
- فرنوش امیرشاهی
رهبر جمهوری اسلامی ایران با لحنی که در تضاد با خط سیاسی تند و صریح او درباره مساله اسرائيل و آرمان فلسطینی است، گفته است اینکه «جمهوری اسلامی میخواهد اسرائیلیها را به دریا بریزد و به دنبال نابودی آنهاست، دروغ است».
آیتالله علی خامنهای بارها تاکید کرده که «اسرائیل، رژیمی غاصب و پدیدهای شیطانی است که باید محو شود» و «تنها راهش مسلح کردن همه فلسطینیها از جمله ساکنان کرانه باختری است.»
او هشت سال قبل پیشبینی کرد که «رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.» و از همان زمان بود که روزشمار محو اسرائيل روی بیلبوردهای خیابانی نصب شدند.
برای کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، دشمنی با اسرائیل، فراتر از یک سیاست، یکی از اصلیترین ستونهای ایدئولوژیک حکومتی اسلامی است که میخواهد «قدس را به مسلمانان برگرداند.»
روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از نخستین سالهای رهبریاش، اسرائيل را «غدهای سرطانی» توصیف کرد که باید «قطعش کرد.»
بیلبورد روزشمار «نابودی اسرائیل» در میدان فلسطین تهران
در این سالها، حکومت با تکیه بر شعارهای اسلامگرایانه، درصدد هدایت سمت و سوی مسئله فلسطین در جهت منافع خود و افزایش و حفظ نفوذش در منطقه بوده است. شاهد آن کمکهای مالی و نظامی گسترده به گروههای شبهنظامی منطقه از جمله گروههای جهادی فلسطینی و لبنانی است.
حالا رهبر حکومتی که در اکثر سخنرانیهایش گریزی به «خباثتهای رژيم تروریست» اسرائيل میزند، در آخرین سخنرانیاش، زبانش را در ظاهر معتدلتر کرده است.
به تعبیر دقیقتر، آنچه را که میاندیشد، در زرورق کلمات پیچیده است تا از جمله از تبعات پرهزینهای که ممکن است دامن حکومت را بگیرد، بکاهد.
برای مقامهای جمهوری اسلامی، «اسرائیل ستیزی و آمریکا ستیزی» به عنوان بخشی از هویت نظام و حفظ گروه حامیانش کاربرد دارد. اما وقتی پای تهدید خارجی به میان میآید، صیانت از نظام از این گفتمان واجبتر میشود.
همچنان که بعد از حمله حماس به اسرائیل، آیتالله خامنهای در یک سخنرانی گفت که ایران در جریان این حمله نبوده و نقشی نداشته است.
او در قبال تهدید جو بایدن بعد از جنگ اسرائيل و حماس هم سکوت کرد. رئيسجمهوری آمریکا به تهران هشدار داده بود که دست از حمله به نیروهایش در خاورمیانه؛ از طریق گروههای نیابتیاش؛ بردارد، وگرنه تبعاتش را خواهد دید.
سال ۱۳۹۲ رهبر ایران از اعتقادش به «نرمش قهرمانانه» در سیاست خارجی صحبت کرد
این اولین باری نیست که آیتالله خامنهای حرف و موضعش را تغییر داده است.
یکی از این موارد، رابطه با عربستان است. او رهبران این کشور را «سلسله و شجره خبیثه ملعونه»، «تروریست»، «فاسد»،«وابسته» و «بدترین دولت جهان» توصیف میکرد که «به زودی ساقط میشوند.» اما از سال گذشته که سیاست ایران به سمت ترمیم رابطه با عربستان سعودی تغییر کرد، دیگر درباره این کشور موضعگیری و بدگویی نکرد.
وقتی کار پرونده هستهای ایران در مجامع جهانی پیچیده شد، آیتالله خامنهای در یک چرخش موضع از «نرمش قهرمانانه» گفت که نتیجه آن برجام شد. ولی وقتی دوباره این توافق به بنبست خورد گفت که «به برجام به آن صورتی که عمل و محقق شد، خیلی اعتقادی نداشت.»
بر این اساس، چنین موضعگیریهای متضادی در ادبیات سیاسی آیتالله خامنهای سابقه دارد. او آگاهانه بسته به موقعیت سیاسی داخلی و خارجی ریتم اظهاراتش را تنظیم میکند. اما خط مشی اصلی و ایدئولوژیک حکومتی که رهبری میکند، تغییرناپذیر است.
آنچه رهبر جمهوری اسلامی به تازگی در جمع بسیجیان درباره اعتقاد به رفراندوم در فلسطین و نظرخواهی از مردم این منطقه گفته است، ۹ سال قبل توضیح داد. وی در جمع دانشجویان گفت که به اعتقادش، در نتیجه برگزاری یک همهپرسی از ساکنان فلسطین، «رژیم اسرائيل از بین خواهد رفت.»
پیشفرض او همواره این بوده که آینده این منطقه پرآشوب؛ نه تشکیل دو دولت مستقل اسرائیلی و فلسطینی، بلکه از آن حاکمیت مسلمانان خواهد بود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید