رفتن به محتوای اصلی

جمهوری ایرانی دیگر چه صیغه ائی است؟

جمهوری ایرانی دیگر چه صیغه ائی است؟

چند هفته پیش هنگام حضور مهندس میر حسین موسوی و حجت اسلام مهدی کروبی در آرامگاه بهشت زهرا در تجلیل از کشته شدگان مبارزات اخیر مردم ایران علیه کودتا گران انتخاباتی ،عده قلیلی از شرکت کنندگان در مراسم یادشده ـ شعار استقلال ،آزادی ،جمهوری ایرانی را سردادند که بلافاصله بااعتراض کتبی آقای میرحسین موسوی بدان واقعه مواجه شدند.پس از آن نیز درهیچیک از اعتراضاتی که توسط مردم علیه دولت کوتائی احمدی نژاد تاکنون برگزار گردیده است ،دیگر شعار جمهوری ایرانی از جانب مردم شنیده نشده است.فارغ از انتقادغیردمکراتیکی که میرحسین موسوی از شعار جمهوری ایرانی وهمزمان دفاعی که به شیوه دگماتیک و ابدیتی که برای جمهوری اسلامی بعمل آورد که باعث بحث های متفاوت گردید اما شعار "جمهوری ایرانی " نتوانست جایگاهی در میان مردم ایران بیابد. همانطوریکه آیت الله خمینی درانقلاب سال 57 و رفرندام 12 فرورین58 ـ شعار ناقص وناقض نظام جمهوری اسلامی را به غلط کشف و به مردم ایران تحمیل کرد اینک نیز شعار جمهوری ایرانی ،کاملا بی محتوا و احساسی است.شعار جمهوری ایرانی فاقد فرم و محتوای سیاسی یک نظام را بیان می کند وتنها از شکل ماهوی یک جمهوری ناشناخته سخن می گوید که به یک سرزمین خاص تعلق دارد وبیشتر ناسیونالیستی است تا دمکراتیک! جمهوری های شناخته شده جهان بنابر فرم و محتوای خود تعریف میشوند.برای مثال جمهوری فدرال آلمان که تاکید بر فدرالی بودن را بیشتر بیان می دارد.در همین راستا طرفداران پادشاهی مشروطه به خود حق می دهند که در حالیکه هنوز مردم در تعین نظام آتی پس از سرنگونی جمهوری اسلامی هیچ تصمیمی نگرفته اند چرا باید شعار جمهوری ایرانی سرداده شود.اگر از جانب بخش نازلی از نیروهای سیاسی در لوای شعار "جمهوری ایرانی " که در مراجعه به فرهنگ ایرانی و ازمنظر ایرانیت و نظام آتی مورد تاکید قرار گرفته است ،ابتدا به ساکن طرفداران نظام پادشاهی ارجیحت بیشتری نسبت به جمهوریخواهان دارند چراکه تاکنون تاریخ معاصر ایران از سنت جمهوریخواهی راستین تهی مانده است . برای مثال اگر درجهان ، جمهوری فرانسوی می داشتیم حالا ما ایرانی ها نیز می توانستیم جمهوری ایرانی برپا نمائیم. بی آنکه به بحث تاریخی نظام جمهوری بپردازیم که برای اولین بار از کجا برخاسته است و تعریف جمهوریت توسط افلاطون به چه معنائی بود اما در این متفق القول هستیم که در کشور فرانسه که مهد انقلاباب بسیاری از جمله انقلاب کبیر فرانسه بوده است ،همواره در تعین نظام سیاسی کشور ،که پادشاهی ویا جمهوری شود ـ نبردهای بیشماری بر سر آن در گرفته است.در فرانسه به علت تغییرات فراوان در نظام سیاسی کشور که از جمهوری به پادشاهی ودوباره از پادشاهی به جمهوری اتفاق افتاده است ،لذا جمهوری در فرانسه را به جمهوری اول فرانسه ، جمهوری دوم فرانسه ،. .....الی آخر تقسیم بندی تاریخی می نمایند اما هیچگاه جمهوری فرانسوی به جمهوری فرانسه اطلاق نشده است.نظام جمهوری از آنجائیکه از فرم خاصی در مقابل نظام پادشاهی برخوردار است لذاهیچگاه نمی تواند به یک سرزمین خاص تعلق داشته باشد.اگردرشکل پیاده شدن نظام جمهوری در کشور های مختلف از شیوه های گوناگونی استفاده میشود در نهایت به جمهور مردم اختیار کامل در اداره کشور داده میشود که بدان حاکمیت ملی ویا دمکراسی توسط اکثریت مردم نیز اطلاق می گردد. در حال حاضر بعضی نیروهای مختلف سیاسی منفرد می خواهند درسایه جنبش مردم ایران که علیه کودتا گران خونریز در جریان است ،فقط به اهداف سیاسی خود دست یابند. بعضی از آنها آنچنان از شعار "جمهوری ایرانی به وجد آمده اند که دن کیشوت وار از رنسانس ایرانی و نابودی اسلامی سخن می رانند ومی خواهند به گمان خود به شیوه پل پت مردم ایران را به دین زرتشت برگردانند.کسانیکه خود را سکولار و لائیک می نامند و ظاهرا بر جدائی دین از حکومت تاکید می کنند اما از طرف دیگر می خواهند در امور دینی مردم دخالت نمایند تا دین و مذهب مردم را به آنها دیکته نمایند. کسانیکه تا دیروز از پرونده بسیار تاریکی برخوردار بوده اند اما این روزها می خواهند درسایه جنبش مردمی و خون جاری شده جوانان کشور برای خود قبائی بدوزند. بهمین خاطر باید شدیدامواظب باشیم تا جنبش پاک مردم ایران مصادره نشود!

بعضی گرو هها وشخصیت های سیاسی ، باردیگر مانند گذشته می خواهند حرکت پاک مردم ایران را به نفع خود مصادره نمایند. آنها درراه نا پسند خود هیچ موفقیتی بدست نخواهند آورد اما شاید باعث شکست مردم خواهند شد.

درپایان زمستان سرد و طولانی ،هنگام آغاز بهار در پرتو تابش خورشید درخشان و گرما بخش ، رویش هر گونه گیاهی چه مفید و چه زهرآگین امکان پذیر است.درحال حاضر نیز زمستان سخت مردم ایران پس از سالها در سایه حکومت ننگین اسلامی در حال سپری شدن است اما از آغاز بهار پرطراوت هنوز نشانی نیست اما کم نیستند کسانیکه از هم اکنون برای خود در فردای ایران آزاد ، موقعیت ویژه ائی بخاطر تلاش های ضدحکومتی که انجام داده اند می خواهند بوجود بیاورند.در مقابل نیروهای یاد شده ،کسانی نیز یافت می شوند که تا دیروز در کنار رژیم اسلامی علیه مبارزات مردم تلاش می کردند اما امروز خود را در صفوف مردم قرار داده اند تا در ایران آزاد باردیگر به منصب تازه ائی دست یابند.در این میان گروهها سیاسی که همانند ریشه های گیاهانی که در زمستان سخت وطولانی در زیر خاک در انتظار نشسته بودند تا در پرتو تابش آفتاب از زیر خاک سرد ویخ بسته ، سر برون آورند وبرای خود جایگاهی بیابند. ازهمان گروههاو افراد منفردی که یاد شدـ این روزها به تلاطم افتاده اند که جنبش مردمی ایران را بنام خود ،تحت عناوین پرولتری ،ناسیونالیست افراطی آریا پرستی ،برگشت به فرهنگ باستانی ایران زمین ،مبارزات مسعود و مریم رجوی و اسلامی راستین مجاهدین خلق ، مصادره کرده و به اسم خود ثبت نمایند. هنوزهیچ اتفاق بزرگی نیافتده است اما همان شیوه میوه چینی مقطع انقلاب 57 بکار افتاده است تا جنبش کنونی مردم را به سوی اهداف و نیات معین سیاسی و فکری خویش هدایت نماید.از انقلاب مشروطیت تا کنون ،همه تلاش های آزادی خواهانه مردم ایران یا در سایه چپ روی مفرط ویا در لوای راست روی مفرط به انحراف و فنا کشانده شده است. اینک نیز مردم ایران برخلاف گروههای سیاسی خارج کشور در برابر استبداد مذهبی متحد و یکپارچه هستنداما این گروههای سیاسی خارج کشور هستند که می خواهند در میان جنبش مردمی به نفع خود نقب بزنند تا به اهداف گروهی و جدااز مردم ایران خود برسند. مردم ایران عاری از نفاق وچند دستگی به مبارزه خویش ادامه می دهند و بایک و دیگر علیرغم اختلافات و تفاوت های فکری در برابر حکومت اسلامی متحدند اما گرو ههای سیاسی می خواهند باردیگر اختلافات خود را به میان مردم سرایت دهند.حکومت اسلامی به انتظار تفرقه مردم و نیروهای سیاسی نشسته است تا پیروزی خود را اعلام نماید.گروههای سیاسی اگربه آرای مردم اعتقاد داشته باشند باید بدانند که شکست مردم ــ مساوی با شکست آنهاست. عمل و اندیشه مصادره جنبش مردمی در حال حاضر به اندازه دیگر کلاهبرداری ها شناخته شده در جهان،زشت وناپسند است.اینک رئوس بعضی از آسیب های سیاسی در جنبش مردمی در مرحله کنونی بررسی می گردد:

یکم ـ سالهای درازی نیروهای سیاسی خارج کشور از کشورهای غربی درخواست می کردند که رابطه سیاسی خود را با رژیم ضدمردمی حاکم بر ایران را قطع نمایند که اینک بیشتر کشورهای غربی ،صرفنظر از نیاتی که دارند درحال حاضر همبستگی خود را با مردم اعلام کرده اند اما گروههای سیاسی انگشت شماری یافت می شوند که با سردادن شعار "مرگ برامپریالیسم و درود بر حکومت سوسیالیستی" می خواهند اوضاع سیاسی ایران را نزد افکار جهانی ،سوسیالیستی ورادیکال نشان دهند.

دوم ـ مدتها بود که نیروهای سیاسی که قبلا دنباله رو اتحاد جماهیر شوروی بودند ،در روزهای اخیر ازحرکت اعتراضی مردم به سیاست های دولت روسیه در قبال ایران امتناع می ورزیدند اما مردم ایران در نماز جمعه تهران در تاریخ 26 تیرماه با سردادن شعار مرگ بر روسیه پاسخ سرسختانه ائی مبنی برحمایت های آن دولت از حکومت اسلامی به حکومت روسیه دادند وهمین باعث گردیده است که تحلیل گران سیاسی روسیه به دولتمردان آن کشور فشار می آورند تا دولت روسیه همه تخم مرغ هایش را در سبد احمدی نژاد قرار ندهد.

سوم ـ همان خط فکری که کنفرانس برلین در سال 2000 را به آشوب کشاند و باعث شد تا خوراک تبلیغاتی مناسبی برای حکومت گران اسلامی مهیا گردد اینک نیز سردمداران همان شیوه سیاسی می خواهند آن حرکت ناپسند خود را در میان جنبش سیاسی خارج کشور ،تکرار و حاکم سازند. روشنفکرانی که در جنبش کنونی خود را بی جایگاه و بی اهمیت می پندارند و همین راستا از اینکه مردم ایران هیچگاه به رهنمود های آنها وقعی نگذاشته اند بسیار عصبانی هستند. عصر روشنفکران برج عاج نشین ومدعی شاعری و نویسندگی بی محتوا به سر آمده است.مردم ایران سالهاست که خمیازه روشنفکری آنها را شنیده وبا پوست و استخوان شکست آنها را لمس کرده اند. عمر آنهائیکه هنوز در اندیشه و نزد خویش برای مردم نسخه های گوناگون می پیچند به سر آمده است .آنهائیکه با سرائیدن چند خط شعر بی سر وته خود را آقای مردم ایران می پندارند. در پایان باید اشاره نمایم که همه نیروهای سیاسی بهتر است بگذارند تا حرکت مردمی به شکل طبیعی خود پیش برود ودر برابر آن سد وتفرقه ایجاد نکنند تا به شکست برسد. بخاطر شکنجه ها ، زجرها ، بدبختی ها، بیکاری ها و،زندان و زندگی در تبعید در 30 ساله گذشته ورهائی مردم هم که شده نباید در میان مردم اختلاف ایجاد کرد.

امروز سردادن شعار "جمهوری ایرانی" دیگر جائی برای شور و شعف نمی گذارد در جائیکه محمد رضا خاتمی در روزنامه ی اعتماد در مصاحبه ای که منتشر کرد، محمد رضا خاتمی بطور رسمی گفته است :این حق مردم است که جمهوری اسلامی را نخواهند

http://mowjesabzazadi.blogspot.com/2009/08/blog-post_08.htm

مشکل بزرگ اصلاح طلبان در این هست که آنها در موقع مناسب در دوره هشت ساله حاکمیت خود به رهنمود های نیروهای سیاسی متفکر ومنطقی گوش فرا ندادند،آنها موقعی به شعار های سیاسی منطقی دست یافته اند که نیروهای فاشیستی در حکومت اسلامی به قدرت و سازماندهی گسترده نظامی و سرکوب های ویژه دست یافته اند ، بهمین خاطر اینک برای مردم ایران مبارزه علیه حکومت اسلامی بسیار سخت تر شده است.مردم ایران در یک انقلاب احساسی وبی منطق وهویت طلبی اسلامی درسال 57، مذهب شیعه را از درون مساجد و حسینه ها در حکومت در هم آمیختند که فاجعه ائی تاریخی آفریده شد. اگر امروز مردم ایران بتوانند احساسات خودرا کنترل نمایند و با اصول ومنطق باردیگر مذهب را از درون حکومت به مساجد برگردانند به پیروزی بزرگی دست خواهند یافت. مطمئنا مردم ایران بر کودتا گران انتخاباتی پیروز خواهند شدودر سایه آن پیروزی به دستاوردهای بزرگ تری نیز دست خواهند یافت.به امید آنروز ـ 12 آگوست 2009 برلین

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید