رفتن به محتوای اصلی

اوت 2014

مهمان

بالدوچی گفت: " گوش کن، جانم. من از تو خوشم می‌آید برای همین است که اینها را برایت می‌گویم. در العمور ما دوازده نفر بیشتر نیستیم که باید در سراسر این ناحیه نگهبانی بدهیم ومن باید با عجله برگردم. به من گفته اند این مرد را به دست تو بسپارم و بدون تاخیر برگردم. نمی‌شد او را آنجا نگه داریم. مردم روستا خیالهایی به سرشان زده بود، می‌خواستند او را پس بگیرند. تو باید فردا پیش از غروب او را به تنجویت ببری. بیست کیلو متر راه برای آدم نیرومندی مثل تو نگرانی ندارد. بعد هم دیگر کاری نداری. بر می‌گردی پیش شاگر

مدار ارتباط بر محور روایت

روایت داستان، قطع‌نظر از این که راوی در آن چه کسی باشد، از یک مایة اصلی تشکیل می‌شود که هر عمل، یا حادثه، کوچک‌ترین واحد ساختاری آن را می‌سازد، که در یک اثر نوآورانه هر کدام، معمولاَ، یک «ممنوعیت» را نقض می‌کند. نقض «ممنوعیت» یعنی تضاد و توازی با مضامین و عناصر و شگردهای ادبی گذشتگان، وآفریدن چیزی، عمل یا حادثه‌ای، در روایت داستان که احساس شگفت ما را بر‌انگیزد.

سخنان نسرین ستوده در جشن زادروز ستار بهشتی

در روز جمعه هفتم شهریور ماه گروهی از کنشگران حقوق بشر در خانه ی مادر زنده یاد ستار بهشتی حضور یافتند تا زادروز این جانباخته ی راه مردم و میهن را گرامی دارند. زنده یاد ستار بهشتی در 9 آبان 1391 به دست پلیس "فتا" دستگیر و به فاصله ی کوتاهی زیر شکنجه های بازجویان امنیتی کشته شد. در این ویدیو نسرین ستوده، وکیل دادگستری و کنشگر حقوق بشر سخن می گوید.

خاوران فریاد داد خواهی

جنبش دادخواهی یکی از عرصه هائی است که زنان ایران در آن حضور فعالی داشته و دارند. نقش مادران که با دادخواهی گره خورده است.
آنها مادران و خانواده های اعدام شدگان دهه ٦٠ و کشتار زندانیان سیاسی تابستان ٦٧ هستند. این افراد در جلوی زندان‌ها با هم آشنا شده بودند. در تابستان ٦٧ که ملاقاتها قطع شده بود آنها حس کردند که فاجعه ای شوم در زندانها در حال وقوع است.

ديده بان حقوق بشر: گروه خلافت اسلامی شماری از زنان ايزدی ربوده‌شده را فروخت

گروه ديده بان حقوق بشر سوريه روز شنبه ۳۰ اوت اعلام کرد که گروه خلافت اسلامی (داعش سابق) شماری از زنان «ايزدی» که پيش تر در شمال عراق ربوده شده بودند را به سوريه منتقل کرده و به اعضای اين گروه فروخته است.وزير حقوق بشر عراق: نيروهای «داعش» ۵۰۰ ايزدی‌ را کشته‌اند.

تراژدی گمنام

کودکی از هزاران در کوە شنگال رها می شود، در میان انبوە فراریان و مردگان، بر جای می ماند. او در تنهایی زمین و آسمان، چشم در چشم خورشید، زاری می کند، فریاد می زند. در زمین و آسمان فریادرسی نیست، عقاب آهنی هم سراغی از او نمی گیرد. خورشید خانم قصەها، برایش لالایی نمی خواند، بینایی اش را می گیرد. هنگامی کە او را پیدا کردند، نە زبانی برای گفتن داشت، نە اشکی برای ریختن. او بە تصویر رسانەهای جهان تبدیل شد، تصویری مشهورتراز همە روسای جهان، همە سوپراستارها، همە اندیشمندان، هنرمندان و سیاستمداران...