رفتن به محتوای اصلی

حرکت ملی آذربایجان، و مقوله خودی و غیرخودی

حرکت ملی آذربایجان، و مقوله خودی و غیرخودی

1. زمانی گفته می شد «همه راه ها به آتن ختم می شود»، امروزه گفته می شود «همه راه ها به دموکراسی ختم می شود». دموکراسی در جهان امروز تبدیل به یک مطلوبِ همگانی و فراگیر شده است و در جای جایِ این کره خاکی همه به دنبال محقق ساختن یک نظام دموکراتیک می باشند. این موضوع در سرزمین ایران نیز صادق می باشد. در این سرزمین نیز دموکراسی تبدیل شده است به کعبه آمال و آرزوها. همه، دانسته یا ندانسته، به دنبال دموکراسی هستند. در عده ای این مطالبه آگاهانه است و در عده ای دیگر ناآگاهانه. به عنوان مثال اگر به درد دل های راننده ای گوش دهیم که از سوی یک افسر راهنمایی-رانندگی بناحق جریمه شده است، یا به نجواهای استادی گوش دهیم که به دلیل بیان کردن تئوری داروین به حراست احضار شده است، یا به ناراحتی های خریدارانی نگاه کنیم که در بازار با قیمت های غیرواقعی روبرو شده اند، یا پای صحبت های جوانی بنشینیم که به دلیل داشتن ارتباط با جنس مخالف دستگیر شده است، اگر به همه این ها دقیق شویم پِی می بریم که همه این افراد به نوعی رویای یک نظام دموکراتیک را در سر دارند؛ البته یکی این رویا را در ساحت بوروکراسی می طلبد، یکی در ساحت اقتصاد، و یکی در ساحت روابط اجتماعی.

2. آن چه گفته شد در مورد آذربایجان نیز صادق است. در این خطه از ایران نیز شهروندان مطالباتی دارند که بخشی از این مطالبات فرهنگی است مثل آزادی آموزش زبان مادری، بخشی سیاسی است مثل بومی بودن مدیران، و بخشی اقتصادی است مثل استفاده از منابع زیرزمینی در راستای منافع منطقه. این مطالبات برآمده از حقوق شهروندی است. مردم آذربایجان در مقام یک شهروند خود را مُحق می دانند که حقوق فرهنگی-سیاسی- اقتصادی خود را مطالبه کنند. این از یک سو. سوی دیگر این موضوع این است که پاسخ گویی به این مطالبات و تحقق بخشیدن به آن ها، یک نظام دموکراتیک را می طلبد. تنها یک نظام دموکراتیک می تواند پاسخ گوی این مطالبات باشد؛ و الا اگر نظامِ در پیش رو یک نظام دموکراتیک نباشد تحقق یافتن این مطالبات ناممکن می نماید. از این رو به باور نگارنده، آذربایجان، در لیست مطالبات خود، مطالبه یک نظام دموکراتیک را باید در اولویت قرار دهد. بدون تحقق این مطالبه، باقی مطالبات همیشه در حد یک رویا باقی خواهند ماند.

3. گفته شد که مطالبه ی یک نظام دموکراتیک بر سایر مطالبات اولویت دارد. با این حال باید توجه داشت که نظام های دموکراتیک مانند گیاهان خودرو نیستند که در هر سرزمینی برویند. چنین نظام هایی پیش از تحقق، مردمانی دموکراتیک -حداقل در سطح نخبگان- می طلبند. بدون این پیش شرط، امکان ندارد نظامی دموکراتیک بتواند پا بگیرد. این نخبگان یک جامعه هستند که زمینه برپایی یک نظام دموکراتیک را فراهم می آورند و مردم عادی را به سوی یک زندگانی دموکراتیک سوق می دهند. نخبگان دموکراتیک، با گفتارها و کردارهای دموکراتیک، گفتمان های دموکراتیک را به وجود می آورند و عامل به وجود آمدن نظام های دموکراتیک می شوند.

4. آیا گفتار و کردار نخبگان آذربایجان دموکراتیک است؟ آیا از گفتارها و کردارهای آنان، گفتمان دموکراتیک به وجود می آید؟ به نظر می آید پاسخ مثبت به این سئوال چندان آسان نباشد. منصفانه ترین پاسخ این می تواند باشد که گفتارها و کردارهای بخشی از نخبگان آذربایجان غیردموکراتیک و بلکه ضددموکراتیک می باشد. این را به آسانی می توان از ادبیات بیانیه هایی فهمید که هر از گاهی از سوی گروه هی به نام «فعالین حرکت ملی آذربایجان» صادر می شود. ساختار این بیانیه ها مبتنی بر نوعی خط کشی و مرزبندی است. این خط کشی ها و مرزبندی ها بر اساس ترک/فارس یا آذری/فارس بنا نهاده شده اند. این نوع مرزبندی ها در ذیلِ مرزبندهای خودی/غیرخودی یا همان دوست/دشمن قرار می گیرند؛ یعنی هر آن کس که ترک/آذری است خودی/دوست است، و هر آن کس که فارس است غیرخودی/دشمن است. در چنین فضایی نمی توان انتظار بر پایی یک نظام دموکراتیک را داشت.

5. سخن یکی از روشنفکران معاصر در مورد مقوله خودی/غیرخودی قابل تامل است:

«بحث خودی و غیرخودی در دوجا و دو نظام قابل طرح است. یکی در نظام های دموکراتیک جدید و یکی هم در نظام های قبیله ای. در نظام های قبیله ای خودی و غیرخودی مضمون حقوقی روشنی دارد. یعنی اگر شما اهل قبیله ما نیستید و من اهل قبیله شما نیستم، من در قبیله خودم حقوقی را به شما نمی دهم و شما در قبیله خودتان حقوقی را به من نمی دهید. اما در جامعه جدید و دموکراتیک، خودی و غیرخودی فقط معنی سیاسی دارد و هیچ مضمون حقوقی ندارد. وقتی من در حزبی هستم و شما در حزب دیگر ... در آن صورت اعضای حزب "الف" خودی هستند و اعضای حزب "ب" نسبت به حزب "الف" غیرخودی اند و بالعکس. اما این هیچ مضمون حقوقی ندارد یعنی همه ما که اعضای احزاب مختلف هستیم از حقوق سیاسی و شهروندی یکسانی برخورداریم. چنان نیست که مرا به دانشگاه راه بندهند، چون من عضو حزب "الف" هستم و شما را راه ندهند چون عضو حزب "ب" هستید، یا مثلا شغلی را به من بدهند و به شما ندهند. لذا خودی و غیرخودیِ دموکراتیک مفهوم تکثر سیاسی دارد ، اما خودی و غیرخودیِ قبیله ای مفهوم تفاوت و تمایز حقوقی دارد. خودی و غیرخودی با مضمون قبیله ای را باید طرد کرد، اما خودی و غیرخودی منبعث از تکثر سیاسی را باید پذیرفت، زیرا امری است که مفاد و محصول نظامات دموکراتیک است و هیچ زیانی هم ندارد. لذا آنان که می گویند خودی و غیرخودی، اگر منظورشان این است که بعضی از ایرانیان حقوقی دارند که بعضی دیگر ندارند حرفشان کاملا مغایر با دموکراسی است...»

6. سخن پایان این که، عزیزانی که به نام حرکت ملی آذربایجان فعالیت می کنند باید توجه داشته باشند که در دهه هفتاد در همین کشور قتل های زنجیره ای در سایه همین نگاه خودی/غیرخودی اتفاق افتاد! در آن زمان گروهی بر اساس نگاه خودی/غیرخودیِ قبیله ای، خود را مجاز می دانستند که عده ای را به جرم غیرخودی/دگراندیش بودن به قتل برسانند. این فعالین باید مراقب باشند که پا در جای پای دشمنان دموکراسی نگذارند و همیشه این سخن نیچه را به یاد داشته باشند که «آن کس که با هیولا می ستیزد باید مراقب باشد که خود به هیولا بدل نشود!».)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید