رفتن به محتوای اصلی

یک اتفاق ساده در چند پرده!

یک اتفاق ساده در چند پرده!

یک اتفاق ساده در چند پرده!
پرده اول- رضا پهلوی زیر منشوری امضا گذاشت که بر مبنای آن قرار می شد تا تمامی مقامات رسمی و سیاسی به واسطه انتخابات آزاد و دموکراتیک انتخاب شوند. از این ماده،  بوی امضای حکم  الغای سلطنت موروثی  به مشام می رسید. 
پرده دوم- اقتدارگرایان سطنت طلب به زعامت امثال تقی زاده و امیر طاهری و جوان تر های فرشگردی، تدارک قیام علیه منشور ۶ و اعمال فشار به رضا پهلوی را با تمرکز حمله روی حامد اسماعیلیون، مهتدی و مصی علی نژاد آغاز کردند.
پرده سوم- رضا پهلوی لیستی از اقتدارگرایان را روی میز شش ضلعی گذاشت تا به جمع اضافه شوند. 
پرده چهارم- با رد لیست از سوی جمع، رضا پهلوی با اعلام خبر در تویئتر، بازی را به بیرون کشاند و منشور ۶ را در آستانه فروپاشی قرار داد : یا قبول لیست و یا تمام! 
نتایج کاربردی و کمی هم راهبردی! 
۱- مهم نیست که شخص رضا پهلوی چه فکر می کند و تا چه میزان از استواری فکری و شهامت شهروندی برخوردار است. مهم این است که از بدنه سلطنت طلبان هیچ « مشروطه خواهی» در مقابل هو و جنجال اقتدارگرایان، به حمایت از او بر نخاست و برای او تنها گزینه تمکین به هوادارانی باقی ماند که در میدان با شعار های جاوید شاه و چماق کشی ، پای کار بودند و هستند. 
۲- چیزی به نام « مشروطه خواهی» در خارج از کشور، موجودیت سیاسی ندارد و «پهلوی طلبی» تنها مدل عملا موجود در میان سلطنت طلبان است. مدلی که قبل از هر چیز، اقتدارگرا، باستان گرا، ناسیونالیست و عظمت طلب است و کمی هم سکولار و اهل توسعه آمرانه!
۳- رضا پهلوی در آستانه تصمیم مهم و سرنوشت سازی قرار گرفته است : بازگشت به اصل خود و یا خیانت به خاندان و تاج و تخت و ماندن با جمهوریخواهان!  
بازگشت رضا پهلوی به اصل خود،  به معنی پایان توهم در میان «مشهوریخواهان» متشکل در نهاد هایی نظیر شورای مدیریت گذار، شورای ملی تصمیم و جمعیت سوسیال دموکرات های نقره کار و همراهان هم خواهد بود که روی اسب « مشروطه خواهی»شرط بسته بودند . آنها ناگزیر خواهند شد میان تن دادن به همکاری با سلطنت طلبان اقتدارگرا و یا تغییر رادیکال استراتژی خود تصمیم دردناکی بگیرند. 
۴- بازگشت به اصل، به همان میزان که به انزوای رضا پهلوی در جوامع روشنفکری منجر می شود، او را به متحد بالقوه روحانیون بزرگ شیعه بدل خواهد کرد که از روز نخست با تئوری و پراتیک تشکیل حکومت در عصر غیبت و نظریه ولایت فقیه مخالف بودند و این روز ها از ترس بی خدایان، دنبال پادشاه اسلام پناه می گردند. ائتلاف سفید و سیاه، گرچه، هر روز زمینه های تحقق بیشتری پیدا کرده، اشتهای بسیاری را در داخل و خارج تحریک می کند، اما راه پر سنگلاخی است که گام گذاشتن در آن برای کسی با کاراکتر متلون رضا پهلوی آسان نخواهد بود.
۵- هل دادن رضا پهلوی به آغوش ارتجاع سفید و سیاه، به سود هیچ کس نیست، اما بدون داشتن افق روشنی از ایران دموکراتیک فردا هم نمی توان جلوی این سمتگری را گرفت. جنبش «زن-زندگی-آزادی» گام بزرگی در ترسیم این افق بود که رضا پهلوی را تا امضای منشور ۶ پیش راند. کم آوردن این جنبش و توفیق حکومت در فرار از کمند آن، انگیزه ماندن با آن را در نزد امثال رضا پهلوی تضعیف کرده است و تشدید روند فروپاشی حکومت، بر جذابیت گزینه « سفید و سیاه» می افزاید.
۶- در تحلیل نهایی همه چیز در گروی آن است که نیرو های ملی و دموکرات دست از دخیل بستن به شیخ و شاه بردارند و بجای دنباله روی، با ائتلاف وسیع در جبهه ای با راهکار مندرج در منشور جمهوریخواهی، بیانیه های جبهه ملی و مهندس موسوی  ، این دو قبیله را به دنبال خود بکشانند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید