رفتن به محتوای اصلی

صدای پایی می آ ید

صدای پایی می آ ید

صدای پای رقصنده های جوان می آید

صدای پای زنان و مردانی که

در پیاده رو ها می دوند

تا به رقصنده های جوان برسند

و تا دل صبح پای بکوبند و برقصند

صدای پای رفتگرانی می آید

که شیشه های شامپاین را

که براثر مرور زمان

الکلش پریده است را

با خود به کارخانه می برند

تا برای پای کوبیدن های دوباره

پر از شامپاین به دوراز باکتری کنند

چه غوغایی می شود نوشیدن شامپاین

کنار رقصنده هایی که تازه آزاد شده اند

رقصنده هایی که تا دیروز

به پاهایشان زنجیر بسته بودند

وبه دستانشان پتک داده بودند

تا بر فرق سرشان بکوبند و بمیرند

صدای پایی می آید

صدای پای هلهله ی انتظار من

که به سر آمده است

و کف پاهایش را بر زمین می کوبد

ودستان مرا می گیرد و باخود

به میدان سبزو سفید و سرخ می برد

و من در میدانی که شوک

تنم را احاطه کرده است بر زمین می افتم

و آنقدر هیجان زده ام

که بی هوش می شوم

و باورم می شود

و باورم می شود

صدای پایی می آید

صدای پای پیام آوری نو می آید

که موهایش را شانه کرده است

و ژل زده است

وصورتش را

مثل خورشید برق انداخته است

و بوی عطرو ادوکلن می دهد

و در پنج انگشتش پنج شمایل پنج قاره ی دنیا را جا داده است

و بر آن بوسه می زند

وهیچکسی جرات ندارد دل کسی را بشکند

و بر امواج دریاها می غرد

تا تلاطمشان را آرام کنند تا ماهی ها بخوابند

تا آرامش خوابشان بر هم نخورد

و خواب های مرگبار نبینند

من صدای پای پیام آوری را می شنوم

که زنش را دوست دارد

و عاشق هیچ کسی به جز زنش نیست

لندن خرداد 1389

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید