در برابر این زندانی پاکباخته،
بهنام چنگائی
در برابر این زندانی پاکباخته، این شعور جهالت شکن، این شرار شب ستیز، این جسارت پاک انسانی، این همنوائی و همدردی زیبا و انقلابی او با مردم، اوئی که خود سهمی از زندگی ناچیز را هم ندارد و ناچار زیر دار جابران، مترصد آمدن مرگ نشانده شده است؛ و به فردا و بقای فرداهایش در این گود ظلم و زور امید چندانی نیست؛ من با تمام وجود، افتخار و احساس غرور در پیشگاه والا و جوامردش سرفرود می آورم و توانائی ترس ستیزانه و شجاعت شگرف اش را در این شبان بلند درندگی ولائی پاس می دارم. او به راستی معلم، شاعر و نویسنده ی شایسته ی بهار زندگی و باورمند مردمسالاری ست و نه درخور دشمنی و تیغ جهل کشتار دولتی! بیائید باهم از این الگوی ارزش، این معلم فداکار و همه ی زندانیان سیاسی گرانقدر خود با هر توان و امکانی که داریم پشتیبانی بی مضایقه کنیم.