سه شنبه، ۲۷ ژوئیه (سوم مرداد)هفتاد و هفتمین دوره جشنواره آوینیون به پایان رسید؛ یکی از بزرگترین جشنوارههای هنرهای نمایشی در جهان - در کنار ادینبورگ - که امسال هم به مانند هر سال در ماه ژوئیه میزبان دهها تئاتر، رقص و اپرا از سراسر جهان بود.
با هزاران اجرا در بخش «آف»، این جشنواره شهر تاریخی زیبای آوینیون را به قلب هنرهای نمایشی جهان بدل کرد؛ جایی که از بام تا شام، در هر گوشهای از شهر، از تالارهای بزرگ تا حیاط ساختمانهای تاریخی، از کافهها تا کلیساها، میزبان هنر نمایش بود و دهها هزار مشتاق را به خود جلب کرد تا آنجا که طبق معمول تمام بلیتهای بخش اصلی جشنواره، از مدتها پیش به فروش رسید و اجرایی نبود که در آن صندلی خالیای وجود داشته باشد.
سال بریتانیا
امسال اولین سالی است که تیاگو رودریگوئز به عنوان مدیر جشنواره کار خود را آغاز کرده و اولیویه پی، پس از سالها مدیریت بر این جشنواره کنار رفته است.
در نتیجه این تغییر، توجه به زبان انگلیسی و آثار نمایشی از بریتانیا مهمترین نکتهای است که خودنمایی میکند؛ در حالی که اولیویه پی به شدت با زیرنویس انگلیسی برای اجراها مخالفت میکرد (و حتی در گفتوگویی با نگارنده زیرنویس عربی را بر انگلیسی ارجح میدانست، چرا که «عربهای زیادی در این منطقه زندگی میکنند») اما مدیر جدید به جذب جهانگردان و علاقهمندان از سراسر جهان توجه بیشتری نشان داده و امسال آثار بیشتری با زیرنویس انگلیسی عرضه شدند.
در بروشور جشنواره آمده است: «زبان انگلیسی به این دوره از جشنواره دعوت شده است تا پلی بنا شود در حالی که برخی میخواهند دیوار بکشند. ما جهانی جدا شده توسط مرزها را نمیپذیریم.»
در میان آثار بریتانیایی، «همه آن» (All of It) اثر ویکی فدرستون و سام پریچارد بر اساس نمایشنامهای از آلیستر مک دووال، بیش از پیش از بر سنت بازیهای شگفت انگیز تئاتر بریتانیایی استوار است؛ جایی که کیت اوفلین در سه نمایش، نقش سه زن را بر روی صحنه بازی میکند و با تسلط حیرت انگیز خود، تماشاگر را در دنیاهای متفاوت - و رفتارهای متفاوت- این زنان سهیم میکند، با صحنههایی که به مانند یک تابلو نقاشی تزئین شدهاند و بازیگر، تک و تنها، درون و برون شخصیت را برای ما در فضایی غریب عیان میکند.
«اعترافات» اثر الکساندر زلدین هم دنیای یک زن را طی دهه ها میکاود؛ زنی استرالیایی که بعد از ازدواجی ناموفق کشورش را به سمت لندن ترک میکند. زن که حالا پیر شده، در صحنه حضور دارد و به گذشته خودش مینگرد؛ به پستیها و بلندیهایی از زندگی که حالا همه گذشتهاند و تنها خاطرهای از آنها باقی مانده است. رویکرد زلدین در این اثر اساساً نوعی پرداخت کلاسیک را رقم میزند که در نمایشی سه ساعته چندان قصد نوآوری ندارد و با تکیه بر بازی درخور بازیگرانش تنها میخواهد تصویری از یک زندگی عادی ترسیم کند، با چاشنی فمینیسم.
تیم کراچ اما در اجرای تک نفرهاش با نام «حقیقت این است که سگ باید در سگدانی باشد» به شعار و حرفهای تکراری پناه میبرد. او که غالباً یک دوربین سه بعدی بر چشم دارد (بعد خودش میگوید که چیزی در آن نمیبیند) شروع به حرف زدن ممتد میکند و سعی دارد نبض تماشاگر را به دست بگیرد، کاری که از عهده آن برنمیآید و در نهایت با اجرایی سرد و شعاری روبرو هستیم که میخواهد بدون استفاده از امکانات صحنه - و هنر نمایش- تمام مشکلات بشریت را با جملاتش حل کند.
نمایش «اضافی» (L’Addition) اثر تیم اشلز از بریتانیا الگوی جالبی را برای اجرا برگزید: اجرا در روستاهای اطراف آوینیون به این شکل که هر روز محل اجرای این نمایش تغییر میکرد و به این ترتیب به جای مخاطبان معمول جشنواره آوینیون، روستائیان اطراف به تماشای این اثر نشستند.
از آنتیگونه تا قصر پاپ
حیاط قصر پاپ شگفتانگیزترین محل اجرا در آوینیون است که در آن، این ساختمان چند صد ساله حیرتانگیز، افسون غریبی را خلق میکند که گویی اساساً برای اجرا خلق شده و میتواند هر تماشاگری را مسخ کند. با این حال اما تراجال هارل با سردی و خامی اثر تازهاش به نام «رومئو» بخش مهمی از این افسون را به هرز برد و تماشاگر را دست خالی به خانه فرستاد.
«آنتیگونه در آمازون» اثر میلو رائو از برزیل از آثار پر سر و صدای امسال بود که با تمرکز و تکیه بر ویدئو پروجکشن خلق شده بود و رائو سعی داشت ارتباط دو فرهنگ اروپایی و فرهنگ بومی در برزیل را از طریق هنر نمایش ترسیم کند، اما به مانند بخش قابل توجهی از آثار امسال، به شعار پناه میبرد.
رقص دیدنی نه زن در «نورهای سیاه» اثر ماتیلد مونیه هم از امکانات صحنه به خوبی بهره میگیرد و رقصندههای پرتوان آن هر بار در زمان روایت داستان خود نبض صحنه را به دست میگیرند، اما در نهایت روایتهای آنها بر اساس مد روز و شعارهای فمینیستی تنظیم شده و به اثر لطمه میزند.
اما مل پلو از اسپانیا در« دروغ ها» (Inventions) تجربه تازهای را به ثبت میرساند؛ استفاده خلاقانه از چهار گوشه صحنه (در حیاط شگفت انگیز مدرسه سن جوزف) که با صدای دلنواز خوانندهها و رقصی دیوانهوار و رها از رقصندگانی چشمگیر، تصویری از زندگی معاصر را در یک ساعت خلاصه می کند.
«زن، زندگی، آزادی» و نمایشهایی از ایران
بخش اصلی جشنواره به جنبش زن، زندگی، آزادی در ایران توجهی نداشت (که مورد انتقاد مطبوعات فرانسوی هم قرار گرفت)، اما در بخش آف، یک برنامه ویژه ایران برگزار شد: پاویلیونی به نام مهسا امینی که میزبان نمایشگاه عکس و همین طور نشست هایی درباره ایران بود، از جمله با حضور مینا کاوانی، بازیگر ایرانی - فرانسوی.
از ایران در اتفاقی نادر، دو رقص معاصر در بخش آف شرکت داشت: آثاری از سعید حسنلو با نام «ویتا اکتیوا» و «کاتویز».
ویتا اکیتوا داستان دو زن را روایت میکند که یکی به دستور یک مرد، دیگری را آزار میدهد و محدود میکند و کاتویز به کنکاشی درباره مهاجرت و معنای وطن اختصاص دارد. هر دو در یک تالار و به شکل مینی مال اجرا شدند که از این میان اجرای اول به دلیل ارتباطش با وقایع معاصر ایران، بیشتر مورد توجه تماشاگران فرانسوی قرار گرفت.
گروه سایه که سال های گذشته هم در بخش آف آوینیون حضور داشته، در روزهای پایانی جشنواره اجرایی به نام عبور(Traverse) عرضه کرد؛ به کارگردانی مهدی مشهور که به شباهتهای فرهنگی ایران و ژاپن میپردازد و معنای زندگی و مرگ را در دو فرهنگ مختلف میجوید.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید