رفتن به محتوای اصلی

كوچه هاى خيس
11.01.2016 - 19:09

 

 

 

پشت ويرانه هاى كودكى من

 

دفتريست،

 

كه برگ برگِ آن

 

از ازدحام طوفان و تگرگ

 

در فضاى خاكسترى خيالم پريشانند .

 

با فَرتورِ پرندگانى از چشمه ى وهم، سيراب

 

به شوقِ باغِ آنسوىِ آتش ها، بى تاب

 

پرندگانى كه جان

 

در ابديّتِ باران دارند .

 

و در هر سطر آن

 

روشنى ى شورِ ملايم

 

در كوچه هاىِ خيسِ بُن بستش جاريست

 

روىِ ديوار هاى كاهگلى اش

 

هر روز مرغِ عشقى، آواز مى خواند،

 

آوازِ بيقرارى .

 

 

 

بر پاىِ هواىِ آهم،

 

ابرى نوشته دارم

 

كاز اوجِ دل شكستن

 

ابرها شود، بهارى .

 

 

 

 

 

فرخ ازبرىآلمان

 

١٠ سپتامبر ٢٠١٥

 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

فرخ ازبری

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.