رفتن به محتوای اصلی

بخش اول:خدمت جنابان ناثر

بخش اول:خدمت جنابان ناثر
ناشناس

بخش اول:خدمت جنابان ناثر ناسری و دکتر داریوش برادری عزیز: جناب ناثر ناسری: من دقیقا علت نوشتن اسم خوتان به این شکل را میدانستم و دوستان هویت طلب در سایت قیرمیز از این شیوه استفاده می کنند و حتی آخرین جمله پیام قبلی من هم راجع به این موضوع بود که از آنجائیکه نخواست سر نخ به دست اقای دکتر برادری داده باشم آنرا حذف کرده بودم. آخرین جمله سئوالی من دقیقا این بود " که دکتر برادری : شمایی که نشانه شناس هستید می دانید که چرا اقای ناثر ناسری اسمشان را اینطوری می نویسند.؟"
جناب دکتر برادری عزیز: قبل از هر چیز به خدمت جنابعالی توصیه می شود که این تابلویی که بر سر دکان عطاری تان نصب

کرده اید و خود را " کارشناس ارشد/ رواندرمانگر" می نامید را از سر این دکانتان بر دارید که اگر با الفبای روانکاوی آشنایی داشتید می دانستید که در روانکاوی چیزی به نام " درمان" و " انسان نرمال " و " سلامتی استاندارد" وجود ندارد که شما بخواهید دیگران را بر طبق این استاندارد " درمان" کنید. در روانکاوی نه تنها آدمی " درمان" نمی شود بلکه ممکن است که وصخ روحی و روانی اش از قبل هم بد تر و کلا ساختار روانی اش از هم بپاشد . این ریسکی است که آنالیسند باید از قبل قبول کرده باشد.. پس معلوم است که شما معنی آن تابلوی که بر سر در دکانتان اویزان کرده اید را نیر نمی دانید. البته در زیر این کلاه بزرگ شعبده بازی تان از روانکاوی لکان- فروید گرفته تا سایکوتراپی به شیوه گشتالت و گوستاو یونگ و اندیشه های دولوز و گاتاری—که هر دو شدیدا ضد لکانی بودند و کتاب های کت و کلفتی هم در رد اندیشه های روانکاوی نوشته اند و کلا روانکاوی را ائدولو ژ ی سرکوبگز سرمایه داری می دانند – و انواع و اقسام اسطوره و خرافات و دین و مذهب و اشعاار پورنو و سادیستی علیرضایی و انواع و اقسام پرنده گان و خزنده گان و دو زیستن ها پیدا می شود که نسبت به خواست مشتری هایتان می توانید یکی بعد از دیگری از زیر این کلاه معرکه گیری تان بیرون بیاورید که " همیشه حق با مشتری است و مشتری نباید دست خالی بر گردد."
شما مرا به صداقت دعوت کرده اید که خودتان به اندازه هسته انجیر هم ازش بهره نبرده اید. معلوم است که از پیام های من و ناثر ناسری خیلی عصبانی شده اید برای اینکه اسم ایشان را سه بار—آنهم بعد از گوشزد ایشان—اشتباهی نوشته اید و در باره پیام من نیر دچار نتاقض های خنده داری شده اید. درست است که ما کاربران انترنت مرتکب اشتباهات تایپی می شویم – مخصوصا آنجائیکه کلید های کیبورد بهم نردیکترند- اما شما بجز این اشتباه های قابل قبول در محتوی هم دچار اشتباه شده اید و همانطوریکه می دانید در روانکاوی چیزی به نام اشتباه وجود ندارد و این اشتباهات ریشه در خواست و ارزومندی ضمیر نا خود آگاه دارند و هر عملی—هر چند که در ظاهر اشتباهی به نظر اید—واقعیت دارد. شما در جائی مرا متهم کرده اید که " گویا من روانکاوی را به شما یاد داده ام " و در جای دیگر ادعا کرده اید که " من روانکاوی لکانی را از طریق معرفی شما با سایت دکتر موللی به شما معرفی کرده ام " و در جایی هم اظهار کرده اید که " گویا من با روانکاوی از طریق سایت شما یا دیگر روانکاوان اشنا شده ام." من هیچوقت ادعا نکرده ام که روانکاوی لکانی را به شما یاد داده ام و هیچ وقت هم ادعا نکرده ام که بنده روانکاوی را کشف کرده ام . برای فهم این موضوغ احتیاجی برای نابفه بودن نیست که منهم روانکاوی را از دیگران یاد گرفته ام و از طریق دیگران اشنا شده ام. اما شما جزو این" دیگران" نبودید. حتما که بیاد دارید که چند سال پیش وقتی تلفنی با هم صحبت می کردیم من از شما پرسیدم که ایا با روانکاوی لکان اشنایی داشته اید یا نه ؟ که شما هم در پاسخ گفتنید که اسمش بگوشتان خورده است و منهم سایت دکتر موللی و مقالاتش را که هنوز بصورت کتابی منتشر نشده بود را به شما معرفی کردم و در باره ارزش و اهمیت اندیشه های لکان گفتم که که نسبت لکان به علوم انسانی مانند نسبت فیزیک کوانتم به دیگر علوم است.
کی دیگر از اشتباه هایتان این است که من نوشته بودم که شما تابحال قادر به فروش حتی پنج جلد از کتابهایتان نبوده اید که شما در نقل پنجاه نوشته اید که از اینگونه تحریف و اشباه هایتان می گذرم.
این از این
: بعد شما مرا متهم به این کرده اید که انگار علت قطع ارتباط مان بحث هایمان در رابطه با پان تورکیسم و اینها بوده است. شما یا واقعا عوام فریبید یا کم حافظه.