رفتن به محتوای اصلی

آقای نگهدار و نصحیت به جمهوری خواهان

آقای نگهدار و نصحیت به جمهوری خواهان

 

نگاهی کوتاه بر مقاله چاپ شده در سایت اخبار روزبقلم آقای فرخ نگهدار زیر عنوان "سیر اعتراضات درخارج کشوروچالش بزرگ جمهوری خواهان ."

برای من که اکثریت قریب به اتفاق نوشته هایم فراخوان جریان های سیاسی به اتحاد پیرامون مبارز برای سرنگونی جمهوری اسلامی است . نوشته آقای نگهدار بیانیه وهشداری است درجهت خلاف اتحاد و شکل گیری یک اپوزیسیون متحد خارج از کشو ر.

نوشته ایکه از شروغ تا پایان تلاش می کند! همایش وسیع ایرانیان را که با شعار "زن ،زندگی،آزادی " که منبعث از شهامت مبارزان جوان ایرانی وتاثیر آن بر عواطف واحساسات لگد کوب شده چهل سال مردم ایران است را زیر سئوال ببرد و آن را در خدمت به گروه خاصی قرار دهد. تجمعاتی که شاه بیت آن ها آزادی ،حق طلبی وبرکناری حکومت آخوندی و نهایت بر پائی حکومتی بر اساس انتخابات آزاد ودموکراتیک است را مخدوش نماید.

میلیون ها ایرانی با همین دیدگاه وبا عشق به ایران آزاد در سرما .گرما بخیابان های دولت متبوع خود آمدند ومی آیند! تا توجه جهانیان وباشندگان آن کشور ها را بحمایت از جنبش انقلابی ابران جلب کنند .کاری بس عظیم بیرکت صفوف میلیونی که هرروز بر نقش تاثیر گذار آن افزوده می شود .

اما روایت آقای نگهدار از لون دیگر است.ایشان با نگاهی اجمالی وهدف دار .حرکت این جمعیت میلیونی را از محتوی اصلی خارج ساخته و به اجماعی سازمان دهی شده توسط یک گروه مشخص برای هدفی مشخص تقلیل می دهند .

توهین آشکار به میلیون ها ایرانی تحصیل کرده ،صاحب فکر واراده مستقل که از ویژگی های حداقل سی،چهل سال زندگی در یک محیط آزاد ودموکراتیک است.چه می شود کرد با رهبرانی که هنوز بخود اجازه می دهند جای دیگران فکر کنند !متهم کنند ! یاد آوری نمایند چیزی که شما در آئینه نمی بینید آنها در خشت خام می بینند .

روح تمامی نوشته حتی آخرین پارگراف هم دادن رهنمودی از موضع یک عقل کل به جمعی است که ممکن است مرعوب جنبش و اتحاد شکل گرفته توسط کسانی که ایشان صلاحیت آن ها را تائید نمی کنند! شوند واز جاده عقل خارج شده ، تن به اتحادی بدتر از ماندن حکومت اسلامی براریکه قدرت شوند .

من ناگزیرم چند پارگراف از نوشته ایشان را درج کنم تانشان دهنده دقیق صغرا کبرا کردن ایشان برای رسیدن به نتیجه مطلوب که همانا جلوگیری از شکل یافتن اتحادی گستر ده تر بر علیه جمهوری اسلامی باشد را نشان دهم .

"در آغاز تظاهر کنندگان خیلی به ندرت از نماد پرچم برای بیان هستی و هویت بهره می جستند.... اما پرچم ها با نقش شیر و خورشید افزایش یافته است. در تظاهرات اخیر لندن تقریبا از هر ۴ یا ۵ نفر یکی خود را در این پرچم پیچیده بود"از متن مقاله یعنی از حدود بیست پنج هزار شرکت کننده تظاهرات لندن بیست هزار حامیان پرچم شیر خورشید بوده اند. نمود سلطنت طلبان. ایشان با عبوراز این شکل. به محتوی این راهپیمائی های نیز گریزی زده می نویسند

"در یک ماهه اول اجتماعات و راهپیمایی ها در شهرهای مختلف فاقد تدارکات میدانی و مرکزی بود و سازماندهی ها و هماهنگی ها عمدتا به مدد شبکه اجتماعی صورت می گرفت. در تظاهرات ۲۲ اکتبر در برلین اما یک شبکه توانمند، مرکب از انبوهی از فعالین میدانی، با مرکزیت معین برای تصمیم گیری، مدیریت مالی، تدارکات، و کنترل دست اندر کار بوده اند.

در این اواخر در برخی شهرهای بزرگ اجتماعات به صورت مشهود سازمان یافته تر و در عین حال کنترل شده تر برگذار می شوند و تمایل به سمت طیف معینی از نیروها آشکار است.....به نظر می رسدتلاش ها برای این نهاد سازی بر پایه همگرایی احزاب و گرایش های تاریخا شکل گرفته در جامعه سیاسی ایرانی نیست و برپایه همگرایی پر طرفدارترین چهره های مخالف حکومت، در کنار شاهزاده رضا پهلوی، پیش برده می شود.

هیچ کس نمی تواند بگوید عموم شرکت کنندگان در این اعتراضات چه مطالبه ای از حکومت ها داشته اند. شواهد نشان نمی دهد که جمعیت ها مطالبه ای از جمهوری اسلامی داشته باشند، حتی به تلویح. اما در سخنرانی ها مکرر از دولت های اروپایی و امریکا مطالبات معین درخواست شده است. اهم این مطالبات عبارت است از «فراخواندن سفرا از ایران» «قطع هرگونه مذاکره»، «بستن سفارتخانه های ایران در کشورهای مختلف»، «تحریم عوامل حکومت» «تروریستی شناختن سپاه پاسداران"همان مقاله

نوشته ای که قدم بقدم حمایت وسیع وتاثیر گذار نیروی میلیونی خارج از کشور را از محتوا خارج می سازد طوری که حتی اختیار شعار های خود را نیز ندارند و تماما صادر شده از مرکزی معین است .پیش زمینه برای نشان دادن این که دیگر این مردم نیستند که سپاه پاسداران را نیروئی تروریستی می دانند و تحریم عوامل حکومت را خواهانند .بلکه این سخن ران ها هستند که حرف وشعار در دهان مردم می نهند.

گفتن وزدن چنین اتهامی بر مردمی که از کار، زندگی ،تعطیلات آخر هفته خود می گذرند وگاه سختی یک مسافرت طولانی را بخاطر عقیده خود وحمایت از جنبش انقلابی داخل بجان می پذیرند توهینی آشکار و تداعی کننده همان رابطه شبان با گوسفندان حکومت اسلامی است .

کاراکتر وعادت باقی مانده همان رهبری برجمعی است که یکشبه از تقابل با حکومت اسلامی به حمایت از خمینی رسیدند. "از جمله خود من در همان جمع" رهبرانی که همه چیز را توطئه می دیدند. اکنون هم این تجمع مخالفان را " تلاشی می دانند برای کنار نهادن همگرائی احزاب وگرایش های تاریخا شکل گرفته آن ها در جامعه سیاسی ایران"

!تنها یک سوال؟ این احزاب تاریخی چه میزان تلاش کردند که نیروی مثبت ،تاثیر گذار ، وسازمانده در این همگرائی برعلیه جمهوری اسلامی باشند ؟ چگونه میتوان از توطئه بر علیه آن ها گفت در حالی که هنوز دل یک دله نکرده وبرخی دلخور از شعار ها وخواست های معترضان بر علبه سپاه پاداران هستند؟ شعار خود را بجای تمرکز روی مرگ بر دیکتاتور بر روی شاه فرضی استوار کرده اند .در بدبینانه ترین حالت در این مرحله آقای رضا پهلوی خواهان سلطنت نیست.وبنا بگفته خود جمهوری را ترجیح می دهد. (اله بئله)که هستی وخود نمی دانی . برهمین اصل خواهان کنار نهادن رضا پهلوی از این همگرائی هستید.

داستان غربی است .سرانجام بند پابانی و نتیجه گیری و دستور العمل زیرگانه البته یا چاشنی این که من صلاح کار را بهتر می دانم چه عرصه اتحاد باشد .چه طرح خواست وشعار علیه جمهوری اسلامی چنین بر نوشته حکومت اسلامی شاد کن خود نقطه پایان می گذارند.

از احزلب وسازمان هائی که اسامی آن ها را ردیف کرده اند، می خواهند و تکید می کنند. مبادا تزلزلی در فکر وعملشان پیدا شود ومرعوب وضعیت حاضر شوند . تاکید بر نگهداشتن سپر تفرقه می کنند و مقابله با افزایش فشارهای خارجی بر جمهوری اسلامی.

"تصمیم گیری در این زمینه مهم ترین چالشی است که در وضع فعلی فرا روی همه طیف های جمهور خواه در خارج کشور قرار گرفته است. تمام آنها تا قبل از آغاز جنبش زن زندگی هیچگاه کوچکترین اعتقادی به همگرایی با پهلوی گرایی نداشته و هرگز از قطع دیپلماسی حمایت نکرده و آن را مقدمه جنگ شناخته اند. آنها همیشه با تکیه بر فشار خارجی برای سرنگونی مخالفت کرده اند. از زمره این نیروها می توان از حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، اتحاد جمهوری خواهان ایران، همبستگی جمهوری خواهان ایران، طیف فعالین ملی مذهبی، فعالین نهضت آزادی و جبهه ملی ایران، حزب توده ایران، سازمان کارگران انقلابی، سازمان اتحاد فدائیان و تشکل های مشابه نام برد" همان مقاله

باز هم بگوئید چرا این جریان های سنتی چرا جائی نه در اتحاد ها ونه در جنبش ندارند؟ ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید