حتي جهان، نميتواند در دنيای امروز کسي را گول بزند.

اينکه وزير خارجه دولتي که عملکردش در صحنه سياسي داخلي و خارجي در جهت بسط دموکراسي و محدود کردن قدرت نظامي ها و توسعه چند فرهنگي در داخل ترکيه است، آشکارا چنین مطرح کند که باید امپراطوری عثمانی را احیاء کنیم، ممکن است اين ظن را تقويت کند که ناقل اين مطالب مسخره احتمالا مشکل ذهني دارد، هر چند که در اينجا کسي در موقعيتي نيست که حکم به مشکل دار بودن ذهن کسي بدهد.

ظن غالب هر چه هست ، روی فساد انديشه و عمل آ.ائليار و امثال وي و همگرائي با آن گرايش ريشه داري دور میزند که پايه همه سياستهاي صد سال اخير را د ر ايران تشکيل ميدهد، گرايشي که اساس آنرا ذهنيت ضديت با ترک تشکيل ميدهد و حاکم بر سياست هاي دولتي و انديشه روشنفکران ايراني بوده و هنوز هم است. اگر مساله را از اين زاويه به بينيم ، ميتوانيم استيصالي را که باعث شده که آ ائليار اين گونه بر خلاف عقل سليم به خس و خاشاک دست زده و براي بال و پر دادن به ادعاهاي ضد ترک خود به سايت تابناک متوسل شود بخوبي درک کنيم.

در واقع مساله سمتگيري فرهنگي ترکي در حرکت ملي آذربايجان به قدري براي روشنفکر فارس- محور غير قابل هضم و خطرناک است که حتي حاضر ميشود که اين گونه پرده دري کند و مسخره ترين مقاله ضد ترک يکي از هارترين و راسيستي ترين محافل جمهوري اسلامي مثل سايت تابناک محسن رضائي را اين گونه حلوا حلوا کنان به سر مدافعان حقوق ملي آذربايجاني به کوبد.

لزومي به اين نيست که تصور شود که آ ائليار و ديگراني که همگام با سياست هاي جمهوري اسلامي و حکومت سابق پهلوي کمر به محو هويت و مدنيت ترک ها بسته اند، در خدمت يکي از اين دو حکومت بوده اند و يا هستند. اما اين را با صراحت ميشود گفت که مقوله دشمني با هويت، مدنيت و آينده فرهنگي و اقتصادي ترکها آنچنان فاکتور با اهميتي است که از راست ترين حلقه هاي سلطنت طلب تا مرتجعترين و هارترين جناح هاي حکومت اسلامي، و از ليبرال ترين طيف روشنفکران غرب گرا تا افراطي ترين چپ ها را دريک صف قرار ميدهد و همکار هم ميسازد. در محدوه اين انديشه است که موضع گيري هاي سايت تابناک ديگر فرقي با حرفهاي امثال آ. ائليار پيدا نميکند. از اين زاويه است که حرفهائي را که فرح پهلوي خطاب به مردم آذربايجان از سر به اصطلاح دلسوزي ميزند و در ذات خود با حرفهاي سران حکومت اسلامي همسو است قابل درک ميشود.

در عمق انديشه روشنفکر فارس محور ايراني، صحبت از پيشرفتهاي سياسي و اقتصادي ترکيه و در کنار آن، گرايش ساکنان ايران به فرهنگ و مدنيت ترک جنايتي است که در صدر همه جنايت هاي عالم قرار ميگيرد. پيشرفهاي ترکيه، احساس نزديکي به ترکيه و الهام از آن، شعار تبريز باکي آنکار، شعار هاراي هاراي من تورکم، شعار تورک ديلينده مدرسه و نمونه هاي اينها نشان پان تورکيستي و نمونه ناسيوناليسم منفور قلمداد ميشود و د راين رابطه حتي نوشتن آذربایجان با «زا» نيز گناهي نابخشودني به حساب ميايد. هر يک از اينها میشود نشان ناسيوناليسم تورکي و توران پرستي، نشان گرايش به قرقيز و اويغور و چنگيز خان و در نتيجه و شايسته آن ميگردد که همه نيروهاي دنياي کهن بر عليه آن متحد شوند. در اين صحنه، همه ابزار تا زماني که در خدمت اين جنگ مقدس ميباشند، از جمله تهمت، تحريف و سانسور انديشه، در کنار زندان و شکنجه و تبعيد، مشروع قلمداد شده و هر يک کارکرد هاي خاص خود را پیدا میکنند. در اين جنگ مقدس، هر گروهي براي خود وظائفي دارد. کار حکومت میشود داغ و شکنجه و کشتن و بگير و ببند آنهائي که زبان درازي ميکنند، واز این طرف نیز، روشنفکران چپ و راست به گرم کردن پشت صحنه و فراهم آوردن ابزار تبليغاتي و جنگ رواني براي کارکرد موثر تراين بگير و ببند ها میپردازند. زماني نيز که "روشنفکر انديشه ورز" ما، در برابر واقعيت هاي بيرون از ذهن مريض اش به بن بست ميرسد و دست خالي ميماند ، هيچ شرم نميکند که از ابزار تبليغاتي سخيف مجريان بگير و ببند و شکنجه نيز بدون هيچ پرده پوشي استفاده کند.

اما در اينجا ابهامي که هست در واقع بزرگتر و مهمتر از تاثير اين همگرائي اين جماعت ميباشد. راستي به چه دليل روشنفکر ايراني که خود را عدالت طلب، مبارز آزادي و برابري انسانها، فدائي و خدمتگزار خلق خود و انسان انديشه ورز ميداند به اين چنين فلاکتي ميافتد که حاضر ميشود که در خدمت راسیسم حاکم، داغ ننگ همرائي و همکاري عملي با سياه ترين عناصر ضد بشري در حکومت اسلامي و پهلوي را با جان و دل بدوش بکشد. راستي اين چه ماليخوليائي است که در عصر بيداري و روشنگري ، اين چنين مثل بختک به جان انديشه ورزان ايراني افتاده و آنان را بدينگونه به تباهي ميکشاند. اگر در خصوص کساني از نوع آ ائليار ظن فرصت طلبي و خود بزرگ بيني از نوع آنچه که در اوهام خود تصور ميکند مطرح نيز باشد، اما به يقين در مورد خيلي از اين جماعت در خواب مانده چنين گماني قابل تصور هم نيست.

راستي سبب اين فلک زدگي انديشه روشنفکر ايراني چيست؟

اين مساله تحليل مفصلي ميطلبد.