رفتن به محتوای اصلی

چقدر می توان به عالیجناب سرخ پوش اعتماد کرد؟

چقدر می توان به عالیجناب سرخ پوش اعتماد کرد؟

گویا نماز جمعه این هفته تهران به امامت آقای رفسنجا نی برگزار میشود. به عنوان یک لائیک و سکولار دعوت آقایان اصلاح طلب( بخوانید معترضین جدید)برای شرکت در نماز جمعه آنچنان به مذاقم خوش نیامد، ولی شاید این سرنوشت گریز ناپذیر ملت ایران است که دموکراسی خود خواسته ی خویش را بر پایه های مذهبی بنا نهند که باید در دموکراسی پذیری آن تردید کرد. اینکه شرکت در یکی از بزرگترین مناسک مذهبی اسلام تا چه حد میتواند به پیشرفت دموکراسی عقلانی در ایران کمک کند، مطلبی جداست که در این مقاله نمی گنجد، به قول بهرام بیضایی شاید وقتی دیگر. اما اینکه چقدر باید به عکس العملهای احتمالی آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس جمهور ورئیس مجلس سابق ایران ، فرمانده ی کل نیروهای مسلح- تا قبل از رهبری خامنه ای- ودر کل یکی از همه کاره های ایران در جمعه ی آینده اعتماد کرد، مسئله ی ایست چالش بر انگیز.

سه ضلع سیاسی ایران( متشکل از خمینی، خامنه ای و هاشمی رفسنجانی) و در حقیقت دست رشته ی قدرتی که پس از پیروزی انقلاب د ر سال 1357 با کشته شدن یا کنار گذاشته شدن سایر رأسهای مذهبی و سیاسی قدرت از جمله مطهری، باهنر، بهشتی، رجایی ،گروههای مخالف، همین آقای موسوی و ... ایجادشد؛ پس از پایان جنگ در سال 1368 و فوت خمینی به ترازوی قدرتی تبدیل شد که با هر حرکت اعتراضی د ر بدنه مردمی رژیم و تحرکات ضد قطبی گری در بدنه ی حاکمیت آن ، کفه اش به سمتی سنگینی می کرد؛ گاهی خامنه ای و گاهی رفسنجانی .هر چند هر دوی آنان در صدد این بودند که این رقابت درونی را از دید عموم مردم پنهان نگه دارند. همان طور که هاشمی رفسنجانی با آن زیرکی خاص خودش هیچگاه موضعی مشخص در جریاناتی که یک سرش به خامنه ای وصل می شد نمی کرد و خامنه ای وانمودمی نمود آنقدر پایه های قدرتش محکم است که هاشمی نمیتواند آن را بلرزاند.

آنچه به آن باور داشتم و دارم این است که پروسه ی مدنی شدن جوامع یک روند است؛ یعنی رونده است و نمیشود جلوی آن را گرفت. شاید بشود آن را کند ،شتابان و یا حتی برای مدتی منحرف ساخت اما نمی شود آن را متوقف کرد، چون دو قلو های اطلاعات و آگاهی همیشه و در کنار هم زیر بناهای این پروسه را تشکیل داده اند. این بار نیز در ماجرای کفه های قدرت سیاسی در ایران این دوقلوها نقش خود را به خوبی ایفا کردند .پس از پیروزی خاتمی درانتخابات سال 1376 و آزادی نسبی که در جامعه و مخصوصا در عرصه ی مبا دله ی اطلاعات به وجود آمد، خامنه ای به عنوان رهبر نظام جمهوری اسلامی ساکت نشست تا خورد شدن(بخوانید له شدن) رغیب را در ماجراهای مختلف شاهد باشد .به محاکمه کشیدن کرباسچی و نوری دو کارمند ارشد دولت هاشمی، اطلاع رسانی شجاعانه ی اکبر گنجی، ماجرای قتلهای زنجیره ای وغیره و غیره؛ اما به محض این که توپ به زمین خودش افتاد و احساس کرد مشروعیت رهیری اش در حال اضمحلال است به هر وسیله ای متوسل شد از دستور بستن روزنامه ها گرفته تا مسکوت گذاردن قانون تعریف جرم سیاسی و مظلوم نمایی در ماجرای کوی دانشگاه.

اما آیا هاشمی رفسنجانی در تمام این مدت ساکت نشسته بود؟ من بعید می دانم؛ او مرد عمل است ، این که چرا با جناح مخالف استبداد در ایران همراهی عینی نشان میدهد( البته در این اواخر) را هم باید به حساب تیز هوشی اش گذاشت. او تشنه ی قدرت است ومی داند بذر های این قدرت را باید در چه زمینی بکارد، می داند برای به زیر کشاندن رغیب دیرینه اش از طرفی بایستی بر موج تحول خواهی اکثریت مردم سوار شود- که در غیر این صورت فرعون وار غرق خواهد شد- و از سویی با توجه به آخوند بودنش به مصالحه با روحانیون طراز اول کشور دست یابد.

سوال اصلی من این است که با توجه به اطلاعات موثقی که اکبر گنجی در موردنقش هاشمی رفسنجانی در طولانی تر شدن جنگ وهمینطورتحلیل تمام حوادثی که به نوعی به اومربوط میشود داده است ،با توجه به آنچه سعید اسلامی و فلاحیان در زمان تصدی ریاست جمهوری هاشمی انجام داده اند، با توجه به اینکه هاشمی در های اقتصاد ایران را به سوی نظام سرمایه داری گشود وبه- مقام سردار سازندگی نائل شد- با توجه به تمام شبهاتی که در زمینه میزان ثروت اندوزی خود و خانواده اش وجود دارد و د ر نهایت با توجه به چرخش ناگهانی که به سمت اصلاح طلبی می کند و به رقیب اصلی احمدی نژاد در دوره ی قبلی انتخابات تبدیل میشود ،-شایع است در صدی از مردم از ترس بالا نیامدن هاشمی به آحمدی نژاد رأی دادند- آیا براستی آگاهی ما به اندازه ای رسیده است که با چشمانی باز به دهان مبارک یکی از رأسهای سیاسی ایران بنگریم؟ آیا ما باید به نماز جمعه ی یعدی تهران خوشبینانه امید وار باشیم؟ آیا هاشمی قدمی بزرگ و سرنوشت ساز در تاریخ ایران بر خواهد داشت وبه ضعم قدرتی که دارد تکلیف اوضاع را روشن خواهد کرد؟ آیا او در قدرت ماندن را با ماندن در کنار اصلاح طلبان خواهد دید و یا با مسامحه ای که از او سراغ داریم ماندن در قدرت را در ریش سفیدی ای تهوع آور جستجو خواهد کرد و قصد آشتی دادن طرفین را خواهدداشت؟

اگر هاشمی شق اول را انتخاب کند بدانید که مردم ایران به همراه رهبرانشان و کشته شدگان شان کاری بس عظیم انجام داده اند ؛چون این مرد بر سر هیچ بازی نمی کند.

sepideh_hadadimarandi@yahoo.com

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید