امروز 4 دی ؛ هفتمین روز از اعتصاب غذای سوم رضا شهابی — قسمت سوم از , مروری بر روزشمار زندان رضا شهابی
روز پنج شنبه 17 آذرماه 1390 و در نوزدهمین روز از اعتصاب غذای اول آقای رضا شهابی ؛و پس از پیگیری ها و اصرار همسر وی ،مامورین بند 209 رضا را برای ملاقات به کابین ملاقات تلفنی آوردند.رضا به حالت نیمه جان درآمده و او را تا مسافتی با ماشین به سالن منتقل کرده بودند و سپس مامورین زیر بغل او را گرفته و کشان کشان تا کابین گفتگو آورده بودند
رضا آنچنان ضعیف و بیجان بوده است که به سختی حرف میزده و همچنین نیم بدنش به حالت بیحس و فلج درآمده، و با سری کج به یک سو و کاملا خمیده و کم جان مینموده است
رضا در ملاقات این روز به يكي از اعضاي خانواده خود گفت :براي من مردن در راه جنبش كارگري افتخار است. ما 99 درصد افراد جامعه هستيم. اما ثروت ها در دست يك درصد جامعه است. ما جان ميكنيم و كار ميكنيم اما حتا نميتوانيم فرزندان خودمان را براي چند روز به مسافرت ببريم. نميتوانيم آنها را به آموزشگاه ببريم تا چيزي بياموزند. من از حق و حقوق كارگران دفاع كرده و ميكنم .اكنون نيز تا پاي جان بر بيگناهي خودم و خواست آزادي بي قيد و شرط مي ايستم. من خواهان اين نيستم كه از بلاتكليفي بيرون بيايم. خواهان اين نيستم كه با وثيقه آزاد شوم. زيرا من وثيقه اي براي گذاشتن ندارم و جرمي هم مرتكب نشده ام كه بخواهم تكليفم معين شود. من را نيمه جان و بيمار كرده اند. بايد مداوا شوم و بي قيد و شرط آزاد شوم.
در این روز مامورین در جواب خانواده رضا , تایید کردند که نامه دادستان برای انتقال اورژانسی رضا به بیمارستان را از روز یکشنبه 13 آذر در اختیار دارند اما او را احتمالا در یکی از روزهای شنبه 19 آذر یا یکشنبه 20 آذر یعنی یک هفته بعد از دریافت نامه ی دادستان ، به بیمارستان خواهند برد
جمعه 18 آذر : کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در بیانیه ای ضمن اعلام حمایت همهجانبهاش از «کمیتهی دفاع از رضا شهابی» و اقدامات این کمیته خواهان پایان اعتصاب غذای آقای شهابی شدند
چهارشنبه 23 آذر : توسط یک مقام قضایی در دادستانی مستقر در زندان اوین، به خانواده ی رضا شهابی اعلام شد که رضا به بیمارستانی نامعلوم منتقل شده است
این در حالی بود که رضا در تماس تلفنی روز سه شنبه اعلام کرده بود در ارسال وی به بیمارستان تعلل میشود و حتا به او گفته اند که پروندهپزشکی مفقود شده است! قاضی پرونده نیز اعلام کرده از بیماری رضا خبری ندارد
یکشنبه 27 آذر: رضا شهابی در حالي كه در بخش ضايعات نخاعي و با اوضاع سخت جسمي بستري شده بود كماكان دراعتصاب غذا به سر ميبرد و بعد از 27 روز اعتصاب نپذيرفت كه از هيچ گونه تغذيهاي استفاده كند.
رضا در حالي كه گردنش بسته شده و بيحال روي تخت افتاده بود دائما تكرار میکرد كه “من ميخواهم كه زودتر آزاد شوم.اين دست بند و پا بند و زنجير و اينهمه مامور براي چيست؟ مگر من جنايت كار هستم؟من بايد در شرايط مناسبي و با آسودگي خاطر و در حالي كه اعضاي خانواده ام در كنارم هستند عمل جراحي انجام دهم.”
رضا تاكيد دارد كه بايد بدون قيد و شرط آزاد شود.
از سويي تمامي دوستاني كه رضا را ملاقات كرده بودند ،تاكيد داشتند رضا از روحيه بسيار بالايي برخوردار بود اما از نظر جسمي در شرايط خطرناكي قرار داشت و بايد به زودي آزاد شود و اعتصاب غذايش پايان يابد.
رضا از تمام افراد و تشكل هايي كه از او و خانواده اش حمايت كرده بودند تشكر كرده و گفته بود ” دست شما را ميبوسم، تا وقتي قلب شما ميتپد قلب من هم ميتپد.من از همه شما تشكر ميكنم “.
دوشنبه 28 آذر : رضا شهابي در حالي 28اُمين روز اعتصاب خود را پشت سر ميگذارد كه او را در این روز به جهت بررسي امكان بيهوشي براي عمل، نزد پزشك متخصص بيهوشي بيمارستان امام خميني بردند. اين پزشك پس از انجام معاينات و بررسي وضعيت جسماني رضا گفت : «من به هيچ وجه صلاح نميدانم كه تو را بيهوش كنند، زيرا پس از 28 روز اعتصاب غذا اصلا وضعيت طبيعي نداري و فشار خونت نرمال نيست. در ضمن جواب آزمايشهايت را هم هنوز اعلام نكردهاند و من نميتوانم بدون ديدن آنها نظر دهم».
همچنين شب قبل ؛ رضا را از بخش اصلي «مغز و اعصاب» بيمارستان كه شرايط نسبتاً مساعدي داشت به يكي از بخشهاي قديمي منتقل كردهاند كه اصلاً وضعيت مناسبي ندارد و هنگامي كه خانواده از دليل اين انتقال سؤال كردند، به آنها پاسخ داده شد كه: «آن بخش اولي خصوصي است و هزينه آن بالا است و زندان زير بار هزينههاي آن نميرود»! دكتر معالج رضا نيز كه او را ديده بود از اين انتقال بسيار تعجب كرده و گفته بود: «من به هيچ وجه از اين انتقال خبر نداشتم و امروز در همان بخش دنبال تو ميگشتم! چه كسي دستور داده تو را به اين جا منتقل كنند. با توجه به وضعيتي كه داري اين بخش اصلاً مناسب نيست و بايد سريعاً به بخش قبل بازگردي».
اين دكتر گفته بود كه در صورت عمل به قطعهاي براي گردن رضا نياز است كه قيمت آن در حدود 2 ميليون تومان است.
همچنين در این روز و در یک اقدام عجیب از سربازان نگهبان رضا، نامهاي مبني بر رضايت براي عملاش گرفته شده كه رضا و خانوادهاش به شدت نسبت به اين عمل اعتراض داشتند ، زيرا تنها مرجع براي رضايت عمل خانواده مريض است
لینکهای مرتبط:
!رضا شهابی ؛ قسمت دوم / خودش میگوید دوست ندارم خانواده ام را ببینم
رضا شهابی ؛ قسمت اول / از تاسیس سندیکا تا اعتصاب اول در اوین
از اینجا فیس بوک حمایت از رضا شهابی را دنبال کنید
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید