بخش تحلیل خودنویس: دیدهاید آقای روحانی و آقای ظریف چه لبخند دلنشینی دارند؟ امروز آقای خامنهای توضیح داد: «عرصه دیپلماسی، عرصه لبخند و درخواست مذاكره و مذاكره است.»
آقای خامنهای دیروز در دیدار با فرماندهان سپاه گفت که با نرمش قهرمانانه موافق است چرا كه «این حركت در مواقعی بسیار خوب و لازم است، اما با پایبندی به یك شرط اصلی.»
شرط اصلی کدام است؟ او گفت: «یك كُشتیگیر فنی نیز برخی مواقع بدلیل فنی نرمش نشان میدهد اما فراموش نمیكند كه حریفش كیست و هدف اصلی او چیست.»
هدف اصلی کدام است؟ رهبر جمهوری اسلامی بارها تاکید کرده است که مخالفت با برنامهی هستهای ایران صرفا بهانهای برای غرب است. او تصریح کرد: «نظام سلطه و وابستگان آن، سه سیاست اصلی "جنگ افروزی، فقر آفرینی و فساد انگیزی" را دنبال میكنند و اسلام با همه این سیاستها مخالف است و این مخالفت، مبنای چالش اساسی با انقلاب است.»
چالش اصلی کدام است؟ او گفت: «چالش اصلی، مقابله نظام سلطه با پیام شوق آفرین انقلاب اسلامی یعنی خودداری از ظلم و مظلوم واقع نشدن است.»
آقای خامنهای افزود: «ما نه بخاطر آمریكا و غیر آمریكا بلكه بعلت اعتقاداتمان سلاح هستهای را قبول نداریم و وقتی میگوییم هیچ كس نباید سلاح هستهای داشته باشد، قطعا خودمان نیز دنبال آن نیستیم.»
این جملهی آخر ما را به سمت شناخت بهتر سیاست خارجی اخیر جمهوری اسلامی راهنمایی میکند.
آقای خامنهای در دو جبهه با «نظام سلطه» میجنگد؛ جبههی اول سیاست هستهای است، و جبههی دوم جنگ در سوریه. او اکنون احتمالا به این جمعبندی رسیده است که در جبههی اول بازنده است و در جبههی دوم برنده.
چرا رهبر در جبههی سیاست هستهای خود را برنده نمیداند؟
بطور کلی دو نوع سیاست شناخته شده در مورد سلاح هستهای وجود دارد؛ برخورداری علنی یا بازدارنده، و برخورداری غیرعلنی یا دفاعی.
عموم کشورهای برخوردار از سلاح هستهای سیاست اول را پیش میگیرند. آخرین نمونههای آن پاکستان و کره شمالی هستند. هنگامیکه هند سلاح هستهای خود را آزمایش میکند، با فاصله کوتاهی پاکستان نیز دست به آزمایش میزند تا ثابت کند در صورت جنگ با هند، دارای توان کافی برای بازدارندگی است. اما کشور اسرائیل سیاست دوم و غیرعلنی را پیش گرفته و هرگز سلاح هستهای خود را آزمایش نکرده است.
آقای خامنهای میگوید که به علت اعتقاداتش سلاح هستهای را قبول ندارد. او پیش از این نیز در پاسخ استفتاء در مورد استفاده از سلاح هستهای، آن را مردود دانسته است. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که جمهوری اسلامی، اگر بخواهد خود را به سلاح هستهای مسلح کند، به احتمال زیاد آن را آزمایش نخواهد کرد.
در چنین وضعیتی، هیچ موفقیت دیگری برای ایران قابل تصور نیست. جمهوری اسلامی در واقع نمیتواند بدون آزمایش سلاح اتمی، رسیدن به مرحلهی تازهای را در سیاست هستهای خود برای خود ثبت کند. اما در عین حال باید هزینههای زیادی را برای برنامهی هستهای خود متقبل شود. مهمترین مشکل جمهوری اسلامی فشار تحریمها است. آقای خامنهای در سخنان امروز خود تحریمها را «فقر آفرینی» نامید.
از دیگر هزینههای سیاست هستهای قرار دادن ایران در معرض تهدید مستقیم نظامی است. در حالی که جبههی دوم یا «محور مقاومت» در برابر نظام سلطه در سوریه برای آقای خامنهای تهدید مستقیمی در برندارد.
چرا رهبر در جبههی جنگ در سوریه خود را برنده میداند؟
جمهوری اسلامی در سوریه توانسته منافع زیادی نصیب خود کند. از یک سو دولت سوریه در عرصه بینالمللی مورد حمایت روسیه است، و از سوی دیگر ایران توانسته در سوریه جبههای منطقهای را به نام «محور مقاومت» تشکیل دهد.
چند ماه پیش هنگامیکه مخالفان مسلح بشار اسد، پیشروی قابل توجهی کرده بودند، حزبالله لبنان بطور رسمی برای حمایت از بشار اسد وارد جنگ شد و شرایط را به نفع وی تغییر داد. حزبالله سالها است که از کمکهای مالی و نظامی بیدریغ ایران بهره برده است. اما این کمکها آن طور که در خاک سوریه برای ایران قابل برگشت است، در خود خاک ایران نیست.
سوریه همسایه مرزی لبنان است، و مهمتر این که همسایه عربی است. بنابراین حزبالله به مراتب سادهتر میتواند افکار عمومیِ هواداران خود را برای ورود به جنگ در خاک سوریه قانع کند، تا برای ورود به جنگی که احیانا در خاک ایران صورت بگیرد.
گفته میشود در کنار حزبالله، گروههای شبه نظامی شیعه در عراق تحت ائتلافی بنام «النجباء» که شامل "عصائب اهل الحق"، "ابوالفضل العباس"، "کتائب حزبالله عراق" و "جیش المهدی"، متعلق به مقتدا صدر میباشد، به همراه "ستاد جوانان داوطلب اعزام به سوریه" از سوی جمهوری اسلامی «محور مقاومت» را تشکیل میدهند. فرماندهی نظامی محور مقاومت به عهده سپاه قدس تحت فرماندهی قاسم سلیمانی میباشد.
برای رهبر جمهوری اسلامی هرچقدر جنگیدن در جبهه هستهای هزینهزا است، جنگیدن در جبهه سوریه موفقیت تلقی میشود. او با الگو گرفتن از موازنهی جهان دو قطبی در دوران جنگ سرد، هم اردویی منطقهای را در برابر غرب رهبری میکند و هم به ولایت خود مشروعیتی فرامرزی میبخشد. وی در دیدار فرماندهان سپاه تصریح کرد: «نظام سلطه دنیا را به دو بخش ظالم و مظلوم تقسیم كرده، اما انقلاب اسلامی منطق ظلم ستیزی و پرهیز از ظلم را همراه آورده، و این منطق باعث شد پیام انقلاب در مرزهای ایران محصور نماند و مورد استقبال ملتها قرار گیرد.»
سیاست آمریکا در برابر ایران، جبههی هستهای و جبهه سوریه
به نظر میآید سیاستهای آقای اوباما در این دو جبهه، دیدگاه آقای خامنهای را تقویت کرده است. آمریکا با وجود حفظ تهدید نظامی خود علیه سوریه، به روسیه فرصت داده تا نقش اصلی را در این مناقشه بازی کند. سوریه پذیرفته است که سلاحهای شیمیایی خود را تحت کنترل جامعه بینالمللی قرار دهد. با توجه به تعدد انبارهای سلاح شیمیایی سوریه و همچنین وضعیت جنگ داخلی، تخمینهای اولیه نشان میدهد که این پروسه ممکن است تا سال ۲۰۱۴ طول بکشد.
این دقیقا همان چیزی است که جمهوری اسلامی میخواهد. مقامات ایران، چه آقای خامنهای و چه آقای روحانی، بارها گفتهاند که وضعیت سوریه باید در انتخابات ریاست جمهوری آن کشور که در سال ۲۰۱۴ برگزار میشود، روشن شود.
فرصتی که توسط آمریکا به سوریه داده شد، مورد استقبال آقای خامنهای قرار گرفت. او در دیدار با کارگزاران حج ایران گفت: «امیدواریم رویکرد جدید آمریکا در قبال سوریه، جدی و به دور از بازی سیاسی باشد.» وی همچنین افزود «اگر چنین باشد، به معنای بازگشت آمریکا از رویکرد خودسرانه و غلط چند هفته اخیر است.»
اما وضعیت سیاست هستهای جمهوری اسلامی - بخصوص با فشار فزایندهی تحریمها- دارای حساسیت زمانی بیشتری است.
رئیس جمهوری آمریکا در گفتگو با شبکه تلویزیونی ایبیسی آمریکا گفت که دولتمردان ایران متوجه شدهاند که برای آمریکا، برنامه هستهای ایران موضوعی بسیار بزرگتر از بکارگیری سلاحهای شیمیایی در سوریه است.
آقای اوباما اضافه کرد ایران نباید به این نتیجه برسد که «چون آمریکا تا بحال دخالت نظامی نکرده به این معناست که آمریکا به ایران حمله نخواهد کرد.»
او گفت «اما به نظر من تهدید واقعی به استفاده از زور، در کنار تلاشهای جدی دیپلماتیک میتواند باعث توافق شود.»
با توجه به چنین وضعیتی، طبیعی است که رهبر بخواهد تا سپاه را برای دیپلماسی لبخند و نرمش قهرمانانه در سیاست هستهای آماده کند. در این رابطه به نظر میرسد هماهنگیهای لازم میان رهبر و آقای روحانی صورت گرفته است.
آقای روحانی یک روز قبل از سخنان رهبر در جمع فرماندهان سپاه، خطاب به آنان گفت: «سپاه سياست را خوب بفهمد ولی وارد آن نشود چون سپاه به کل ملت ايران تعلق دارد.» امروز آقای خامنهای گفت: «لزومی ندارد سپاه در عرصه سیاسی پاسداری کند، اما باید عرصه سیاست را بشناسد.»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید