اولین مشکل این رویکرد، ایستادگی طرف ایرانی است. ایران بهطور طبیعی؛ میخواهد، طرف غربی ادعای ما را مبنی بر اینکه سودای ساخت سلاح هستهای نداریم، پذیرفته و در نتیجه بتواند در چارچوب قوانین و پادمانهای بینالمللی به فعالیت هستهایاش در ابعاد و میزانی که میخواهد ادامه دهد. «آژانس» هم نظارتها و بازرسیهای معمول را اعمال کند.
در عین حال، ایران حاضر شده برای دادن اطمینان به غربیها که واقعا سودای تولید سلاح هستهای ندارد، گامهایی بردارد؛ حاضر شده حجم فعالیتهای هستهای را نه برای همیشه، بلکه در یک محدوده زمانی مشخص، کاهش دهد؛ حاضر شده تعداد سانتریفیوژهایش را موقتا کاهش داده و بهدنبال نصب مدلهای پیشرفتهتر نرود؛ حاضر شده حجم اورانیوم غنیشدهاش را پایین بیاورد؛ حاضر شده تا تغییراتی در رآکتور آبسنگین اراک بدهد تا پلوتونیوم حاصل از آن آنقدر کم شود که دستکم بین 15 تا 20 سال زمان نیاز باشد تا مقدار آن به اندازهای برسد که بتوان با آن سلاح هستهای ساخت و تصمیماتی ازایندست. مشکلات هم دقیقا از همینجا شروع میشود. غربیها طبعا خواهان آن هستند که تعداد سانتریفیوژهای ایران آنقدر کاهش یابد تا آنان به یک ضریب اطمینانبخش دست یابند.
ایران برعکس میخواهد تعداد دستگاههای غنیسازی، بیشتر باشد. ایران میخواهد حجم اورانیوم غنیشده خیلی کاهش پیدا نکند درحالیکه طرف غربی نگاه دیگری دارد. ایران میخواهد روی نسل جدید سانتریفیوژها تحقیق کند. نکته اساسی آن است که غرب همانطور که اشاره کردیم حاضر شده فعالیتهای هستهای ایران ادامه یابد اما همانطور که گفتیم محدود و بسیار کنترلشده. ایران اما ضمن آنکه حاضر به برداشتن گامهای جدی برای اعتمادسازی شده، درعینحال هم میخواهد فعالیتهای هستهایاش بهطور نرمال و طبیعی ادامه یابد.
خاکریز بعدی تحریمهاست. همان موضوعی که آمریکاییها برای حلوفصل آن، یک دو جین کارشناس مالی و بانکی را همراه تیم مذاکرهکننده خود کردهاند. خلاصه گفته باشیم در اینجا هم همان مناقشه حداقلی و حداکثری وجود دارد. ایران میخواهد تحریمها در حداقل زمان ممکن لغو شوند درحالیکه غربیها هیچ عجلهای برای لغو تحریمها نداشته و برای حصول اطمینان، تمایل دارند تا در یک بازه زمانی طولانی، تحریمها برداشته شود. ایران سخن از پنج سال میکند درحالیکه غربیها از 15 و حتی 20سال صحبت میکنند. به علاوه همانطور که گفتیم بخش عمدهای از تحریمها توسط کنگره وضع شده و مکانیزم دشوار و پیچیدهای برای برچیدهشدن دارد.
ایکاش آنان که تحریمها را «کاغذپاره» میپنداشتند، کمی به عاقبت کار میاندیشیدند. میماند اینکه چه چیزی سبب میشود انسان به صعود و گذر دو طرف از این کوه بلند اختلافات و تفاوتها امیدوار باشد؟ بیش از یک دهه است دو طرف نتوانستهاند به فصل مشترکی برسند و پرونده هستهای همچنان باز مانده است. آنچه باعث امیدواری نسبی میشود- که شاید در انتهای این تونل بلند 21روزه بتوان روزنه امیدی را مشاهده کرد- بهوجودآمدن اراده قوی در طرف آمریکایی و ایرانی برای توافق است. بنابر دلایلی که تشریح آن نیازمند نوشتار طولانی دیگری خواهد بود، هم تهران و هم واشنگتن به جد و واقعا بهدنبال رسیدن به توافق هستند. طبیعی است که بهواسطه وجود مخالفان توافق هم در تهران و هم در واشنگتن، طرفین میخواهند امتیاز کمتری بدهند اما آنچه باعث امیدواری میشود فضای گرمتر، ادای احترام متقابل میان دو طرف بعد از نزدیک به 34سال و سرانجام یکدیگر را در نه قامت دشمن که در قالب دو رقیب دیدن است. 21روز نفسگیر، باید صبر کنیم تا ببینیم آیا این تغییرات واقعا اتفاق افتاده یا صرفا خوشخیالی و امیدواری به اتفاقافتادن آن است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید