رفتن به محتوای اصلی

تبدیل همگرائی بدست آمده در تحریم انتخابات به همکاری و ائتلاف وسیع حول دمکراسی

تبدیل همگرائی بدست آمده در تحریم انتخابات به همکاری و ائتلاف وسیع حول دمکراسی

جمهوری اسلامی از بدو بنیا نگذاریش با بحران هویتی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روبرو بوده ومی باشد! هرگاه که یکی ازاین بحرانها به نقطه اوج خود می رسد، رژیم از یک سو با کشتارو تروراپوزیسیون و سرکوب خشن اعتراضات مردمی، ویا با بیرون انداختن بخشی ازجناح های منتقدخودی ازحاکمیت وازسوی دیگرباایجاد بحران های برون مرزی؛ یعنی این سه " تدبیراسلامی"است که توانسته به حیات خود تداوم بخشد. انتخابات ریاست جمهوری ۱٣٨٨ وبدنبال آن، حذف اصلاح طلبان حکومتی ازدایره قدرت وحصرخانگی آقایان موسوی وکروبی و خانم زهرارهنورد وتقلب به نفع احمدی نژاد، یکی از همین نقاط اوج بوده وبحران هویتی جمهوری اسلامی را وارد فاز جدیدی ساخت. 

این باردراعتراض به دزدیده شدن رای مردم وتحت رهبری موسوی وکروبی وباهمکاری بسیاری ازجریانهای سیاسی وغیروابسته به جمهوری اسلامی میلیونها نفردرتهران وتعدادی ازشهرهای ایران به خیابانها آمده وابتدا با شعار " رای من کو" ودرادامه با شعار " مرگ بر ولایت فقیه " و" جمهوری ایرانی " خواهان تحولی بنیادین درعرصه سیاسی کشورشدند. این حرکت گسترده اعتراضی یا جنبش سبز، با دوسمتگیری و یا دو" برنامه سیاسی" به مقابله با استبداد حاکم پرداخت. دو سیاستی که علیرغم تلاشهای پاره ای از نیروها نتوانست دریکدیگر تداخل پیداکرده و تبدیل به برنامه ای واحد ،با هدف عبوراز نظام وجایگزینی آن با نظامی دمکراتیک گردد. ما درمقالات گذشته خود به این دوگانگی درشعارها، شعارهای آقایان موسوی وکروبی وشعارهای بیرون آمده از درون خیابان،اشاره کرده وهشدار داده بودیم که این دوگانگی نمی تواند به تداوم جنبش کمک نماید. شعار"اجرای بدون تنازل قانون اساسی" پژواک لازم دربین معترضین ودیگرنیروها وجنبش های سیاسی ــ اجتماعی را برای بسیج حداکثری وبه عقب راندن این نظام سرکوبگروخشن، نداشته است. ما هشدار داده بودیم که درچنین حالتی جنبش درمقابل سرکوب گسترده وخشن رژیم تاب تحمل نداشته و با رکود مواجه خواهد شد. متاسفانه رویدادهای ۲ سال گذشته صحت این ارزیابی را نشان داده است. 
جدا ازکمبودها وضعف ها، اما جنبش سبزدستاوردهای مهمی هم داشته است. جنبش به روشنی نشان داده که درایران اکثریت مردم این حکومت را نخواسته وحکومت تنها با اجرای سیاست خشونت آمیز وسرکوب وحشیانه مردم و با کمک ابزارهائی مانند توپ و تفنگ وزندان است که می تواند در قدرت باقی بماند. علاوه برآن این جنبش بخش قابل توجه ای از نیروهای وفادار به رژیم را ازآن کنده واز میزان " مشروعیت" رژیم به میزان زیادی کاسته است. 
با تمامی شدت سرکوب وعقب نشینی جنبش، بحران حکومتی نه تنها فرو ننشست، بلکه ابعاد بیشتری نیزبخود گرفته است. اینباربحران درداخل جناح های اصلی حکومتی شدت پیدا کرده است. بحرانی برسر تقسیم غنائم و قدرت سیاسی، که با بیرون راندن اصلاح طلبان حکومتی ازحکومت بدست آمده ودرآمدهای دهها میلیاردی نفت. 
اما سرکوب شدید زیان هائی راهم دربرداشته است. یکسال واندی است که جامعه درحال رکود بسر می برد. اگر جنبش دانشجوئی را دماسنج شدت یا ضعف جنبش های سیاسی درایران بدانیم، برگزاری مراسم بی سروصدای ۱۶ آذرامسال گواه بارزادعای فوق است! 
بعد از انتخابات ۱٣٨٨ جامعه وارد فازجدیدی شده است. فازی که از یک سو بخشی ازحاکمیت یعنی اصلاح طلبان حکومتی، آن نیروئی که درایجادجمهوری اسلامی و تداومش نقش داشته ودر قدرت سهیم بود، علیرغم میل شان ازحاکمیت به بیرون رانده شده است. وهمراه با این بیرون انداختن پروژه اصلاحات از بالا و ازدرون رژیم به پایان خودرسیده است. دیگر شرایط به قبل از سال ۱٣٨٨ باز نخواهد گشت. باید برگهای سیاست دوباره برخورده وتحلیل ها به روز گردد. و این به روزکردن را بیش ازهمه نیروی موسوم به اصلاح طلبان حکومتی باید انجام دهند. 
برخلاف ادعای اصلاح طلبان حکومتی و نیروهای طرفداراین استراتژی، که درمقالات وکنفرانس های خود، احمدی نژاد را مقصر اصلی اعلام وازخامنه ای تقاضا داشتند تا با تغییررفتارخود، رهبری همه جناح ها را به عهده گیرد، و نیز برخلاف این پیش گوئی پیغمبرانه آنها که احمدی نژاد به دنبال حذف جمهوریت نظام وایجاد خلافت است، معلوم گشت که این خامنه ای است که بطور جدی بدنبال خلیفه گری بوده و مناسبت ودلخوشی چندانی حتی با جمهوری نمایشی کنونی را هم ندارد. 
با حذف جناح اصلاح طلب، اینک اختلافات جناح های باقی مانده درون حکومتی چنان بالاگرفته است که طرفین به افشای فساد مالی همدیگر پرداخته و مانند گرگ های گرسنه همدیگر را می پایند تا درنمایش انتخاباتی آینده مجلس شورای اسلامی توسط یکدیگردریده نشوند! البته این نکته که موضوع اختلافات درون جمهوری اسلامی بخشا بازی حکومتیان برای بسیج مردم و گول زدن افکارعمومی داخلی و بین المللی ویا برای شرکت کردن حداکثری مردم درانتخابات غیردمکراتیک رژیم بوده است، را فراموش نکرده ایم. اما اختلافت درون حکومتی فراترازگول زدن مردم بوده وواقعی و جدی است. درگیری درونی و شدت گیری جناح های حکومتی در جمهوری همواره وجود داشته واز ویژگی های نظام می باشد. نگاه کوتاه به تاریخ ٣٣ سال حکومت جمهوری اسلامی گواه این مدعی می باشد. از این منظر می باید شاهد حذف های جدید دردرون جناح های باقی مانده حکومتی باشیم. اما دور بعدی حذف، با حذف های دوره های قبل تفاوت های جدی ای خواهد داشت. اینبار" جنگ " بین جناهائی از حکومت می باشد که در تاریخ جمهوری اسلامی دست بالا را درقدرت داشته، درسرکوب دگراندیشان متحد بوده ودربیرون انداختن گروه بندی های درونی منافع مشترک داشته اند. دو نیروئی که از ریزودرشت جنایات و فسادهای مالی واخلاقی و .. همدیگر اطلاع داشته و برای طرف مقابل پرونده های زیادی را زیر بغل خود جای داده اند. علاوه براین ها از نقاط ضعف قدرت همدیگر آگاهی کسب کرده و درتمامی ارکانهای قدرتی کم و بیش نیرو کاشته اند. حرکت برای حذف می تواند به سرعت فروپاشی نظام شتاب زیادی بخشیده و شرایط را به میدان آمدن نیروهای بیرون ازحکومت مهیا کرده وجنبش های مردمی راوارد فازتهاجمی نماید. 
از این دو جناح قدرتمند درون نظام، یکی به ظاهرهم شده، دم ازایران وایرانیت می زند وآن دیگری به تاریخ بعد ازاسلام درایران پافشاری می کند. خامنه ای درتلاش برای تشکیل مجلس صددرصد فرمانبرداروانتخاب رئیس جمهورتوسط چنین مجلسی، برای یکدست کردن قدرت حکومتی و برداشتن گامی مهم برای تبدیل ساختار نظام به شکل "حکومت های اسلامی" اوائل اسلام می باشد. احمدی نژاد ودارودسته اش تلاش دارند تا پاره ای ازاقشار سرگردان جامعه وکسانی که ازجنبش سبز سرخورده شده وبدنبال تکیه گاهی برای ابراز مخالفت می گردند، صید نمایند. جذب، بسیج و سازماندهی نیرو برای " نبرد" درجرایان است. به همین دلایل وقتی این جنگ قدرت به نقطه حساس وبدون بازگشت خود برسد، به نبردی تمام عیاروخونین می تواند تبدیل گردد. 
چنین جنگ قدرتی بیش از پیش باعث ریزش پایه های حکومتی از یک سو و نیزافزایش حس عدم امنیت، حتی درمیان بالاترین مقامات حکومتی، را بدنبال خواهد داشت! اگر دیگرشرایط حاکم برجامعه، درابعاد داخلی و خارجی آن، یعنی چگونگی به اتمام بردن وضعیت نامعلوم آقایان موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد؛ چرا که نمی توان تا ابد آنها رادراین حالت بلاتکلیفی ودرحصر خانگی نگهداشت؛ تعیین تکلیف نهائی با سرنوشت سیاسی اصلاح طلبان حکومتی از سوی رژیم ، چرا که نمی توان آنها را بدون محاکمه نهائی و محکومیت درزندان ها نگهداشت، و درهمین رابطه تصمیم گیری اصلاح طلبان حکومتی با پروژه اصلی شان ؛ یعنی اصلاح رژیم جمهوری اسلامی از درون و تغییررفتاررهبری، تداوم فشارهای خارجی وگسترش تحریم اقتصادی، را کنارهمدیگر ردیف کرده و دریک مجموعه درهم تنیده ببینیم، آنوقت بدین نتیجه خواهیم رسید که جامعه درشرف تغییرو تحولی جدی می باشد. تغییروتحولی که می تواند مسیرهای متفاوتی را بخود گیرد. مسیرهائی مانند سمت گیری نهائی به سوی یک " حکومت اسلامی دوران اولیه اسلام" اگر چه با ظاهری" مدرن"، تا ایجاد شرایطی که جنبش های اجتماعی و اعتراضی و دمکراسی خواهی بتوانند نفسی تازه کرده و دوباره با توان بیشترو با خواست های تحول گرایانه تری درمیدان سیاسی ایران حضور پیدا نمایند. تحولی که می تواند با گسترده ترشدن ابعاد تحریم، بر پیکرو بنیه اقتصادی کشور لطمات جبران ناپذیری وارد کرده و فقروفلاکت رادراعماق جامعه گسترش دهد. و یا با شروع جنگ جان هزاران نفرایرانی بدلیل پافشاری رژیم درسیاست های توسعه طلبانه هسته ای ش گرفته شود. چگونگی انکشاف این تغییرات به میزان زیادی به سیاست های اپوزیسیون هم بستگی دارد. آیا اپوزیسیون به این درک درست برای رسیدن به تقاهم و توافقی درسطح ملی، در راستای دمکراسی و حقوق بشر می رسد؟ آیا اپوزیسیون می تواند با رسیدن به برنامه و پروژه سیاسی ی واحد، آنچنان که هم به خواست عبوراز نظام پاسخ گفته وهم بیشترین قدرت بسیج را داشته باشد، خواهد رسید؟ آیا می توان به یک همبستگی ملی، آنچنان که همه نیروهای سیاسی دمکرات و اصلی جامعه خودرا درآن ببینند، دسترسی یافت؟ امید که پاسخ همه این آیا ها درآینده مثبت باشد. 
تاثیر این وضعیت درحکومت بجائی رسیده که حتی حکومت از یک دیپلوماسی و یک سیاست خارجی واحد و با ثبات در عرصه بین المللی برخوردار نیست! 
در چنین شرایط داخلی وخارجی است که انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی برگذارمی شود. رژیم درکلیت خودش تلاش دارد تا با انجام پاره برنامه ها ووعده ها مردم را به شرکت درانتخابات تشویق کرده و درمقابل با ایجاد فضای امنیتی شدید، از هرگونه واکنش مخالف واعتراض مردم جلوگیری نماید. 
تلاش های دولت برای پخش پول یارانه ها را می توان دراین راستا دانست . روشن است که این عمل تا حدودی، بخصوص درمیان خانواده های پرجمعیت و بویژه درشهرستانها و روستاها، فشارهای مالی را تااندازه ای ازدوش اقشار پائین جامعه کم کرده است. اما تاثیر این" ولخرجی" تا اندازه زیادی؛ دراثرتعطیل شدن و یا تولید حداقلی کارخانه ها، وعدم ایجاد فرصت های کاری جدی، گستردگی بیکاری، تشدیدفشارفرهنگی ،نبود امنیت فردی واجتماعی ، بسته شدن فضای سیاسی حتی برای خودی های نظام، فرمایشی ترشدن سیستم قضائی بویژه درعرصه سیاسی، افزایش اعدام هاودستگیری ها وفشاربر فعالین سیاسی ــ فرهنگی مناطق کردستان، آذربایجان و سیستان، از بین رفته است. تداوم سیاست سرکوب وایجاد فضای امنیتی می تواند درکوتاه مدت هم شده جنبش مردم را برای آزادی ودمکراسی با رکود مواجه سازد! اما همانگونه که در بالا اشاره کرده ایم، فاکتورهای زیادی وجود دارد که عرصه را برای رژیم تنگتر می کند. 
علاوه براین، اعتراضات کارگری هنوز فروزان است. دربسیاری ازکارخانه ها، کارگران بدلیل عدم پرداخت حقوقشان دست به اعتصاب زده اند. این روند با توجه به افزایش تعطیلی یا نیمه کارشدن کارخانجات وعدم توانائی آنها درپرداخت حقوق کارگران و کارمندان رو به گسترش است. موقعیت بین المللی رژیم بیش ازهرزمان دیگربه ضرر وی رویکرد داشته است. تحریم های اقتصادی ازسوی تقریبا همه کشورهای غربی اعمال می شود. به همین دلیل رژیم بدلیل تسری تحریم های اقتصادی برروی فروش نفت و بانکها،با کمبود تهیه ارز برای پیشبرد مقاصد اقتصادیش روبرو شده و نتیجتا ازارزش ریال بشدت کاسته شده است. کاهش ارزش ریال، نرخ تورم ۲ رقمی را بالاتر برده واین بنوبه خود فشاربرطبقات کم درآمد ومتوسط را افزایش می دهد. 
و درعرصه بین المللی؛ سوریه، متحد اصلی رژیم درمنطقه با بحران عمیق ناشی ازاعتراضات گسترده و وسیع مردمی روبروشده است. گرچه هنوزحزب الله لبنان، حماس و تا اندازه ای رژیم عراق به حمایت خود ازولی نعمت شان، جمهوری اسلامی، ادامه می دهند، اما بلوک ایران، سوریه، حزب الله لبنان و حماس زیر ضرب و فشارقرارگرفته است. بلوک عربستان، لبنان، بحرین، امارات متحده عربی و ... به سرکردگی عربستان سعودی فرصت را برای ضربه زدن و به عقب نشینی واداشتن بلوک شیعه درمنقطه بسرکردگی ایران مناسب یافته و برفشارهایش بر جمهوری اسلامی ایران می افزاید. 
در چنین شرایطی است که حکومت درتدارک نمایش انتخاباتی خویش است. درانتخابات پیش رو، تمامی جناحهای حکومتی درشرکت ندادن وحذف اصلاح طلبان حکومتی دراین انتخابات همصدا وهمراه بوده اند. اما به دلیل شدت اختلافات بین گروه های باقی مانده دررژیم،( تیم احمدی نژاد و خامنه ای، دو گروه بندی اصلی) احتمال اینکه تعداد دیگری ازکاندیداهای طرفین مشمول حذف شوند بالاست. کما اینکه دردوراول گزینش صلاحیت تعدادی ازداوطلبان، از جناح اصول گرایان و منتقدین دولت و برخی افراد منتسب به اصلاح طلبان حکومتی رد شده است. و این سیاست در دورهای بعدی هم ادامه یافته است. اگر چه بیشتر تحلیلگران بر این باورمی باشند که باند احمدی نژاد برای اینکه با حذف گسترده کاندیداهای خود مواجه نشود،و برای کسب هرچه بیشترکرسی های مجلس با چراغ خاموش حرکت می کند؛ اما این تاکتیک با مخالفت خامنه ای وطرفداران وی،و بویژه برادران لاریجانی که درپی کسب اکثریت قاطع مجلس برای شرایطی که مثلا رئیس جمهورتوسط مجلس انتخاب شود، وهمینطور برای کنترل بیشتر بردولت دردوره باقی مانده ریاست جمهوری احمدی نژاد،روبرو شده و می تواند اختلاف بین دو جناح را تشدید نماید. 
اما توجه به یک نکته دراینجا ضرورت تام دارد، و آن اینکه تمامی جناح های حکومتی بر سریک موضوع اتفاق نظر دارندو آن جلب مردم برای شرکت وسیع درنمایش انتخاباتی است. این امربا توجه به وجود نارضایتی گسترده مردم، ریزش طرفداران نظام، حذف اصلاح طلبان حکومتی، شرکت گسترده مردم درانتخابات گذشته ریاست جمهوری ونتیجه نگرفتن از این شرکت وسیع، و بدلیل فشارهای بی سابقه بین المللی درارتباط با برنامه هسته ای نظام، اهمیت صد چندانی پیدا کرده است. 
از این رو جدا ازشدت اختلافات و جنگ قدرت، احتمال اینکه هردو جناح اصلی باقی مانده درحکومت، برای حفظ کلیت نظام بطورموقتی هم شده راه میانگین " توافق " موقتی را انتخاب کنند،وجود دارد. این گزینه دورازانتظار نخواهد بود که انتخابات پیش رو را به میدان منازعه جدی میان خود وحذف کامل یکدیگر تبدیل نکنند، بالاست. بنابراین تصادفی نیست که موضوع اندازه سهم هر یک از طرفین درمجلس آتی مورد بحث جدی سردمداران رژیم است. مساله سهمیه برای آنان چنان اهمیتی پیداکرده که ازعلنی نکردن آن برای حفظ ظاهرهم شده ابائی ندارند. یعنی می توان نتیجه گرفت که رژیم بطور ضمنی ازاعلام نتیجه نهائی انتخابات، قبل ازروز انتخابات، پروائی نداشته ومی خواهد پیشاپیش روندگانان به پای صندوق را واداربه انتخابی کنند که آنها قبلا کرسی هایش را دربین خود تقسیم کرده اند. 
طرح چنین مباحثی درسطح جامعه، نمایشی بودن انتخابات را بیش از پیش آشکار و فرمایشی بودن آنرا به نمایش گذاشته است. 
به این دلیل هرچقدرهم رژیم هیزم درتنورانتخابات بریزد و تلاش نماید تا آنرا گرم نگاه دارد، زمستان سخت انتخاباتی درانتظارش است. بویژه علیرغم اختلافات درونی اصلاح طلبان از حکومت رانده شده، چهره های سرشناس شان انصراف خودرا ازشرکت درآن اعلام و شرایط را برای مشارکتشان نا مناسب دیده اند. 
گستردگی مخالفت با شرکت درنمایش انتخابتی آتی ( از اصلاح طلبان گرفته تا اپوزیسیون) وضعیت منحصر بفردی را به وجود آورده که تا کنون سابقه نداشته است! اگر از این وضعیت استثنائی به درستی بهره برداری شود، اینبارتحریم انتخابات نه فقط از نظر اصولی، بلکه به لحاظ عملی به بار نشسته و با عدم شرکت گسترده مردم روبرو خواهد شد! 
اگر تظاهرات میلیونی مردم در سال ۱٣٨٨ انزوای حکومت را در جامعه به افکار عمومی داخلی و بین المللی نشان داد، اینبارعدم شرکت آنها این کار را انجام خواهد داد. 
بنابراین اینبار ضرورت دارد که با تمام قوا و با بکارگیری تمامی امکانات بویژه رسانه های سمعی و بصری ونیزبا حرکات مشترک، مردم را به نرفتن به پای صندوق ها دعوت کنیم. مردم را باید تشویق کرد تا روز انتخابات درخانه ها باقی مانده و کوچه و خیابان هاراخالی نگه دارند. 

ماشاالله سلیمی ــ منوچهر مقصودنیا ۲۲.۰۲.۲۰۱۲  

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

منبع:
اخبار روز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید