رفتن به محتوای اصلی

سلام دوســـلار

سلام دوســـلار
lachin
عنوان مقاله:
زن ستیزی و نژاد پرستی فردوسی برای شونیست های ایرانی غیر قابل فهم است.

سلام دوســـلار..
دوستان و خانم گلناز غبرایی...برای اینکه بیشتر با (ضد زن و زن ستیزی) فردوسی نژاد پرست آشنا بشویم , لطفآ به این مقاله
https://iranglobal.info/node/46440
رجوع بکنید. خیلی جالب

است که خیلی ها می خواهند از رستم و از زنان این کینه نامه یک قهرمان بسازند . ولی این آقای قهرمان ما رستم تنها یکشب با تهمینه همبستر میشود که در اروپا به(( one-night stand , گفته میشود )) و بعد بیچاره را تنها گذاشته به دنبال عیاشی های دیگر و از « خوان » گذشتن میرود و بیچاره تهمینه نه در دوره بارداری و نه در طول مدت زمان رشد و نگه داری سهراب از رستم کمک میگیرد ( Single Mom ) . این زن بدبخت در آن دوران مرد سالاری هم بایستی پول شکمش را در بیاورد و هم و هم پول شکم پسرش که در پایان بوسیله (( پدر غایب )) کشته میشود.
کسانی که میخواهند از این فردوسی ناظم ( شاهنامه یک نظم است شعر نیست ) یک هویت ملی بسازند , بهتر است در باره این بیشتر تحقیق بکنند و یا توبه نامه او را هم بخوانند.
.............................................................................................................................................................
توبه نامه فردوسی

یوسف و زلیخای فردوسی

آری! فردوسی پس از هفتاد سال و اندی توبه می كند و از تخم نفاق افكنی ، تحقیر تركها ، افسانه و رویا تراشی ، درباری بودن ، غافل شدن از آخرت ، پهلوان تراشی ، ملی گرائی ، تعصب گرائی و … پشیمان شده و دست به دامن خدا می برد و داستان قرآنی یوسف و زلیخا را ضمن انابه و توبه نسبت به گذشته می آغازد:

به نظم آوريدم بسي داستان ز افسانه گفته باستان

ز هر گونه اي نظم آراستم بگفتم درو هرچه خود خواستم

اگرچه دلم بود از آن با مزه همي كاشتم تخم رنج و بزه

از آن تخم كشتن پشيمان شدم زبان را و دل را گره بر زدم

نگويم كنون نامه هاي دروغ سخن را به گفتار ندهم فروغ

نكارم كنون تخم رنج و گناه كه آمد سپيدي بجاي سياه

دلم سير گشت از فريدون گرد مرا زان چه ؟ كو ملك ضحاك برد؟

ندانم چه خواهد بدن جز عذاب ز كيخسرو و جنگ افراسياب

برين مي سزد گر بخندد خرد ز من خود كجا كي پسندد خرد؟

كه يك نيمه عمر خود كم كنم جهاني پر از نام رستم كنم؟

دلم گشت سير و گرفتم ملال هم از گيو و طوس و هم از پور زال

كنون گر مرا روز چندي بقاست دگر نسپرم جز همه راه راست

نگويم دگر داستان ملوك دلك سير شد زآستان ملوك

دو صد زان نيارزد به يك مشت خاك كه آن داستانها دروغ است پاك!

«یوسف و زلیخای فردوسی» به تصحیح استاد دکتر ح. م. صدیق در 780 صفحه به همت آقای دکتر حسن شعبانی انتشار یافت. این نشر، تصحیح مجددی با مقابله‌ی 5 نسخه‌ی خطی و چاپ سنگی است. لازم به ذکر است که دکتر صدیق در اثبات این مسئله هستند که این مثنوی از آنِ ابوالقاسم فردوسی است و دلایل انکار کنندگان آن، وجهه‌ی علمی ندارد. در آماده سازی این کتاب خانم لیلا قاضی‌زاده و آقایان حسن شعبانی و سید احسان شکرخدا زیر نظر دکتر صدیق به کار مقابله، حروف‌نگاری، استخراج اعلام و تنظیم پرداخته‌اند. در زیر بخشی از مقدمه‌ی استاد را بازپخش می‌کنیم.