رفتن به محتوای اصلی

پاسخ به سوالات ایران گلوبال

پاسخ به سوالات ایران گلوبال

 

1- آیا به نظر شما انتخابات 92  رویداد مهم و نقطه عطفی در تحولات سیاسی ایران محسوب می شود و یا همانند سایر انتخابات، نمایشی سیاسی از سوی بیت رهبری بود؟

تا آنجا که به تحولات درونی حاکمیت مربوط میشود، هم از نقطه نظرنیروهای اپوزوسیون رژیم جمهوری اسلامی  و هم چنین اصلاح طلبان و اصول گرایان، انتخاب آقای روحانی مسئله بسیار مهمی بود که یک بار دیگر گرایش غالب یا نظر اکثریت مردم در مخالفت با افراطی گری و پوپولیزم متظاهرانه مبارزه با غرب را به سخره گرفت. مردم ما هر جا که امکان کوچکی برای اظهار نظر و رای بیابند رای و نظرشان را داده اند. این نظر، در چهارچوب مطالبات دموکراتیک و با روشی  مخالف با افراطی گری بوده است. اما نقطه عطف معنای دیگری دارد، نقطه عطف یا زمان به یاد ماندنی، مرحله ای است که در آن جهت یا سرعت یک فرایند تغییر می کند. آیا جمهوری اسلامی در چنین روندی قرار دارد؟ مسلمن چنین نیست، وجوه ذاتی حکومتهای مبتنی بر تئوکراسی ضد دموکراتیک وغیر سکولار است. جمهوری اسلامی نیز از چنین حکمی مستثنا نیست. آقای خامنه ای زیر فشارهای داخلی و بین المللی و برای حفظ نظام به یک عقب نشینی تاکتیکی اقدام نموده است. باور ندارم که ماهیت جمهوری اسلامی و سیاست هایش در دراز مدت با انتخاب آقای روحانی و امثال ایشان دستخوش تغییرات اساسی شود.

 2-  از دید شما آیا تحقق تغییرات مثبت کوچک در جمهوری اسلامی امکان پذیر است؟ فکر می کنید با رأی به تغییرات کوچک، مردم همچنان خواستار تغییرات اساسی در جامعه و زندگی خود هستند و این دو مکمل یکدیگرند؟

جامعه به عنوان یک پدیده عینی و زنده مدام در حال تغییر و دگرگونی است. تغییرات مثبت کوچک  در موارد زیادی در جمهوری اسلامی دست یافتنی بوده و هستند. به عنوان مثال: مبارزه زنان آگاه ایران در موارد بسیاری به پیروزی هایی منجر شده و خواهد شد، اما باور ندارم تغییرات کوچک، در صورت استمرار و تداوم جمهوری اسلامی و حکومت ولایت فقیه به پیروزی نهایی یعنی، در مورد مثال بالا به برابری کامل حقوقی واجتماعی- سیاسی بین زن و مرد در ایران منجر شود. مردم اما به طرح مطالبات خود به تمامی شیوه های ممکن ادامه خواهند داد. این جبر دیالکتیکی جوامع است ومبارزه نیز ادامه دارد.  نیروهای مترقی ضمن طرح مطالبات محوری و مبارزه برای آنها مانند آزادی های سیاسی، حقوق ملیت های ساکن در ایران و عدالت اجتماعی-اقتصادی، از هر تغییر مثبت، هر چند کوچک، به نفع وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم فعالانه حمایت کرده و خواهند کرد.

3- با توجه به حمایت هاشمی رفسنجانی و خاتمی از حسن روحانی، وضعیت اصلاح طلبان درون حکومت در داخل ایران چگونه خواهد شد و در این شرایط اپوزیسیون سکولار- دمکرات چه موضعی را باید اتخاذ نماید؟

این یک واقعیت است که آقایان هاشمی و خاتمی از آقای روحانی حمایت نمودند. مسلمن این حمایت در انتخاب ایشان تاثیر هم داشته است. اما نباید جنبش اصلاح طلبی در ایران را به چند نفر خلاصه نمود. اصلاح طلبی در ایران، نتیجه رشد اجتماعی و سیاسی طبقه متوسط و گسترش آن است. هر کس که به نوعی مطالبات سیاسی – اجتماعی آنان را بیان کند، صرف نظر از صداقتش و میزان پایبندی وی به این مطالبات مورد حمایت این بخش از مردم قرار خواهد گرفت. از لحاظ ایدولوژیک نیز اصلاح طلبان حکومتی به این نتیجه رسیده اند که با حفظ و عمل به شعار های افراطی سال های اولیه انقلاب، معضلات پیچیده جامعه امروز ایران را چه در سطح ملی و چه در عرصه روابط بین المللی نمیتوان حل نمود. اپوزیسیون حکومت ج ا باید به شناخت دقیق تری از این بخش از جامعه جوان ایران پرداخته و مطالبات آنها را پیگیری نماید. اقبال چند سال اخیر آقای هاشمی دقیقا نیز به این جریان و موضع گیری های ایشان در راستای هماهنگی با مطالبات این بخش از جامعه، شکل گرفته است. وقتی میگوید ما با دنیا سر جنگ نداریم، حتی با اسرائیل هم سر جنگ نداریم، اگر عربها جنگیدند ما حمایت میکنیم، دقیقا عدول از مواضع قدیمی ایشان و پاسخ به مطالبات این بخش بزرگ جامعه ایران است. اپوزیسیون ایران باید با درایت حمایت این بخش از جامعه ایران را کسب نماید، اصلاح طلبان دروغین را افشا نموده و جامعه را برای تغییرات بنیادین آماده نماید.

   4- اصلاح طلبان بیرون حکومت و از جمله اصلاح طلبانی که از حاکمیت به بیرون پرتاب شده و در خارج از ایران به سر می برند در شرایط سخت تصمیم گیری قرار گرفته اند؛ به نظر شما، انتخاب روحانی به معنی شکست اصلاح طلبان و اصلاح طلبی در نظام جمهوری اسلامی است؟

اصلاح طلبی در جمهوری اسلامی یک پدیده انتخابی درمیان این یا آن جریان سیاسی، درون یا بیرون حاکمیت، داخل یا خارج از کشور نیست. هیچ جریان سیاسی هم تمامی مطالبات رفورمیستی در ایران را نمایندگی نمی کند. در چند سال اخیر جنبش سبز، بزرگترین طیف اصلاحات را با تکثر حداکثری نمایندگی می کرده است. اصلاح طلبان ، چه جریانات وابسته به حکومت و چه نیروهای بیرون از حکومت، چه گرایشات مذهبی و  چه جریاناتی که سابقا چپ های افراطی محسوب می شدند(مانند سازمان فدائیان اکثریت)، خواهان حفظ سیستم سرمایه داری در ایران، با ایجاد جامعه ای برخوردار از آزادی های سیاسی و اجتماعی هستند. این طیف گسترده در نتیجه رشد جامعه سرمایه داری با افزایش کمّی طبقه متوسط و رشد کیفی سطح دانش و فرهنگ اجتماعی ، شکل گرفته و باز تولید میشود. انتخاب روحانی به معنای شکست این طبقه و مطالبات آن نیست ،بلکه خود او نیز با طرح بخشی از همین درخواست ها در انتخابات به پیروزی رسید. درشرایط فقدان یک جنبش رادیکال و سوسیالیستی، در فضایی که حداقل آزادی ها دموکراتیک وجود ندارد و حکومت ولایت فقیه انواع مختلف بی عدالتی ها از طبقاتی گرفته تا ملی و جنسیتی،را بدون لحظه ای درنگ اعمال میکند، چنین مطالباتی میتواند و باید مبنای توافق حداقلی برای نیروهای مترقی،رادیکال و چپ باشد. مسلما نمیتوان نشست و منتظر ماند تا جامعه به مرز آنتاگونیسم اجتماعی برسد. باید از تمامی مطالبات سیاسی و اجتماعی در جهت بهتر شدن اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران حمایت نمود، و در عین حال نباید فراموش کرد که راه حل نهایی معضلات سیاسی اجتماعی و ملی در ایران با وجود و حفظ رژیم جمهوری اسلامی در ایران ممکن نخواهد بود.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید