رفتن به محتوای اصلی

نگاهی گذرا بر جنبش های تاریخ معاصر ایران (بخش یازدهم)
08.04.2014 - 02:07

 

دربخش دهم از این سلسله مقالات نگاهی داشتیم هر چند گذرا، به حدود 10 سال تحولات دوران رهبری آیت الله خمینی در ایران. شاهد پدیدار شدن اختلافات درونی رژیم و شکل گیری دو جناح چپ و راست یا اصلاح طلب و محافظه کار بودیم. دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی را نیز مرور کردیم و به دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی رسیدیم. دیدیم که اصلاح طلبان در تلاش برای تصاحب قدرت بر بال های جنبش اعتراضی مردمی نشستند و اکثر ارکان انتخابی جمهوری اسلامی را در اختیار گرفتند (ریاست جمهوری،  مجلس شورای اسلامی و شورا های شهر و ...) و در مقابل محافظه کاران در ارکان انتصابی رژیم (شورای نگهبان، قوه قضائیه و فرماندهی نیرو های مسلح) سنگر های خود را حفظ نمودند. در اوج این " تقابل" جناح راست توانست با استفاده از اهرم های قدرت ، اصلاح طلبان را خلع سلاح نموده و خاکریز های آن‌ها را یکی بعد از دیگری را تسخیر نماید. تحت فشار آنها و به درخواست آیت الله خامنه ای وزیر ارشاد مجبور به استعفا شد. روزنامه ها بسیاری توقیف و روزنامه نگاران بسیاری به زندان افکنده شدند. جنبش دانشجویی در اعتراض به این اقدامات در تیر 78 به پا خواست و بشدت سرکوب شد. قوانین مصوب در مجلسی که اصلاح طلبان اکثریت آنرا در اختیار داشتند به تایید شورای نگهبان نمی رسید و اغلب نمایندگان مجلس از جناح اصلاح طلبان  به نوعی و یا به بهانه ای به دادستانی و قوه قضائیه فرا خوانده می شدند. آیت الله خامنه ای برای جلوگیری از بروز مجدد چنین وضعیتی به شورای نگهبان رهنمود هایی داد مبنی برضرورت احراز صلاحیت برای کاندیداتوری افراد در مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری، نتیجه اینکه اصلاح طلبان شناخته شده ، دیگر اجازه ورود به مجلس را نیافتند. اعتراضات اصلاح طلبان، تحصن در مجلس و حتی تهدید به استعفا گروهی هم راه به جایی نبرد. بد اقبالی اصلاح طلبان فقط در عرصه داخلی نبود، بیشتر دوران "اقتدار" آنها مصادف بود با حضور عقاب های جنگ افروز در کاخ سفید و عملا تلاش های تنش زدایی آنها در سیاست خارجی تحت پوشش گفتگوی تمدن ها از سوی  آمریکا مورد استقبال قرار نگرفت. همزمان اسلام گرا های تند رو در افغانستان نیز قدرت را بدست گرفتند و یکی از سیاه ترین دوران را برای مردم افغانستان رقم زدند. در سوی دیگر ایران، رژیم صدام حسین در محاصره کامل اقتصادی قرار گرفته بود و فقط در مقابل مایحتاج ضروری کشور اجازه فروش نفت را داشت. سه سال آخر ریاست جمهوری محمد خاتمی با بحران های بین اللملی و داخلی بیشماری همراه گشت. مهمترین بحران، با افشای فعالیت های مخفی ایران در زمینه ساخت تاسیسات غنی سازی اورانیم بوجود آمد.

بحران هسته ای ایران

بحران هسته ای ایران از سال 2002 با افشای اطلاعاتی توسط شورای ملی مقاومت (سازمان مجاهدین خلق ایران)، مبنی بر وجود سایت های مخفی در جمهوری اسلامی (نطنز و اصفهان) شکل گرفت. اغلب طرف های درگیر در این بحران وقایع  آن دوران را ثبت نموده اند. محمد البرادعی رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی و حسن روحانی مذاکره کننده ارشد ایران در آن زمان، درخصوص این پروسه "مذاکرات "و استمرار بحران ، در کتاب های خود توضیحات دقیقی داده اند. پیش از اینکه به این مطالب بپردازیم. بهتر است شرح مختصری راجع به خود اورانیم، و پروسه فرآوری آن داشته باشیم. همچنین نگاهی گذرا به تاریخچه ورود ایران به باشگاه اتمی خواهیم داشت.

اورانیم

اورانیم عنصری فلزی، رادیو اکتیو و نقره‏ای است. این عنصر به صورت اکسید اورانیم در سنگ «پیچ بلاند» یافت می‏شود. اورانیم طبیعی ترکیبی از دو ایزوتوپ 238 و 235 است.3/99 درصد اورانیم موجود در طبیعت، اورانیم 238 و فقط0.7 درصد آن، اورانیم 235 است.دانشمندان در سال 1938 میلادی پی بردند که اورانیم را می‏توان توسط ذرات نوترون بمباران کرد و هسته آن را شکافت. شکافت هسته‏ای روشی است که طی آن، هسته اتم  اورانیم 235 توسط ذرات نوترون بمباران شده، به دو  قسمت تقسیم می‏شود؛ در نتیجه نیرو و گرمای بسیار زیادی آزاد می‏شود. در سال 1945 میلادی بمب های اتمی- که با استفاده از همین روش ساخته شده بوند- در جنگ جهانی دوم علیه کشور ژاپن در دو شهر هیروشیما و ناکازاکی مورد استفاده قرار گرفتند. نتیجه آن کشته و زخمی شدن هزاران انسان غیرنظامی و بی‌دفاع بود. پس از آن، اورانیم ارزش و اهمیت روز افزونی یافت. اورانیوم مورد استفاده در راکتورهای اتمی باید به حدی غنی شود که حاوی 3  تا 5   درصد اورانیوم 235 باشد، در حالی که اورانیومی که در ساخت بمب اتمی بکار میرود حداقل باید حاوی 90 درصد اورانیوم 235 باشد. یکی از روشهای معمول غنی سازی استفاده از دستگاههای سانتریفوژ گاز است.

سانتریفوژ از اتاقکی سیلندری شکل تشکیل شده که با سرعت بسیار زیاد حول محور خود می چرخد. هنگامی که گاز هگزا فلوئورید اورانیوم به داخل این سیلندر دمیده شود نیروی گریز از مرکز ناشی از چرخش آن باعث میشود که مولکولهای سبکتری که حاوی اورانیوم 235 است در مرکز سیلندر متمرکز شوند و مولکولهای سنگینتری که حاوی اورانیوم 238 هستند در پایین سیلندر انباشته شوند برای انجام فرایند غنی سازی مقرون به صرفه این پروسه باید توسط تعداد زیادی سانتریفوژ که بصورت سری با هم در ارتباط هستند انجام پذیرد.اورانیوم 235  در یک سانتریفوژ به مقدار معینی غنی شده  و سپس به سانتریفوژ دیگری دمیده میشود تا درجه خلوص آن باز هم بالاتر رود. این عمل بارها و بارها توسط سانتریفوژهای متعددی که بطور سری به یکدیگر متصل میشوند تکرار میشود تا جایی که اورانیوم 235 با درصد خلوص مورد نیاز بدست آید. آنچه که پس از جدا سازی اورانیوم 235 باقی میماند به نام اورانیوم خالی یا فقیر شده شناخته میشود که اساسا از اورانیوم 238 تشکیل یافته است. اورانیوم خالی فلز بسیار سنگینی است که اندکی خاصیت رادیو اکتیویته دارد و از آن برای ساخت گلوله های توپ ضد زره پوش و اجزای برخی جنگ افزار های دیگر از جمله منعکس کننده نوترونی در بمب اتمی استفاده میشود.راکتور هسته ای وسیله ایست که در آن فرایند شکافت هسته ای بصورت کنترل شده انجام میگیرد. انرژی حرارتی بدست آمده از این طریق را می توان برای بخار کردن آب و به گردش درآوردن توربین های بخار ژنراتورهای الکتریکی مورد استفاده قرار داد.

بازفرآوری اورانیم

برای بازیافت اورانیوم از سوخت هسته ای مصرف شده در راکتور از عملیات شیمیایی موسوم به بازفراوری استفاده میشود. در این عملیات، ابتدا پوسته فلزی میله های سوخت مصرف شده را جدا میسازند و سپس آنها را در داخل اسید نیتریک داغ حل میکنند.در نتیجه این عملیات، 1% پلوتونیوم ، 3% مواد زائد به شدت رادیو اکتیو و 96% اورانیوم بدست می آید که دوباره میتوان آنرا در راکتور به مصرف رساند.

راکتورهای نظامی این کار را بطور بسیار موثرتری انجام میدهند. راکتور و تاسیسات باز فراوری مورد نیاز برای تولید پلوتونیوم را میتوان بطور پنهانی در داخل ساختمانهای معمولی جاسازی کرد. به همین دلیل، تولید پلوتونیوم به این طریق، برای هر کشوری که بخواهد بطور مخفیانه تسلیحات اتمی تولید کند گزینه جذابی خواهد بود.

ایران و انرژی اتمی

ایران در سال 1958، به عضویت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درآمد و در سال 1968، پیمان عدم تکثیر سلاح‌های هسته‌ای(ان پی تی) را امضا کرد و در سال 1970، آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند. افق برنامه هسته ای  ایران، در یک چشم انداز  بیست ساله، بومی کردن چرخه کامل سوخت هسته ای، یعنی غنی سازی اورانیم و  تولید بیست و سه هزار مگاوات برق از طریق ۲۲ نیروگاه هسته‌ای بوده است. شنیده نشده است که آمریکائیان یا اروپاییان با این اهداف بلند پروازانه مخالفتی داشته باشند.آمریکا در سال 1967، اولین رآکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی آب سبک را به ایران فروخت و شرکت آمریکایی ای‌ام‌اف، این رآکتور را در دانشگاه تهران نصب و راه‌اندازی کرد.قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر در تاریخ آذر/دی 1353 (نوامبر 1974) منعقد و کار به وسیله شرکت آلمانی کرافت ورک اونیون یکی از شرکت‌های تابعه شرکت زیمنیس و ای ای جی) آغاز شد، محل ساخت آن در ۱۸ کیلومتری جنوب بندر بوشهر بین دو روستای هلیله و بندرگاه انتخاب شد. این پروژه در حالی که %60 از مراحل ساختمانی آن به پایان رسیده بود، با شروع انقلاب، متوقف شد. پس از انقلاب 1357 و در 26 خرداد سال1358 مقاله‌ای  به قلم عبدالرحمان علوی و با عنوان نیروگاه‌های هسته‌ای:خیانت به خلق ما،  در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ شد که بینش آن زمان مسئولان رژیم را نشان می‌داد. در متن این مقاله با ذکر این نگرانی که "این احتمال وجود دارد که در ایران منابع قابل توجه اورانیوم وجود نداشته باشد" تبدیل شدن کشور "به یک مصرف کننده وابسته به غرب" به عنوان یکی از دلایل مخالفت با نیروگاه‌های هسته‌ای ذکر شده است.  در دوران جنگ ایران و عراق، این سازه های نیمه کاره چندین بار از سوی جنگنده های ارتش عراق بمباران شدند، و خساراتی به برخی از این ساختمانها وارد آمد. پس از پایان جنگ ، آلمانی ها بدلایل متعددی از جمله عقب مانده بودن آن تکنولوژی ، حاضر به ادامه کاربر روی این پروژه نشدند. نهایتا در تاریخ 18 دی ماه 1373 قرارداد تکمیل و راه‌اندازی واحد یک نیروگاه اتمی بوشهر به صورت مشارکتی بین ایران و روسیه منعقد گردید و در مرداد 1377 بار دیگر این قرارداد مورد بازبینی کلی قرار گرفت و ساخت نیروگاه به صورت کلید در دست به شرکت اتم استوری اکسپورت روسیه محول شد و قرار بود تا آغاز سال 2000 به پایان برسد. این موعد نزدیک به 13 سال به طور مداوم و به دلایل مختلف به تاخیر ‌افتاد. بنا به گفته مقامات رسمی ایران قرار بود این نیروگاه در میانه سال 2009 به بهره برداری صنعتی برسد. امروزه نیز جمهوری اسلامی از قصدش مبنی بر ساخت 20 نیروگاه اتمی سخن میگوید.

گفتیم سازمان مجاهدین خلق از وجود تاسیسات مخفی در جمهوری اسلامی ایران پرده برداشت. از نظر جمهوری اسلامی و بر اساس تفسیر آنها، از ان تی پی (قوانین و ضوابط مستند در کنوانسیون آژانس بین‌المللی منع سلاح هسته ای) تا 6 ماه قبل از تزریق گاز هگزا فلوئورید اورانیوم به سانتری فیوژ ها الزامی به مطلع کردن آژانس انرژی اتمی نداشته است. که این خود یکی از موارد مورد اختلاف بین ایران و آژانس بود. ایران در مذاکراتی که پس از آن با آژانس و 3 کشور اروپایی ،فرانسه، آلمان و بریتانیا برگزار نمود، قرارداد الحاقی ان پی تی مبنی بر بازدید بدون اعلان قبلی از سایت ها( کنترل شدیدتر) و لغو موقت غنی سازی تا ایجاد یک تفاهم جامع و فراگیر با آژانس و اروپائیان را پذیرفت. بواقع  تحولات منطقه ای و جهانی این فرایند را به ایران تحمیل نمودند. با هم به این تحولات نگاهی گذرا خواهیم داشت. اما پیش از آن باید نگاهی به تاریخچه آژانس و مهمترین موارد مورد اختلاف قانونی میان ایران و شورای حکام بیاندازیم.1

جنگ با تروریسم

صبح روز 11سپتامبر  2001 تروریست های وابسته به سازمان القاعده، ( سازمانی که به وسیله سیا تشکیل و سال ها به وسیله آمریکا حمایت مالی شده بود تا علیه جمهوری دموکراتیک افغانستان و  ارتش اتحاد شوروی سابق بجنگد) در یک عملیات بی سابقه با دزدیدن چند هواپیمای مسافربری متعلق به خطوط داخلی آمریکا به دو ساختمان برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی و ساختمان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، حمله کرده و با انجام عملیات انتحاری خسارات و تلفات زیادی را موجب شدند یکی دیگر از این هواپیما ها در راه یک راکتور اتمی تولید برق سرنگون شد. به دنبال این فجایع، آمریکا همراه با متحدان اروپایی اش به افغانستان حمله کرد و طالبان، رژیم حامی القاعده را سرنگون و افغانستان را اشغال نمود. مدتی بعد، پس از یک کشاکش طولانی با عراق به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق و ارتباط رژیم عراق با القاعده، آمریکا و بریتانیا، به کمک سایر کشور های اروپایی، استرالیا و کانادا به عراق حمله نموده و در نبردی چند هفته ای حکومت بعثی عراق را که سال ها در تحریم بسر می‌برد ،سرنگون نمودند. آمریکا در حمله به عراق نتوانست شورای امنیت را برای پشتیبانی این نبرد متقاعد کند.  دو پیروزی ساده در عراق و افغانستان، باعث شد تا جنگ طلبان آمریکا، برنامه حمله به ایران را که یکی از محورهای شرارت می نامیدند آشکار و نهان تدارک ببینند. جمهوری اسلامی ایران کاملا محاصره شده بود. یک اشتباه کوچک رژیم یا پافشاری در برنامه اتمی در این مقطع به سادگی منجر به حمله آمریکا و متحدینش به ایران می شد. لذا حکومت تصمیم گرفت در این شرایط راهبرد دیگری را انتخاب نماید.

پیمان نامه منع گسترش سلاح های هسته ای

پیمان نامه منع گسترش سلاح های هسته ای در جولای سال 1968 تهیه و برای امضاء آماده گشت. در آنزمان 62 کشور از جمله ایران آنرا امضاء کردند. همچنین 3 کشور ایالات متحده آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی (سابق) و بریتانیا که دارای تسلیحات هسته ای بودند همراه با دیگر کشورها این پیمان نامه را امضاء نمودند. چین و فرانسه پیمان نامه را در سال 1992 (1371) امضاء کردند. امروزه 190 کشور عضو پیمان نامه منع گسترش سلاح های هسته ای هستند که از این تعداد 5 کشور عضو دارای سلاح های هسته ای میباشند و 185 کشور عضو دیگر به مثابه کشورهای "منع کننده گسترش سلاح های هسته ای" شناخته میشوند.این پیمان نامه عجیب، نامتعادل و غیر عادلانه و یک سویه است که در آن بطور قابل ملاحظه ای تعهدات کشورهای عضو به دو دسته تقسیم شده است. نخست کشورهایی که دارای سلاح های هسته ای قبل از ژانویه 1967 (1347) می باشند و دوم کشورهایی که از این امتیاز برخوردار نیستند. این دو گروه تعهدات متفاوتی در مقابل اجرای قوانین پیمان نامه منع گسترش سلاح های هسته ای دارند.کشورهای عضو بخش نخست (آمریکا روسیه و بریتانیا  چین و فرانسه )که دارای تسلیحات هسته ای می باشند ضمن آنکه مجازند که سلاح های هسته ای خود را نگه دارند، به آژانس بین المللی انرژی هسته ای اجازه نمیدهند که بر فعالیت های هسته ای آنان نظارت داشته باشد. در مقابل کشورهای عضو بخش دوم که از دستیابی به سلاح های هسته ای منع شده اند، طبق ماده سوم پیمان نامه، بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای جهت تدابیر حفاظتی و ممانعت از تبدیل مصارف صلح آمیز انرژی هسته ای به استفاده در تولید سلاح های هسته ای از جمله در خصوص تمام مواد اصلی یا مواد ویژه شکاف پذیر اعم از تولید، فرآوری و یا استفاده از آن در هرگونه تاسیسات هسته ای یا خارج از چنین تاسیساتی نظارت داشته باشند.کشور های بخش دوم پیمان نامه به جای تولید سلاح های هسته ای طبق مفاد این پیمان حق دارند که از تکنولوژی هسته ای جهت مقاصد صلح آمیز بهره مند شوند. ماده چهارم بند اول پیمان نامه منع گسترش سلاح های هسته ای این موضوع را کاملا روشن و تضمین کرده است. در این اصل آمده است که: " هیچ نکته‌ای در این پیمان نباید به گونه‌ای تفسیر شود که حق مسلم هم‌پیمانان در انجام تحقیقات، تولید و استفاده از انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح آمیز را تحت تأثیر قرار دهد. این امر باید بدون اعمال تبعیض و در مطابقت با مواد ۱ و ۲ این پیمان باشد.ماده چهارم بند اول پیمان نامه منع گسترش سلاح های هسته ای "حق مسلم و لاینفک" کشورهای امضاء کننده این پیمان را جهت دستیابی به تکنولوژی هسته ای با اهداف صلح جویانه به رسمیت شناخته است. علاوه بر آن در همین ماده بند دوم حقوق کلیه اعضاء پیمان نامه را جهت تبادل تجهیزات، مواد و دانش و اطلاعات تکنولوژی برای مقاصد صلح آمیز از انرژی هسته ای تضمین کرده است. به سخنی دیگر امضاء پیمان نامه منع گسترش سلاح های هسته ای بیانگر آنست که کشورها را جهت دستیابی به تکنولوژی انرژی هسته ای برای اهداف صلح آمیز تشویق و یاری کند.*

آمریکا و همپیمانان اروپایش با خوداری از به رسمیت شناختن حقوق ایران قوانین واضح ان تی پی را نقض نموده اند. این عمل بخصوص از جانب آمریکا کاملا قابل درک است، زیرا اگر حقوق ایران به رسمیت شناخته شود دیگر تحریم ها علیه ایران معنی خود را از دست میدهد و بناچار میبایست متوقف گردد. در ابتدا  بهانه اتهامات آمریکائیان مخفی کاری جمهوری اسلامی بود. همانطور که میدانیم سیاست چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین‌المللی هرگز عادلانه نبوده و نیست. در حالی که اسرائیل که عضو آن تی پی هم نیست، صدها کلاهک اتمی دارد و مورد حمایت مطلق آمریکاست. ایران بدون داشتن بمب و فقط به اتهام اینکه ممکن است قصد ساختن بمب یا بدست آوردن تکنولوژی ساخت آنرا داشته مورد تحریم های بی سابقه و تهدید به حمله نظامی قرار گرفته است.

  مذاکرات هسته ای ایران ، آژانس و اروپاییان

 در مورد مذاکرات اتمی ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و قدرت‌های اروپایی و که اندکی بعد با افزوده شدن چین، روسیه و آمریکا به1+5معروف شد منابع متعددی در اختیار است. این منابع هم از طرف مذاکره کنندگان ایرانی و هم از سوی آژانس و مذاکره کنندگان اروپایی منتشر شده است. حسین موسویان از اعضای بلند پایه مذاکره کننده و آقای محمد جواد ظریف، وزیر خارجه فعلی جمهوری اسلامی ایران و همچنین حسن روحانی دبیر پیشین شورای امنیت ملی و رئیس جمهوری فعلی جمهوری اسلامی ایران از سویی و محمد البرادعی مسئول وقت آژانس و جک استرا وزیر خارجه پادشاهی بریتانیا ، جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا و یوشکا فیشر وزیر خارجه آلمان و محققین دیگری مانند دیوید پاتریکاراکاس و... از سوی دیگر مطالبی نوشته اند. با وجود این مطالب در این مورد راحت‌تر میتوان تحقیق نموده و مسائل مطرحه در حول و حوش این بحران را آشکار بیان نمود. مسلم است که تقسیم نابرابر قدرت در جهان، باعث می‌شود که قدرت‌های بزرگ، در راستای منافعشان، بسیاری از حقوق کشور های دیگر را پایمال نمایند. این از بدیهیاتی است که حتی نیاز به بحث بیشتر و اثبات ندارد. اما باز میتوان در میان این جو نابرابر راه‌های پیوسته توسعه را بدون ایجاد تنش با این قدرت‌ها یافته و کشور را به سوی پیشرفت اجتماعی_ اقتصادی رهنمون نمود. جمهوری اسلامی که سراسر عمر 35 ساله‌اش در تنش‌های منطقه ای و جهانی سپری نموده است در این مورد خاص نیز استثناء قائل نشد. آن‌ها با پنهان کاری کشور را در بحران و خطر جنگ و فروپاشی قرار دادند و زمانی که به لبه پرتگاه رسیدند، ناگزیر با دادن باج حقوق اولیه کشور را نیز به باد دادند. به این مورد باز خواهم گشت. نگاهی گذرا به تاریخچه این مذاکرات و روند آن داشته باشیم.

آقای حسن روحانی، که از اکتبر ۲۰۰۳ (مهر ۱۳۸۲) تا اوت ۲۰۰۵ (مرداد ۱۳۸۴) سرپرست تیم مذاکره کننده هسته ای ایران بود، کتاب او "امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای" از نظراطلاعات دسته اول اهمیت ویژه ای دارد. کتاب دیگر خاطرات محمد البرادعی مدیر کل پیشین آژانس بین المللی انرژی هسته ای تحت عنوان "دوران فریب" نیز حاوی بسیاری اطلاعات دسته اول است. در زیر هر دو این کتاب ها مورد برسی قرار گرفته است.

 اتهامی که به دنبال کنفرانس مطبوعاتی شورای ملی مقاومت متوجه ایران شد این بود که با عدم پایبندی به تعهدات پادمانی اش، بدون اطلاع و نظارت آژانس اقدام به ساخت سانتریفوژ و غنی سازی ازطریق تزریق گاز یو اف ۶ به سانتریفوژ ها کرده است.اطلاعات گوناگونی که از منابع مختلف به آژانس رسیده بود و یافته های بازرسان آژانس در ماه های بعدی موید این بود که ایران سال ها به فعالیت هسته ای خود مشغول بوده و تزریق گاز به تعداد محدودی سانتریفوژ صورت گرفته بدون آن که بر اساس موافقتنامه پادمان ها به آژانس اطلا ع داده شده باشد.

البرادعی در کتابش به موارد متعدد کوتاهی های سوال برانگیز، عملکرد دستپاچه و انکارهای بیهوده اولیه ایران در ۹ ماه اول سال ۲۰۰۳ اشاره می کند. از جمله این موارد، کشف آلودگی سطح بالای اورانیوم غنی شده در برخی از تاسیسات سازمان انرژی اتمی ایران بود.

در گزارشی که البرادعی چند روز بعد در ۱۰ نوامبر ۲۰۰۳ به شورای حکام، (که بالاترین مرجع تصمیم گیری در آژانس و متشکل از نمایندگان ۳۵ کشور عضو است) داد به همه این فعالیت های اعلام نشده اشاره کرد. با این وجود، گزارش تاکید داشت که آژانس هنوز "دلیلی" برای این که ایران در پی دسترسی به سلاح هسته ای است ندارد. حاصل مذاکره با سه کشور اروپایی توافقی بود که به اعلامیه تهران معروف شد و در ۲۱ اکتبر ۲۰۰۳ منتشرگردید. بر اساس این اعلامیه، ایران پذیرفت که سریعا آژانس را از همه فعالیت های هسته ای گذشته و فعلی اش مطلع کند و ما دامی که پروتکل الحاقی را تصویب نکرده عملا مفاد آن را اجرا نماید. هم چنین پذیرفت که تا زمانی که مذاکرات با سه کشور اروپائی ادامه دارد بخش عمده ای از غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در آورد. در نوامبر ۲۰۰۴ ایران و سه کشور اروپایی در پاریس به توافقی مهم رسیدند. بر اساس این توافق، که به توافق پاریس معروف است، ایران پذیرفت که برای ادامه مذاکرات با سه کشور اروپایی کلیه عملیات مربوط به تبدیل اورانیوم، مونتاژ و آزمایش سانتریفوژ ها و حتی واردات قطعات سانتریفوژ را به حالت تعلیق در آورد. در مقابل سه کشور غربی حاضر شدند تضمین محکمی برای همکاری در زمینه فن‌آوری صلح آمیز هسته ای به ایران بدهند. پیشنهادهای اروپایی ها بعد از انتخابات ریاست جمهوری و بقدرت رسیدن دکتر محمود احمدی نژاد به ایران ارائه داده شد. البرادعی این پیشنهادات را تحقیر آمیز می نامد.

 البرادعی: " تحقیر ایران در این پیشنهاد تا آنجا پیش رفته بود که سه کشور قول داده بودند در صورت "توقف" غنی سازی، از دانشمندان بیکار شده ایرانی نگهداری خواهند کرد (ص ۱۴۴ و۱۹۹). "تضمین عینی" که ایران بر اساس اطلاعیه تهران و توافق پاریس پذیرفته بود که به غرب بدهد در پیشنهاد اروپائی ها به "توقف" کامل غنی سازی تفسیر شده بود."عکس العمل ایران این بود که بلافاصله شروع به تزریق اکسید اورانیوم در آن بخش از تاسیسات اصفهان که از سوی آژانس مهر و موم نشده بود،کرد. روز ۱۰ اوت ۲۰۰۵، یک هفته پس از شروع ریاست جمهوری احمدی نژاد، ایران مهر و موم آژانس را از تمام تاسیسات اصفهان برداشت. این امر باعث شد که آژانس واکنش شدیدی نشان بدهد و شورای حکام در ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۵ طی قطعنامه ای برای اولین بار پنهان کاری های ایران و عدم گزارش به موقع فعالیت های هسته ای آن کشور را "عدم پایبندی" به تعهدات پادمانی ایران اعلام کند.البرادعی توضیح می دهد که بر اساس موافقتنامه پادمان ها، شورای حکام اختیار دارد که به تشخیص خود و در صورت لزوم، موارد "عدم پایبندی" را به شورای امنیت ارجاع کند. وی ادامه می دهد که در مورد ایران وی تا آن زمان آگاهانه از بکار بردن کلمه "عدم پایبندی" در گزارش هایش خود داری و به جای آن از کلماتی که در چارچوب ان پی تی و موافقتنامه پادمان ها بار حقوقی سبکتری دارند نظیر نقض تعهد یا قصور استفاده می کرده است. آمریکایی ها به روایت البرادعی از همان روز نخست خواستار ارجاع پرونده به شورای امنیت بودند و از آژانس به خاطربکار نبردن کلمه "عدم پایبندی" در گزارش ها انتقاد می کردند. البرادعی  ضمن تاکید بر این که غنی سازی با غلظت پایین بر اساس معاهده ان پی تی امری کاملا قانونی است، اظهار می دارد هدف از ارجاع پرونده این بود که شورای امنیت بر اساس فصل هفتم اساسنامه سازمان ملل متحد برنامه غنی سازی ایران را تهدیدی برای صلح بین المللی اعلام و ایران را وادار به توقف آن کند . موضع ایران در مورد ارجاع پرونده به شورای امنیت همواره این بوده که این ارجاع غیر قانونی است زیرا شرایط لازم برای این امر یعنی دلایل روشن و محکم مبنی بر این که اصل فعالیت هسته ای ایران در تناقض با پیمان ان پی تی و موافقتنامه پادمان ها بوده وجود ندارد. استدلال ایران در این مورد استدلالی حقوقی است در حالی که شورای حکام همچون شورای امنیت قضاوتی سیاسی از جمیع ملاحظات پرونده و ماهیت آن به عنوان تهدید صلح بین المللی می کند. واکنش قابل پیش بینی ایران به ارجاع پرونده به شورای امنیت پایان دادن به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و در نتیجه محدود کردن امکان نظارت بازرسان آژانس بود. البرادعی راه چاره را در سفر مجدد به آمریکا می بیند. مذاکرات او با مقام های آمریکایی در مه ۲۰۰۶ دو برداشت به قول وی ساده لوحانه آنان را آشکار کرد. اولا آن ها حاضر نبودند که ایران حتی یک سانتریفوژ داشته باشد، ثانیا معتقد بودند ایران ناچار به مصالحه خواهد شد. البرادعی می نویسد با وجود این برداشت و علی رغم مخالفت نو محافظه کاران که هر نوع صحبتی با ایران را باعث مشروعیت بخشیدن به رژیمی می دانستند که خواهان بر اندازیش بودند، دولت بوش اعلام کرد که اگر ایران همه فعالیت های غنی سازی را تعلیق کند، آمریکا آماده مذاکره است. شورای امنیت در اواخر ژوئیه ۲۰۰۶، سه هفته قبل از انقضای مهلت درخواستی ایران برای پاسخ به بسته پیشنهادی اروپا، قطعنامه ۱۶۹۶ را صادر کرد. این قطعنامه، که بر اساس فصل هفتم اساسنامه سازمان ملل متحد قرار دارد، تعلیق غنی سازی را از نظر حقوقی الزامی کرد. بطور خلاصه، البرادعی قطعنامه ۱۶۹۶ را نه تنها غیر سازنده بلکه سو استفاده از قدرت شورای امنیت بر اساس فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد می داند. او برای اثبات ادعای خود به مقایسه نحوه برخورد جامعه بین المللی با ایران و کره شمالی می پردازد. کره شمالی از ان پی تی خارج شد، صریحا تهدید کرد که به تولید سلاح ها هسته ای می پردازد و عملا سه ماه بعد یعنی در اکتبر ۲۰۰۶ اولین آزمایش تسلیحاتی خود را انجام داد. معهذا ایالات متحده با دستکش ابریشم با آن کشور رفتار می کرد و آماده مذاکره مستقیم بود. برعکس، ایرانی ها که عضو موافقتنامه پادمان ها و ان پی تی باقی ماندند، به ظن اهداف محتمل آینده برای تولید سلاح ها هسته ای مورد تنبیه قرار گرفتند و آمریکایی ها حاضر نشدند بدون پیش شرط با آن ها مذاکره کنند." در دسامبر ۲۰۰۷، زمانی که ایران و آژانس براساس برنامه کار توافق شده مشغول حل مسایل باقی مانده بودند، گزارش مجموعه سازمان های اطلاعاتی آمریکا در مورد برنامه هسته ای ایران منتشر شد. نتیجه گیری گزارش این بود که ایران در گذشته برنامه سلاح ها هسته ای داشته ولی از ۲۰۰۳ آن را کنار گذاشته است. البرادعی این گزارش را تائید مهمی از حقانیت عملکرد آژانس می‌داند و متعجب است که بوش در واکنش به آن تاکید می کند هیچ چیز عوض نشده و ایران هنوز خطرناک است. در مورد پیشرفت برنامه کار در پایان ۲۰۰۷ و آغاز ۲۰۰۸ البرادعی می نویسد ایران همانطور که توافق شده بود تقریبا به همه سوالات باقیمانده پاسخ داد و آژانس از این نظر پیشرفتی چشمگیر کرد.همکاری ایران در این مدت نسبت به همه سال های گذشته صمیمانه تر و صادقانه تر بود. تنها یک مسئله باقی مانده مربوط به مطالعات تسلیحاتی بود که اطلاعات مربوط به آن از سوی ایالات متحده در اختیار آژانس قرار گرفته بود .  این اطلاعات درباره سه موضوع متفاوت بود که در کنار هم می توانست نشانه وجود احتمالی یک برنامه تسلیحاتی هسته ای باشد. مشکل از دیدگاه البرادعی این بود که هیچ کس نمی توانست صحت و سقم این اطلاعات را تایید کند. منشا ادعاها ظاهرا یک کامپیوتر دستی بود که حاوی اطلاعات زیادی بود و از ایران به دست مقام های امنیتی آمریکا رسیده بود.این مقام ها نمی توانستند منبع خود را فاش کنند ولی اظهار می داشتند که منبع آن ها اطلاعات را از شخص ثالثی که حالا در قید حیات نیست دریافت داشته است. البرادعی مشکل اساسی و بدتر را در این می دید که آمریکا حاضر به تحویل اکثر اسناد موجود در کامپیوتر به آژانس نبود. همچنین اجازه تسلیم کامپیوتر و یا اصل اسناد به ایران را نمی داد. ایران این ادعا های جعلی و بی پایه را رد کرد  با این همه سر انجام پذیرفت که در چارچوب برنامه کار به مسئله این مطالعات نیز بپردازد.

دو روز پیش از این که شورای حکام گزارش فوریه ۲۰۰۸ البرادعی را در مورد همکاری ایران بررسی کند، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه تازه ای با تحریم های بیشتر صادر کرد (قطعنامه ۱۸۰۳). به عبارت البرادعی، شورای امنیت در واقع پیش از دریافت نظر شورای حکام وشور و بررسی موضوع، حکم خود را صادرنمود. وی ادعا می کند که پیش نویس قطعنامه را بدون هیچ گونه اشاره ای به گزارش مدیر کل قبلا دیده بوده است. در اکتبر ۲۰۰۹ با اصرار گروه 1+5 آژانس از ایران درخواست بازرسی فردو را مطرح کرد. البرادعی اصرار گروه مزبور را دخالت در کار آژانس می داند و می نویسد: "کشور های غربی در گیر در این ماجرا همواره سعی داشتند این احساس را القا کنند که این آن ها بودند که تصمیم می گرفتند – اصرار می کردند، فشار می آوردند، تعیین ضرب العجل می کردند، به کسی مهلت اظهار نظر نمی دادند، تنبیهات وضع می کردند – کارهایی که طبعا وجهه یک شاگرد گردن کلفت حیاط مدرسه را به آنها می داد و نیل به اهداف مورد نظرشان را مشکل می کرد"

در فوریه ۲۰۱۰ ایران اعلام کرد که برای تامین سوخت راکتور پژوهشی تهران، غنی سازی با غلظت ۲۰ در صد را آغاز می کند. در ماه مه همان سال، پس از چند ماه وقفه، دوباره مسئله تهاتر اورانیوم غنی شده با میله سوخت مطرح شد. این بار اوباما شخصا از رئیس جمهور برزیل و نخست وزیر ترکیه درخواست کرد که میانجی گری کنند. در نتیجه ایران، ترکیه و برزیل در ۱۷ مه ۲۰۱۰ طی اعلامیه مشترکی اعلام کردند که ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ایران یکجا به ترکیه منتقل خواهد شد و تا زمانی که میله های سوخت مورد نیاز ایران در فرانسه تولید شوند آنجا خواهد ماند.

"طبق نظر غالب در آمریکا، وقتی برزیل و ترکیه با ایران به توافق رسیدند میزان اورانیوم غنی شده ایران به مراتب بیش از ۱۲۰۰ کیلوگرم شده بود. نظریه دیگر این است که آمریکا هم زمان با درخواست از برزیل و ترکیه ، روسیه و چین را هم برای صدور قطعنامه جدیدی در شورای امنیت به عنوان گزینه دوم تحت فشار قرار داده بود"

روز بعد، کشور های 1+5 در عملی که به قول البرادعی نشانه بارز بیهودگی دیپلماسی بود، اعلام کردند که در مورد یک قطعنامه جدید شورای امنیت که تحریم های علیه ایران را به خاطر امتناع از تعلیق غنی سازی افزایش خواهد داد، توافق کرده اند. هیلاری کلینتون توافق ایران، ترکیه و برزیل را "حیله آشکار" ایران برای جلوگیری از تحریم های جدید نامید. البرادعی می نویسد که این تحول او را به شدت نگران و متاسف نمود و موجب خشم ترکیه و برزیل شد. شورای امنیت در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ قطعنامه ۱۹۲۹ را با تحریم هایی به مراتب بیشتر و شدید تر علیه ایران صادر کرد. برزیل و ترکیه به این قطعنامه رای منفی دادند.

یک سوال مهم این است که نظر شخصی البرادعی در مورد نیات واقعی ایران از برنامه هسته ای اش چیست؟

پاسخ وی این است که به نظر وی ایران تمام حقیقت را راجع به شروع برنامه هسته ای اش افشا نکرده است. احتمالا پاره ای از خریدها و آزمایش های هسته ای ایران جنبه نظامی داشته اند، ولی ابعاد این فعالیت ها محدود بوده اند. در غیر این صورت پنهان کردن شواهد آن ها بسیار مشکل می بود. به نظر او، ایران هنگام مذاکره با اروپاییان،جدا خواهان روشن کردن گذشته برنامه هسته ای خود با نگاهی به آینده بود به همین دلیل او از این که غرب از موقعیت های پیدا شده مثلا در سال ۲۰۰۵ (پیشنهاد یک بسته قابل قبول در برابر تعلیق کلی غنی سازی) برای حل مسئله استفاده نکرد اظهار تاسف می کند.اظهارات البرادعی تنها شرح مبسوطی از پرونده پیچیده و پرچم و خم برنامه هسته ای ایران نیست.او با دقت جزئیات تغییراتی را که در نحوه مذاکرات بین المللی میان یک کشور جهان سومی مورد اتهام و کشور های غربی مدعی پیدا شده بیان می دارد.هم زمان مشکلات متعددی را که در نظام حقوقی ناظر بر فعالیت های هسته ای کشور های عضو وجود دارد نشان می دهد. نتیجه تجزیه و تحلیل او این است که به دلیل نقاط ضعف و کمبود های موجود در مقررات حقوقی فعلی، هیچ تضمینی، حتی در صورت همکاری کامل کشور عضو مورد سوظن، وجود ندارد که اولا آن کشور همه فعالیت های هسته ای خود را اعلام کرده باشد و ثانیا برنامه هسته‌ای‌اش صد در صد صلح آمیز باشد. 

انتشار کتاب خاطرات حسن روحانی کتابی با ۹۹۹ صفحه اقدامی بی سابقه و نادر در ایران است و خاطرات یکی از رهبران سیاسی را نه تنها در زمان حیات نویسنده بلکه در هنگامه باز بودن پرونده مورد بحث کتاب، موضوع را تشریح و به شکل کم مانندی شفاف در دسترس قرار می دهد. کاری که در اغلب کشورهای توسعه یافته و در برخی ممالک در حال توسعه مرسوم است و راه را برای تحقیق و نگارش و پژوهش های تاریخی نه برای سال های دور و تاریک شده در اذهان، که همراه با تحولات روز هموار می کند. به نوشته او پس از اصرار وزارت خارجه، محمد خاتمی، رئیس جمهور ایران هم او را تشویق به دست گرفتن پرونده اتمی می کند. غروب ۱۲ مهر ۱۳۸۲ نامه دستنویس آقای خاتمی برای شروع کار به عنوان حکم مسئول مذاکرات اتمی به دفتر حسن روحانی رسید اما او بر اساس خاطراتش نامه را در کشوی میز گذاشت. ساعاتی بعد، در دیدار او و رهبر ایران، آیت الله خامنه ای از او می‎خواهد که مسئول مذاکرات شود و باری از روی دوش نظام بردارد به این ترتیب حسن روحانی از ۱۲ مهر ۱۳۸۲ کار خود را در یکی از پرچالش ترین پرونده های تاریخ معاصر ایران آغاز کرد. حسن روحانی در این کتاب به خاطرات اش از توصیه مقام های دیگر کشورها برای پایان دادن به بحران بالا گرفته بین المللی اشاره می کند. از اشارات جالب توجه که در کتاب آمده گفته های وزیر خارجه وقت چین در سفر به تهران است که در مذاکرات خصوصی به آقای روحانی گفته بود «من اگر در ایران مسئولیت داشتم می گفتم دوره ای برای پیشرفت اقتصادی و علمی خودتان مشخص کنید بعد جلوی قدرت های بزرگ بایستید.» ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه هم در مسکو به او گفته بود «ما به شما کمک می کنیم ولی در قایق شما نمی نشینیم. ما با هم همسایه هستیم ولی نمی توانیم منافع خود را به خطر بیندازیم.

آقای روحانی از دیداربا البرداعی در وین می نویسد و می گوید که «او گفت نمی دانیم با سازمان انرژی اتمی شما چه کار کنم گیج شده ام. یک زمان سازمان می‌گفت فن آوری ما بومی است، پس از کندوکاو و سئوالات زیاد گفتند ۷۰ هزار قطعه وارداتی است که در سال ۱۹۹۵ خریدیم، پس از مدتی گفتند بخشی در سال ۸۵ وارد شده، بعد گفتند که هیچ تزریقی (به سانتریفیوژها) انجام نشده. از لا‌به‌لای صحبت ها معلوم شد تزریق هم انجام شده. با این جو ایجاد شده چگونه با شما کار کنیم؟ هانس بلیکس بین سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی بوده است، اما در سال های اخیر هم که دیگر سمتی رسمی در سازمان های بین المللی ندارد، پرونده اتمی ایران را همانند دیگر موضوعات کلان حقوقی به دقت زیر نظر داشته است. او اکنون مشاور دولت امارات متحده عربی در توسعه برنامه های اتمی است. آقای بلیکس ۸۵ ساله از نامدارترین متخصصان حقوق بین الملل در جهان است و استدلال های حقوقی او به عنوان یک سیاستمدار کارکشته در موارد متعددی مبنای تصمیم‌گیری در نهادهای بین المللی و همچنین طرح دیدگاه های تازه در دانشگاه ها و محافل علمی است. بی بی سی فارسی مصاحبه ای با وی انتشار داده که در اینجا به قسمت هایی از این مصاحبه اشاره میشود.

او میگوید: " مطابق ماده ۲ معاهده ان پی تی، کشورها صرفا متعهد می‌شوند که "سلاح‌های هسته‌ای تولید نکنند و به روش‌های دیگر هم به آنها دست پیدا نکنند".

ماده ۴ معاهده هیچ الزام دیگری برای کشورها ایجاد نمی‌کند و صرفا بر آزادی طرف‌های امضا کننده "برای تحقیق، تولید و استفاده از انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز" تأکید می‌کند. بر این اساس، ایران به عنوان یک کشور عضو ان پی تی آزاد است که از جمله اورانیوم را به هر میزانی که بخواهد غنی کند و در عین حال قانونا ملزم به تولید نکردن سلاح هسته‌ای است.

مسأله دیگر این است که غنی‌سازی اورانیوم به مقادیر و غلظت‌هایی که توجیه اقتصادی ندارند، این سوء ظن را بر می‌انگیزد که نیت ساخت سلاح هسته‌ای وجود دارد و این سوء ظن‌ها ممکن است – و در این مورد خاص توانسته – پیامدهای سیاسی بسیار مخربی داشته باشد. از نظر من این ادعا که حق غنی‌سازی اورانیوم باید از ایران "سلب" شود همیشه یک استدلال حقوقی تحمیلی بوده و در بسیاری از موارد این احساس را داشته ام که لحن مورد استفاده تحقیرآمیز بوده است.از سوی دیگر، ادعای ایران مبنی بر اینکه از این کشور خواسته شده کلا از انرژی هسته‌ای دست بکشد هم مبالغه‌آمیز بوده، چرا که در برخی مواقع پیشنهادهایی برای کمک به توسعه برنامه ساخت نیروگاه‌های اتمی این کشور هم روی میز بوده است. خارجی‌ها همیشه در مورد تولید موادی نگران بوده اند که می‌توانند برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای مورد استفاده قرار گیرند. فرصت‌های بسیاری برای حل مسأله از دست رفته است. من هیچ تردیدی ندارم که ایران می‌خواهد با استفاده از انرژی هسته‌ای ظرفیت تولید برقش را افزایش دهد و نفتی را که در حال حاضر صرف تولید برق می‌کند، به فروش برساند. ابوظبی هم مشغول همین کار است و عربستان سعودی هم چنین برنامه‌ای در سر دارد.

این کار از نظر اقتصادی و زیست‌محیطی توجیه دارد و من واقعا ندیده ام در جهان در سطح دولت‌ها با این ایده مخالفت شود. جهان خارج به ایران وعده داده که در ساخت نیروگاه‌های اتمی با این کشور همکاری می‌کند. من چندین بار به ایران سفر کرده ام و تردیدی ندارم که این ملت پرغرور و با فرهنگ از اینکه بر علم و فناوری پیشرفته اتمی مسلط شده، به‌حق به خود می‌بالد، اما در عین حال به اشتباه فکر می‌کند که کشورهای توسعه‌یافته صنعتی می‌خواهند راه دستیابی‌اش به فناوری‌های پیشرفته را سد کنند.

در حال حاضر باید سعی شود توافقی موقتی به دست بیاید. اگر فایده نداشت، ایران می‌تواند به طور یک‌جانبه اعلام کند که معتقد است حق دارد همه نوع استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای داشته باشد و از جمله به غنی‌سازی اورانیوم بپردازد و هر زمان که آن را به حال کشور و اقتصاد آن مفید بداند، این کار را انجام خواهد داد، اما از آنجا که احساس می‌کند میزان اورانیوم ۲۰ درصدی تولید شده‌اش برای مدتی طولانی جوابگوی نیازهایش خواهد بود، اعلام می‌کند که فعلا مقدار بیشتری از این نوع اورانیوم تولید نخواهد کرد و شاید هم ذخایر بلااستفاده موجودش را بفروشد. ایران اهمیت شفافیت را در فرآیند اعتماد سازی به‌رسمیت می‌شناسد و ‌دنبال رسیدن به توافق با آژانس بر سر روش‌های راستی‌آزمایی خواهد بود و پروتکل الحاقی را هم به تصویب داخلی خواهد رساند.

ظاهراً توافق موقت در ژنو میان ایران و 1+5 به دیدگاه هی هانس بیلیکس نزدیک است. علی‌رغم توافق اولیه و موقت با 1+5 بحران اتمی ایران که تا کنون با احتساب ضرر و زیان تحریم ها و واماندن پروژه های صنعتی بخصوص در حوزه های نفتی و گازی، به 400 میلیارد دلار میرسد، هنوز حل نشده باقی‌مانده است.

ریاست جمهوری  محمود احمدی نژاد

آخرین مطلبی که در این مبحث بدان خواهیم پرداخت دوران اول و دوم دکتر محمود احمدی نژاد است.

محمود احمدی نژاد در آرادان، گرمسار به دنیا آمد و در یک سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. در سال 1354 برای تحصیل در مهندسی راه و ساختمان وارد دانشگاه علم و صنعت شد. پس از انقلاب 1357، به عنوان نماینده علم و صنعت در جلسات انجمن اسلامی دانشگاه ها شرکت می‌کرد. احمدی نژاد تحصیلات خود را در این دانشگاه تا اخذ دکترای مهندسی عمران ادامه داد و در 1368 به عضویت هیات علمی دانشگاه علم و صنعت ایران درآمد. در دوران دهه شصت فرمانداری ماکو و خوی را بر عهده داشت. در 1372 به عنوان اولین استاندار اردبیل منصوب شد و تا 1376 این سمت را بر عهده داشت. در سال 1379 برای نمایندگی ششمین دوره مجلس از تهران نامزد شد که پیروز نشد. در 1382 او به عنوان شهردار تهران برگزیده شد و در این موقعیت در انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران شرکت کرد و در 1384 در دور دوم از این دوره با کسب 17 میلیون رأی در انتخابات ریاست جمهوری، پیروز شد. وی ششمین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب1357 می‌باشد. دورهٔ اول ریاست جمهوری او همزمان با پایان کار دولت نهم در 1388 پایان یافت. احمدی‌نژاد در ۱۳۸۸، در پی انتخاباتی مناقشه برانگیز با 24 میلیون و 597 هزار رأی پیروز اعلام شد.

وی در دور اول با کسب 19٪ آرا پس از  هاشمی رفسنجانی (21٪)  با کسب5 میلیون و 711 هزار و 696 رأی یعنی 500 هزار و 241 رأی کمتر از  هاشمی نفر دوم شد، و به دور دوم انتخابات راه یافت. در دور دوم، با کسب17 میلیون و با فاصله 7 میلیونی از هاشمی رفسنجانی توانست رییس جمهور ایران شود.هم هاشمی رفسنجانب و هم مهدی کروبی به نتابج این انتخابات اعتراض نمودند. اما این اعتراضات به یک حرکت اجتماعی منجر نگشت.

احمدی نژاد اما در انتخابات سال 1388 هم با 62٪ آراء یعنی بیش از 24 میلیون رأی پیروز انتخابات اعلام شد. سه تن از کاندیداهای رقیب وی یعنی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی نتیجه انتخابات را زیر سوال بردند که در نهایت جنبشی تحت نام جنبش سبزشکل گرفت. جمهوری اسلامی تعداد بیشماری از معترضان را دستگیر و روانه زندان ها نمود.  تعداد دیگری هم هدف مستقیم تیر اندازی ماموران لباس شخصی و نیروهای انتظامی قرار گرفته و کشته شدند. رهبر جمهوری اسلامی و جناح راست (جناح محافظه کار یا اصول گرا) از این جنبش به نام فتنه یاد میکنند. محسن رضایی در هفته دوم پس از انتخابات به علت «شرایط ویژه کشور» از پیگیری شکایتش منصرف شد و بعدها با نفی تقلب در انتخابات گفت «ما باید به سازوکارهای قانون‌اساسی احترام می‌گذاشتیم» شورای نگهبان به عنوان مرجع رسمی رسیدگی به شکایات و اعتراض‌ها پس از بررسی، در گزارش تفصیلی خود صحت دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری را تأیید کرد، ولی کمیته صیانت از آرای موسوی شورای نگهبان را متهم به چشم‌پوشی از تخلفات انتخاباتی و ارائه اطلاعات نادرست کرد. یک عضو ستاد انتخاباتی محسن رضایی به اظهارات سخنگوی شورای نگهبان مبنی بر کاهش آرای محسن رضایی در بازشماری آراء واکنش نشان داد و او را به خلاف گویی متهم کرد. میر حسین موسوی و مهدی کروبی که اولی حدود 8 سال نخست وزیر و دومی 8 سال ریاست مجلس شورای اسلامی را بعهده داشت در بهمن ماه سال 1388 بازداشت و تا لحظه نوشتن این خطوط در حبس خانگی نگه داری می‌شوند. محمود احمدی نژاد ریاست جمهوری ایران، ویژگی‌های متفاوتی نسبت به سایر سیاسیون جمهوری اسلامی داشته است. شیوه بیان لمپنی ریاست جمهور از ویژگی‌های برجسته ایشان بود. ایشان در مدت ریاست جمهوری بحران های متعددی را باعث و بانی بوده‌اند. از آن جمله:

1-درانکار هولاکاست، احمدی نژاد مدعی شد هولاکاستی علیه یهودیان انجام نپذیرفته است. با این گفته ایشان و ادعای محو اسرائیل جنجالی علیه ایران در اروپا و آمریکا ایجاد شد.

2- تحریم ایران در بحران اتمی توسط شورای امنیت و آمریکا و متحدانانش. احمدی نژاد مطمئن بود تحریم های آمریکا و شورای امنیت باعث خودکفایی ایران می‌شود. گفت اینقدر قطعنامه بدهند تا قطعنامه دونشان پاره شود. نتیجه آن 400 میلیارد خسارت برای کشور شد.

3-ایجاد تنش‌های داخلی با شعار هایی مبنی بر «بگم،بگم» از جمله در مجلس شورای اسلامی با نمایش فیلمی از ارتشاء برادر رئیس مجلس شورا آقای لاریجانی

4- تعویض وزیر خارجه در حال انجام ماموریت در خارج از کشور

5- ایجاد بحران با اعلام مکتب ایرانی

6- کشاکش با رهبر جمهوری اسلامی و قهر 11 روزه در پی ماجرای اخراج وزیر اطلاعات

7- گفته‌های جنجالی پس از مرگ هوو چاوز

8- ادعای تولید اورانیم توسط یک دختر بچه در زیر زمین خانه

9- ادعای تخلیه باران از ابرها پیش از رسیدن آن‌ها به جمهوری اسلامی

برای تحلیل نتایج  عملکرد محمود احمدی نژاد هنوز اندکی زود است،زیرا او که ادعای حمایت از زحمتکشان و آوردن پول نفت بر سر سفره محرومین را داشت، با در اختیار داشتن درآمد نفتی معادل 800 میلیارد دلار طی 8 سال ریاست جمهوری در حالی به خانه‌اش بازگشت که کشور رشدی منفی برابر با 5/5 % داشته است. او با ادعادی مبارزه با فساد آمد و پس از 8 سال دولت او فاسد ترین دولت های دوران جمهوری اسلامی بوده است. اختلاس هاس چند هزار میلیارد دلاری که رفته‌رفته آشکار می‌شوند فقط نوک کوه یخی است که دردوران احمدی نژاد شکل گرفته است. با این همه احمدی نژاد در اکثر موارد مورد حمایت رهبر جمهوری اسلامی بوده و بر اساس اظهارات خود رهبر، تفکر ایشان به رهبر بسیار نزدیک بوده است.

ادامه دارد...

–-------------------------------------------------------------

1 ( کلیه نقل قول های آورده شده در این قسمت برگرفته از اطلاعات و مقالات منتشر شده در  صفحه ویژه بحران اتمی ایران درسایت بی بی سی فارسی بوده است. )

 نگاهی گذرا بر جنبش های تاریخ معاصر ایران (بخش دهم)

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.