میگویند تاریخ تکرار نمیشود ولی گاهی مسائل چنان شبیه هم تکرار میشوند که گویی قافیه یک شعراند. سیاست غرب در قبال ایران نیز مصداق همین گفته است، سیاستی که در آستانه بازگشت به ضرباهنگ پرهزینه جریانهای گذشته است. برای درک آن باید به تابستان ۱۹۹۷ بازگردیم؛ به زمان نسبتا مبهمی که روحانی نرم رفتاری به نام محمد خاتمی به ناگاه در چهره پیشتاز انتخابات ریاست جمهوری ایران پدیدار شد.
برق پیروزی او بسیاری را گرفت: سیاستگذاران و جریانهای اصلی رسانهای در واشنگتن و پایتختهای اروپایی، و همه آنهایی که به نوعی مشتاق گونهای از تنشزدایی از روابط با تهران بودند اکنون پس از دو دهه دشمنی مداوم و روابط تیره، دیگر برای برقراری ارتباط قرار از کف داده بودند. خاتمی نیز آن همه اشتیاق را با گشودن در «گفتگوی تمدنها» با غرب پاسخ گفت.
امید لگدمال شده
چندی نگذشت که مردمان به نا بهجایی شور و شوق خود پیبردند. خاتمی با وجود لفاظیهای انتخاباتی در مورد نیاز به اصلاحات اجتماعی در وطن خود، جریان حقوق بشر را به وضعیتی وخیمتر هدایت کرد، تا آنکه در ماجرای ژوئیه ۱۹۹۹ (برابر ۱۸ تیر ۷۸)، حکومت با سرکوب تظاهرات دانشگاه تهران، دست کم یک کشته و صدها زخمی بر جا گذاشت. همان طور که از گفتوگوی تمدنهای طرح خاتمی انتظار میرفت، این گفتوگو به کاهش انزوای رو به رشد دیپلماتیک تهران و به آشتی واقعی با آمریکا و اروپا چندان ربطی نداشت. با وجود پیشنهادهای مکرر از سوی دولت کلینتون و دولتهای مختلف اروپایی، همان گونه که پیشبینی میشد تلاش غرب برای گسترش روابط، ناکام ماند. اگر ۱۶ سالِ عقب رفته را به سرعت به حال برگردیم، امروز شرایط به طرز مرموزی همان گونه است. در انتخابات ژوئن (خرداد امسال) با چهره «میانه رویی» که از حسن روحانی ترسیم شد، شرارههای امید مذاکره با تهران و امکان حل و فصل اختلافات در دل بسیاری باز افروخته شد. روحانی با ارائه نسخه به روز شده «گفت و گوی تمدنها» در قالب «تعامل سازنده با غرب در طیف وسیعی از مسائل»، آن امیدها را خوب به کار گرفته است. با این همه شیطان در جزییات ماجراها نهفته است. روحانی اکنون برای همگان روشن کرده که حکومت ایران در دو موردی که سیاستگذاران غربی را بیش از هر چیزی به خود مشغول میکند، ذرهای تغییر موضع نخواهد داد: برنامه هستهای ایران، و حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه. او در اولین نشست خبری خود به عنوان رییس جمهور منتخب، توقف فعالیتهای غنی سازی را به صراحت رد کرد و جای تردیدی باقی نگذاشت که دولت ایران همچنان با دیپلماسی و کمک مادی تلاش خواهد کرد اسد را در راس قدرت نگه دارد.
مذاکرات موعود
ولی رییس جمهور تازه وارد ایران وعده گفتگو با ایالات متحده میدهد. «به حکم عقل، هر دو کشور ایران و امریکا باید بیشتر به آینده فکر کنند و بنشینند و راه حلی برای مسائل گذشته و اصلاح امور بیابند.» روحانی در روز ۱۷ ژوئن به خبرنگاران چنین اعلام کرد و به ویژه در جبهه هستهای متعهد شد که با غرب «اعتماد به وجود بیاورد» و در مذاکرات با ایالات متحده و اتحادیه اروپا همیاری فعالانهای داشته باشد. چنین گفتههایی برای اشتعال شور و شوق غرب بس بود و حتا بیش بود. اکنون در غرب درباره امکان تعامل مجدد با تهران، خوشبینیِ محافظهکارانهای رشد میکند. دولت فرانسه به روحانی چراغ سبز نشان میدهد که در طیف گستردهای از مسائل سیاست خارجی «آماده همکاری» با ایران است. و رسانههای خبری غرب در برجسته سازی دیدگاههای «میانه رو» روحانی شتاب میکنند و ضرورت مغتنم شمردن فرصتِ به دست آمده از این دور سیاسی ایران را به تفصیل شرح میدهند و بر آن تاکید میورزند.
میانهروی، تنها اسما
چنین اسمی البته به گوش زنگ زده از فشار اقتصادی، به گوش تحریم زده آیت اللهها، موسیقی و باد هواست. (معادل مثل فارسی یاسین به گوش خر-م) برای آنها، روحانی با قیافهای مهربانتر و آرامتر، در رای سیاست مزیتی است که میتواند سیاست واشنگتن و اروپا را تغییر دهد (و تقابل را به تعامل تبدیل کند) آن هم درست امروز که برخورد جدی با ایران بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز است. اگر حق با آنهاست، تهران میتواند وقت با ارزشی بخرد و دوباره اقتصاد خود را سر و سامان دهد و جبهه هستهای را پیش ببرد. واشنگتن هم در احتمالا احساس خواهد کرد چنین صحنهها را گویی قبلا دیده است!
* از: ایلان برمن / در: یو اس تودی / مترجم: فائقه اشکوری - ایران در جهان
ایلان برمن، معاون شورای سیاست خارجی ایالات متحده است
پایان خبر./.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید