طی سالهای گذشته رادیو و تلوزیون وهمچنین رسانههای نوشتاری بسیاری در عرصه سیاسی و فرهنگی ایران فعال شده و هر روز بر تعداد آنها نیز افزوده میشود. این علاوه بر رسانههای دولتی نظیر صدای امریکا؛ رادیو فردا؛ بیبیسی و ...میباشد که برنامههای فارسی آنها مسائل ایران را پوشش میدهند. در این جا نقش رسانهها در جنبش سبز ایران مد نظر میباشد و لذا بر نقش «بخش سیاسی» این رسانه هادر جنبش سبز؛ پرداخته شده است.
برای بررسی نقش رسانهها در جنبشهای سیاسی ایران و به خصوص جنبش سبز؛ آنها را به دو دسته تقسیم میکنیم:
۱- رسانههای دولتی وابسته به کشورهای خارجی که در جهت حفظ منافع کشورهای متبوع خود در حرکتهای سیاسی، اقدام به برنامهسازی و پخش برنامههای سیاسی و برقراری ارتباط با مردم ایران و طیفهای سیاسی مینمایند.
این رسانهها همواره بر اساس سیاستهاي برنامهریزی شده دولت متبوع خود، برنامههای خود را تنظیم و اجرا مینماید، بنابراین هرگز نباید از نحوه اداره و یا برنامه های غیر همسو با مردم واراده واقعي مردم ایران در آن رسانهها متعجب بود چرا که این رسانهها، رسانه و یا صدای مردم ایران نیست بلکه تنها و تنها به زبان فارسی برنامه اجرا میکند و«تنها» مجریان و مهمانان آنها از بین ایرانیان انتخاب ميشوند تا به لحاظ تاثير روانی برمخاطب؛ میزان تاثیرگذاری و جذب مخاطب در آنها افزایش یابد و بدین شکل قدرت تاثیر سیاسی دولت متبوعه آن رسانهها بر حرکات سیاسی مردم ایران افزایش یابد.
هدف چنین رسانههایی در وهله اول؛ حضور و حفظ نقش کشوری است که بودجه آن رسانه را تامین میکند. بهطور مثال وقتی صدای آمریکا شروع به آغاز میکند، جمله آغازین این است: «اینجا واشینگتن، این صدای آمریکاست» بنابر اين اين صدا هرگز نميتواند صداي مردم ايران باشد، اما ميتواند آنرا بازتاب دهد، که متاسفانه بهدليل تعاملات ديپلماتيک با رژيم ايران ودر پوشش وبه بهانه رعايت اصل بيطرفي؛ بيطرفي خود را در تفسير دولتي اخبار به سود منافع دولت متبوع خويش تعريف مينمايند.
در مواجهه با چنين رسانههايي، اگر ما انتظار داشته باشیم که با رسانهای بیطرف در رابطه با ایران روبرو هستیم، راه را به بیراهه رفته و دچار اشتباه خواهیم شد؛ آنها برنامههای خود را طوری تنظیم میکنند و میهمانان و تحلیلگرانی را برای برنامه خود بر میگزینند که بر اساس منافع دولت متبوع آنها تحلیل کنند.
با دقت در برنامههای چنین رسانههایی و عملکرد آنها در ارتباط با جنبش سبز میتوان مشی سیاسی آنها را دریافت؛ بنابر این بدون ورود به جزییات و تحلیل برنامهها و برنامه سازان و میهمانان و تحلیلگران آنها ؛در یک جمله میتوان گفت که این رسانهها گر چه منابع عظیم مالی ومعنوي دولتهایی مانند آمریکا را پشت سر خود دارند اما هرگز کار حرفهای و بیطرفانه از خود ارائه نمیدهند و به نوعی به دلیل وابستگی مالی و اداری به یک دولت خاص نمیتوانند این کار را انجام دهند.
اساسا رسانه دولتی نمیتواند بیطرف باشد اما انتظار باز تاب حداقلی بیطرفانه اخبار و تحلیل از آنها انتظار بیخودی نیست که در رابطه با ایران، چنین رسانههایی، حتي انتظارات حداقلي را نيز برآورده نميکنند.
به همین دلیل است که بعد از آغاز جنبش سبز در ایران؛ همواره سخن گویان و صاحبانی غیر واقع از سوی این رسانهها برای جنبش سبز تراشیده شده و حتا برای دادن «هژمونی مد نظر دولتهای صاحب رسانه» به جنبش سبز، ؛شعار ها و مطالبات اصلی مردم ایران در بخشهای خبری و تحلیلی این رسانه ها توسط خبرسازان ومهمانان گزینش شده، آنها تحریف شده که همین امر موجبات سردرگمی، بیاعتمادی و حتی سر خوردگی مردم ایران را فراهم آورده و تبدیل به یکی از علل افت اعتراضات خیابانی جنبش گردیده که خود نیاز مند بحثی دیگر است.
در ادامه ضمن تعریف دسته دوم رسانههای موجود و نقش آنها در جنبش سبز، راهکارخروج از این دایره گیج کننده؛ ارائه و رسانه مورد نیاز جنبش بر اساس الگویی حقیقی تعریف خواهد شد.
۲- از رسانههای دولتی که بگذریم، میرسیم به رسانههای ایرانی که به شکل رادیو یا تلوزیون و یا در قالب سایت؛ به بازتاب اخبار و ارائه تحلیل پیرامون مسائل ایران میپردازند و ادعاي استقلال حرفهاي دارند. دریافتن این موضوع که اکثریت چنین رسانههایی در قالب و چهار چوب مشی سیاسی خود ؛جنبش سبز را تعریف میکنند و خبر و تحلیل ارائه میدهند کار دشواری نیست.
بهطور مثال رسانههای اصلاح طلب، اراده و خواست جنبش سبز را فقط اصلاح نظام میخوانند و گزینش خبر و تحلیل آنها فقط در این مسیر است و یا طیف سلطنتطلب خواست مردم را سرنگونی نظام و استقرار نظام سلطنتی عنوان مینمایند و طیف مجاهدین تفسیر به رای خود را از جنبش دارند و قس علیهذا.
هیچکدام از این رسانههای حزبی و سیاسی در قبال مردم ايران واعتراضات خیاباني آنها و کساني که به زندان میروند و شکنجه شده و يا جان میدهند ازواژه کلی و فراگیر «ایرانی» استفاده نمیکنند، یکی میگوید:معترضين همان وفاداران به خط امام راحل هستند که قصد اصلاح نظام واجراي قانون اساسي را دارند، یکی میگوید طبقه زحمتکش، یکی میگوید خلق قهرمان ایران و باز قس علیهذا. هر کدام از آنها خود را رسانه ملی مینامند اما تنها موضوعي که دربرنامههای آنها بدان پرداخته نمیشود هماناخواست و اراده ملی مردم ایران میباشد.
اینجا است که مردم دچار تردید و سردر گمی شده و از اینکه اصل موضوع توسط «صاحبان رسانهها» مصادره به رای میشود به هراس افتاده وناامید از یافتن راهی برای ابراز حقیقت؛ «سکوت» را انتخاب کرده به خانه های خود بر میگردند و به هیچ بیانیه و دعوتی اعتماد نمیکنند.
در جستجوی چرایی تداوم مبارزات مردمان کشورهای عربی و عدم تداوم مبارزات مردمی در ایران در مقام مقایسه، این سؤال به اذهان متبادر میشود که چرا جنبش سبز تبدیل به مبارزهای تناوبی شده که در آن رژیم امکان باز سازی خود و نیرو های سرکوبگر خویش را مییابد اما مبارزات مردمی در کشورهای عربی حالت توالی به خود گرفته که امکان بازسازی ماشین سرکوب و قدرت تفکر را از نیروهای سر کوبگر سلب کرده است؟ در پاسخ به این پرسش ودرخصوص چرایی حاکم شدن دو روش متفاوت توالی و تناوب در یک امر مشترک یعنی مبارزه با رژیم های توتالیتر؛ رد پایی از یک رسانه کاملا حرفهای را میبینیم که مورد اعتماد مردم میباشد.
کشورهای عربی رسانهای دارند به نام «الجزیره» که به شکلی کاملا حرفهای و بدون پرداختن و پر رنگ کردن نقش احزاب و گروهها و افرا ؛ تنها و تنها به ارائه اخبار و تحلیل در مورد وقایع روزانه مبارزات مردم در کشورهای عربی میپردازد و بهبسان نور افکنی قوی بدون آنکه میزان تابش نور بر قسمتی از جامعه درگیر مبارزه را بیشتر کند، به شکلی بیطرفانه و یکسان تمامی زوایا را مورد توجه قرار داده و میدهد و به جای روشن کردن حواشی؛در توضیح متن میکوشد. در چنین فضایی هر یک از افراد درگیر مبارزه به راحتی میتوانند در «لحظه لحظه» روند مبارزه، موقیت خود را در متن مبارزه تشخیص داده، برنامه ریزی کرده و شرکت نمایند.
ذکر این نکته ضروری است که مدعی نیستیم؛ الجزیره رسانهای کامل و کاملا بیطرف میباشد اما «حداقل اصول حرفهای »را که لازمه اعتماد مردم به یک رسانه میباشد را دارا بوده وبه همین جهت مورد اعتماد اکثریت مردم کشورهای عربی میباشد.
سخن کوتاه اینکه بدون داشتن رسانه مستقل و حرفهای مرتبط با جنبش سبز، انتظار بالندگی و توالی مبارزه در قالب آن، انتظاری بیهوده خواهد بود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید