هفته ی نهم همایش دادخواهی محمد ملکی و همراهانش در اعتراض به نقض حقوق شهروندی ایرانیان، در روز دوشنبه 16 شهریور 1394 در برابر ساختمان دنا در تهران برگزار شد.
در همایش هفته ی نهم گروهی از شهروندان، از جمله شماری از کنشگران سیاسی و مدنی، خانواده های جانباختگان و زندانیان سیاسی و هم میهنان ستمدیده شرکت داشتند.
معترضان در جریان همایش این هفته دقایقی نیز به راهپیمایی پرداختند.
همایش اعتراضی محمد ملکی و همراهانش در اعتراض به نقض حقوق شهروندی ایرانیان، از جمله در اعتراض به دستورهای غیرقانونی ممنوع الخروجی و مصادره ی اموال توسط سپاه و وضعیت ناگوار زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران، هر دوشنبه از ساعت 10 بامداد در برابر ساختمان شرکت لاستیک دنا، در: تهران، میدان ونک، نبش خیابان گاندی، برپا می شود.
گزارش زرتشت احمدی راغب از همایش نهم چنین است:
امروز دوشنبه 16 شهریورماه 94 ، برای همراهی با جنبش دادخواهی دوشنبه های اعتراضی متنی را در حمایت از آزادی معلمان نوشتم و به سرعت خودم را به جایگاه دادخواهی در برابر دفتر لاستیک دنا رساندم ، با دکتر ملکی و یکی از زنان همراه هم زمان رسیدیم . مانند همیشه جایی را که دکتر ملکی و بانوان می نشینند را خیس آب کرده بودند (شسته بودند! ) خیلی زود نعمتی گرامی رسید و پس از ایشان سیمین بانو مادر امید علیشناس آمد . امروز برای من روز دادخواهی و حمایت از معلمان زندانی کانون صنفی معلمان بود که نامشان را از : بداقی ، عبدی ، باغانی ، نیک نژآد ، بهلولی ، بهشتی نوشته بودم و تا پایان تحصن اعتراضی در دست داشتم ، چندی پیش به یکی از دوستان کانون صنفی معلمان زنگ زدم و گفتم عکس هایی از بداقی و عبدی دو معلم زندانی را برایم بیاورید تا در دوشنبه های اعتراضی بدست بگیرم و فریاد آزادیشان باشم ، گفت با دوستان مشورت می کنم و خبر می دهم ! پس از آن سه همکارشان هم دستگیر شد اما از جناب دوست خبری نشد ! کاش خانواده دوستان معلم زندانی بتوانند برای دادخواهی و آزادی عزیزانشان به جمع یاران بپیوندند . بگذریم ، چند بانوی گرامی از طرفداران طاهری با عکس ایشان آمدند و در کنار ما ایستادند که ناگهان پلیس لباس شخصی که همیشه آنجا هستند یورش اورده با تندی عکس های طاهری را جمع آوری کردند ، دکتر ملکی وساطت کرد و عکس ها را پس گرفت ، جناب سرگرد گفت این ها اجازه ندارند کنار شما باشند بانو نقابی مادر سعید زینالی همراه همسر گرامیش نیز رسیدند و همراه جمع دادخواهان شدند . پیربانوی خشمگینی نیز همراهمان شده بود که گاهی به طرف ماموران می رفت و فریادش را نثارشان می کرد ، دوست جوان محسن گرامی همانند همیشه دیر امد . دوست دیگری که مرد میانسالی بود آمد و گفت من در مترو و اتوبوس یکسره چپاول ها و خیانت ها را افشا می کنم و با صدای بلند به گوش همگان می رسانم و درخواست کرد که ما هم پیرو روش ایشان باشیم که دعوت کردیم کنارمان بماند . در این میان نوریزاد گرامی رسید و گوشی همراهش در خانه جا مانده بود ، امروز در برخی موارد برخورد ماموران با کسانی که با گوشی از دوستان عکس و فیلم می گرفتند تند بود ، کریمی گرامی کمی دیر آمد و گفت ماموران جوانی را کتک می زنند تا رفتیم گوشی او را گرفته و سرو صدا را خوابانده بودند . جناب ملک هم از راه رسید و همراه یاران شد ، از آن طرف آقا نعمت کفن پوش همراه همسر و دو فرزندش رسیدند او می گوید مقامات دو کارخانه او را از دستش در اورده اند ، گاهی در برابر دادگستری هم میرود و اعتراض می کند . با درخواست نوریزاد گرامی راه پیمایی کوتاهی توسط دوستان انجام شد که عکس و فیلم آن توسط یاران منتشر میشود . در پایان همگی دست زدند و با مهر از هم جدا شدند . هنگام بازگشتم در میدان آزادی خانواده شهرستانی را دیدم که سه تن بودند و عکس می گرفتند ، رگ نیکوکاریم گل کرد و گفتم دوربین که (همان گوشی همراهشان بود ) را بدهید تا عکسی دست جمعی از شما بگیرم ، تا آمدم گوشی ر بگیرم تبلت همراهم از میان کتاب سرنگون شد در برخورد با پیاده رو شکست ، بقولی آمدم ثواب کنم کباب شدم ، بروی خود نیاوردم و عکس را گرفتم و راهی خانه شدم . اینجا ایران ، شهریار ، من همراه جنبش دادخواهی در دوشنبه های اعتراضی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید