حملات شیمیایی یا بیولوژیکی به دانش آموزان ادامه دارد و عاملان حمله نیز تاکنون شناسایی نشدند. البته در یک مورد راننده تانکرمواد سوخت را شناسایی کردند و مصاحبه ای با او انجام دادند اما نتیجه ای نداشت چون صحنه سازی در حین مصاحبه  آنقدر مسخره و خنده دار بود که حتی مقبول خودی ها و نمایندگان پخمهمجلس هم قرار نگرفت.

 اما مردم و مخصوصا اولیای دانش آموزان در سراسر کشور نگران هستند و می خواهند بدانند که حمله توسط چه کسانی و با چه موادی انجام شده و چرا معلمین و سایر پرسنل آموزش و پرورش آلوده نشدند ولی دانش آموزان مسموم شدند. با گذشت بیش از ده روز از حملات هنوز هیچ چیز مشخص نیست نه کسی دستگیر شده نه کسی میداند که حمله با چه موادی انجام شده است. اما در رسانه ها گروهی و فضای مجازی گمانه زنی بسیار است و مواضع اشخاص هم مطابق وابستگی افراد و گروهها به جریانات سیاسیاست.

    مثلا خدمتگزاران سابق رژیم اعم از خارج نشین مثل اکبر گنجی و عطالله مهاجرانی تا وابستگان به حکومت در داخل مثل آقای چمران و برخی نمایندگان مجلس و مسئولین میانی نظام سعی کردند طوری موضع بگیرند که حملات انجام شده کار کشورهای غربی یا حامیان جنبش "زن زندگی آزادی" است. از طرفی دیگر مواضع اپوزسیون و معترضین هم این بود رژیم این عمل را انجام داده تا از دختران نوجوان که در اعتراضات فعال بودند انتقام بگیرد. البته برخی از فعالان هم دلیل این اقدام را وحشت آفرینی در محیط دانش آموزی دانسته و مدعی بودند رژیم این حملات سریالی را انجام می دهد تا نوجوانان را بترساند.  

البته باید توجه داشت که حملات شیمیایی با این وسعت ، دقت وهماهنگی سابقه نداشته است و نمیتوان به یقین گفت فلان گروه یا سازمان این حملات را انجام داده است. اما مشاهدات میدانی وتجارب ما از حملات نیروهای خودسر و اتش به اختیار و حتی افراطی های مذهبی اگر وجود داشته باشد نشان می دهد که این عمل مستقیما توسط رژیم انجام شده است. در هر صورت حتی اگر کار نیروهای خودسر یا آتش به اختیار باشد ، رژیم متهم اصلی حملات شیمیایی به دانش آموزان می باشد. اما برای شناخت بهترو درست لازم است همه مظنونان احتمالی مورد بررسی قرار گیرند.  

مظنونان احتمالی حملات به مدارس: 

1.. اینکه حمله شیمیایی کار جوانان و معترضان به حاکمیت یا حامیان آنها باشد. بنظر اصلا منطقی نیست چون معترضین تشکیلات ندارند و بیشتر از قشر جوان بوده و پراکنده هستند بنابراین آنها توانایی حملات سریالی آنهم با مواد شیمیایی را ندارند چون تهیه مواد شیمیایی نیازمند دانش لازم برای استفاده از مواد شیمیایی هست و همچنین نیاز به فرماندهی  و کار گروهیدارد.  مضافاً حتی اگر فرضیات ما درست نباشد و جوانان معترض به دانش چگونگی استفاده از مواد شیمیایی نیز دست یافته باشند و حتی به منبع تهیه این مواد دسترسی داشته باشند که بعید است، خُب چه لزومی دارد که خودزنی کنند و یاران خود را مسموم سازند؟!. در این صورت معترضین می توانستند این مواد را در منطقه ای بکار گیرند که فرزندان نیروهای سرکوب در ان مدارس تحصیل می کنند و یا دانشگاه امام صادق را هدف قرار دهند. بعلاوه از همه کم هزینه تر این است که معترضین از خانواده های مقامات حکومتی و سپاه و بسیج که در سرکوب مردم دست داشتند انتقام بگیرد. اما این کارها انجام نشد چون معترضین سعی در تجمّعات آرام و مطالبه گر داشته و مایل به خشونت نیستند. از نظر من این فرضیه که از کله امثال عطالله خان تراوش می کند قطعا نشان اشتباه و گمراهی دارد.

2.. گروهی هم هستند که گمان می کنند حملات شیمیایی به مدارس کار افراطیون مذهبی است. مانند اسید پاسی اصفهان و قتل های زنجیره ای در استان کرمان... اگر این حوادث در پاکستان یا عراق و افغانستان اتفاق می افتاد مردم به این گروههای مذهبی مشکوک می شدند. اما آیا در ایران "مذهبی افراطی" داریم؟ مذهبی افراطی که نیاز به پشتیبانی حکومت نداشته باشد و یا حقوق بگیر دولت نباشد؟! افراطی مذهبی که بر اساس اعتقاد خود افراد را تکفیر و بقتل برسانند؟. مانند آنچه در پاکستان دیدیم که تعدادی جوان آتش به اختیار یک جوان را به اتهام اهانت به قران و پیامبر به طرز فجیعی بقتل رسانند !  .نه مطمئنا ایرانیان در عقاید مذهبی افراطی نیستند و از این دسته اخبار غالبا از کشورهای مسلمان سنی مذهب مثل پاکستان ، افغانستان و بعضی از مناطق سوریه عراق و مصر که اعتقادات سنتی و افراطی دارند می شنویم. ایرانیان نهتنها امروز بلکه حتی موقعی که مردم در جهالت بسر میبردند و مرشدشان علامه مجلسی ، فضل لله نوری و ایت الله کاشانی و خمینی بودند در مورد توهین به مقدسات دینی بی تفاوت بودند وهیچواکنشی به اهانت کنندگان نشان نمیدادند. اما در عوض مقامات حکومتی جمهوری اسلامی سلمان رشدی را تکفیر کردند و او را به مرگ محکوم کردند، تظاهرات براه انداختند تا بین مردم تنفر ایجاد کنند اما و اما هیچ ایرانی در اقصی نقاط جهان حاضر نشد پنج میلیون بگیرد و سلمان رشدی را بقتل برساند و نهایتا بعد گذشت حدود سی و پنج سال، سلمان رشدی توسط یک مسلمان لبناتیالاصل متولد امریکا مورد حمله قرار گرفت.  بنابراین مردم ایران حتی اگر مذهبی و نماز شب خوان و خیلی هم متدین هم باشند و صحبت پول هم در میان باشد باز هم افراطی عمل نمی کنند. مگر اینکه خواست و دستور حاکمان باشد. بنابراین در حوادث حمله شیمیایی انجام شده آدرس غلط ندهیم و ظن به افراط گرایان و مسلمانان سنتی اشتباه است.

3.. بعضی از مقامات دولتی در ایران ، کشورهای خارجی و دشمن را متهم می کنند که حملات شیمیایی کار آنان بوده است. آدرس آنان هم اسرائیل و انگلیس و امریکا هست. مطمئنا این نشانه هم غلط و در جهت گمراهی مردم است.  از اینرو نیاز به توضیح و ارائه استدلال برای رد این ادعا نیست و این تفکر اصلا خریداری هم ندارد. موقعی که طبق آمار نهادهای حکومتی 83 مردم به کلیت نظام معترض هستند و یا زمانی که اکثر معترضین آرزوی زندگی در کشورهای غربی را دارند، چگونه و چرا باید کشورهای غربی به شنوندگان خودشان آسیب برسانند؟. ترجیح می دهم به این گمان یا اتهام حکومتی نپردازم چون هیچ منطق و ادلّه ای پشت این ادعا نیست.

4.. اکثر مردم ایران و سایر کشورهای جهان آزاد، رژیم حاکم را مسئول این سلسله حملات شیمیایی به دانش آموزان می دانند و خواستار تحقیقات سازمانهای بیطرف شدند. البته روسها و هواداران شان هم " آتش به اختیارهای نظام" و چماقداران را مسئول این فاجعه می دانند که بنظر کمی ساده لوحانه هست. البته در اینده هم ممکن است رژیم هم مانند روسها و عوامل شان  تقصرات را متوجه نیروهای خودسر کنند.!!

 اما یک نکته واضح است که حملات به مدارس نه مورد تایید همه مسئولین نظام هست و نه همه جناح های حکومتی از منشا این حملات آگاه هستند. بنظر نگارنده این تصمیم یعنی حمله به دانش آموزان در اتاق فکر نظام و احتمالا توسط استراتژیست های نظام گرفته شده است. به همین دلیل بسیاری از مسئولین و نمایندگان فعلی و قبلی رژیم در جریان این تصمیم گیری نیستند.

 اما ببینیم استراتژیست های نظام چرا به این تصمیم رسیدند و آیا این تصمیم با این حجم از رسوایی می تواند رژیم را حفظ کند!؟.

اولین دلیلی که به ذهن می آید این است که رژیم با حمله به مدارسمی خواهد رعب و وحشت در جامعه ایجاد کند و معترضین را بترساند. البته با حمله شیمیایی ترس ایجاد میشود اما رژیم در موقعیت با ثبات ، مشروع و پایدار نیست که در جامعه رعب ایجاد کند و اعتراضات را تداوم بخشد. زیرا کشاندن مردم به خیابان برای هر نوع اعتراض به نفع رژیم نیست و این عمل می تواند نهایتا به هم گرایی دولت های غربی با اپوزسیون تبدیل شود. رژیم تهران هم می داند که شرط حمایت کشورهای غربی از اپوزسیون، استمرار اعتراضات خیابانی هست. بنابراین با علم به اینکه رژیم می داند تداوم اعتراضات ممکن است دولت های غربی را با اپوزسیون همراه کند، لذا هدف اصلی رژیم از حملات شیمیایی " نمی تواند ترساندن معترضین" و به خیابان آوردن خانواده های دانش آموزان به خیابان باشد.

دومین دلیل این است که رژیم با حمله به مدارس می خواهد تمرکزافکار عمومی از تورم و بی ارزش شدن پول ملی منحرف کند و مردم بجای تمرکز روی افزایش قیمت و اعتصابات  احتمالی به سوژه مسموم کردن دانش آموزان دختر فکر کنند: این احتمال مرا بیاد حادثه ساختمان پلاسکو بعد از فوت هاشمی رفسنجانی می اندازد. این گمان می تواند درست باشد اما شرایط سیاسی امروز با پنج سال پیش فرق می کند. در آن موقع بسیاری از شرکت های اروپایی و امریکایی ظاهرا در صف ورود به ایران برای استفاده از سهم دولت ها از توافق "برجام" بودند و همچنین رژیم اینقدر ضعیف نشده بود.  اما شرایط امروز کاملا فرق می کند و دولتها و شرکت های غربی بخاطر حوادث اخیر ایران، نمیتوانند افکار عمومی و رسانه ها و نمایندگان پارلمان کشور خود را نادیده بگیرند و دنبال منافع فردی یا شرکتی باشند. ضمنا شکی نیست که رفتار جمهوری اسلامی عاقلانه نیست و این رژیم از تصمیم سازان با خرد و آگاه بی بهره ایست اما به تجربه شرایط را درک می کنند و مشکلات خود را افزایش نمی دهند.

سومین دلیل که مطرح میشود این است که رژیم در تنگنا قرار گرفته و دیوانهوار در حال انتقام از ملت خود است: اینکه رژیم مستأصلشده و در داخل با ریزش روبرو شده و با نارضایتی گسترده مواجه شده کاملا درست است اما حمله به مدارس سازمان یافته بوده و با هدف مشخص و مواد شیمیایی مشابه انجام شده  است. و این نمیتواند کار افراد بریده از نظام  یا حرکتی احساسی و برای انتقام باشد. به همین دلیل حمله به مدارس با این وسعت و هماهنگی نمیتواند کار چند نفر "اتش به اختیار" یا بریده از نظام باشد.

چهارمین دلیل که کمتر مورد توجه بوده و کسی احتمال آنرا مطرح ننموده ، هشدار رژیم به کشورهای غربی هست: بدین معنی که اگر سپاه پاسداران تحریم شود و وابستگان و خانواده های سران رژیم از کشورهای غربی علیالخصوص  کانادا و انگلیس و امریکا اخراج شوند و نهایتا رژیم در تنگنای سقوط قرار گیرد رژیم تهران نیز آرام نخواهد نشست. بنظر می رسد حمله به مدارس با دوز پایین مواد شیمیایی یک هشدار به کشورهای غربی باشد. رژیم می داند که در کشورهای غربی با کودکان و نوجوانان مهربانانه رفتار می شود و بسیار مورد احترام هستند. لذا برای اخطار از تهدید دختران و کودکان استفاده می کند. غرب باید تهدید را جدی بگیرد. رژیمی که به نوجوانان خود رحمی ندارد، رژیمی که برای استمرار نظام و تداومقدرت از هیچ جنایتی دریغ نمی کند، رژیمی که توانایی حمله مسلحانه یا حمله با سلاح سرد به مخالفان خود در کشورهای اروپایی کانادا و امریکا را دارد... پس می تواند در کشورهای مذکور حمله شیمیایی انجام دهد. نرسیدن به بمب اتم مانع توسعه طلبی و تهدید همسایگان نیست. اگر رژیم به این نتیجه برسد که رفتنی هستند، احتمال استفاده از مواد شیمیایی دور از ذهن نیست به عقیده نگارنده این یادداشت حملات شیمیایی به مدارس دخترانه  یک هشدار به غرب بود. جمهوری اسلامی در تمام شهرهای مهم دنیا حداقل صدها مزد بگیر ایرانی لبنانی افغانی و پاکستانی و غیره دارد که با هزینه کم چنین عملیاتی را انجام دهند. استفاده از باندهای مافیایی که برای پول همه کار می کنند را بدان اضافه کنید.

اروپا و امریکا باید خطر ایران را جدی بگیرند و بجای مماشات با رژیم ترور، باید تمام قد در مقابل آنان بایستند و از معترضین و تغییر رژیم حمایت کنند. امروز مدارس تهران ، اردبیل،  کرج ، لاهیجان و اصفهان..  فردا پاریس ، برلین، نیویورک و تورنتو ...  اگر جلوی رژیم گرفته نشود تعطیلات مدارس در غرب بیش از زمان تعطیلی کرونا ویروس خواهد بود. جمهوری اسلامی با جنایت زنده است و برای بقا هر اقدامی را مشروع می داند. 

علی لاهیجی

5 مارس 2023