نگاهی گذرا به رویدادهای انتخابات دهم دورهی ریاست جمهوری در ایران سرﺁغازی دیگر برای شناخت دوبارهی نظام می باشد. بررسی اوضاع و رویدادهای مرتبط با انتخابات، درسی بزرگ برای عامهی مردم و همهی ملتهای ایران می باشد. در برابر دیدهگان عام و خاص روشن شد، كه جمهوری اسلامی خود مشكل عمده و در واقع به عنوان غدهی سرطانی موجود در فضای سیاسی ایران و منطقه عمل می كند. انتخابات و تبلیغات این دورهی ریاست جمهوری در پس و پیش خود حامل پیامی مهم می باشد، كه باید به سر فصل جدیدی از نقشهی عمل برای خارج شدن از فضای ﺁكنده از گمان و خوش باوری بدل شود. اگر چه هنوز تا رسیدن به مرز اتحاد عمل واقعی( مردمی و عمومی) مشكلات و چالشهای متنوعی وجود دارند، اما سرانجام باید به این اصل ایمان ﺁورد، كه كل نظام تغیر پذیر نیست.
اگر انتخابات در فضای شفاف و بدون گذر از صافی شورای نگهبان و غیره برگزار می شد ودر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از ولایت فقیه و رهبری خبری نبود، شركت در انتخابات و فعالیت برای به دست گرفتن قدرت سیاسی مسئلهای دیگر بود. اگر تجربهی سه دههی گذشته و روی كار ﺁمدن محمد خاتمی در دو دورهی متوالی ریاست جمهوری، به عنوان رفورمخواه و اصلاح طلب در میان نبود، دعوت به شركت در انتخابات به عنوان یك تست مردمی و راهی برای برون رفتن از وضعیت موجود گزینهای عملی و مثبت قلمداد می شد. اما تاریخ ایران و گذشتهی شكل گیری قدرت سیاسی و ادارهی مردم از سوی شاه و امام حامل پیامی تلخ هستند. در ایران قدرت و نظام حاكم با استفاده از نیروهای مخلتف موجود و امكانات قابل استفادهی كشور،در امر قبضه كردن قدرت مهارت خاصی پیدا می كنند. مردم و ملتهای داخل مرزهای ایران در كشاكش بحرانهای گوناگون تاكنون نتوانستهاند، در ایجاد و بهره گرفتن از روند دموكراسی و ابراز ارادهی خود به نوعی مستفید شوند.
انتخابات دورهی دهم و دورههای قبل در ایران اسلامی در تمامیت خود از عدم و نبود دموكراسی نسبی و ﺁزادی عمل برای فرد و عموم بحث می كنند. راه نجات و خلاص شدن از شر نظام مستبد و تهی از هر امكان تغیر و سیر به سوی مردم سالاری، بازنگری سیر وقایع گذشته می باشد. باید ملتهای ایران كلیت نظام را نشانه بگیرند و در امر مبارزهی همگانی دغدغهای به دل راه ندهند. سیر و سلوك موسوم به دنبالهروی خوش باورانه، كار كردن روی فرعیات و فراموش كردن اصل و بن مشكلات به معنی ادامهی سلطهی ولایت زور و سركوب می باشد. این ولایت و این امامت سیاسی از طریق حل و فصل مشكل انتخابات كنترل شده از اریكهی قدرت كنار نخواهد رفت. بر همگان و از جمله احزاب و سازمانهای سراسری واجب است، كه از تاریخ تجربه كسب كرد. در صورت فراموش كردن تاریخ دیروز و امروز، فردای ما در گروگان دیروز خواهد ماند.
اگر انتخابات ﺁتی جمهوری اسلامی ایران به رفراندوم مردمی و فراگیر بدل شود و این رفراندوم پیش زمینهای عملی برای هر انتخاباتی دیگر باشد،معادلهی قدرت در ایران حل خواهد شد. از این طریق و سلوك حداقل مشكل زورمداران سلطهگر و خودخواه بر طرف خواهد شد. از مدار كنترل شدهی سیاست در ایران خارج شدن، به معنی پیش كشیدن ارادهی خود و عموم می باشد. مشكل اساسی وجود جمهوری اسلامی و ولایت سركوب می باشد، نه انتخابات نمایشی و كنترل شده.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید