با دامنهدار شدن این اعتراضها، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دستکم ۱۸ فعالان مدنی را در شهر اهر بازداشت کردند.
این بازداشتها سه روز پس از آغاز اعتراضهای مردم شهرهای مختلف استانهای آذربایجان شرقی و غربی و زنجان و …، در روز پنجشنبه ۲۱ آبان رخ داده است.
جعفر افشارنیا، وکیل پایه یک دادگستری هم روز سهشنبه ۱۹ آبان گفت که از محمد سرافراز، رییس سازمان صدا و سیما، محمد مسلمی، کارگردان و علیرضا آقایی، تهیهکننده برنامه فیتیله، به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه شکایت کرده است. او این افراد را به «توهین و تشویش اذهان عمومی» متهم کرد.
این اعتراضها در حالی صورت گرفتهاند که مسائل مختلفی میتوانند جامعه را به آشوب بکشند. از اختناق سیاسی و مشکل گرانی و بیکاری گرفته تا مسائلی چون نبود ایمنی در جادهها یا آلودگی هوا. در میان مجموعه مسائل موجود، به نظر میرسد مسائل قومی از درجه بالاتری از حساسیت برخوردار هستند و به چنین اعتراضهای سریع و وسیعی منجر میشوند. علت چیست؟ آیا این احتمال میرود که تنشهای قومی بقیه مسائل را تحتالشعاع قرار دهند؟
برای بررسی این موضوع، رادیو زمانه این پرسشها را با عدهای از فعالان مدنی و سیاسی، جامعهشناسان و …، در میان گذاشته است که پاسخهای آنها را در ادامه میخوانید. این نظرخواهی ادامه دارد و پاسخهای تازه به این مجموعه اضافه میشود.
(برخی جوابها به صورت کامل در مطلبی جداگانه منتشر شدهاند که لازم است برای خواندن آنها، روی عنوان کلیک کنید.)
● چرا شگفتزده میشویم؟- در چیستی حرکتِ ملی آذربایجان
میثم بادامچی، تحلیلگر سیاسی- خیلی وقتها وقایعی رخ میدهند که برای ما که در شهر و دیار خود، همچون مرکز جهان نشستهایم و از منظر آنجا به وقایع شهرهای دیگر و مناطق اطرافمان در خاورمیانه و جهان مینگریم، مایه شگفتی میشوند. همین است که اعتراضهای اخیر آذربایجان خیلی از ماها را شگفتزده کرده است.
میپرسیم چرا یک عده در مورد یک برنامه طنز، شاید بیمزه، اعتراض شدید میکنند ولی در مورد مسائل دیگر ساکتند؟ مگر نه این است که فقر و بیکاری و استبداد دینی سالهاست همه ما را احاطه کرده است؟ این یادداشت در حد بضاعت خویش در صدد پاسخ به برخی جنبههای پرسش فوق است. پاسخش همراه خواهد بود با توضیح ابعادی از حرکت هویتطلبانه یا «حرکت ملی آذربایجان» که به اعتقاد نگارنده جریان اجتماعی-سیاسی نهفته در پس اعتراضات اخیر آذربایجان است.
محمود صباحی، جامعهشناس- تنشها و آشوبهای قومیای که گاهی در ایران رخ میدهند از ارزش انقلابیِ دگرگونساز تهیاند چرا که در بنیاد از ارزشهای آزادیخواهانه و رهاییبخش بهرهای نبردهاند. یعنی مطالبات اساسیای را پیگیری نمیکنند. با این حال اگر در بزنگاههای تاریخی واقع شوند، میتوانند آتشافروز یک انقلاب شوند اما نه ضرورتاً انقلابی که بتواند جامعه را به آیندهای کمتر ستمکارانه براند؛ آیندهای که در آن مرز میان قوم و ملت و دولت هرچه کاستهتر و برابری اجتماعی فراگیرتر باشد. چنانکه اغلب انقلابهای خاورمیانه، به ویژه انقلاب ایران، به گونهای واپسگرایانه رخ دادند و هرگز فرصت و امکان آن را نیافتند که از مطالبات دینی و قومی خود فراتر روند و به مطالباتی بنیادین بدل شوند. به مطالباتی که آزادیهای دینی و قومی را نیز همزمان تأمین و تضمین کنند.
● هویت جمعی در کنار هویت فردی و هویت شخصی
ابراهیم ساوالان، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر- آیا انکار نقش مشورتی و نظارتی روحانیت توسط محمدرضا شاه و خطاب کردن آنها به عنوان ارتجاع سیاه توجه روحانیت را از مباحثی مانند حیض و ازدواج، به حزب و انقلاب معطوف نساخت؟
آنگاه مردم را چه شد؟ آنهایی که تا دیروز هویت طبقاتی، هویت ملی و هویت قومی خود را در چارچوب احزاب توده، جبهه ملی و فرقه دموکرات متصور میشدند، چرا همه این هویتها را تحتالشعاع هویت دینی خود قرار دادند؟ آیا آنها مدرنیته محمدرضا شاهی را زنگ خطری بر بنیان خانواده و اسطوره بکارت و دیانت خود احساس کردند؟
● تنشهای قومی، مسالهای چند لایه
آیدا تبریزی، دانشجوی دکترای مردمشناسی (نام مستعار است)- تنشهای قومی مسالهای چند لایهای است. فرد معترض بار سنگین مشکلات و کاستیهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر کل جامعه را زمانی سنگینتر احساس میکند که به علت تفاوتهای ملیتی-قومیتی خود، بایستی بار مشکلات را با دوز بالاتری حمل کند.
از قرن بیستم تلاش هویتهای به حاشیه رانده شده برای بیان خود، نقش مهمی در تحولات کشوری و منطقهای داشته است.
از نظر اندیشمندان تلاش و کشمکش هویتهای مذکور برای تعیین جایگاه و بیان خواستههای خود، روال حاکم بر جوامع را تحت تاثیر قرار داده است.
استوارت هال، نظریه پرداز فرهنگی)، اشتیاق و طلب ریشهها و کسب جایگاه مناسب در جامعه ملی/ جهانی را «قومیت» مینامد: «قومیت، جایگاه یا فضای لازمی است که امکان سخن گفتن را برای مردم فراهم میکند. همچنین نقش مهمی در پیدایش و رشد جنبشهای محلی و حاشیهای برای ارائه تصویری واقعی، دقیق و منصفانه از دیدگاهها،خواستهها و دغدغههایشان داراست.»
در این بین این هویتهای به حاشیه رانده شده میل توامان به پیشرفت و دفاع دارند و چنانچه از سوی جامعه خط قرمزهای نامریی اما محسوسشان درنوردیده شود، جرقهای برای این آتش زیر خاکستر محسوب خواهد شد.
به نظر من کنش-واکنشهای قومی خود یک تمامیت و کلیت محسوب میشوند که دارای ارتباطی دوسویه با کلیه مسائل حاکم بر جامعه هستند و پرداختن به مسائل قومی نه تنها سایر مسائل را تحت شعاع قرار نمیدهد، بلکه کلید حل معمای توسعه کشور است. چنانچه نظریهپردازان توسعه معتقدند رسیدن به توسعه پایدار در کشورهای در حال توسعه، از مسیر اولویتدهی به سیاستهای هویتی میگذرد.
● تردید و سوءظن به هویت ترکی
فرهاد معینی، فعال هویتطلب آذربایجانی (نام مستعار است)- رفتارها و واکنشها نسبت به هویت ترکی در ایران همیشه به صورت خطی بوده است.
حاکمیت، روشنفکران و توده مردم فارس، نسبت به هویت ترکی در ایران و خارج همیشه نگاه تردیدآمیز و همراه با سوءظن داشتهاند.
در ایران هستند انسانهای فارس زبانی که در مقابل هویت و واژه ترک، حساسند. در دهه اخیر همه تجمعات و تظاهرات منطقه آذربایجان دارای هویتی ترکی و برابریخواه و ضد نژادپرستی بوده. محکومیت کاریکاتور موهن روزنامه ایران در سال ۸۵ و تظاهرات ضد نژادپرستی چند روز اخیر آذربایجان، نمونه بارز نه گفتن هویت ترکی به نژادپرستی در ایران است.
در شرایطی که حاکمیت اشتباه خود را به اجبار میپذیرد، مدیای فارس زبان داخلنشین و خارجنشین، این رفتار ضد نژادپرستانه آذربایجان را احمقانه جلوه میدهد. در این میان البته نوع رفتار و گفتار توده مردم فارس زبان نسبت به توهین اعمال شده و واکنش ترکها بسیار متفاوت است.
حاکمیت در اتفاقهای اخیر بسیار هوشمندانه رفتار کرده و تنش را از حاکمیت فارس بر تفکر و هویت ترکی، به تنش میان هویت فارسی و هویت ترکی انتقال داده است.
هویت فارسی، هویت ترکی را به عنوان یک هویت مستقل به رسمیت نمیشناسد. هویت ترکی، از نظر هویت فارس، خارجی و تحمیلی پنداشته شده و بایستی در هویت فارس ادغام و محلول شود، اما در این میان این دو هویت همانند روغن و آب نسبت به هم نامحلول ماندهاند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید