رفتن به محتوای اصلی

● تریبون آزاد

موضوع مهم ما مهاجرین ایرانی، گذار از فرد تبعیدی و دگردیسی به مهاجر چندلایه ایرانی، دگردیسی به ایرانی دوملیتی، بوسیله عبور از این فرهنگ سنتی قهرمان گرایانه و از طریق قبول نگاه مدرن و ایجاد تلفیق مدرن خویش است. این گذار و دگردیسی مهم بدون رهایی از این نگاه قهرمانانه و سنتی و بدون تن دادن به بحران مهاجرت و <مرگ خدا> و ایجاد انواع و اشکال نگاههای تلفیقی و ایجاد انواع و اشکال فردیت چندلایه ایرانی و متفاوت و گیتی گرایی ایرانی غیرممکن است.
کیومرث نویدی
آقای داریوش همایون، اصرار دارند که زیر مجموعههای ملی ملت ایران را اقوام بنامیم؛ اما، معتقدند که افراد این اقوام در کل سپهر سیاسیِ ایران باید نقش شهروندان را بازی کنند؛ و پرسش من این است آخر چگونه می شود این یک بام و دو هوا را ادامه داد؟ می خواهیم وارد جهان نوین بشویم؛ می خواهیم تمدن صنعتی را در کشورمان مستقر کنیم؛ دریافتهایم که جز این راهی برای بقا وجود ندارد.
آخه برخورداری بعضی از هم میهنان از حقوق شهروندی و آموزش به زبان مادری خویش، لازمهء ایجاد اینهمه رعب و وحشت، و تناقض گویی ها، تحقیر سرزمین و ملّتی را این چنین لازم نیست، سر تا پای مقاله سنگر گیری و شمشیر کشی، جنگ و گریز و بی ثباتی است، تصویری که از سرزمین ایران میدهد به دهکده ای میماند، که بعد از زلزله ای وحشتناک از لابلای ویرانه هایش خاکستری خسته و بی رمق در خود پیچیده، خود را بالا میکشد. مقاله سر از کوره ای بر می دارد که در آن از آتش خبری نیست ولی آکنده از دودِ گرم و تلخی هست که...
کیانوش توکلی
در عصر کنونی ، نه تنها فرهنگ ایرانی بلکه همه فرهنگ ها ی خرد و کلان جهان ، با استفاده از ابزار دیجیتالی، ضمن اشاعه و گسترش خود ، جهت حفظ خصوصیات محلی وتنوع بومی و قومی خود، بدون اینکه خود بخواهند بسوی فرهنگ فراملی و گلوبال گام برداشته اند, چرا که ما در جهان کوچک شده و در دهکده جهانی زندگی می کنیم که میلیارد ها وسیله ارتباطی آنها را روزانه بهم متصل می کند از این رو جهاني شدن ؛ تنها جنبه اقتصادي آن نيست . جهاني شدن يك پديده كاملا جديدي است كه روي رفتارو مصرف انسان قرن 21 ثر مي گذارد.
عبدالستار دوشوكی
ما بايد انرژي فكري و دغدغه اصلي خود را معطوف به اتحاد عمل و يكپارچگي مبارزات مردم ايران بكنيم و علت اصلي جدايي طلبي يعني ظلم و ستم و بيداد رژيم جمهوري اسلامي را مورد هدف آماج مبارزاتي خود قرار بدهيم. اجازه ندهيم كه عده اي معلول بهمراهي جارچيان مجهول ما را از خطر و علت اصلي جدايي خواهي يعني رژيم جمهوري اسلامي غافل كنند. تئوري ديگري كه ما ايرانيان به آن معتاد هستيم و جزوء باورهاي ما است ، "توهم توطئه" است. مرتبط كردن مبارزه اقوام ايراني بر عليه ظلم و ستم جمهوري اسلامي را...
تنها با تن دادن به این ملاقات همه جانبه با گذشته و حال و آینده خویش و تلاش برای دست یابی به جهان سمبلیک و تلفیق سمبلیک خویش است که فردیت ایرانی و هنرمدرن ایرانی ساخته میشود. طبیعتا این تلفیق سخت است. زیرا این گذشته،حال و آینده با یکدیگر درجنگند.
از یکطرف ، این نسل نوی زنان و مردان روشنفکر مدرن و ضدقهرمان که هم با سایر روشنفکران و هنرمندان مدرن مانند نقره کار و دیگران و هم با مسئولین کشورش مانند آقای احمدی نژاد در یک رابطه چندلایه سمبلیک و بر بستر دیالوگ، نقد و چالش مدرن قرار دارد...
به منظور نتیجه گیری مطلوب از این نوشته با متمرکز شدن افکار و حضور ذهن برای فراهم شدن فضای تفکیک و مقایسه، ضرورت تعریف مفهومی واژه ای در فراخوانی و ترسیم نیمه مجسم ابزارهای اقتصادي: سیاستِ اقتصادی، بازار [مارکت]، فلسفهء لیبرالیسم، اقتصاد بازار آزاد، اقتصاد بازار آزاد و سوسیال، اقتصاد متمرکز دولتی، اقتصاد بازار سوسیالیستی، نئولیبرالیسم، کِینسیانیسم، و مو نِتاریسم، ضرورت میباشد:
بهمن آزادگر
هر چند که سیستم دمکراتیک و حقوق شهروندی در یک جامعه، با تضمین حقوق همه تشکلهای صنفی سیاسی بستر مناسبی را برای شکوفایی آن بوجود میاورد ولی بخودی خود و ابتدا به ساکن برابر با رفع تبعیض در ان جامعه نیست چنانکه دمکراسی و حقوق شهروندی در امریکا بلافاصله به رفع تبعیض نژادی سیاهان منجر نشد این حاصل مبارزات جنبشهای ضد تبعیض نژادی است که رویای برابری نژادی در این قاره را به واقعیت تبدل کرد
کیومرث نویدی
یک دپارتمان زبان و ادبیات کردی، ترکی، بلوچی و ترکمنی در هیچ یک از دانشگاه های ایران وجود ندارد آقا!
جدا کردن مردم کرد از حیطة زبان فارسی، قطع ریشه های فرهنگی آنهاست و خود گونه ای آسیمولاسیون؛ گمان کنم در مورد آذری ها و بلوچ ها هم جز این نباشد و نیز در مورد ترکمن ها که قرنهاست در دل فرهنگ ایرانی می زیند و حتی عرب های خوزستان که نشان دادند آنگاه که پای میهنشان در میان باشد، جان خواهند گذاشت و صدام تکریتی را هم سنگ روی یخ خواهند کرد.
بهمن آزادگر
قانون کاپیتولاسیون که بیک بنوعی بیانگر روابط دو کشور دوست ایران و امریکا در آن مفطع را توضیح میدهد نه بر مبنای حقوقی برابر و احترام متقابل بلکه حکایت از یک مناسبات رایج در زمان کلونیالیسم را میکرد و بر خلاف سفسطه های نویسنده به هیچ عنوان رابطی به حقوق بشر و ... نداشت. امریکا در موقع دیکته کردن آن دغدغه نقض حقوق شهروندانش را در ایران نداشت چون حتی تصور چنین نقضی در آنموقع در چهاچوب حاکمیت ایران غیر ممکن بود. نقض حقوق بشر در ایران فقط در مورد شهروندان ایرانی مطرح بود نه در مورد امریکاییها.
علی اکبر آزاد
آری آن روز بابک آن حرف ها رازد وچه به جا می نشیند درجایگاه امروزین دربرابر حکام جمهوری اسلامی که بر باردیگربرسرنوشت ملتی تکیه زده اند. سالهای پیش کاخ های پهلوهای وقاجارها پایین ریختندو حتما سالهای آینده کاخ های جمهوری اسلامی هم پایین خواهد ریخت، چون مردمی وجود دارندوبارستم حکام بردوششان سنگینی می کند. بعد از 1200 سال هنوز فریاد بابک خرمدین دربرابر نوع دیگری ازحکام اسلامی به گوش می رسد، مردمی هستند که کاخ های ستم راویران کنند
بهمن آزادگر
امروز بحث روی این مسایل از ان جهت اهمیت دارد که با تکیه به این تجربه منفی از در غلتیدمان به این فرهنگ انحرافی در اینده جلوگیری کنیم. باز ما شاهد سر باز کردن این انحراف در شکلی دیگر هستیم. این دفعه رژیم برای مقابله و سرکوب مبارزات رفع تبعیض ملل غیر فارس در ایران باز به این فرهنگ روی اورده و سعی میکند با بکار انداختن تمام ماشین های تبلیغاتی اش، به مردم این ایده را القا کند که سر نخ این مبارزات در دست کشورهای خارجی است و هدفشان هم تجزیه ایران میباشد. وباز بار دیگر بخشی از اپوزیسیون...
زن در فرهنگ ما به‌طور عمده به سه حالت «مادر مقدس»، «حوا یا جنّه‌ی فریبکار» و «زن اثیری» دیده می‌شود و بخش مهمی از جوانب زنانه، قدرت و خرد زنانه، اشتیاقات اروتیکی، عشقی و خویشتن‌دوستانه‌ی زنانه در پای این سه نقش سرکوب می‌شوند. مشکل در این است که این سه نقش در واقع سه نقش در یک بازی نارسیستی شیفتگانه/متنفرانه و برای نفی فردیت و تفاوت زنانه هستند.
زنان و مردان ایرانی باید بر بستر راز زنانه و نیاز مردانه‌ی خویش و به شیوه‌ی خویش هر چه بیشتر به یک زن عاشق پر راز و ناز و پرقدرت و...
کیومرث نویدی
در واکنش به مقالة نخستم کریم رحیمی دشنام نامه ای نوشته اند و فارسها را همه غارتگر نامیده اند و فرموده اند که ما کردها جز استقلال به هیچ چیزی راضی نمی شویم؛
تنها بگویم این را که هم اکنون اگر سایة آمریکا از سر کردستان عراق کم شود؛ سرنیزة پان ترکیسم از یک سو و پان عربیسم از سوی دیگر در دل کردستان عراق به هم خواهند خورد؛ و گمان نمیکنم آذریهائی که انقلاب مشروطیت از بلوغ ملی آنها شکل گرفت؛ به این راحتی از تهران و اصفهان و شیراز و مشهد و کردستان و خوزستان دست بکشند.
کیانوش توکلی
کاربران با نام واقعی و یا بدون نام و امیل مطالبی می نویسند در این مدت چهارماهه نزدیک به 2000 کامنت گذاشته شده است برخی کامنت ها خود باندازه یک مقاله طول و عرض داشته است
برخورد نظری که بین آیدین تبریزی و احمد تقوایی صورت گرفت خیلی متین بود اگر کسانی همچون من که در ارتباط با مسایل قومی _ملی بدنبال یافتن بهترین پاسخ هستیم ؛برایمان سود مند بود ولی انهایی که اختلاف سیاسی را با " دق و دلی" عوضی گرفته اند، مطالبی می نویسند که شاید برای کسان دیگر جذابیت داشته باشد،
اما، ما نه زبانی به نام زبان ایرانی داریم و نه فرهنگی به نام فرهنگ ایرانی؛ ایران، همواره، نامی بوده است برای یک مجموعة زبانی و فرهنگی چند گانه و چند گونه؛ یک جای فلات ایران را نشان بدهید که به ویژه ایران نامیده شود؛ یک زبان از چهل زبان ایرانی را نشان بدهید که به ویژه، زبان ایرانی نامیده شود
نشست پاریس به پیشنهاد یکی از بزرگانش، امر «اقوام» را به یک گروه کارشناس احاله کرد و نمایندگان اقوام نیز پذیرفتند
کاوه اردلان
اساسی ترین وسیله انتقال اندیشه هر کلکتیو انسانی "زبان" و "ادبیات" ان کلکتیو است، از اینرو، به صراحت می توان گفت که کلکتیوها و مجموعه های انسانی در طول تاریخ بدون دست یابی به زبانی مشترک، نمی توانستند به هیچ "تفاهمی" دست یابند. زبان و فرهنگ زبانی یک مجموعه انسانی در عین حال، "هویت" او نیز هست و انچه را که در کنه وجود اوست، بی پرده و با صراحت بیرون می ریزد. شرط اول در هر روندی ، هماهنگی و تفاهم است که تنها از طریق "زبان مشترک" میسر است و انجا....
نسبت دادن داروینیسم اجتماعی به دیدگاه مارکسیسم و آوردن نمونه از بهار پراگ و افغانستان امری نادرست است، زیرا مارکس و انگلس داروینیسم اجتماعی چالز داروین را با قاطعیّت تمام در مباحث و بصورت کتبی در نوشته ها غیر علمی و نادرست ارزیابی کرده اند.
در جایی دیگر، نویسندهء مقاله، ایالات متحدهء آمریکا را محکوم میکند که با سیاست جنگ در صدد برتری خود هست، از سویی دیگر کشورهای ملقّب به "بَبر" جنوب شرقی آسیا را که به نئو لیبرالیسم روی آورده اند و به توسعهء اقتصادی چشم گیری رسیده اند را به رخ دیگران میکشد.
ایجاد این چالش نو و بیان تلفیق‌‌های نو و سؤالات نو هدف این مقالات سریالی در باب بحران هویت و اشکال مختلف آن است که این مقاله شروع آن است و امیدوارم با همکاری دوستان و نقادان دیگر به یک چالش خلاق تبدیل شود. زیرا بحران هویت بحران یکایک ما و بحران محوری جامعه‌ی ماست. از طرف دیگر، زندگی یک بازی عشق و قدرت است و ما با دست‌یابی به تلفیق‌های مدرن خویش ما نه تنها به یک «اروپایی خوب» و یک « ایرانی مدرن» تبدیل می‌شویم، بلکه با دست‌یابی به این حالت دوملیتی و چندلایگی قادر به ایجاد تفاوت و..
این نسل نوی زنان و مردان روشنفکر مدرن و ضدقهرمان که هم با سایر روشنفکران مدرن مانند آقای نیکفر و هم با مسئولین کشورش مانند آقای احمدی‌نژاد در یک رابطه‌ی چندلایه‌ی سمبلیک و بر بستر دیالوگ، نقد و چالش مدرن قرار دارد، پایان نهایی این بازی خیر/شری، قهرمان‌گرایی و آفریننده‌ی بازی نوی این روشنگران خندان و اغواگر است. این نسل نو با مرگ خویش به عنوان قهرمان، زمینه‌ی مرگ دیکتاتور و بازی خیرو شری را تدارک دیده است. زیرا دیگر قهرمانی در میان نیست و آنها صحنه و رابطه را عوض کرده‌اند...
باری از اینرو نسل ما، نسل ضدقهرمانان و نسل عاشقان خردمند،مومنان خردمند و شکاک، نسل عارفان زمینی و یا نسل زنان و مردان خردمند و مدرن ایرانیست که با مرگ خویش به عنوان قهرمان،همزمان مرگ قهرمان گرایی و مرگ این بازیهای خطرناک خیر/شری را و مرگ دیکتاتور را زمینه سازی می کنند و ایجادگر چالش صادقانه و نقد مدرن میان نسلها و جامعه مدنی و میان هنرمندان و نقادان می شود. زیرا جایی که قهرمانی در میان نیست،دیگر نه جنگ دیو/قهرمانی است، نه جنگ اهورامزدا/اهریمنی و اداره گزینشی و یا مصاحبه نارسیستی و...
احمد افرادی
تاریخ جباری در ایران ِ دیروز، کار محقق امروزی را مشکل می‌کند. اهل سیاست و قلم، از بیم داغ و درفش، یادداشت‌های خصوصی، و گاه حتی اسناد و مدارک عمومی را، یا نیست می‌کنند، یا چنان پنهان‌شان می‌دارند که عملاً به نابودی‌شان می‌انجامد. نه تنها سنت آرشیوداری در ایران مهجور بوده بلکه خاطره‌نویسی، حفظ یادداشت‌های روزانه، حتی زندگی‌نامه نویسی نقاد هم هیچکدام محلی از اعراب نداشت...
هر عشق، رابطه، سکس و اروتیک در واقع یک نوع دیالوگ و بازی و اجرای یک‌سری بازی‌های جنسی و جنسیتی برای دست‌یابی به تمنای عشقی و جنسی خویش است. در واقع در پشت هر عشق و هر عمل جنسی نوعی استعاره و سناریو نهفته است که بسته به نوع این سناریو، حالت عشق و عمل اروتیکی تفاوت دارد. از این‌رو، به قول طنز زیبای لکان «عمل جنسی در واقع یک عمل جنسیتی‌ست». ما در سکس شاهد رابطه میان یک مرد و یک زن، یا دو همجنس، به همراه فانتزی‌های سمبلیک یا خیالی و کابوس‌وار آنها و تصورات آنها از رابطه و دیسکورس جنسی و جنسیتی هستیم
وظیفه روشنگری جنسی این است که از یک‌سو با توجه به حالت بینامتنی و چندنسلی جامعه‌ی خویش پاسخ‌هایی مناسب و روشنگرانه به معضلات جنسی و اروتیکی و عشقی این نسل‌ها دهد و از طرف دیگر به تحولات جنسی جامعه خویش توجه کند و بر بستر آنها به رشد روشنگری جنسی و تحول جنسی کمک رساند. از این رو من چند سال پیش در مقاله‌ای در باب بحران جنسی هم به موضوع ازدواج موقت و دیدن آن به‌سان امکانی برای تحول جنسی پرداختم و هم دلایل مقاومت درست و خردمند خانواده‌‌ها و دختران را در برابر امکان ازدواج موقت بیان و اشاره کردم.
خوشبختانه اخیرا در فضای اینترنتی بحث مهمی درباره موضوع سکولاریسم و چگونگی امکان یا عدم امکان تحول سکولار در مذهب و فرهنگ ایرانی صورت گرفته است، که پرداختن به آن از منظر روانکاوی بباور من ضروری است. این بحث از یکطرف از طرف نگاه کسانی مثل آرامش دوستدار و عبدی کلانتری مطرح می شود که جوهر کلامشان در واقع عدم امکان تحول سکولار در مذهب اسلام و فرهنگ ایرانی و ضرورت رهایی جان و روان ایرانی از این دین خویی نهفته در مذاهب و فرهنگ ایرانیست .
احمد افرادی
انتخابات مجلس مؤسسان ( برای تفویض سلطنت به رضاخان ) پس از دو هفته به انجام رسید. وزارت جنگ و داخله ـ که مسئول برگزاری انتخابات بودند ـ همه‌ی تمهیدات لازم را به عمل آوردند تا تنها نام کسانی از صندوق‌های رأی‌گیری بیرون آید که ، بدون اما و چرا به سلطنت رضاخان رأی مثبت بدهند . «در پاره‌ای از حوزه‌های شهرستانی هیچ انتخابی صورت نگرفت. وزارت داخله به نامزدان اطلاع می‌داد که به عضویت مجلس مؤسسان برگزیده شده‌اند. وکلای مجلس که به خلع قاجار رأی دادند تقریباً همه به نمایندگی مجلس مؤسسان رسیدند».
جمال علیپور
آيا حذف دبير کل پيشين، ما را يک قدم، آری حتا يک قدم، به اصول دموکراتيک نزديک کرده است، يا اينکه بديهی ترين جلوه ليبراليسم، يعنی " آزادی و امنيت فرد " زير فرمانهای ملوکانه له شده اند؟ آيا باز هم اين جمهوريخواهان هستند که ما را به نو ليبرالی متهم ميکنند، يا اينکه اين خود ما هستيم که مشروطه را در سلطنت مطلقه و سلطنت مطلقه را در حذف " خودی " تقليل داده ايم؟
اين نشانه ای از خصوصيت" استبداد گرای " حزب مشروطه است که هر انتقادی را هر چند اندک، حتا اگر تحت عنوان اصول اساسی دموکراسی و...
کیانوش توکلی
ماسالی و محفوظی بعنوان ناقل خبر و حیدر و عباس هاشمی بعنوان شاهد ؛طرح می شوند در حالی که اتفاقا حیدر وعیاس هاشمی درزمان قتل پنجه شاهی هر دو در لبنان همراه چریک های جبهه خلق جرج حبش حضور داشتند و ههیج کدام از چهار نفر نمی توانستند که بعنوان شاهد و یا منبع اصلی مطرح باشند .
ایا این یک بام و دو هوا و اخلاق دوگانه دربرخورد با قتل های تاریخی نیست در حالی چپ دمکرات " فرهنگ سکوت" را شکسته است، راست و بهتر است گفته شود طرفداران نظام پادشاهی همچنان بر انکار جنایت سیاسی در زمان پهلوی ها ایستاده اند
احمد افرادی
فروغی : حاصل این که حرف همان است که همیشه می‌گفتم، ایران نه دولت دارد و نه ملت. جماعتی که قدرت دارند و کاری از دست‌شان ساخته است مصلحت خودشان را در این ترتیب حالیه می‌پندارند. باقی هم که خوابند... اگر ایران ملتی داشت و افکاری بود اوضاع خارجی از امروز بهتر متصور نمی‌شد. با همه قدرتی که انگلیس دارد و امروز یکه‌مرد میدان سیاست است با ایران هیچ کار نمی‌تواند بکند... فقط کاری که انگلیس می‌تواند بکند همین است که خود ما ایرانی‌ها را به جان هم انداخته پوست یک‌دیگر را بکنیم
راد از اهواز
افكار ، شخصيتها و سازمانهاي مختلف سياسي بايد و بايد در يك تفكر مشترك براي اين هدف برنامه ريزي كنند و حركتهاي خود جوش را به حركتهاي سازماندهي شده تبديل كنند . صرف نظر از اختلافات حل نشدني اين اقدام به همه نفع ميرساند و ابراز عقيده را براي همه تسريع و تسهيل ميكند . نفع اين اقدام آنقدر زياد است كه بتوان براي مدتي اختلافات را فراموش كرد
دکتر درویش پور، در نوشتهء خود تضمین جایگزین کردن دموکراسی در ایران را تنها در ساختار جمهوریّت می بینند، به بیانی دیگر دموکراسی را زیر مجموعه ای از جمهوریّت ارزیابی میکند، در صورتیکه در متون تئوری دانش سیاست عکس این قضیه است و در گذر تاریخ بطور پراکتیک آنرا هم به اثبات رسانده است. جمهوریّت ابزاری در خدمت و زیر مجموعه ای از دموکراسی هست
کیانوش توکلی
بر این باورم "گذشته چراغ راه اینده نیست" چرا که پارادایم ها بکلی عوض شده است و ما در عصر و دوران بکلی متفاوت با زمان انقلاب ایران ؛زندگی می کنیم و دیگر ان کشتار و درگیری سال 60 و انقلاب 57 تکرار شدنی نیست
بایستی متوجه باشیم که در عصر جدید کمتر اشتباه کنیم و از همه مهم تر دیگر آن احزاب آرمانگرای توده ای و قدرت مندی مثل فدائیان و مجاهدین در جنبش سیاسی ایران نخواهد روئید و شخصیت های مثل خمینی ، رجوی ؛ نگهدار و کیانوری در جنبش سیاسی ایران ظهور نخواهند کرد و....
نگاه دکتر آجودانی به آثار هدایت‌‌، بویژه به بوف کور و یافتن نوستالژی و ناسیونالیسم افراطی هدایت در آن، یکی از نقدهای مهم چندماه اخیر بوده است که همزمان با هوراکشیدنها و نقدهای تایید کننده فراوانی همراه بوده است.
؛ نقد رجعتی احساسی به حالت شیفتگانه/متنفرانه، که اساس ساختار روانی کاهنانه/عارفانه ایرانی را و علت اصلی روانی سترونی و بحران زدگی و تکرار تراژیک غرب ستیزی/غرب شیفتگی، سنت ستیزی/سنت شیفتگی و علت روانی اصلی پیروزی مداوم سنت بر عنصر تحول در فرهنگ ایران را تشکیل می دهد؛
عبدالستار دوشوكی
وظيفه همه ما است كه متحدانه و با تمام قواء با ويراني كشورمان و اعطاي طول عمر دراز مدت به رژيم شديدا مخالفت كنيم. جمهوري اسلامي چنين حمله و يا جنگي را نعمت الهي خواهد دانست. احمدي نژاد با چموشي و سماجت نابخردانه زمينه را براي يك رو در رويايي بين المللي آماده مي كند. براي امريكا ( و همچنين جمهوري اسلامي) مهم نيست كه جان و مال ثروت هاي مردم ايران از بين مي روند، اما در عوض هژموني نظامي آمريكا مهر تائيد خواهد خورد و رژيم جمهوري اسلامي براي بقاي حيات خود توسط بمب و موشكهاي امريكايي...
آیدین تبریزی
امروز دیگر فدرالیسم امتیازی نیست که به ملیتها داده شود بلکه باید بسیار تلاش کنید تا ملیتهای ساکن ایران را به قبول آن راضی نمایید. امروز وقتی امثال من از فدرالیسم دفاع می کند همیشه مورد این سوال بی جواب قرار می گیرد که چگونه می توان با اپوزوسیونی که هنوز به قدرت نرسیده، بدتر از حاکمیت به سانسور اخبار و خواسته های برحق آذربایجان و دیگر ملیتها می پردازد و حتی شعار ساده ای چون مدرسه به زبان مادریم را برنمی تابد، وارد تعامل شد و حکومتی فدرالی را تشکیل داد؟!