رفتن به محتوای اصلی

ایران گلوبال ضابطه حذف توهین و... را مجددا زیر پا گذاشته است

ایران گلوبال ضابطه حذف توهین و... را مجددا زیر پا گذاشته است

مدیر محترم سایت ایران گلوبال، جناب اقای کیانوش توکلی

با تشکر از پاسخ شما به "یادداشت بی موقع". راقم این سطور. حضور مبارک را به نکاتی چند در باب پاسخ شما معروض می دارم:

ظاهرا بروز سوء تفاهمی اسباب تفقد اینقلم را از سوئ جنابعالی فراهم ساخته است. ای کاش در پاسخ خود احتیاط و دقت بیشتری به خرج می دادید. شما گویا کسانی را که در مقابل حملات شخصی آقای داریوش برادری به اقدام متقابل دست زده اند با من اشتباه گرفته اید. بنابراین اولا ایراد جنابعالی را دایر بر اینکه من اقای برادری را روانی خطاب کرده ام مطلقا بی اساس و قطعا نامربوط با نوشته"یاد داشتی بی موقع" میدانم. دقت بیشتر در این قبیل موارد به نفع سایت ایران گلوبال است. متهم کردن دیگران بر اساس حدس گمان به هیچ وجه عمل پسندیده ای نیست.

ثانیا اینکه شما تذکر داده اید که چهار چشمی مواظب هستید که مطالب توهین آمیز در سایت منعکس نشود، حد اقل در مورد موضوع مورد بحث ما این ضابطه شما رعایت نشده است. این ادعا وقتی پذیرفتنی بود که شما اجازه نمیدادید چنین توهینی ابتدائا در سایت شما درج شده و سپس منجر به مقابله به مثل کسان دیگر شود

سوما، تذکر من برای جلوگیری از انعکاس حملات شخصی در سایت شما، ربطی به قهرمان سازی و ترس عده ای از انتقاد وغیره ندارد، روشن نیست که چرا شما فکر میکنید که خواهش من از شما برای اجتناب از برخورد دوگانه سایت شما با مضامین توهین آمیز نوشته ها، درخواستی است برای سرکوب منتقدین پرسشگر؟؟؟ . کسی که درنوشته ویا کامنت خود از زبان توهین برای بیان نظر خود نسبت به دیگران سود می جوید در درجه اول باید از سوی خود شما مورد پرسش قرارگرفته واز درج مطالب توهین آمیزش اجتناب شود. وقتی شما چنین نکنید لابد زمینه هم برای طرح همه نوع سوالی ایجاد میشود و پرسش های کاملا به جا در این مورد نباید ضرورتا منجر به برانگیختن پیشداوری وسوء ظنی گردد که کوچکترین ربطی به پرسشگر نداشته و به نوبه خود میتواند با تعبیری محترمانه "لطفا خفه شو" را به او القاء کند.

نکته بعدی این که من نه خانم شادی صدر هستم و نه اینکه نظر اورا در همطراز قرار دادن مردان دموکرات و نواندیش ایرانی از سوی او با مجسمه های مطلق تاریک اندیشی و جهالت همچون امام جمعه موقت تهران ، مورد دفاع میدانم. بنا براین مخاطب قرار دادن من به جای خان او یا طرفداران او چه موردی دارد. با اینکه این توضیح از یادداشت من هم به روشنی قابل برداشت است ولی من دلیل "این همانی" استدلال شما در نشاندن این جانب بر صندلی اتهام را به هیچ وجه موجه نیافتم.

وبالاخره این که ایران گلوبال ضابطه حذف توهین و حملات شخصی را مجددا زیر پا گذاشته است. من برای راحت کردن کار شما بخشهایی ازپاسخ آقای برادری را را در جواب های مطولی که به من داده اند ذیلا آورده ام ولی توصیه میکنم به متن اصلی در پی نوشت هم نگاهی بکنید: «....با اینکه مشخص است از مباحث نقد روانشناختی چیزی نمیدانی... که اینجا مشخص است شما نقد مدرن روانشناختی را اصلا نمیشناسید و با اینحال در بابش نظرسرایی بیهوده میکند... خوب نشان میدهد اینجا کسی سخن میگوید که نمیداند از چه سخن میگوید... نیست بلکه با یک کامنت گذار توهین کننده روبرو هستم که مثل ترسوها سنگ می اندازد و یا مثل شما یک دفعه مرا روانی و غیر حرفه ای و غیره عنوان میکند… اینجاست که من با نقد متقابل کاری می کنم که دست از توهین کردن بردارد و دیدید که برداشت… زیرا میدید با هر جمله ای که می نویسد، بیشتر خودش را لو میدهد. دوم اینکه بهرحال او هویتش محفوظ بود زیرا با اسم حقیقی و حقوقی آنجا نبود... به آن متن دقیقا شناخت عمیق به مباحث جنسیتی، جنسی و دیسکورسیو لازم بود که ایشان و بسیاری از دوستان دیگرشان رک و پوست کنده... آخه اینم شد نقد، آخه خانم صدر یا شادی امین کیه که ما بخواهیم از سوزن زدن ایشان ناراحت بشیم. این بزرگ نمایی ایشان و دوستانشان بیشتر حکایت از گره حقارت خارج از کشوریها میکند تا درک نقد ما... برخورد شما آقای رحیمی و یا برخورد مصداقی نیز در نهایت همان برخورد مرد سیاسی است که در گذشته اصلا مباحث جنسی و جنسیتی را نفی میکرد و حالا احساس گناه میکند و میخواهد مرد خوب و نیک باشد، اما مرد مدرن هنوز نشده است… من این مباحث جنسی و جنسیتی را از بیست و دوسال پیش شروع به مطرح شدن کردم ... یعنی آنموقع که شادی صدر به زبان طنز یک قل دوقل بازی میکرد، شادی امین در حال بازی چریکی در منزای فرانکفورت بود و مصداقی حتما در حال مبارزه انقلابی در زندان بود و به عنوان تنها قهرمان بیرون آمد البته بدون هیچ اعتراف، توابی و با تاکید بر ضرورت مبارزه مسلحانه مجاهدین با حکومت در دادگاهش و در هنگام آزادیش… گیرند …. زیرا قهرمان گرایی همان فرهنگ ناموسی است و نقد شما نیز گرفتار همین فرهنگ ناموسی است و غیرتتان به جوش آمده که یکی به خواهران قهرمانتان نقد کرده. لااقل اینو یاد بگیرید که جلوی قاضی معلق بازی نکنید و اگر می خواهید وارد نقد مدرن بشید، آن را و تفکیک حوزهها را بشناسید و فقط در عرصه خودتان حرف بزنید نه اینکه بدون داشتن سواد روانشناختی در باب روانکاوی گل افشانی کنید و باعث خنده هر نقاد مدرن شوید. یاد بگیرید که یا نکن با پیل بانان دوستی یا بساز خانه ای در بهر پیل. یا چیزی شبیه این. بهر حال این کامنت بیشتر برایم شوخی بود زیرا سخنان شما دوستان را جدی نگرفتم. وقتی بحث جدی کردید و در حوزه کاریتان گفتید، تفکیک حوزهها را یاد گرفتید و بیان کردید که کجای آن نقد سه جانبه من بر مباحث ایشان و شادی امین اشتباه بود انموقع شاید جواب به بحثتان بدهم…یک نکته دیگر که لازم است بگویم این است که شما دوستان ملامت کننده و یا خشمگین از نقد و اعتراض من و امثال من، حتی آنقدر توانایی نقد مدرن از شادی صدر ندارید که پی ببرید چرا با اینکه حتی شما و دیگر علاقه مندان ایشان که با لحن دوستانه به ایشان حالت افراط گریشان را توضیح دادند، چرا ایشان به هیچ کدام از این اعتراضات دوستانه شما و فمینیستهای دیگر اصلا وقعی و توجهی نکردند بلکه به آن خندیدندو خیلی نارسیستی گفتند که ببینید چون من در لانه مورچگان آب ریختم، اعتراض می کنند. یعنی شما جایی دارید سینه میزنید که حتی ارزشی نیز برای انتقادتان قائل و برادری مرتکب الحاد شده…. یعنی شما دوستانی که بخودتان اجازه میدهید بیایید نقد در باب این مباحث جنسی و جنسیتی بنویسید، این ترمهای ساده و اساسی را نیز بلد نیستید که میخواهید برایتان توضیح دهم. اینکه نقد روانشناختی نمی شناسید، پیش کشتان، اینکه تازه در چند سال اخیر به این مباحث نیز علاقه مند شده اید باز هم اشکالی ندارد و به قول معروف دیر آمدید اما خوش آمدید اما اینکه حتی این مباحث پایه ای را نمی شناسید و تازه میایید میخواهید نقد بر پایه این مباحث را نقد کنید، این دیگه نور اعلا نور است. شما که مباحث مهم پایه ای مثل مباحث جنسی که مربوط به مباحث سکسوالیته و جهت گیری جنسی یا معضلات جنسی است و مباحث جنسیتی که همان «پژوهش های جندری و مربوط به مباحث جنسیتی» و سه نسل فمینیسم تا امرزوه نامیده میشود و پیوند عمیق میان این دو مبحث در پژوهشهای امروز و تئوریهای پسامدرنی مثل کوئیر و غیره را نمی شناسید، خوب می خواهید بیایید در باب نقدی نقد بنویسید که بر پایه این مباحث عمیق و چندجانبه حرکت می کند. … ی. حال این اون قوی هاش بودن شما که خودتان هم می دانید چیزی در باب این مباحث نمی دانید و بدتر از همه اینه که نمی دانید که نمی دانید و از من میخواهید که ترم جنسی و جنسیتی را برایتان شرح دهم و اون یکی میگوید آره من هم دیدم که اشتباه طرح کرده بود. حال این گوی و این میدان. بیایید بگید که کجا اشتباه بود. می بینیت که من با شوخی و طنز باهاتان بحث میکنم زیرا واقعا جدی نمی گیرم فقط میخوام شاید همین حرفا برایتان تلنگری بشه که یاعصبانی بشید و برای اینکه جواب بدهید شروع به خواندن دقیق همین مقالات من و یا آن مقاله کنید و وارد بحث تخصصی شوید تا عمق کم سوادی خویش را بهتر ببینید و مجبور به تحول شوید و یا آنکه اگر توان تخصصی دارید از این حرفهای صد من یک غاز بیرون آیید و مرد و یا زن میدان این چالشها شوید. شاید آنموقع نیز مشخص شود که این آقای رحیمی واقعا کیست و کسی که به من با وجود یک شخصیت حقیقث و حقوقی مشخص و با عکس مشخص، کار مشخص این یا آن تهمت را می بندد، اصلا خودش کیست، عکسش کو. زیرا نوع نگارش شما به من میگوید که حتی شما جرات این را هنوز ندارید که واقعا بگویید که کیستید، شغل و تخصصتان چیست و می ایید مثل امام جمعه ها در مورد هر چیزی نظر هم میدهید. حالا خودمانیم آقا یا خانم رحیمی رک و پوست کنده، مرد یا زن مدرن باشید و بگید که شما کیستید. جرات هم چیزه خوبیه ها…»(پایان نقل قول ها)

من واقعا متاسفم که شما نام این پلمیک بسی ابتدایی پر از برخورد شخصی و توهین آمیز را انتقاد میگذارید، و عمل ایران گلوبال را درچاپ این قبیل مطالب را مقابله با سانسور و دفاع از آزادی نقد و انتقاد معرفی می کنید، بگذریم از اینکه حتی نا توانی نویسنده از کار برد یک زبان عادی نوشتاری فارسی، خود میتواند دلیل کافی برای عدم چاپ این نوع مطالب در یک سایت انترنتی با معیارهای نظارتی حداقل شمرده شود...

واما من ناچارا قدری هم به گفتگو با اقای برادری می پردازم.

با تشکر ازآقای برادری محترم به خاطر پاسخ به اعتراضات وایراداتی که من به ایشان وارد دانسته بودم. نکات زیر حضور حضرت عالی معروض می شود.

1-جنابعالی هر وقت آموختید که بدون اهانت وبا زبان مناسب یک دیالوگ برابر حقوق با طرف مخاطب خود وارد گفتگو شوید، من هم قطعا راغب خواهم بود که در مورد مضامین اصلی نو شته پیشین شما وارد بحث شوم. متخصص بودن جنابعالی در امور روانی نه موجب حق اضافی برای شما و نه سبب بی حقوقی من در یک گفتگوی متقابل است. اگر چنین تصوری دارید بهتر است نظرات خود را در سایتی منتشر کنید که کسی نتواند مطلبی در نقد شما نشر دهد. مگر توجه نفرمودید که آقای کیا نوش توکلی در جواب انتقاد من نوشتند که:« ... سایت ایران گلوبال برای کسی برج عاج نمی سازد...»

2-ارائه شناسنامه عکس دار و اثبات تخصص و معرفی آدرس و... جز ضوابط نشر نظر در ایران گلوبال وبسیاری از سایتهای مجازی نیست. هر وقت ایران گلوبال اعلام کند که نشر نظر منوط به انجام چنین اموری است، در آن صورت چنین خواهد شد. اگر توهینی به جنابعالی کرده ام حق شکایت شما محفوظ است. اگر وکیل شما رسما از ایران گلوبال درخواست آدرس و عکس مرا کرد، به چشم، با کمال میل تقدیم خواهد شد. ایمیلم هم نزد آقای کیانوش توکلی محفوظ است که اگر صلاح دیدند میتوانند درخواست های خصوصی شما را به این جانب ارسال کنند.

3-من در حیرتم که چگونه یک کارشناس ارشد روان درمانی از تعیین هویت جنسی من از روی متن نوشته ام درمانده وعاجز است. حیرت من البته دو چندان شد وقتی خطوط سناریوی بیمارگونه پرداخته خیالات محض جنابعالی را درمورد گذشته وفعل خود در نوشته مبارک جنابعالی خواندم. شاید بد نباشد که برای اثبات اعتبار تخصص خود در این زمینه نگاهی به نتایج معاینات ومعالجات مریضان خود بکنید، و آن ها را برای اثبات درجه اعلای کارشناسی خود و ارزش واعتبار علمی کاری که انجام داده اید به اطلاع بقیه برسانید.

4-فرموده ایدکه:« آقای رحیمی قصدم برخورد به نقدتان نیست. زیرا رک و پوست کنده نقدتان را چنان ضعیف می بینم که نیازی به جواب دادن ندارد». وقتی این عبارت شما را دیدم خوشحال شدم اما این احساس لحظه ای بیش نپایید وقتی متوجه شدم بیش از سه کامنت مطول 5-6 صفحه ای در مورد نقد ضعیف من نوشته اید. من تصور می کنم اگر شما به جای این قبیل مشغولیت ها واتلاف وقت کمی هم روی زبان نوشتاری فارسی خود کار کنید قطعا در انتقال ایده های خود به مخاطبینتان راحتتر خواهید بود و برخی سوئ تفاهمات هم پیش نخواهد آمد. در عین حال کار برد اصطلاحاتی که احساسات منفی در خواننده ایجاد میکند اصلا مناسب شان و موقعیت یک کارشناس ارشد روانشناسی تحصیل کرده دنیای متمدن آنهم در پروسه یک دیالوگ حساس نیست. مطمئنم که از خواستگاه چنین زبانی که معرف فرهنگ ومنش قشری ویرانگر و اغلب انگلی در جامعه ماست آگاهی دارید و...ضمنا خودبرتربینی شما درنوشته تان چنان آشکار است که زمینه یک گفتگوی متقابل برابرحقوق را از بین میبرد. برای یک کارشناس ارشد روان درمانی، گوش کردن دقیق به آن چه که دیگران میگویند جز الزامات اولیه کار طبابت است. من متوجه نیستم که چرا از این رفتار شما در گفتگویتان با طرف مقابل خود نشانه ای بروز نکرده است. احتیاجی نیست که شما به مخاطبتان سرکوفت بزنید که از درجه علمی و تخصصی بسی بالاتری نسبت به آنان در بحثی که در گیر شده برخوردارید، سعی کنید این برتری را با منطق و استدلال و فاکتهای عینی موید نظر خود نشان د هید. متاسفانه من چنین حصیصه ای را در پاسخ های شما نیافتم.

5-از این که چند عبارت انتقادی مضحک من سبب خنده های مکرر جنابعالی شده حقیقتا خوشحالم. امید که همیشه غم وغصه از وجود مبارک دور باشد، این خنده است که می ماند.

--------------------------------------

متن کامنتهای آقای برادری در مورد نوشته«یادداشتی بی موقع»

آقای رحیمی قصدم برخورد به نقدتان نیست. زیرا رک و پوست کنده نقدتان را چنان ضعیف می بینم که نیازی به جواب دادن ندارد. فقط به این موضوعات اشاره کنم. اول اینکه شما با اینکه مشخص است از مباحث نقد روانشناختی چیزی نمیدانید و یا حتی به خودتان زحمت نمیدهید که کمی در اینترنت سرچ کنید تا از سابقه کاری و غیره من که بهرحال هم اسمم و یا محل دفتر و مطبم مشخص است، با خبر بشوید و بعد بیایید در باب روانکاوی و شیوه کار حرفه ای روان درمانی نقد بنویسید و اینکه کجا میتوان شکایت کرد، خوب نشان میدهد اینجا کسی سخن میگوید که نمیداند از چه سخن میگوید.

یعنی دقیقا دچار همان بی مرزی است که شادی صدر و یا کامنت گذار توهین کننده به آن دچار بود. من همانطور که در مقاله گفتم، حق خودم و هر مرد دیگر مدرن ایرانی میدانم که به این توهین بشدت اعتراض کند. زیرا این حق اولیه انسان مدرن است که دفاع از خویش در برابر توهین دیگران است. بنابراین دقیقا بایستی لحن مقاله من خشمگینانه باشد. بحث دیگر بحث نقد علمی درون مقاله است که اینجا مشخص است شما نقد مدرن روانشناختی را اصلا نمیشناسید و با اینحال در بابش نظرسرایی بیهوده میکند. دوم اینکه من در همان مطلب تمام وقت میان نویسنده آن متن و شخص حقوقی و حقیقی پشت متن تفاوت می گذارم،زیرا این شیوه نقد وچالش مدرن است. اما شما حتی این را هم بلد نیستید.

همانطور که وقتی من به نقد توهین های کامنت گذار می پردازم، من در اطاق روانکاوی نیستم و ایشان بیمار من نیست بلکه با یک کامنت گذار توهین کننده روبرو هستم که مثل ترسوها سنگ می اندازد و یا مثل شما یک دفعه مرا روانی و غیر حرفه ای و غیره عنوان میکند. اینجاست که من با نقد متقابل کاری می کنم که دست از توهین کردن بردارد و دیدید که برداشت. زیرا میدید با هر جمله ای که می نویسد، بیشتر خودش را لو میدهد. دوم اینکه بهرحال او هویتش محفوظ بود زیرا با اسم حقیقی و حقوقی آنجا نبود. بنابراین به شما پیشنهاد می کنم اگر واقعا توانایی نقد دارید بیایید بگویید که کجای آن نقد اشتباه بود. اگر شما می گویید نوشته شادی صدر دارای حالت افراط و تفریط است، سوال این است که این افراط و تفریط از کجاست. من سناریوی نهفته پشت آن افراط/تفریط و متن جنسی و جنسیتی نهفته در زیر آن را نشان میدهم. شما حتی در بحثتان به اندازه خانم هاله مغیثی جلو نیامدید که لااقل این سناریو ظالم/مظلومی نوشته ایشان را تشخیص داد.

به خانم حسینی گرامی نیز باید بگویم اگر کسی به نقد من جواب نداد و از جمله ایشان، نه بخاطر زبان پرخاشگرانه بود بلکه برای جواب دادن به آن متن دقیقا شناخت عمیق به مباحث جنسیتی، جنسی و دیسکورسیو لازم بود که ایشان و بسیاری از دوستان دیگرشان رک و پوست کنده ندارند وگرنه ایشان دچار این ساده بینی نمی شدند که انگار ما مردها از سوزن زدن یک نفر دلخور شدیم. آخه اینم شد نقد، آخه خانم صدر یا شادی امین کیه که ما بخواهیم از سوزن زدن ایشان ناراحت بشیم. این بزرگ نمایی ایشان و دوستانشان بیشتر حکایت از گره حقارت خارج از کشوریها میکند تا درک نقد ما. البته نقدشان نکات درستی نیز داشت که به آن در نقدم اشاره کردم و این تفاوت نقد مدرن است که می آید میگوید با کجا مخالف است و با کجا موافق.

برخورد شما آقای رحیمی و یا برخورد مصداقی نیز در نهایت همان برخورد مرد سیاسی است که در گذشته اصلا مباحث جنسی و جنسیتی را نفی میکرد و حالا احساس گناه میکند و میخواهد مرد خوب و نیک باشد، اما مرد مدرن هنوز نشده است. زیرا انسان مدرن بودن، مرد و زن مرد مدرن بودن یعنی اینکه نه توهین کنی و نه اجازه توهین بخودت بدی و وقتی بهت توهین می کنند جلوش وایستی و نگی ایشون خانم هستند، مراعات کنم. این توهین به زن مدرن است چون توش تحقیر نهفته است. یا بگی خانم صدر خیلی زحمت کشیده است، انگار بقیه خواب بودند. آقای مصداقی هم که علت خشمشان به من مشخص است. من از زمانهای پیش به او در نوشته ای گفته ام که ایشان همیشه بر روی یک منبر تاریخ ایستاده اند و فریاد می زنند، انقلابی بازی در می اورند تا از یاد ببرند که خودشان نیز تواب بوده اند وگرنه چطوری این انقلابی بزرگ از زندان آزاد شده است و با اینحال ایشان بیش از هر کسی به توابان و غیره می پرند و هی از آن قهرمانان بزرگ گذشته و یا قهرمانان جدید چون شادی صدر و غیره سخن می گویند و چرا ما نسل نو به همه این قهرمان بازیها میخندیم. زیرا قهرمان گرایی همان فرهنگ ناموسی است و نقد شما نیز گرفتار همین فرهنگ ناموسی است و غیرتتان به جوش آمده که یکی به خواهران قهرمانتان نقد کرده. لااقل اینو یاد بگیرید که جلوی قاضی معلق بازی نکنید و اگر می خواهید وارد نقد مدرن بشید، آن را و تفکیک حوزهها را بشناسید و فقط در عرصه خودتان حرف بزنید نه اینکه بدون داشتن سواد روانشناختی در باب روانکاوی گل افشانی کنید و باعث خنده هر نقاد مدرن شوید. یاد بگیرید که یا نکن با پیل بانان دوستی یا بساز خانه ای در بهر پیل. یا چیزی شبیه این. بهر حال این کامنت بیشتر برایم شوخی بود زیرا سخنان شما دوستان را جدی نگرفتم. وقتی بحث جدی کردید و در حوزه کاریتان گفتید، تفکیک حوزهها را یاد گرفتید و بیان کردید که کجای آن نقد سه جانبه من بر مباحث ایشان و شادی امین اشتباه بود انموقع شاید جواب به بحثتان بدهم و یا میگذارم که خوانندگان خودشان قضاوت کنند ولی از چنین نقدی استقبال میکنم. تفاوت این است

2010-05-16 تاریخ d.baradari نام piranmoghan@yahoo.de ایمیل

یک نکته دیگر که لازم است بگویم این است که شما دوستان ملامت کننده و یا خشمگین از نقد و اعتراض من و امثال من، حتی آنقدر توانایی نقد مدرن از شادی صدر ندارید که پی ببرید چرا با اینکه حتی شما و دیگر علاقه مندان ایشان که با لحن دوستانه به ایشان حالت افراط گریشان را توضیح دادند، چرا ایشان به هیچ کدام از این اعتراضات دوستانه شما و فمینیستهای دیگر اصلا وقعی و توجهی نکردند بلکه به آن خندیدندو خیلی نارسیستی گفتند که ببینید چون من در لانه مورچگان آب ریختم، اعتراض می کنند. یعنی شما جایی دارید سینه میزنید که حتی ارزشی نیز برای انتقادتان قائل و برادری مرتکب الحاد شده. در حالیکه یک انسان و نقاد مدرن وقتی این فیلم را درست نگاه کند دقیقا شروع به بیان چشم اندازها و علل مختلف این معضل می کند که تو و دیگر دوستان بخشی از آن را بیان کردید و همه اینها بدون نیاز به بازی مصیبت نامه مصداقی و شادی صدر. یک چشم انداز روانکاوانه این فیلم نیز دقیقا در این است که اگر بخواهیم حتی جنسیتی به این فیلم نگاه کنیم، بایستی ببنییم که مرد ایرانی و پسر ایرانی چقدر از طرف این جامعه باصطلاح مرد سالار در تشنگی و بدبختی جنسی و جنسیتی نگاه داشته شده است که حال بایستی به این شکل وحشیانه و بی مرز به بیان میل خویش بپردازد و اینگونه بد برخورد بکند. جالب بود که فکر کنم خانم ناهید حسینی بود، در نقدشان از این موضوع سخن می گوید که برخی زنان ایرانی تازه وقتی به ایران میرند، احساس می کنند که دیده میشوند، چون بهشون متلک می گویند و این موضوع را به معنای تایید متلک گویی مردان ایرانی و درستی سخن شادی صدر مطرح کرده بود، در حالی که این موضوع بیش از همه حالت تراژیک مرد ایرانی درون ایران را نشان میدهد که چقدر بدبخت و بیچاره شده، چقدر تشنه جنسی نگاه داشته شده است که مثل فیلم جویندگان چارلی چاپلین که از گشنگی کفش را مرغ سوخاری میدید، حال او نیز تا یک زن، حتی زنی که زیبا نباشدیا پیر باشد، در معنای معمولی و عامیانه زیبایی منظورم است، می بیند دهنش آب می افتد. جالب است که اینجا که میرسد این دوستان نقد مدرن یادشان میرود و تشریح علت این رفتار و رابطه آن با کل معضلات جنسیتی در ایران و مباحث سیاسی و غیره. نکته وحشتناکتر این است که آنموقع هی باز هم می نویسند جامعه ایران مردسالار است و نمی فهمند که جامعه ایران یک جامعه پدرسالار/مادرمحور است. جامعه پدرسالار نیز یک نوع مردسالاری است اما به شکل پیشامدرن و در این حالت پدرسالارانه همیشه مرد و قدرتش در پای نقش پدر و مادر سرکوب میشود. به این دلیل جامعه مدرن که مردسالارانه است، برعکس عمل میکند و دقیقا این مردان هستند که خواهان لیبرتین و آزادی جنسی، رشد فردیت و غیره شدند و زنان در واقع در مرحله دوم مدرنیت و بر پایه این نگاه مردانه مدرن شروع به بیان نظرات خویش و خواستهای خویش و نقد ضعف مدرنیت مردانه کردند. به این دلیل نیز دقیقا و به زبان طنز خانم شادی صدر و دوستان ایشان حتی اگر خودشان را به هزار شکل در آورند، احتمالا همین مردان ایرانی خارج از کشور به عنوان زن و جنس مخالف نگاه چندانی به ایشان نمی کنند، چه برسد که بخواهند متلک بگویند و او را اغوا کنند. خوب اگر گفتید علت این تفاوت چیه. علتش تنها در این نیست که این مردان ایرانی یا خارجی نشستند از گذشته بدشان توبه کردند و اعتراف کردند بلکه علتش اینه که شرایط اجتماعی، سیاسی و فردی برایشان وجود دارد که تن به لذت جنسی و انتخاب جنسی از نوجوانی بدهند و به جای اینکه بیان تو خیابون هی به هر کسی متلک بگند و بخوان حدس بزنند که زیر مانتوی دیگری چه جسمی و یا پستانی قرار دارد در مدرسه، در دیسکو، در اینترنت به هزاران امکان آشنایی و ارتباط و ارضای تمناهای خویش در پیوند هستند بنابراین اگر بخواهند هم میتوانند کازانوا بشند و بذارند که دوستان دخترشان سر اینکه کدامشان عشق واقعی اوست با یکدیگر رقابت کنند و اگر بخواهند به عشق با یک نفر تن بدهند. خوب این نگاههای علمی چندجانبه کجاو آن بحثهای ناموسی و مصیبت نامه مصداقی و شادی صدر کجا. اینجاست که می بینی وقتی کسانی مثل من مباحثی نو مثل ضرورت این نسل نوی زنان و مردان کام پرست ایرانی، کازانوای خندان ایرانی و غیره را مطرح میکنم تازه ناراحت هم میشوندو حتی نمی دونند که من این مباحث جنسی و جنسیتی را از بیست و دوسال پیش شروع به مطرح شدن کردم در کنار دوستانی مثل نیلوفر بیضایی و غیره. یعنی آنموقع که شادی صدر به زبان طنز یک قل دوقل بازی میکرد، شادی امین در حال بازی چریکی در منزای فرانکفورت بود و مصداقی حتما در حال مبارزه انقلابی در زندان بود و به عنوان تنها قهرمان بیرون آمد البته بدون هیچ اعتراف، توابی و با تاکید بر ضرورت مبارزه مسلحانه مجاهدین با حکومت در دادگاهش و در هنگام آزادیش.

میدونی کیانوش جان وقتی نوشته خنده دار ایرج مصداقی را خواندم یاد این مصیبت نامه خوانیهای عاشورا افتادم که تو اون از هر چی صحبت میشه تا نشون بدن که حسین مظلومه و شمر یزید. ایرج مصداقی نیز برای ایجاد این سناریو ناموسی و مصیبت نامه اش، دقیقا حال اینکارو میکنه و این فیلم را و خشم و ناراحتی هر مرد و زن مدرن از این حادثه را برای این میخواهد استفاده کند که ببینید شادی صدر درست گفته و برادری مرتکب الحاد شده. در حالیکه یک انسان و نقاد مدرن وقتی این فیلم را درست نگاه کند دقیقا شروع به بیان چشم اندازها و علل مختلف این معضل می کند که تو و دیگر دوستان بخشی از آن را بیان کردید و همه اینها بدون نیاز به بازی مصیبت نامه مصداقی و شادی صدر. یک چشم انداز روانکاوانه این فیلم نیز دقیقا در این است که اگر بخواهیم حتی جنسیتی به این فیلم نگاه کنیم، بایستی ببنییم که مرد ایرانی و پسر ایرانی چقدر از طرف این جامعه باصطلاح مرد سالار در تشنگی و بدبختی جنسی و جنسیتی نگاه داشته شده است که حال بایستی به این شکل وحشیانه و بی مرز به بیان میل خویش بپردازد و اینگونه بد برخورد بکند. جالب بود که فکر کنم خانم ناهید حسینی بود، در نقدشان از این موضوع سخن می گوید که برخی زنان ایرانی تازه وقتی به ایران میرند، احساس می کنند که دیده میشوند، چون بهشون متلک می گویند و این موضوع را به معنای تایید متلک گویی مردان ایرانی و درستی سخن شادی صدر مطرح کرده بود، در حالی که این موضوع بیش از همه حالت تراژیک مرد ایرانی درون ایران را نشان میدهد که چقدر بدبخت و بیچاره شده، چقدر تشنه جنسی نگاه داشته شده است که مثل فیلم جویندگان چارلی چاپلین که از گشنگی کفش را مرغ سوخاری میدید، حال او نیز تا یک زن، حتی زنی که زیبا نباشدیا پیر باشد، در معنای معمولی و عامیانه زیبایی منظورم است، می بیند دهنش آب می افتد. جالب است که اینجا که میرسد این دوستان نقد مدرن یادشان میرود و تشریح علت این رفتار و رابطه آن با کل معضلات جنسیتی در ایران و مباحث سیاسی و غیره. نکته وحشتناکتر این است که آنموقع هی باز هم می نویسند جامعه ایران مردسالار است و نمی فهمند که جامعه ایران یک جامعه پدرسالار/مادرمحور است. جامعه پدرسالار نیز یک نوع مردسالاری است اما به شکل پیشامدرن و در این حالت پدرسالارانه همیشه مرد و قدرتش در پای نقش پدر و مادر سرکوب میشود. به این دلیل جامعه مدرن که مردسالارانه است، برعکس عمل میکند و دقیقا این مردان هستند که خواهان لیبرتین و آزادی جنسی، رشد فردیت و غیره شدند و زنان در واقع در مرحله دوم مدرنیت و بر پایه این نگاه مردانه مدرن شروع به بیان نظرات خویش و خواستهای خویش و نقد ضعف مدرنیت مردانه کردند. به این دلیل نیز دقیقا و به زبان طنز خانم شادی صدر و دوستان ایشان حتی اگر خودشان را به هزار شکل در آورند، احتمالا همین مردان ایرانی خارج از کشور به عنوان زن و جنس مخالف نگاه چندانی به ایشان نمی کنند، چه برسد که بخواهند متلک بگویند و او را اغوا کنند. خوب اگر گفتید علت این تفاوت چیه. علتش تنها در این نیست که این مردان ایرانی یا خارجی نشستند از گذشته بدشان توبه کردند و اعتراف کردند بلکه علتش اینه که شرایط اجتماعی، سیاسی و فردی برایشان وجود دارد که تن به لذت جنسی و انتخاب جنسی از نوجوانی بدهند و به جای اینکه بیان تو خیابون هی به هر کسی متلک بگند و بخوان حدس بزنند که زیر مانتوی دیگری چه جسمی و یا پستانی قرار دارد در مدرسه، در دیسکو، در اینترنت به هزاران امکان آشنایی و ارتباط و ارضای تمناهای خویش در پیوند هستند بنابراین اگر بخواهند هم میتوانند کازانوا بشند و بذارند که دوستان دخترشان سر اینکه کدامشان عشق واقعی اوست با یکدیگر رقابت کنند و اگر بخواهند به عشق با یک نفر تن بدهند. خوب این نگاههای علمی چندجانبه کجاو آن بحثهای ناموسی و مصیبت نامه مصداقی و شادی صدر کجا. اینجاست که می بینی وقتی کسانی مثل من مباحثی نو مثل ضرورت این نسل نوی زنان و مردان کام پرست ایرانی، کازانوای خندان ایرانی و غیره را مطرح میکنم تازه ناراحت هم میشوندو حتی نمی دونند که من این مباحث جنسی و جنسیتی را از بیست و دوسال پیش شروع به مطرح شدن کردم در کنار دوستانی مثل نیلوفر بیضایی و غیره. یعنی آنموقع که شادی صدر به زبان طنز یک قل دوقل بازی میکرد، شادی امین در حال بازی چریکی در منزای فرانکفورت بود و مصداقی حتما در حال مبارزه انقلابی در زندان بود و به عنوان تنها قهرمان بیرون آمد البته بدون هیچ اعتراف، توابی و با تاکید بر ضرورت مبارزه مسلحانه مجاهدین با حکومت در دادگاهش و در هنگام آزادیش.

dbaradari@aol.com ایمیل

راستی یک سوال آقا یا (خانم) رحیمی از من کرده بودید که ترم جنسی و جنسیتی را توضیح دهم و خانم حسینی نیز نوشته بود در کامنتش که متوجه اشتباه من در استفاده از این مفاهیم شده است. یعنی شما دوستانی که بخودتان اجازه میدهید بیایید نقد در باب این مباحث جنسی و جنسیتی بنویسید، این ترمهای ساده و اساسی را نیز بلد نیستید که میخواهید برایتان توضیح دهم. اینکه نقد روانشناختی نمی شناسید، پیش کشتان،

اینکه تازه در چند سال اخیر به این مباحث نیز علاقه مند شده اید باز هم اشکالی ندارد و به قول معروف دیر آمدید اما خوش آمدید اما اینکه حتی این مباحث پایه ای را نمی شناسید و تازه میایید میخواهید نقد بر پایه این مباحث را نقد کنید، این دیگه نور اعلا نور است. شما که مباحث مهم پایه ای مثل مباحث جنسی که مربوط به مباحث سکسوالیته و جهت گیری جنسی یا معضلات جنسی است و مباحث جنسیتی که همان «پژوهش های جندری و مربوط به مباحث جنسیتی» و سه نسل فمینیسم تا امرزوه نامیده میشود و پیوند عمیق میان این دو مبحث در پژوهشهای امروز و تئوریهای پسامدرنی مثل کوئیر و غیره را نمی شناسید، خوب می خواهید بیایید در باب نقدی نقد بنویسید که بر پایه این مباحث عمیق و چندجانبه حرکت می کند. خوب اونموقع حاصلش این میشود که بیایی بگی که این حرفها متناقض است اما نتونی بگی کجاش متناقضه چون اونچه که متناقضه نه بحث بلکه ناتوانی و ناآشنایی شما با این مباحث مهم است. حالا امیدوارم فهمیده باشید ترم جنسی و جنسیتی یعنی چی. تازه بهتان پیشنهاد میکنم که در اینترنت سرچ کنید و مطلبی تخصصی از من در باب «روانکاوی مباحث جنسی، جنسیتی و فمینیسم ایرانی» بیابیید و آن را بخوانید تا اصولا با این مباحث مدرن ابتدا کمی آشنا شوید. جالبی این مقاله تخصصی این نیز هست که این مقاله که مربوط به چهار پنج سال پیش است، اولین مقاله تخصصی روانکاوانه در باب این مباحث و جزو اولین مباحث تخصصی در باب مباحث کوئیر و پژوهشهای جنسیتی و نقاط قدرت وضعف آن است. این مقاله سرنوشت جالبی دارد. زیرا آن موقع که من این مقاله را نوشتم به نقد کمپین زنان و فمینیسم ایرانی نیز پرداختم و هم از کمپین دفاع کردم و هم نقاط ضعف آنها و برخی از انواع فمینیسم ایرانی را بیان کردم و یا آنجا همین مشکلات شادی امین و کتاب ترجمه اش از آدریان ریچ را بیان کردم و از جمله برای سایت کمپین زنان فرستادم که منتشرش کنند. جالب بود که منتشر نکردند و حتی با اینکه آنزمان پروین اردلان میخواست از زیر جواب در رود که چرا منتشرش نکردند، اما مشخص بود که از یک طرف چنان مطلب برایشان سنگین، تخصصی و نو بود که بخش زیادیشان را نفهمیده بودند و از طرف دیگر خوب انتظار داشتند که آنها به عنوان زنان بهتر این مباحث را بشناسد و مردان فقط بیایند پشتیبانی کنند و نه اینکه یک مرد متخصص بیاید و بهشان نشان دهد، نقد تخصصی مباحث جنسیتی و کوئیر و یا مباحث جنسیتی در ایران یعنی چی. حال این اون قوی هاش بودن شما که خودتان هم می دانید چیزی در باب این مباحث نمی دانید و بدتر از همه اینه که نمی دانید که نمی دانید و از من میخواهید که ترم جنسی و جنسیتی را برایتان شرح دهم و اون یکی میگوید آره من هم دیدم که اشتباه طرح کرده بود. حال این گوی و این میدان. بیایید بگید که کجا اشتباه بود. می بینیت که من با شوخی و طنز باهاتان بحث میکنم زیرا واقعا جدی نمی گیرم فقط میخوام شاید همین حرفا برایتان تلنگری بشه که یاعصبانی بشید و برای اینکه جواب بدهید شروع به خواندن دقیق همین مقالات من و یا آن مقاله کنید و وارد بحث تخصصی شوید تا عمق کم سوادی خویش را بهتر ببینید و مجبور به تحول شوید و یا آنکه اگر توان تخصصی دارید از این حرفهای صد من یک غاز بیرون آیید و مرد و یا زن میدان این چالشها شوید. شاید آنموقع نیز مشخص شود که این آقای رحیمی واقعا کیست و کسی که به من با وجود یک شخصیت حقیقث و حقوقی مشخص و با عکس مشخص، کار مشخص این یا آن تهمت را می بندد، اصلا خودش کیست، عکسش کو. زیرا نوع نگارش شما به من میگوید که حتی شما جرات این را هنوز ندارید که واقعا بگویید که کیستید، شغل و تخصصتان چیست و می ایید مثل امام جمعه ها در مورد هر چیزی نظر هم میدهید. حالا خودمانیم آقا یا خانم رحیمی رک و پوست کنده، مرد یا زن مدرن باشید و بگید که شما کیستید. جرات هم چیزه خوبیه ها.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید