رفتن به محتوای اصلی

بی خردی سیاسی یا تحقیر و تحمیق یک ملت!

بی خردی سیاسی یا تحقیر و تحمیق یک ملت!

همزمان با انتشار خبر حمله تعدادی از تظاهرکنندگان مقابل سفارت بریتانیا در تهران به آن سفارتخانه ، که از روز گذشته سه شنبه ۸ آذرماه جاری در تمامی رسانه های بین المللی رأس اخبار جهانی را به خود اختصاص داد، خبر انتقال لوران گبابگو دیکتاتور ساحل عاجی که حاضر به پذیرش شکستش در مقابل الحسن واتارا نگردید و طی ۴ ماه مقاومت ۳ هزار نفر از مردم بی گناه ساحل عاج را به کام مرگ کشانید، به لاهه و در مقابل دادگاه بین المللی جنایی نیز منتشر گردید. همزمانی این دو خبر نشان از آن دارد که جامعه بین المللی و افکارعمومی جهانیان درعصر کنونی ، چاره ای جز مقابله با هنجارشکنی و رهبران هنجارشکن در تمامی قاره ها ندارد. لازم به یادآوری است دیکتاتور ساحل عاج اولین دیکتاتور آفریقایی بود که در سالهای اخیر مقابل آرای مردم بناچار تسلیم گردید و امروز می بایست پاسخگوی اعمال ضدبشریش در محکمه ای بین المللی باشد. حال بازگردیم به موضوع تأسف آور حمله ی تعدادی هنجارشکن در تهران به سفارتخانه یکی از قدیمی ترین شرکای سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی ایران و تبعاتی که از این رهگذر باردیگر متوجه مردم بی گناه ایران خواهد گردید.

جوانان و اقشار مختلف ملت زمانی که به شکل میلیونی در خیابان ها حاضر شدند و به صورت مسالمت آمیز و آرام خواستار آرای خود در انتخابات منافشه برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری گشتند، با عناوین مختلفی از قبیل میکروب های سیاسی، خس و خاشاک ، اراذل و اوباش از جانب حاکمیت معرفی شدند و با شدت عمل از ناحیه نیروهای حافظ نظم و امنیت در کشور مواجه گشتند و تا به امروز هم تحت انواع و اقسام فشارهای امنیتی و اجتماعی قرار دارند. اما معدودی که برای مردم ایران به خوبی هویت و تعلق سازمانی آنان محرز است ، با حمله ی رسمی و علنی به سفارتخانه ی کشوری در تهران ، عنوان دانشجو به آنها داده می شود.! به کار بردن عنوان دانشجو درقبال این گونه اعمال مذموم به لحاظ بین المللی، جای بسی تعجب و حیرت دارد.! قشر تحصلیکرده و روشنفکر کشور مگر می تواند دست به چنین اعمال تخریبی فاحش برای چهره کشور نزد دیگر ملل بزند. امروز جهانیان درعقب نگه داشته ترین کشورهای آفریقایی هم شاهد این گونه اقدامات قبیح بین المللی نمی باشند! چرا اصلا آنها روحانی و طلبه انقلابی معرفی نمی شوند! جهان همچنان متحیر از حمله به اصطلاح دانشجویان پیرو خط امام و گروگان گیری دیپلمات های آمریکایی طی سه دهه گذشته در ایران است ، که روز گذشته خبر تکان دهنده دیگری از تهران توجه افکار عمومی جهانی را به خود معطوف نمود. حمله تعدادی معلوم الحال به سفارت بریتانیا در تهران و تخریب اموال آن سفارت و به آتش کشیدن پرچم که همانا نماد یک ملت است و همچنین خودروهای مستقردر آن ساختمان که اموال عمومی محسوب می گردد، از سوی هر کشوری محکوم و مردود است. لذا جا دارد طبقه فرهیخته دانشجویان کشور برائت خود را از بروز این گونه اعمال تخریبی طی اعلان های رسمی به جهانیان منعکس نمایند. هرگز دانشجویان درصدد آسیب رساندن به چهره و وجهه کشورشان در سطح جهانی برنخواهند آمد. این اعمال صرفاً از ناحیه کسانی است که به راحتی می توانند در خیابان های کشور به سرکوب مردم بی دفاع پرداخته ، در زندان های کشور به فرزندان بی گناه مردم تجاوز کنند و به نام دفاع از ارزش های دینی و انقلابی هر جنایتی را مرتکب شوند. ایران همچنان از واقعه تصرف سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران طی سالهای اولیه انقلاب اسلامی درسطح بین المللی مورد سئوال است و منافع ملی کشور همچنان متضرر از آن اقدام می باشد و تکرار واقعه ای مشابه ، آن هم پس از گذشت سه دهه و در شرایط حساس کنونی چیزی فراتر از یک بی خردی سیاسی از جانب حاکمیت ارزیابی می گردد.

جای بسی خرسندی است که در سایه حاکمیت قانون در جامعه بین المللی ، همه اعمال و اقدامات کشورها واجد عمل متقابل تلقی نمی گردند، درغیر این صورت اعزام تعدادی جوان در قالب هر قشری و با تخصیص هرعنوانی چه دانشجو یا مخالف یا هر عنوان دیگری برای دولت انگلیس یا دیگر دولت های مورد نظر به درب سفارتخانه های رژیم جمهوری اسلامی و نقض قوانین بین المللی درجهت حفاظت و حمایت از سفارتخا نه های خارجی و کارکنان آن نزد دولت پذیرنده ، به آتش کشیدن پرچم و خوروهای دیپلماتیک و نا امن نمودن محیط کاری برای انجام فعالیت های سیاسی و کنسولی ، کمترین زمان و هزینه ای دربر دارد. امروز همه می دانند که در لندن چه تعدادی از نیروهای اپوزیسیون ایرانی زندگی می کنند و برخی چنان از رژیم جمهوری اسلامی زخم خورده اند که چنانچه نیروهای انتظامی انگلیسی همانند نیروهای انتظامی درتهران با دستورات خاصی در جهت مقابله با نیروهای خودسر در مقابل سفارت ایران قرار گیرند ، به طور قطع حوادثی به مراتب تلخ تر و خطرناک تر درسفارت ایران از ناحیه اقشار مختلف ایرانی به وقوع خواهد پیوست.! اما خوشبختانه صحنه بین المللی به مثابه جنگلی برای زورآزمایی قدرت کشورها در ایجاد ناامنی و تخریب وجهه بین المللی کشورها بشمار نمی آید . اما حوادث تلخی که این روزها در ایران به شکل زنجیره ای به وقوع پیوسته ، چه در عرصه اقتصادی و چپاول ثروت مردم در هیبت اختلاس و چه در عرصه موضوع منافشه برانگیز هسته ای و درهمین راستا ایجاد فضای جنگی و شاخ به شاخ شدن با دیگر کشورها و یا بحران حقوق بشری و سرکوب مردم و ایجاد جو حاکی از اختناق و رعب در کشور، همه نشان از آن دارد که ایران از دو سال گذشته به این طرف آبستن تحولاتی است که منشأ تغییراتی بس عظیم در کشور و منطقه می باشد. اما موضوع حمله به سفارت انگلیس و ایجاد ناامنی برای دیپلمات های این کشور از سوی تعدادی معلوم الحال با چه اهدافی از سوی برخی جناح های حاکمیت طراحی و به اجراء گذارده شد؟ در این مقال سعی می شود به اختصار این مهم را از دو منظر داخلی و بین المللی - منطقه ای مورد مداقه قرار دهد.

امروز حاکمیت اقتدارگرای مستقر در ایران به واسطه بروز بی تدبیری و بی خردی سیاسی در مواجهه با آرای مردم در صحنه انتخابات ریاست جمهوری دهمین دوره در سال ۸۸ با فقدان جدی مشروعیت در بیرون از مرزها و عدم مقبولیت عامه در داخل کشور دست به گریبان می باشد و ارزیابی تحلیلگران امور داخلی ایران چه خودی های حاکمیت و چه غیرخودیهای بیرون از حاکمیت نشان از آتش زیر خاکستری دارد که زمان بروز و انفجار آن برای احدی مشخص و آشکار نمی باشد؟!.

لذا به نظر می رسد برای ایجاد تاخیر در این انفجار مردمی ، که به واسطه وقوع بهارعربی متعاقب بروز جنبش سبز ایران طی دو سال گذشته و سرنگونی دیکتاتورهای قدیم درمنطقه یکی پس از دیگری ، بار دیگر احتمال وقوع زلزله ای سیاسی و بازگشت نسیم دموکراسی خواهی به ایران نیز بیش از هر زمان دیگری محتمل ارزیابی می گردد، ، طراحی اقدامات ایذایی از جمله اقدامی مشابه تصرف سفارت ایالات متحده آمریکا طی سالهای اولیه انقلاب و تداعی آن سالها برای مردمی که بیش از هر زمان دیگری اعتماد به رهبری و نظام را از دست داده اند ، در همین راستا ارزیابی می گردد و صدالبته همگان می دانند که انگلیس و روسیه بیش از هر کشور دیگری با توجه به قدمت حضورشان در ایران و حاکمیت، متوجه عمق استراتژیک این گونه اقدامات در ایران می باشند. اما آمریکاییها قدری با ناپختگی با وقوع انقلاب و حوادث پس از آن برخورد کردند و همچنان تاوان آن را طی سه دهه در پس دروازه های ایران می دهند‍!.

حال نیم نگاهی هم به پارامترهای منطقه ای و بین المللی داشته باشیم. دو موضوع هسته ای و نقض آشکار حقوق بشر از سوی رژیم جمهوری اسلامی در سطح بین المللی مطمح نظر و توجه جامعه بین المللی است . قطعنامه های اخیر در زمینه های مورد اشاره و تنگ تر شدن حلقه تحریم های بین المللی و بایکوت های یک جانبه از سوی برخی دول همچون توقف هرگونه همکاری مالی و پولی با جمهوری اسلامی از سوی انگلیس ، نشان از انزوای حاکمیت اقتدارگرا بر ایران دارد. اما در سطح منطقه ای هم وضع به مراتب بدتر ارزیابی می گردد.

تشدید تنش در روابط با دول عربی و حتی با ترکیه همسایه شمالی ایران از یک طرف و کابوس مواجهه با روزهای واپسین رژیم بعثی بشار اسد در سوریه و ترسیم دوران پس از اسد در آن کشور، خواب آشفته حاکمین بر ایران را از روزهای سوریه بدون اسد و متعاقباً بدون حزب الله را به واقع بیش از هر زمان دیگری نزدیک و محقق جلوه گر ساخته است!. لذا باقی ماندن بشار اسد در قدرت برای جمهوری اسلامی از اوجب واجبات است ! به گونه ای که رفتن اسد از دمشق ، رفتن آقایان را از تهران رقم خواهد زد. بنابراین اسد مطلق العنان به هر قیمتی ولو کشتن و سرکوب چند ده هزار نفر در سوریه ، اعطای کمک های مالی و معنوی و به صحنه آوردن نیروهای حزب الله ، حماس و هر نیروی دیگری از مسلمان گرفته تا لامذهب حربی همچون روسیه و چین ، می بایست در سوریه حاکم بلا منازع باقی بماند. درهمین راستا توجهات جامعه بین المللی از دمشق به هر شکل ممکن می بایست به نقطه کانونی دیگری معطوف گردد. ! ولو این نقطه ایران و رقم زدن سرنوشتی دهشتناک برای مردم بی گناه ایران باشد.؟! حمله به سفارتخانه انگلستان در همین رابطه مورد توجه و به اجراء گذارده شده است. از طرف دیگر این اقدام جامعه جهانی و به ویژه کشورهای غربی را به سمت تحریم های سیاسی و در انزوای بیشتر قرار دادن رژیم جمهوری اسلامی سوق خواهد داد. فراخواندن سفراء و کاهش سطح روابط سیاسی و حتی تعطیلی برخی سفارتخانه های مستقر درتهران و متقابلاً اخراج تعدادی از دیپلمات های ایرانی در برخی پایتخت های اروپایی درهمین رابطه می تواند مورد توجه واقع گردد!. البته هنوز توصیفاتی را که مرحوم آیت الله فاضل لنگرانی از لندن در وصیت نامه اش کرده ، از خاطر نرفته و لذا بعید است که آقایان اجازه دهند روابط با انگلیس به نقطه ی بحرانی و از هم گسستن نزدیک شود، ولی بهرتقدیر تبعات و تضییقاتی متوجه ایران و صدالبته مردم کوچه و بازار کشور در بهره مندی از مزایای انگلیسی خواهد گردید‍!

امروز مقدرات دو رژیم اقتدارگرای باصطلاح دینی در ایران و بعثی در سوریه به شکل دوقلوهای غیرقابل تفکیک به یک دیگر گره خورده است. آنچه مسلم است سوریها تصمیم خود را برای رهایی از زیریوغ و سلطه رژیم بعثی اسد گرفته اند و جامعه بین المللی نیز در حمایت از خواست مردم سوریه اتفاق نظر دارد، حال می ماند رژیم مستقر در ایران که تکلیف خود را در داخل و منطقه با مردم ایران و جهانیان معین و مشخص نماید!

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
ندای سبز آزادی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید