رفتن به محتوای اصلی

به بهانه انتشار متنی مشترک از سوي چهره‌های مخالف جمهوري اسلامي

به بهانه انتشار متنی مشترک از سوي چهره‌های مخالف جمهوري اسلامي

چند سوال در یک پاراگرف:

تصویر

از خود بپرسید: مشکل شما با این نام ها چیست:شاهزاده رضا پهلوی، مسیح علینژاد، حامد اسماعیلیون، شیرین عبادی، عبدالله مهتدی، علی کریمی، نازنین بنیادی و گلشیفته فراهانی؟ ایرادها بجا هست اما مانع نیست و نباید باشد: برخی از آنها تجربه کار سیاسی ندارند، زندان نرفته اند، شکنجه نشده اند، درد دیگران را تجربه نکرده اند، در یک بحث سیاسی براحتی شکست میخورند...! بله! همه اینها وارد است. اما آیا شرط کافی برای عدم شایستگی شان برای امری که بعهده گرفته اند هست؟ از چه ترس دارید؟ که روزی اینها مثلا حامد اسماعیلیون وزیر صنایع یا آقای  مهتدی وزیر علوم و ارتباطات شود؟ یا شاهزاده تصمیم بگیرد کدام خیابان اسفالت شود یا کجا سد ساخته شود (مثل پدرشان؟). اگر ترسی در دل دارید باید از این چیزها باشد دیگر؟ اگر اینها نباشد از چه چیز میتوان ترس داشت و نگران بود؟ شاهزاده دیکتاتور شود؟ که چه بدست آورد؟ من از او کمتر از همه میترسم! اصلا ترسی از او ندارم و چرا بترسم و بارها سوال کرده ام از آنها که هی نگرانی از دیکتاتور شدن او را مطرح می کنند که برای دیکتاتور شدن باید یک چیزی بدست بیاورید؟ شما فکر می کنید شاهزاده چه چیز ارزشمندی را با دیکتاتور شدن بدست خواهد آورد؟ خودتان را جای او بگذارید. آیا ترجیح میدهید که یک نام نیک از خودتان در تاریخ ایران بجای بگذارید یا یک نام منفور؟ آیا نگرانی شما از دیکتاتور شدن شاهزاده بیشتر مشکل خود شما از فهم امر سیاست و کارکرد آن نیست تا مشکل شاهزاده یا مشکل آقای مهتدی؟  ( در مورد آقای مهتدی خطابم به نگران های تمامیت ارضی است).

با توجه به تاکید چند باره و اخیر شاهزاده بر امر تمامیت ارضی که خط قرمز ایشان و میلیون ها ایرانی دیگر است، حضور آقای مهتدی در این نشست موجب دلگرمی است و رفع نگرانی کسانی که  نگران امر تمامیت ارضی ایران بوده اند.  در عین حال خوب است جوانترهایی که با توجه به 40 سال فشار دائمی اظهاراتی از روی عصبیت و نه امر سیاست مطالبی را بر زبان و قلم جاری می کنند به این امر توجه کنند که هم شاهزاده و هم جناب مهتدی نماد مطالبات و آرزوهای ایرانیانی هستند که این دو را در طی سالها کنش سیاسی دنبال و تایید کرده اند و امروز همچنان به این دو اعتماد دارند. بجای هرگونه جنگ و دعوای حیدری و نعمتی امر بناچار و شایسته این است که اعتمادمان را از سر آگاهی در سبد این دو بنهیم و بر خروجی این نشست امید ببندیم. حضور جناب مهتدی در کنار شاهزاده در عین حال نماد حضور و مطالبات سایر هم میهنانی مانند بلوچ ها، عرب ها، ترکمن ها، ترک ها نیز هست که در این سالها مطالبات شان نادیده گرفته شده و سرکوب شده است.  خروجی این نشست یک همرایی ملی است و خوب است که از جانب همه ایرانیان مورد احترام و اعتبار قرار بگیرد. 

 

سخنی با پیرانه سران اهل سیاست

در اینجا روی سخنم با هم میهنانی است که در این سالها هنرشان در مخالف خوانی بوده و منشاء خیری نبوده اند. یک نگاهی به 40 سال گذشته خود بیاندازید. چه سنگی بر سنگ گذاشته اید؟ اگر اسمی در کرده اید تنها بخاطر مخالفت با جمهوری اسلامی بوده و یا مخالفت با امر سلطنت یا مخالفت با کرد و بلوچ و عرب؟ خب هرچه بوده این «افشا گری ها» کارکرد خود را در این 40 ساله داشته و اگر پیامی داشتید به «مردم ناآگاه» رسانده اید و مردم را هشیار کرده اید. قدم بعدی چیست؟ آیا لزوم تغییری اندک در کنش و تفکر خودتان حس نمی کنید یا همچنان مرغ تان یک پا دارد؟ آیا در قاموس شما یک «آزادی یواشکی» از بند آن ایدئولوژی که زمانی در نوجوانی با خواندن دوتا جزوه به آن عقیده پیدا کردید میتواند وجود داشته باشد؟ یک آزادی یواشکی که «بابا فوقش در بدترین حالت میخواد چی بشه؟ هرچی بشه که دیگه فاجعه نمیشه! یک زمانی از سر نادانی و نفهمی رفتم زیر یوغ خمینی اما این نباید باعث بشه من از کارایی بیافتم و انجایی که باید با حمایتم منشاء خیری باشیم ترس از خروجی آن نفهمی در مورد خمینی باعث شود که اینجایی که میتوانم منشاء خیری شوم دریغ کنم». عزیز مخالف همیشگی همه کس و همه چیز!.. اگر فکر می کنی اعتباری و آبرویی داری که نگه داشتی و نمیخواهی با خودت به گور ببری، و میخواهی منشاء اثری باشی، از این افراد و این نشست حمایت کن!  الان وقتش است! این یک شانس دوباره است.  بیانیه «پیمان نوین» شاهزاده که بیش از دو سال پیش صادر شد و شاهزاده با چه اصراری دست شان را به طرف همه ایرانیان و نیروهای سیاسی دراز کرده بودند با برخوردهای نابجا و نبود زیرکی سیاسی از دست شد. حال فرصتی دوباره است. منتظر بهترین وضعیت مورد نظر خودتان نشوید که هرگز «بهترینی» وجود نخواهد داشت و ایده آلی در زندگی بدست نخواهد آمد.   اگر اینجا هم منشاء خیری نباشید.. اگر اینجا هم اعتبار و آبروی سیاسی تان را (دستکم به اندازه آن آدم که شجاعتش را داشت در جایی که لازم دید آبرویش را با خدایش معامله کند) خرج نکنید و در سبد حمایت قرار ندهید.. مطمئن باشید که پس از مرگ تان کسی دست گل قدردانی بر مزارتان نخواهد نهاد. در هیچ کتاب تاریخ از شما بعنوان منشاء اثر یاد نخواهد شد. نهایت در کتب تاریخ بدون ذکر نام در جمعی متعصب که تعصب شان را تا گور بر دوش کشیدند و مثل «سزیف افسانه ای» سنگ مخالفت شان را بارها و بارها بیهوده به سر قله بردند و سقوط کردند و دوباره این سنگ را بر کول گرفتند قرار خواهید گرفت که جایگاهی بس تاسف برانگیز در کارنامه تاریخی تان است. انتخابش با خودتان. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید