رفتن به محتوای اصلی

پرده اول نمایش، نقش رفنسنجانی

پرده اول نمایش، نقش رفنسنجانی
ناشناس

پرده اول نمایش، نقش رفنسنجانی و سردرگمی "تحلیلگران بزرگ"!
پرده اول نمایش انتخابات فرو افتاده است و صحنه در حال "تزیین" برای پرده دوم است.
در این فاصله، تنفس کوتاهی که با شوک دنباله روان و محافظه کاران "با سابقه" و "برجسته" و "کودتا زده" روبرو بود نیز بپایان رسیده است.
در این فاصله، بیت رهبری به بیش از یک "حماسه سیاسی" دست یافت و اکثر "تحلیلگران" را مشغول خود و هیپنوتیزم نمود.
متاسفانه ما هنوز راه درازی در مبارزه با این رژیم داریم، زیرا این رژیم، با کمال تاسف، هنوز در بسیاری جنبه ها، در خود ما جاری است. ما نیاز به شجاعت در مبارزه با این رژیم داریم؛ شجاعتی، که توان نقد خودمان را به ما بدهد، از آن سر خورده نشویم و بویژه "غرّه" توهم بخود و "سابقه" سیاسی خود نشویم و به دیگران اجازه انتقاد بدهیم.

اگر چه این رژیم "چراغ خاموش!!!!!! جلو می آید" و ما از تحولات "پشت صحنه" در "بی خبری" بسر می بریم، اما یکی از کارگردانان اصلی، که به کمک "نویسنده" سناریو آمده بود، آغاز پرده دوم را چنین اعلام نموده است:
رفسنجانی: "اینک خاضعانه از تمامی شما مردم عزیز ایران اسلامی و همه شخصیت‌ها و بزرگان دینی و علمی و دوستانی که چه قبل از ثبت‌نام و چه در مدت کوتاه پس از آن، اینجانب را مورد لطف و محبت صمیمانه خود قرار دادند، به‌ویژه کسانی که در سراسر کشور با برپایی ستادهای خودجوش مردمی، زحماتی را متحمل و متقبل شده‌اند، تشکر و قدردانی می‌کنم و توصیه می‌نمایم که فرصت تقویت وحدت و همدلی را که در ستادها، میان نیروهای معتدل اصلاح‌طلب و اصولگرا ایجاد شد، به عنوان حُسن آغازی برای تداوم این حرکت حفظ کنند. اگر اعتلای کشور و عزت و رفاه ملت در سایه نظام اسلامی، هدف اعلا و آرزوی همه ماست، رواست در این راه مشکلات و تلخی‌ها، ما را از ادامه این راه مقدس باز ندارد."
سیاست عرصه ی بیرحمی ست: حال کسانی که امیدشان به رفسنجانی را به اطلاع مردم رسانیده بودند، قدم رنجه کرده و بگویند، چرا چنین امیدی اینچنین مفتضحانه به نا امیدی تبدیل شد. چرا رفسنجانی و مشائی، اینچنین "غیر منتظرانه" همزمان، تاکید می کنم، همزمان و در آخرین "ثانیه" ها، خود را کاندید کردند؟ این سؤالی بسیار کلیدی است:
اخبار نمایش زنده ای که سناریوی آن نیز بطور "زنده" نوشته می شود، همان "اخبار پشت پرده"، ضرورتا در مراحل پایانی به "ضد و نقیض" شدن "وصله ها و تکه ها" میل می کنند. اما از آنجا که "اخبار" آغازین" از وصله ها "پایانی" بی خبرند، حقایق بیشتری را در خود حمل می کنند:
خامنه ای به رفسنجانی تلفن زده بود و از وی خواسته بود که بسرعت به ستاد انتخابات برود، زیرا که "مشائی نیز در راه است".
مشائی، که برای رد گم کردن، توجه شود، دقیقا برای رد گم کردن، نزد آقای انتظامی رفته بود و در "معیّت" وی، »در یک اتوموبیل«، با "قصد" صدور مجوز «بنیاد فرهنگی عزت‌الله انتظامی» عزیمت نموده بود، بناگهان سر از ستاد انتخابات در آورده بود.
سناریوها را میتوان کمی جابجا کرد و مهره ها را نیز کمی پیچیده تر چید، اما، کسانی که به تحلیل های "پلیسی" در اوضاع سیاسی گرفتار شوند، فقط یک "کودتا" ممکن است به "ساده تر" شدن نگاهشان به اوضاع کمک نماید و امروزه چنین افرادی قطعا می پرسند:
"حالا، چرا این احمدی نژاد افشاگری نمی نماید؟؟؟؟چه اوضاع پیچیده ای؟؟؟؟؟؟؟؟ چارا احمدی نژاد در کمال "تعجب" اعلام نموده است : "تازه کار ما آغاز شده است/اندیشه بهار هرگز طعم شکست را نخواهد چشید"!!!!!!!!...آخر این چه حرفی است؟ چرا زیر همه ی "قول و قرارها" زده می شود؟ پس همه اش "بلوف" بود؟..." و سوالاتی شییه این....!!!!!
من در کامنت های قبلی ام گفته بودم: "نگاهی به موضع گیری های "کاندیداهائی که از "مهندسی" کردن انتخابات یاد می کردند نشان می دهد، که این مساله نه همان تقلب در پایان و نتیجه گیری آن، بلکه همین جریانی است که در برابر چشمان ما جریان دارد.
میدان مبارزه هنوز هم همین "انتخابات" است. باید بازی دوسر برد رفسنجانی را به بازی دو سرباخت تبدیل کرد. آنکه سرش بی کلاه مانده است، مشائی است که رد صلاحیتش منجر به "قهرمانی" وی نگردید و زیر آوار "عدم صلاحیت" رفسنجانی گم و گور شد!
نباید به رفسنجانی و جناج "اصلاح طلب" اجازه ایفای همان نقشی را داد، که خواست نهائی بیت رهبری می باشد. باید ادامه حضور دو کاندیدای باصطلاح "اصلاح طلب" در انتخابات را نقش بر آب کرد.

کجاست "شکسپیر" تردست، تا "مکبث" اسلامی را بر روی ویرانه های آرزوی روی کار آمدن "رفسنجانی"، روی کاغذ آورده و بدست "جوزپه وردی" بدهد!