رفتن به محتوای اصلی

پرده ی اصلاح طلبی فرو می افتد!
11.07.2010 - 14:29

جنبش مردمی در 22 خرداد سال گذشته با شعار رأی من کو آغاز شد که خیلی زود تبدیل به مرگ بر استبداد و مرگ بر ولایت فقیه گردید و مدعیان رهبری را در مقابل کار انجام شده ای قرار داد. اینها ناچار بودند که از یکسو با حکومت به نحوی مخالفت کنند که نه سیخ بسوزد و نه کباب و از سوی دیگر کوشش کنند که پشتیبانی مردم را از دست ندهند.

از ویژگی های رهبری آن است که آرمانی را برمی گزیند که مقبولیت عامه و ملی دارد و در عمل نشان می دهد که کاردانی رهنمون کردن مردم به این هدف را دارد. می دانیم موسوی و کروبی هدف و شعار ثابتی هنوز نتوانسته اند ارائه دهند اما خبط و خطاهای مکرر آنها در 22 بهمن و 22خرداد نشان داد که در عمل هم ناتوان و ناکارآمد هستند. در حقیقت در فصل اول این حماسه آنها مرده بودند بویژه در روز عاشورا که مردم منتظر دستور آنها نماندند و خود به صحنه ی مبارزه شتافتند.

شک نیست که موسوی و کروبی هواداران خود را دارند و همواره نیز سعی کرده اند که ستون اصلی را سبز و اسلامی نگهدارند و طیف های دیگر را بدور آن گردآورند ولی از آن جا که امر بر خودشان مشتبه شده است نمی خواهند بپذیرند که انبوه میلیونی مردم از تضاد آنها با حاکمیت استفاده می کنند و به میدان می آیند وانتخاب بین احمدی نژاد و موسوی فقط بهانه است. از این روست که گاهی برخی شعارها را منع می کنند ، برخی را منکرمی شوند و در مورد شعار «نه غزه نه لبنان» محسن کدیور اصلاً شعار را وارونه جلوه داد و آشکارا دروغ گفت و آب پاکی رو دست همه ریخت. عجب نیست اگر اینان که از یک شعار نه غزه نه لبنان چنین برمی آشوبند، از دموکراسی و آزادی سخن نمی گویند و هرچه می گویند مخالفت با لائیسیته و سکولاریسم و تبلیغ بازگشت به دوران خوش خمینی است.

آیامردمی که در انقلابات و جنبش های گوناگون در یک قرن گذشته برای برپایی قانونیت و عدالت و مجلس بارها بپا خاسته اند و خون داده اند و بارها متحمل زندان و شکنجه شده اند مستحق حکومت غیر دینی و آزاد نیستند؟

این گروهی که به یمن انقلاب 57 از اعماق جامعه برآمدند و به حکومت رسیدند و امروز از جانب دوستان دیروزشان رانده شده اند حتی اینقدر خود را به مردم ایران مدیون نمی دانند که در این فرصت قدمی در راه احقاق حقوق آنان بردارند؟

این چگونه رهبری است که در22 بهمن با تاکتیک غلط به لشکر حاکمیت مدد می رساند و در 22 خرداد از دولت سرکوبگر طلب مجوز برای تظاهرات می کند و سرانجام دعوت به خانه نشینی؟

در رویدادهای بزرگ است که رهبران تصمیمات بزرگ اتخاذ می کنند و این تصمیمات حتماً بدون خطر نیست . مگر می توان یک حکومت تا دندان مسلح جبارو توتالیتر را بدون قبول خطر مجبور به تسلیم کرد؟ در هر جنبشی حرکات ناخواسته فراوان است و اغلب غیر قابل پیش بینی ولی وقتی هدف روشن باشد حرکات خارج از محدوده و سخنان نابایسته ره بجایی نمی برد. اما وقتی ابهام در هدف و تزلزل در عمل باشد حکومت خودگم کرده که زیر ضربات معترضان میلیونی به لرزه در آمده فرصت می کند تا به خود بیاید و اقتدار خویش را باز یابد. مسلم است که در این موارد استخاره و اگر و مگر کارساز نیست و رهبری گرچه با مجموعه ای از مسایل بغرنج سروکار دارد باید بر موقعیت مسلط شود و حساب شده و قاطعانه عمل کند. اگر این قابلیت در کار نباشد یعنی رهبری در کار نیست.

آن چیزی که ما در عمل از این مدعیان پهلوانی می بینیم روشن نکردن صریح و روشن هدف و مقصود است و آن چه همواره در سخنانشان مفقود است دموکراسی و آزادی است. این نیست مگر آن که خود نیک می دانند دموکراسی و آزادی در چارچوب یک حکومت دینی غیرممکن است و همین است که فلجشان کرده. امروز از اقتدار حکومت اسلامی که مذهب رکن اساسی آن است بشدت کاسته شده و آبرویی برا ی مجریان و مبلغان دینی باقی نمانده است، حکومت حقانیت خود را از دست داده و اقتدارش نه قانونی است نه مشروع و فقط به سرنیزه تکیه دارد. در این وضع نباید لحظه ای آرامش گذاشت. این حکومت در طی سال گذشته هزاران نفر را زندانی و بیش از سد نفر را به فجیع ترین شکلی قصابی نموده و افتضاحات و جنایات سیاه چال ها و کهریزک ها کوس رسوایی اش را در جهان نواخته است. همه ی اینها به جنبشی که با شجاعت و در نهایت آرامش خود به میدان آمد یک اقتدار معنوی بخشیده ولی متأسفانه تمام این سرمایه که به قیمت خون جوانان ایران به دست آمده به دلیل بی لیاقتی رهبران بی مصرف مانده است و در راه هدر شدن است.

نگاهی به تحولات یکسال گذشته به ما نشان می دهد که وقایع سریع اتفاق می افتد. امروز رسانه های خارج از کشور که چشم به سلطنت طلبان داشتند نظرها را متوجه اصلاح طلبان کرده اند . استقبالی که از کدیور در رادیو تلویزیون آمریکا شد از فرح پهلوی هم نشده بود ولی با پشتک واروی شیخ درمورد غزه و لبنان فقط رسواییش را چشمگیرتر کرد . پیش تر کوشش کدیور و یارانش در خارج از کشور برای دادن اعلامیه ای مشترک به سبب طرح مسأله سکولاریسم ناکام ماند و نشان داد جدایی دین از دولت که به صورت خواست حداقل جنبش درآمده به دست آنان قابل تحقق نیست.

پرده ی اصلاحات در حال فرو افتادن است و بازیگران هوادار استبداد اسلامی از صحنه خارج می شوند. نوبت اسلامگرایان گذشته است. ایران باید به آزادی و دموکراسی دست یابد حال باید دید چه کسانی برای تحقق این آرمان های مردمی و برپایی جمهوری ایرانی به صحنه ی سیاسی خواهند آمد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
ایران لیبرال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.