در پی انعکاس مکرر برخی از اخبار ایران گلوبال در روزنامههای حکومتی و برخی از سایتهای امنیتی جمهوری اسلامی عدهای آشکارا و پنهان این سوال را مطرح میکنند که چرا مطبوعات و رسانههای حکومتی از میان دهها و صدها سایت اپوزیسیون سایت ایران گلوبال را مورد توجه قرار داده اند و برخی خبرهای مندرج در آن را به صورت وسیعی پوشش میدهند؟آیا ایران گلوبال ارتباطی با نهادهای امنیتی در داخل ایران دارد؟ اگر جواب منفیست پس علت این همه نقل قول کیهان شریعتمداری از ایران گلوبال برای چیست؟ چرا حسین بازجو اکثرا با استناد به اخبار منتشره در ایران گلوبال به مخالفان جمهوری اسلامی حمله میکند؟
نوشتاری که در پی میاید تلاشی در جهت بررسی و پاسخ به این پرسشها است؛ این نوشتار به معنی آن نیست که مسولان و کادر مجرب ایران گلوبال خود عاجز از دفاع و پاسخ گویی به این شبهات و سوالات هستند اما به لحاظ اینکه اینجانب تجربه بیش از یک دهه وبلاگ نویسی را در کارنامه خود دارم و در طول این سالها با عملکرد و نحوه برخورد مطبوعات داخل ایران با نشریات اپوزیسیون آشنا هستم،شایسته دیدم در قالب این مقاله نقطه نظرات خود را در مورد پرسشهای مطروحه فوق شفّاف بیان کنم.
برخی تصور میکنند که نوشتهها و اخبار هر سایتی که مورد استناد کیهان چاپ تهران و رسانههای رژیم قرار گیرد، آن سایت و مسوولانش عامل رژیم هستند،این اتّهام که ایران گلوبال در خدمت کیهان شریعتمداری و نهادهای امنیتی قرار گرفته است دقیقأ ناشی از چنین پیشفرض غلطی میباشد.اگر همین پیش فرض غلط را مبنای استدلالهای خود قرار دهیم پس میتوانیم به راحتی بسیاری از سایتها و خبرگزاریهای جمهوری اسلامی را نیز بدین جهت که اخبارشان هر از چند گاهی مورد استناد نشریات و رسانههای مخالف جمهوری اسلامی قرار میگرند، عامل اپوزیسیون قلمداد کنیم!برای مثال بسیاری از آماری که در مورد فقر، فحشا و اعتیاد و بیکاری و ...در خبرگزاریهای رسمی جمهوری اسلامی منتشر میشوند بلافاصله در جهت حمله به عملکرد رژیم مورد استناد نشریات اپوزیسیون و حتا رسانههای بین المللی قرار میگیرند.اما واقعیت آن است که رژیم دیکتاتوری آخوندی با همه سرکوب گریها و جنایت هایش حداقل در این زمینهها چنین بنظر میرسد که گویا آگاهتر و پخته تر از اپوزیسیون به اصطلاح دموکرات خود عمل میکند و آن رسانهها را بدین بهانه که اخبارشان مورد استناد نشریات مخالف جمهوری اسلامی قرار گرفته است به در خدمت قرار گرفتن اپوزیسیون و "ضّد انقلاب" متهم نمیکند.اما اپوزیسیون هنوز با همه ادعا هایی که در مورد حقوق بشر و آزادی بیان دارد در عمل در بسیاری موارد از جمله در برخورد و موضع گیری علیه سایت ایران گلوبال ثابت کرده است که حداقل در مورد رعایت "آزادی بیان" کارنامه ای تاریکتر از خود جمهوری اسلامی دارد.
علیرغم برخی از تفاوتهای اپوزیسیون با جمهوری اسلامی,این مدعیان دموکراسی همچنان بسیاری از خصوصیات و ویژگیهای رفتاری جمهوری اسلامی را در مواجه با مقوله بسیار مهم "آزادی بیان"، عیناً باز تولید کرده و میکنند و حتا در بسیاری موارد در نقض و سرکوب آزادی بیان گوی سبقت را از آخوندها ربوده اند.برای مثال یکی از دلایلی که اپوزیسیون برای نقض آزادی بیان ابراز میدارد این است که برخی اخبار و مطالب و اظهارات, خوراکی را برای حسین شریعتمداری در تهران فراهم میآورد که مورد سو استفاده و بهره برداری رژیم در جهت تخطئه اپوزیسیون قرار میگیرد و بدین ترتیب استدلال میکنند که نباید "آب در آسیاب جمهوری اسلامی ریخت".به دیگر سخن به آزادی بیان تا آنجائی پایبند هستند که بر علیه جمهوری اسلامی باشد و تا سخنی علیه فساد و اشکالات برخی مدعیان دروغین آزادی بیان به زبان رانده نشود, آزادی بیان خوب و مفید و شعار استراتژیکشان میباشد.جمهوری اسلامی نیز دقیقا با استدلال مشابه اینچننی هر گونه اظهار نظر شهروندان منتقد را به این بهانه که ممکن است این سخنان و انتقادات خوراکی برای رادیوهای بیگانه و ضّد انقلاب فراهم کند به صورت عریانی سرکوب کرده و میکند و به آزادی بیان به مانند اپوزیسیون خود تا آنجا اعتقاد دارد که فسادها و جنایتهای حکومتی افشا نگردد.
اینجانب در زمانی که در ایران تحت حکومت علی خامنهای زندگی میکردم در دفاع از آزادی بیان شهروندان خطاب به حاکمیت پرسیدم که: آیا به بهانه اینکه هر نوع اظهار نظر مخالفی ممکن است ،مورد سؤ استفاده و بهره برداری رادیوهای بیگانه قرار گیرد؛میتوان آزادی بیان را نقض و اظهار کننده را متهم به عامل بیگانه بودن کرد؟ اما سربازان گمنام خامنهای با باتومهای الکتریکی و چوب و چماق و زندان چنان پاسخم را دادند تا یک ماه در بیمارستان بستری بودم و قادر به راه رفتن و تکلم نبودام(لینک گزارش رادیو دوچه وله آلمان در مورد شکنجه )
با اوصافی که تشریح کردم نهایتاً عطای آزادی بیان آخوندها را به لقایشان بخشیدم و به ناچار و با این امید که بتوانم به آرمانها و اهدافم در جهت برقراری آزادی بیان برسم و آن را تبلیغ و ترویج کنم، آواره و دربه در دیار غربت شدم اما افسوس برخوردهایی که توسط برخی نیروهای به اصطلاح آزادی خواه با من صورت پذیرفت صدها بار آرزو کردم ای کاش در ایران زیر شکنجه جان میسپردم اما شاهد چنین برخورد هایی نمیبودم.اما هیچ گاه از مبارزه و تلاش برای ترویج آزادی بیان نا امید نشدم و در این راستا بیش از ۲۰ میزگرد با شرکت حدود ۸۰ فعال سیاسی در تلویزیون اینترنتی آزاد انجام دادهام که در آرشیو تلویزیون آزاد همچنان موجود میباشد
نمیخواهم از آنچه بر من رفته و روا شده بیش از این شکوه کنم; اما اینک همان پرسشی را که از جمهوری اسلامی پرسیدم خطاب به نیروهای مدّعی مبارزه با جمهوری اسلامی میپرسم: آقایان و خانمها، آیا به بهانه اینکه هر نوع اظهار نظر و مطلب انتقاد آمیزی از وضعیت مفتضح و رقت انگیز اپوزیسیون ممکن است مورد سو استفاده رژیم و حسین بازجو قرار بگیرد، میتوان آزادی بیان را سرکوب ،و اظهار کننده را متهم به همکاری با سرویس اطلاعاتی جمهوری اسلامی کرد؟!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید