رفتن به محتوای اصلی

تاثیر اسطوره های ایرانی در فرهنگ کنونی ایران

تاثیر اسطوره های ایرانی در فرهنگ کنونی ایران
متفکران و اسطوره شناسان دیدگاه های متفاوتی از اسطوره داشته و هر یک بر اساس نگرش خاص خود به آن می پردازند
 شاید تاکنون تعریف دقیق و پذیرفتنی برای همگان دست نیافته و هرکس بر اساس میل و وابستگی های اجتماعی خویش آن را تعریف می کند
تمدن غنی چند هزار ساله ایران آوردگاه و مخزن اساطیر بسیاری بوده است. شخصیت های اساطیری ایران اغلب الگوی مذهبی و معتبر انسان ها بشمار میروند .
بزرگترین اثر حماسی تاریخی ایران شاهنامه فردوسی می باشد و کتاب اوستا کهن ترین نمونه باستانی اساطیر ایران را در خود جای دارد .
اسطوره ها در جای جای زندگی روزمره ما کاربرد دارد گاهی خواسته و ناخواسته شیوه گفتار و کردارمان  برگرفته از اسطوره های کهن میباشد. نمونه بارز آن رفتن به اماکن زیارتگاهی و نذرکردن و شمع روشن کردن و یا سوگند خوردن به چراغ و روشنایی که از قدیم در آیین میترائیسم هم وجود داشته و هم اکنون در باور مردمان نقش بسته است و ادامه دارد .
در واقع اسطوره ها داستانهایی تخیلی هستند که به وسیله مردمان ابتدایی برای توضیح و تبیین بعضی عوامل طبیعی یا اجتماعی که در زندگی آنان موثر بوده اند پدید آمده اند .
در اسطوره داستان واقعیت های موجود کیهانی , بصورت فوق طبیعی بیان می شود .
به عنوان مثال شمع روشن کردن که برگرفته از آیین کهن میترائیسم است زمانی رایج شده بود که  انسانهای نخستین در غار جمع می شدند و به دلیل تاریکی شمعی روشن می کردند تا همدیگر را ببینند  . به تدریج  و در طول زمان این روشنایی شمع به امری مقدس و رایج تبدیل شد .

ورود اسلام به ایران که با زور و هجوم وحشیانه همراه بوده به همان یورش اولیه ختم نشد و در ادامه و در طول تاریخ به اشکال مختلف و در زمینه های مختلف به وضوح خود نمایی  کرد.
پس از بر افتادن خاندان ساسانی و نابودی جامعه طبقاتی در حمله اعراب , ستمگران نیرومندی که از انتقامجویی ستمکشیدگان جان سالم به در برده بودند به عربها پناه برده و خود را وابسته به قبیله های بیابانگرد عرب ساخته و خود را دوستدار آنان جلوه دادند .
 پس از چندی با فرمان خلیفه های دمشق و بغداد دوباره ستمگری رواج یافت و از مردم مسلمان نشده جزیه های سنگینی گرفتند و...  
مردم از ترس خراب کردن اماکن زیارتی وسرکوب باورهایشان  و عقیده خود  اساطیر سامی را با ایرانی آمیخته  و نوعی رابطه میان این دو اسطوره برقرار  کردند که زیارتگاه هایی چون معصومه در قم ,بی بی شهرباو و بیدوخت در خراسان  جمکران و نام پل های دختر در سراسر ایران همه و همه از این دست به شمار میروند که همگی اینها بر گرفته از اسطوره اناهیتا , ایزد زنی که ایزد آبها بشمار می رفت , هستند.

چند نمونه از تغییر ماهیتهای اجباری مصلحتی:
شاهچراغ یا مهرابه مهرپرستان
نام شاهچراغ خودگویای مهرابه بودن این مکان در دوران پیش از اسلام است یعنی مهر , ایزد فروغ یا شاه چراغ بوده است .
امروزه هنگامی که چراغ روشن میکنند و یا چراغی را به جای تاریکی میبرند به آن سلام میکنند و یا به چراغ سوگند میخورند و یا اینکه در مساجد جایگاهی به نام محراب داریم که مقدس است .
در واقع پیش از این با این باور که  بغ مهر,  نگهبان پیمان بوده , مهر را گواه  پیوند خود می گرفتند که امروزه هم بر اساس همین اسطوره این کار رواج دارد .
نمونه آن دختران و پسرانی هستند که میخواهند عهدی ببندند و گاه به شاهچراغ می روند که در این زمینه سروده ای نیز آمده است   " بیا بریم به شاهچراغ عهدی ببندیم "
در واقع شاهچراغ که هم اکنون محل عبادتگاه شیعیان بویژه ایرانیان است و آن را مقبره برادر امامرضا می دانند ! , همان مهرابه مهرپرستان بوده و می باشد.
این مقبره , توسط تاشی خاتون مادر شاه اسحاق اینجو که آنرا در سال 744 ه , ق (541سال پس از شهادت امام رضا و احیانا برادرش ) ساخته شده بود که در چند سال گذشته آن را باز سازی کردند .
علاوه بر ریشه یابی اسمی این مکان در بالا , گفته میشود بر اساس اسناد فاش نشده در هنگام بازسازی این مکان  , چند مجسمه شیر سنگی یافت شده  که اثباتی بر این ادعاست , چون این مهریان بودند که شیر سنگی را بر روی گور "شیرمرد" قرار می دادند .

سیاوش اسطوره جشن و عزای ایرانیان
ایرانیان در عزا و جشن با اسطوره سیاوش پیوند خاصی داشتند .
باور توتمیک سیاوشان که در اسطوره کشاورزی دوره نوسنگی شکل گرفته , تا زمان ساسانیان نیز ادامه داشته است .
اعتقاد به رستاخیز و مرگ  خزان و بهار بر گرفته از اسطوره مرگ و زندگی سیاوش بوده است.
 رفتن سیاوش به درون آتش خزان , و زنده بیرون آمدن آن از آتش , بهار است .
مرگ سیاوش خزان است و تولد کیخسرو بهار و بطور کلی سیاوش نماد باروری و زایش دوباره تلقی می شود .
وجود گیاهی به نام پرسیاوشان و یا خون سیاوش هم برگرفته از این اسطوره و توتم بودن گیاه در نزد ایرانیان است .
همچنان در تصاویر مختلفی که از اسطوره سیاوش برجای مانده , سیاوش با لباسهای فاخر و شاهانه و تاجی بر سر و تیرو کمان در دست  سوار بر اسبی سیاه  و در طرف دیگر صحنه گریه و زاری بر جسد آن با همان لباس ترسیم شده است .
سیاوشان با جشن بزرگداشت رپیتوین ( خدای باروری ) و مراسم نوروز و سبزه گذاشتن بر روی سفره هفت سین و سبزه به آب سپردن پیوند دارد .
از طرفی تعزیه خوانی هم یادگاری است از ایران باستان که در جنوب فارس و کرمان رواج داشت که به آن "سیاووشان" میگفتند و هم اکنون در میان مسلمانان شیعه به تعزیه خوانی شهدای کربلا  تبدیل شده ! که حتی  درمیان کردان تیره هایی هستند که هنوز از سنت مانی پیروی میکنند مانند یزیدیها(ایزدیها) و قادری ها , در تیره ای از آنان همچون قادری ها تن آزاری هم رواج دارد  .
 گاهی سیخ در شکم فرو می برند و یا در دهانشان آتش می گذارند ویا بر روی آتش پا می گذارند بدون اینکه سوختی ایجاد شود و یا میل زدن به تن که در بین شیعیان تبدیل به سینه زنی , زنجیر زنی و قمه زنی شده است
همچنین مراسم نخل گردانی در یزد, کتل گشایی, چَمَر در لرستان  آیین هایی  برگرفته از آیین سیاوش است .
 
فلسفه زنجیر زنی روز عاشورا
آیین زنجیر زنی بر گرفته از آیین مانی است هنگامی که مانی را زنجیر میکنند و سرش را از بدن جدا کردند و در دروازه گندی شاپور آویزان نمودند و پوستش را از کاه پرکرده و بر سر در شهر آویزان کردند پیروانش هر سال مراسمی در سوگ وی برگزار میکردند بدین صورت که زنجیر بر تن و شمشیر بر سر خود می زدند تا خون روان شود همچنانکه هم اکنون هم در میان شیعیان این رسم (زنجیر زنی و قمه زنی ) در سوگ  امام سوم شیعان برگزار می شود .
( همانطور که می دانید مانی اسطوره نیست ولی به نظر من مراسم , مراسمی اسطوره ای است که فلسفه و منشا آن  در بالا تشریح شد . )

نکته ای که باید به آن توجه داشت اینست که بطور کلی زندگی روزمره ایرانیان از باورها و گفتار و کردار گرفته تا عکس العمل های ساده همه و همه برگرفته از اسطورها میباشد.
 سخت می شود آن را به طور کلی بیان کرد بلکه باید دسته بندی کرد و در یک زمینه بصورت تخصصی بیان نمود مثلا نمونه هایی که خدابانوهایی در اساطیر ما شکل گرفته مانند آناهیتا که پیوند  این ایزد با بانوان پهلوان در اسطوره و حماسه دارد ویا اساطیر خداگونه که به تدریج در فرهنگ و مذهب ما شکل گرفته که نمونه بارز آن مهر است و به نظر می رسد که آیین مهر پرستی و همین اسطوره است که  در جای جای مذاهب رخنه کرده , بویژه در آیین ایرانیان باستان و عیسویان و مسلمانان .
اساطیر در دل فرهنگ و تاریخ و حتی ادبیات همه قرن ها جای دارد و در طول قرن ها نه حمله اعراب و مغول و نه تسلط روحانیون قشری و حکومتی , هیچکدام موفق به محو و نابودی آن نشده  و نخواهند شد و تنها بر اثر فشارهای همراه با زور شمشیر و جنگ , و تلاشهای خائنانه در راه تاثیر گذاری بر فکر و روان ایرانیان توسط روحانیون , موجب تغییر اسمی آن شده است و بس .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید