سايه روشن (در حجم شعر، با نقطه چين نثر)
بيا يواشکی توی نور ماه برويم شيشه ـ پنجره های مردم را بشکنيم. من سنگ جمع می کنم می دهم به تو. تو بزن به شيشه ـ پنجره ها.
جرينگ جرينگ، شيشه ـ پنجره ها را بشکنيم و همه را از خواب بپرانيم.
بجنب. گنجشک های روی چنار، سرفه می کنند. دارد صبح می شود.
و دوباره، ستون ها رنگی خواهند شد.
چه قدر زود!
پاييز و بهار ندارد. هميشه زود صبح می شود.
زودتر از فاصله ی من و تو.
جرينگ جرينگ، شيشه ـ پنجره ها را بشکنيم و همه را از خواب بپرانيم.
بجنب. گنجشک های روی چنار، سرفه می کنند. دارد صبح می شود.
و دوباره، ستون ها رنگی خواهند شد.
چه قدر زود!
پاييز و بهار ندارد. هميشه زود صبح می شود.
زودتر از فاصله ی من و تو.