رفتن به محتوای اصلی

● صفحه شما

دوستان و خوانندگان عزیز، امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادانه نقد، نظر، خبر، تفسیر، تحلیل و... بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.

لطفا اعتراض، انتقاد و پیشنهاد خود را به آدرس info@iranglobal.info ارسال کنید. از پاسخ به اعتراضات در کامنتها معذوریم.

افزودن دیدگاه جدید

تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 23:25
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ
دیدگاه:

والله بابام دروغ چرا؟ بنده به دلیل انتشار نصفه نیمه نظراتم از خدمتتان مرخصی میشوم و با سپاس از گروه و سایت ايران گلوبال برای تحمل و انتشار ..نظراتم هرچند نصفه و نیمه و.. در آخر برای دوستان رفقا و.. هموطنان ایران دوست........
.آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و
فرار سیدن سال نو ونوروز باستانی را تبریک عرض میکنم مش قاسم غیاث آبادی

ادامه نظر:
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 21:08
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ
دیدگاه:

والله بابام جان دروغ چرا؟ ما که به چشم خودمان ندیدیم ولی ما یه همشهری داریم که اهل قزوینی ولی تو اصفهان زندگی میکه آرزوشو اینکه به شهر سانفرانسیسکو پناهنده بشه ازش پرسیدم چرا؟ سانفرانسیسکو چرا ریفیجی؟
همشهری ما:
...آفرین.واقعا آفرین به کسی که دارد بازی را پیش میبره... . نماد و پوستر همیشه ماندگار بر دیوار تاریخ جنبش دانشجویی ایران بود و البته خواهد ماند.من دقیقا نسل دانشجویان جنبش دانشجویی سال 78 هستم و به یاد دارم برای سالگردهای این جنبش در همین راهروهای دانشگاه تهران تنها عکسی که در کلاسهای خالی و جاهای مختلف دانشگاه به نشان اعتراض پخش یا نصب میشد یک عکس بود:پوستر .چه شد؟ایشان توانست از مرز خارج شود.صدای امریکا او را بلعید ،مصرف کرد،کمرنگ کرد،حذف کرد....اکی
حالا……...اشتباه نکنید.با او مشکلی ندارم.اتفاقا ایشان بامزه! و ساعی! و با اعتماد به نفس! هم هست.من مرادم اندیشه بازیگردان است نه بازیگران.گزارشگر پارلمانی اعتماد ملی .بیرون آمد.هیچ کس او را نمی شناخت.اول گفتند برای مصاحبه با اوباما به امریکا امده.پوزخندی زدم.!..بعد با آن کلاه ای مسخره در تمام تجمعات جنبش سبز حاضر بود به سود اصلاح طلبان و با هجمه به پرچم شیر و خورشید.و صدای امریکا و بی بی سی هم حرکات او را کاملا کاور میکردند تا معرفی شود.چرا؟اینهمه اشخاص معروف و سرشناس به امریکا و اروپا گریختند یا گریخته شدند!

ادامه نظر:
کجا هستند؟ ایشان چرا اینقدر از روز اول زیاد جلوی چشم هست؟عرض میکنم.دلیل دارد و برنامه.
که اصولا در صدای امریکا با شخصی مصاحبه نمیکند مصاحبه ویژه ! باکرد .کسی نمیشناخت.ولی کم کم باید میشناختند.ایشان به ام القرای لندن در کنار دوستانش ، مهاجرانی ،خانم کدیور و استاد بهنود رهسپار شد.از مصاحبه با اوباما پشیمان شد! بعد کلاه از سر او برداشتند تا بر سر ملت گذاشتند.بعد با مینی روپ وارد حیطه زنان شدند
.پیج هایی میزد.کم کم باید میفهمدیم چه هدفی را برای ایشان نشانه رفته اند.شاید حتی خودش نمیداند و نمیدانست ولی مغز ما که معیوب نیست.ایشان شده سخنگو و نماد تحول خواهی و حقوق تضییع شده زن ایرانی !! باور میکنید؟هرجا قرار است درباره وضعیت زنان ایران سخن گفته شود نام میدرخشد.تمام.همان خانمی که در صدای امریکا به ناطقی گفت: "من به شما اعتراضی دارم.چرا در میان مجریان صدای امریکا …….! ...ایشان دیروز سخنگوی اعتراض زن ایرانی بودند..و امروز .صدای اعتراض و جنجال شلوغ بازی صد البنه صدای اعتراض علیه دیکتاتوری پهلوی ست
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 17:40
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: شما هم بهتر از از اهل سیاست…
دیدگاه:

شما هم بهتر از از اهل سیاست بیاموزید و اینقدر به تخریب اپوزیسیون و مبارزان و روشنفکران تهمت و افترا نزنید و خودت زا یک تافته جدا بافته از ایران و ایرانی و روشنگزی و شکست و پیروزی کنار نکشید و مخفی کنید. اگر موضوعی برای نوشتن نداری سکوت بهترین کار اخلاقی است تا خودزنی! و مخالفت و تهمت و افترا و جغل تاریه و روایت های قهوه خانه ای پیرمردهای بازنشسته بریده از زمین و زمان. از اینکه همچون اسلامیست ها حدیث و روایت هایت نقل قول بدنامان و جنایتکاران صد ساله اخیر و ادعاهای غلط ثابت نشده است نشان میدهد که در علوم اجتماعی و تاریخی و سیاسی و فرهنگی بضاعت تحلیل و درک را نداری ولی چون مقاله نویس نیهلیستی ………. میدهی به خوشبینی و امید و باور به نیروی لایزال خلق ها و مردم ایرانزمین!

ادامه نظر:
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 14:32
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: آناییکه در استخردیگران شنامیکنند.
دیدگاه:

سالام
مثال خوبی زدید,ولی ناقص ومیتوانستی از مرحوم جلال ال احمد واز مرحوم رضابراهنی نیز مثال بزنید,
چرااینهارا مثال نزدید,شاید دلیل دیگری برای خودداشتید!!!!!
این همزبان مامتاسفانه اگربخواهم مثال ساده وساده بزنم,راه احمدکسروی راانتخاب کرده است.
راه این عزیز,آلوده به توهماتی است ,که تغذیه فکری ومحوری غلطی را بخوردش داده اند و باآن تغذیه پرورش یافته است.
میتواند بازگشت خوبی داشته باشدو راه کج راهه را ول کند.
متاسفانه همچون خامنه ایی براه دیگری پا گذاشته است.
این آقا اگر راه خودرااصلاح نکند،نابودش میکند.
مرحوم براهنی به موقع راه خودرا اصلاح کرد,, دراینده نامش شناخته تر و آوازه اش زبان زدخواهدشد,
کسروی منفور ومنفورتر.
این همزبان ما هم ,اگر دیربجنبد,کسروی دوم خواهدشد.

ادامه نظر:
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 14:07
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: انتخابات
دیدگاه:

سالام
45 ساله این شعاررامی دهند؛
کی ضررمیکند؟مارا بااین شعارهای انحرافی به بیراهه نمی برند؟
ملل ایران را دو گروه ازدرون وازبیرون بااین شعارها به حاشیه میرانند,تا همان پان فارسها و
نیروهای ماسیون فکر ایرانشهری وشعوبیه فارسی بانام دیگر حکومت خودرابرانند.
کی ضررمیکند؟
آیا پان فارس حاکم شده انگلیس ماسونی کمپانی هندشرقی ضررمیکند؟
یا ملل تحت ستم این تفکر؟
شعارهای زوشنفکرنماهای غرب زده وشعارهای مثلا اصلاح طلب هیچ باهمدیگرازلحاظ محتوایی فرقی ندارند/
45 سال پان فارس مخوف نوچه استعماری ساز مارابا همان عمل ماسونی انکلیسی دوران پالانی
چرخانده ,تا پان فارس عملا نوچه های استعمار برای درحکومت ماندن عوامفریبی خودرا تکمیل کنند.
برای ماچه فرقی بین 57 سال حکمرانی پالانی ها با آخوندیسیم کرد ومیکند؟
تعدادی درآغوش غرب خوابیده وباکروات ومواجب گیری مارابرای آنهابه حبهه حنگ باآخوند میفرستند،
تعدادی هم عین همانها باتفکرارتحاعی مارا درصورت درخواست ابتذایی ترین حقوق مدنی ینام دین ولی بکام نژادپرستی به صلابه میکشند/
این شعاردهندگان داخلی وخارجی اتحادشومی برعلیه ملل تحت ستم داشته در ظاهرهمدیگرفحش میدهند.درعمل جبهه متحدی برعلیه مادارند.
یک نمونه از اپوزاسیون خارجی وداخلی برای اتحادباملل وبه رسمیت شمردن ملل دیده نشده است.
تمام تلاششان براین است,که با آویزان شدن ازطناب استعمارگران یک سیستم جدیدی بازهم برسرملل کلاه بگذارند.

ادامه نظر:
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 13:53
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: زمستان می‌رود
دیدگاه:

تاسف من از این است که استعداد های طبیعی جوانان ایرانی در هر دوره یا به هدر رفت ویا مورد سوء استفاده مرتجعین چپ و راست دینی قرار گرفت.
یکی از این قربانیان چپ همین آقای محققی است که اگر فریب سراب چپگرایان را نمی‌خورد، بدون شک امروز استاد ادبیات زبان پارسی و آذری ویا هر زبان دیگری در دانشگاه بود.
آیا آین استاد ادبیات مورد نظر ما توانایی و قدرت بسیج برای یک تحول اجتماعی سیاسی رادارد ، بدون شک آقای محقق خود بهتر میداند.
در نوشته پیشین ایشان، خواننده به این تصور می‌رسید که چرا ایشان عامل برگزاری یک جلسه
مشترک از جمع نا همگونها برای برون رفت از بختک سیاه اسلام نمیشود، هر چند عده ای ایشان را به این کارمهم تشویق کردند.
متاسفانه آقای محققی تنها فریب خورده چپ نیست، جا دارد از نامور و نامدار دیگری نام ببریم که عمری در سودای اهداف حزبی بود و عاقبت به راز تلخی دست یافت که دیگر اجل مهلتش نداد و در سرزمین بیگانه از جهان رفت.
سیاوش کسرایی و بسیارانی از اهل فضل وقلم قربانی دستگاه پلید توده ایسم شدند.
هرچند دستگاه مخوف توده او را حزبی معرفی می‌کند ولی کسرایی که تمام عمر نقابی در چشم داشت، شهر مسکو نقاب فریب را از چهره و روح او بر می‌دارد و پی می‌برد که:
چه فریبی خورده است.
شاهکار مهره سرخ نوشته کسرایی خود پرده از یک فریب تاریخی برمی‌دارد که او یک قربانی برای
قدرت بیگانه بود. کسرایی دیگر توده ای نیست بلکه از نظر من یک قهرمان ملی است که باید روزی دوباره در خاک وطن آرام گیرد.

ادامه نظر:
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 12:23
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کار کار انگلیسی هاست
دیدگاه:

چرا ایرانی‌ها زیاد گول می‌خورند؟
‫صبح شده...ولی نه از درخت سکه خبری هست و نه از اصل سکه‌های پینوکیو. درست مثل ماجرای بورس، موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز، جریان پیش‌فروش آپارتمان، فروش سهام پدیده شاندیز و... آدم‌های زیادی پول و سرمایه تمام عمرشان را از دست داده‌اند. شاید تعدد اتفاقات مشابه و تکرر وقوع آن‌ها با رتبه سواد مالی ایرانی‌ها ارتباط داشته باشد

ماجرای کوروش کمپانی یادآور داستان مشهور کارلو کلودی است؛ وقتی روباه مکار و گربه نره از پینوکیو می‌خواهند سکه‌هایش را بکارد و کمی صبر کند تا به‌جایش درخت پول سبز شود

ادامه نظر:
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 11:57
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: بسیارعالی
دیدگاه:

بسیارعالی

ادامه نظر:
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 06:22
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: جهت اطلاع خودت
دیدگاه:

 از کرامات شیخ ما چه عجب! خب بوش که دیگه رئیس جمهور نیست و صدام هم دوره اش از وقتی اعدام شده تمام شده. منظورت چی بود؟ برادر - شایدم خواهر- حالا بلد نیستی سوال بپرسی مجبور نیستی چیزی بنویسی. بناچار حدس میزنم که میخوای بگی دوران آمریکا تمام شده و لابد خامنه ای هم صدام نیست و جمهوری اسلامی مستدام خواهد بود. خب ما که بخیل نیستیم.. مبارک شما! شاید منظورت اینه که بر اساس این برنامه چین حالا جای آمریکا را گرفته. بنظر میرسه شما خیلی از این بابت شاد هستی. آقایی شی جی پینگ بجای بوش هم بر شما مبارک! برای ما که ایران پرست هستیم نه این خوبه نه اوشون لعنت به هردوتاشون. ولی فعلا که پوتین جان تان سرش در خمره اوکراین گیره و چین هم غرب اراده کنه و تجارت رو باهاش قطع کنه یک میلیارد آدم همدیگه رو میخورن و در عوض فقط برخی مواد کانی به غرب نمیرسه. غرب راهش رو بلده. ضمنا اون که الان داره نوار غزه رو شخم میزنه  ناتانیاهو نوچه بایدن هست. و شی جی پین و پوتین حتا زوزه هم نمیتونن بکشن. حالا صبر کن آقا ترامپ گنده لات غرب بیاد.. یادته دفعه قبل چطور زوزه چین رو بخاطر گمرک بستن روی کالای چینی در آورد؟ شما یه چای دیشلمه بزن یه وخ پس نیافتی 

به دل نگیر عزیز.. سر صبحی گفتیم یه سر به سری بگذاریم شاد شی. 

ادامه نظر:
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 06:14
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: Mike Naderموى از بدن گويا…
دیدگاه:

Mike Nader

موى از بدن گويا راست مى شود اما وجدان ادمى كجاست ؟ انسان بودن معناى خود را در تلاش تكه يافتن نانى در اين برهوت ظلم و زور و مرگ و وحشت گم كرده است چه بايد گفت ؟ در اين جهنم سوزناك و مرگ اميز كه ازادى نام ديگيريست ؟ محققى گرامى نوشته هايت چنان عميق و واقعى كه بر قلب هر انسان مى نشيند و او را از خواب بر مى كند خوشحالم كه هستى و هرزگاهى عده اى را از خواب بيدار ميكنى و وجدان او را تكانى ميدهى او را نمى گذارى فراموش شود از گم نامى به او نامى ميدهى

ادامه نظر:
تاریخ: چهارشنبه, 28. فوریه 2024 - 03:57
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: روستاهای بهائیان بی پناه
دیدگاه:

واقعا متأسفم برای کسی که این مقاله را نوشته است چون نه سواد درستی دارد و نه اطلاع از سرگذشت بهائیان بویراحمد دارد. اولا رقمها و تاریخ ها کاملا اشتباه است دوم اینکه بسیاری از این حوادث به کل اتفاق نیفتاده است و سوم اینکه در همه چیز غلو شده چهارم ارتباطات به هم نمی خوانند. دوست عزیز این حکومت جنایتکار سراپا ظلم و ارعاب بر همه کس و حتی در دنیا آشکار هست و لزومی نیست اوضاع را این چنین تیره و تار نشان بدهید. من که به لحظه های بویراحمد اطلاع کامل دارم این مقاله را بی ارش و بی اعتبار می دانم اگر دیگر جاها به همین نحو وای به حال شما که در موضع ضعف اخلاق بهتری از آخوند ها ندارید.

ادامه نظر:
تاریخ: سه‌شنبه, 27. فوریه 2024 - 16:06
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: صاحب اندیشکده کدام کشوراست؟
دیدگاه:

سالام
متاسفانه روشنفکران ما اززمان تشکیل فراماسونی بتوسط کمپانی هندشرقی
تاکنون گرفتاراین اندیشکده هاشده است.
روشنفکرماهم تولید فکرنداشته وندارد،
چشم امیدش را به اندیشکده های اجنبی دوخته تا آنها برایمان طناب های
جدیدی ببافند،
روشنفکران ما نیز،حتی بصیرت درستی
برای دیدن واقعیت های دنیا نداشته
تاراه درستی انتخاب خود و کشور را
ازاین پلان های اجانب دورسازند،
اگرهم بخواهند،وارد دنیای تاریک وتوهمی باستانی و غیرواقعی و افسانه ایی میشوند،که نمی دانند،این افسانه هارا کی برایشان ساخته اند.
خودشان که تولیدندارند،
ازتولیدات دیگران هم استفاده نمی کنند،
الکی شعارمیدهند،
مردم وجامعه را درعالم هپروت نگه میدارند،
نه میتوانند تولید کنند،نه ازتولیدات دیگران بخوبی استفاده میکنند،ونه میگذارند،دیگران ازآن تولیدات استفاده کنند،
اززمان تشکیل این سایت ،پیشنهادم
برای برون رفت ازاین تاراج وازاین سردرگمی سیستم فدرال باقوانین غیرمتمرکز ونرم بوده وهست.
ولی متاسفانه تعدادی مارا میخواهند
باشفای اندیشکده های فرانسه،انگلیس،
آمریکا،روس،چین بازهم درجهنم نوعی دیگراز پالانی ها،آخوندیسم نگه دارند.
واقعن همه رااین خودباختگان متوهم
گرفتارکرده اند،
بادرآمدهای نفتی ،گازی،معادن،موادمخدر سرگرم و کشوری که می‌توانست بهترین زندکی رابرای مردمش ایجادکند،را به ویرانه تبدیل نکنند،ول کن نیستند.

ادامه نظر:
تاریخ: سه‌شنبه, 27. فوریه 2024 - 15:13
عنوان دیدگاه: تختخواب حقیقت آکبندی
دیدگاه:

درووود!

در یک کلام.

پیشنهاد میکنم در باره این معلوماتدانی بی همتا و ازلی -ابدی اعتباری خودتان حتما در هر کشوری که هستید به یکی از دانشگاهایش مراجعه کنید و به اساتید فلسفه و ادبیات و به طور کلّی اساتید علوم فرهنگی بگویید که «زئوس – آپولون، هرا، هرمس، آتنه، آفرودیت، و دهها خدایان و الاهان یونانی و رومی»، خرافات و چرت و پرتهای مغز بیمار عوام بوده اند و شما اساتید حتما باید به علم مارکسیسم آشنا شوید تا بتوانید حقیقت را دربست مالک شوید و بر تمام مشکلات امروز و فردای مردم جهان از امروز تا میلیاردها سال نوری آینده در یک چشم بر هم زدن چیره شوید. به آنها بگویید فقط کافیست ایمان بیاورید به مارکسیسم و از آنها بخواهید که هر لحظه بگویند: «اجی، مجی لاترجی، یا مارکس العلما!». آنوقت خواهند دید که یک شبه ره میلیارد ساله پیشرفت را رفته اند عین پیشرفتی که شوروی سابق و آلبانی و کوبا و امثال این کشورها کردند.

در ضمن یه سری هم به قبر «مارکس» بزنید و بر سر قبرش بگویید، یا حضرت مارکس! ای رسول پرولتاریا!، گمون کنم زیادی آبجو زده بودی وقتی که مدام در کتابات از «پرومتئوس» حرف میزنی. مطمئنی که خوابنما نشده و جن توی جلدت نرفته بوده؟.

من مطئمن هستم که اساتید هر دانشگاهی با شنیدن حرفهای جنابعالی، بلافاصله به دستتان با تحقیری وصف نشدنی، جارو و سطل زباله جمع کنی میدهند و میگویند حاج آقا شما فعلا همین آشغالای خیابونا را جمع کنید که بزرگترین خدمت را از این طریق به جامعه بشری و گلوبالیزاسیون خواهید کرد. بفرما حاج آقا!. بفرما جانم!.

خوش باشی در اعتقادات ای مومن1

فرامرز حیدریان

ادامه نظر:
تاریخ: سه‌شنبه, 27. فوریه 2024 - 14:54
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: تا زمانی که اپوزیسیون این…
دیدگاه:

تا زمانی که اپوزیسیون این حکومت زنده است جمهوری اسلامی پابرجاست چون مردم از ترس کومله و تجزیه طلب و مجاهد کنار صدام و کسانی که تمامیت ارضی زبان ملی و مقدسات مذهبی رو به چالش می‌کشند و یا آتش زدن مأمور تو خیابان رو تمجید میکنند به قدرت نرسیده مخالفین خود رو با بدترین کلمات و حرکات مورد حمله قرار میدهند هیچ موضع رسمی در قبال زیاده خواهی کشوری مثل باکو نمیگیرند حامی حمله نظامی به ایران و نابودی زیرساخت های نظامی و غیر نظامی ایران هستند مردم همچنان در قبال جمهوری اسلامی سکوت و تحمل را پیشه خواهند کرد چون از اپوزیسیون بیشتر هراس دارند

ادامه نظر:
تاریخ: سه‌شنبه, 27. فوریه 2024 - 08:06
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: کار کار انگلیسی هاست
دیدگاه:

اگر امروز پند مش قاسم به شیرینی نیاموزی.... شازده اسدالله میرزا این پند در سانفرانسیسکو بیاموزد تو روزی

ادامه نظر:
تاریخ: سه‌شنبه, 27. فوریه 2024 - 05:04
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: یک‌سالگی منشور مهسا؛ چرا…
دیدگاه:

یک‌سالگی منشور مهسا؛ چرا شورای همبستگی شکست خورد؟

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 22:09
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ
دیدگاه:

والله بابام جان دروغ چرا .ما که با چشم خودمان ندیدیم ولی...اینجا تو مملکت غیاث آباد قم برای کسی فرش قرمز پهن نکردن زیاد به شکمتون صابون نزنید آخرش اینکه آسپیرال غیاث آبادی همشهر ما در تامینات پرونده همتون زیر بغلش داره
.اینکه مدعی شدید میلیون ها امضای پشتوانه علی‌نژاد باید بدونید میلیونها نفر هم پشت جنازه خمینی و فریزرش بودنند

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 21:09
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: جهت اطلاع اقای محسن کردی ؛…
دیدگاه:

جهت اطلاع اقای محسن کردی ؛ لطفا این ویدئو را تا اخر نگاه کن فکر کنم دوران بوش و صدام تمام شده باشد:

 ایلان ماسک: جنگ جهانی سوم نزدیک است

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 19:20
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: بحث مفیدی بود
دیدگاه:

 فکر میکنم برای اولین بار بود که نماینده بخشی از طیف چپ جمهوریخواه ایران - آقای فتاپور- با  نماینده ای از اردوی لیبرال ها - آقای علیرضا کیانی) طرف شد که سخن یکدیگر را متوجه میشدند و ظرف یک برنامه به اندازه قابل قبولی به یک «همرایی» رسیدند که داریوش همایون سالها از آن سخن می گفت. جای خوشی است. امیدوارم که این مناظره ها بیشتر شود و همکاری ها در سطح ملی و نه تشکیلاتی بیشتر شود. 

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 19:16
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: اپوزیسیون
دیدگاه:

این اپوزیسیون نازنین از نوع اپوزیسیون صدام حسین است. آنقدر نشستند تا آمریکا کفرش در آمد و صدام را بر کنار کرد و سپس یک میز گذاشت و گفت هرکس میخواهد در آینده عراق سهیم باشد بنشیند. آقا سر صندلی دعوا بود! کسانی که سالها بر سر «چلبی سازی» یقه هم را میدریدند مثل بچه آدم نشستند کنار احمد چلبی. خب چی شد؟ احمد چلبی چی شد؟ کار عراق به کجا کشید؟ 

بگذریم.. روزی که صندلی های ما هم آماده شود ارق گروهی و مسلکی و کارگری و بورژوازی کیلو چند؟ همه کناری نهاده و یقه ها بر سر صندلی ها دریده خواهد شد.  

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 17:45
عنوان دیدگاه: راه دیگری را آفریدن
دیدگاه:

درووود بر ابوالفضل عزیز!

مختصر و اشاره وار.

در ادامه صحبتهای قبلم باید عرض کنم که برغم تمام داد و فریادهایی که از ته قلب میزنی، مدار رفتاری آنانی که خودشان را «اپوزیسیون» مینامند، همچون گربه مرتضی علی بر همان چهار چنگولی فرود خواهد آمد و چرخید که از روز اول چرخیده است. جالب اینجاست که حضرات حتّا معنای کلمه «اپوزیسیون» را نمیدانند؛ ولی داعیه اپوزیسیونی دارند. اصلا خود کلمه داد میزنه که محتوای معنایی من، «اختلاف نظر داشتن و دیدگاههای تقابلی/تنشی» است. به همین دلیل، آنانی که ادّعای «اپوزیسیون» میکنند، باید بفهمند و بدانند که در عرصه سیاست، هستند دیگرانی که طور دیگری فکر میکنند و نظر دارند و برای اینکه بتوان به حدّاقل نظر و تصمیم معقول و همگانپذیر دست یافت، لازم است که از در گفتگو و مشاوره و بحث منطقی با همدیگر در آییم. یعنی اصلی که هیچ کدام از مدّعیان «اپوزیسیون» تا امروز نفهمیده اند و برای اجرایش تلاش نیز نکرده اند و اگر هم از سر اتّفاقات میهنی به چنین کاری ترغیب و تهییج شده اند، چون هنوز معنای اپوزیسیون را نمیفهمند، چند صباحی بعدش از همدیگر جدا میشوند و علیه یکدیگر، لشگر کشیهای اینترنتی میکنند!. از دیدگاه حضرات، «اپوزیسیون»؛ یعنی بیرون انداختن حریفان از میدان رقابت و ضایع کردن آنان به منظور تسخیر قدرت مطلق!.

ادامه نظر:
ابوالفضل جان!. قرنهای قرن، گلادیاتورهای دنیای تفکّر، «ارسطو» را معلم اول برای قیام قیامت میدانستند تا روزی که «فرانسیس بیکن» از راه رسید و گفت، جمع کنید بساطتون را «ای درختان عقیم، ریشه تان در خاکهای هرزگی مستور، یک جوانه ارجمند از هیچ جاتان رست نتواند» و کتاب «ارغنون نو» را تحریر کرد و تحوّلی کلیدی در علوم تجربی و فرهنگی ایجاد و زمینه های دوران «روشن اندیشی» را مهیّا کرد. ابوالفضل عزیز! دخیل بستن به این امامزاده «اپوزیسیون»، ملّت را شفا نخواهد داد؛ اگر نخواهم بگویم که مرگ ملّت را تسریع خواهد کرد!. آنچه خودش را اپوزیسیون مینامد، باید دورش خط قرمز کشید و راه دیگری را [=ارغنون نو] اندیشید و آفرید. همین.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 16:00
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: خلایق مستید و ملنگ، این…
دیدگاه:

خلایق مستید و ملنگ، این...... به کاوه موسوی گفته بود اگر به جز این ابله کس دیگه جریان حمید نوری رو رسانه‌ای کنه پروندهٔ حمید نوری رو خراب خواهد کرد , حالا بشینید و اراجیف این ............. خود شیفته رو اینور انور پخش کنید

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 15:55
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: فرانسه باپنبه سرمیبرد.
دیدگاه:

سالام.
فرانسه مخوف ترین سیاست جهان رابازی میکند،
هرکجای دنیا آشوب وجنگ وکشتار دیده
میشود،دست فرانسه درپشت آن آشوبها
وجوددارد،
تاراج آفریقای سیاه بتوسط فرانسه با
انتقال جمعیتی زیاد ازهندوها
وقراردادن آنها دربرابر مردم سیاه آفریقا
وتاراج آفریقا.
جنگ وتاراج ویتنام ،که پس ازویرانی
تحویل آمریکا داد،
الجزاير را ویران کرد،
ارمنستان را در بین کشورهای مسلمان تورک ایجاد و آخرین جنایت اش قتل
عام خوجالی میباشد
ویران کردن کشورلیبی وتاراج دارایی های آن بخصوص ۲۵ تن طلای ناب اندوخته شده در دوران سرهنگ قذافی
به اسارت گرفتن ایران بخاطر لوفل لوشاتو ،گروگانگیری یک هشتم خاک کانادا ،
ووو، این کشور فقط برای حفظ منافع
خود تعدادی را با دادن مدال شوالیه
توسط آنها به یغما میبرد

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 15:02
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: سیمرغ و میترا
دیدگاه:

سالام
بایدعرض کنم ،با پدیده ایی جدید،بااین نام
موجه ایم،
که جزباستانگرایی توهمی نام دیگری نمی توان برآن نهاد،
این تفکرات نه پایه علمی دارد،ونه منطقی،
دراصل سیاستی هپروتی وتوهمی که فقط
جاده جدیدی برای عقب نگه داشتن کشور
مردم وحتی منطقه را درآن می‌توان متصورشد.
دنیای علم ومدرن سیستم های حکومتی
چندین سال است ،در حال اجرا و نشان دادن
ملموس نتایج خوداست،
تعدادی آنچنان در توهم غرق شده اند،
که بیرون آمدن ازآن دنیای تاریک برایشان
نه قابل تصورونه قابل امکان است،
حتی دوست دارند،
یک سرزمین وملتی رابا خود به آن تاریکخانه
برده وغرق کنند،
این تفکرات فقط جاده صاف کن ،سودبران
علمی اندیش برای تصرف دنیا سودمنداست.
ما بااین تفکرات از دروان مشروطه مواجه
وتاکنون نیز آفت آن مارابه اینجا رسانده است.
واقعن به صاحبان این اندیشه نمی توان باسواد دراین دنیا علمی جهانگیرنام نهاد،
من کتاب‌هایی دراین زمینه خوانده وحتی
بانویسندگان آنها مقداری آشنایی دارم،
که علت بدبختی ومستعمره شدن ایران
وخارج شدن از چرخه علمی اندیش را درکشور
دستاورد کار آنها می دانم،
ازجمله عبدالحسین زرین کوب،
البته خودش درآخرعمرش درمقاله ایی درمقدمه ایی کارخودرانکوهش کرده است،
که دیگران ول کن آن نیستند،
جنگ علمی شدن ،پیشرفت،اجرای قوانین
حقوق بشر را من نه دراسلام می بینم ونه در
ادیان دیگر،
این قوانین هستند،که نخبگان سیاسی بهرشکل
درکشور پیاده میکنند
مردم را دنبال نخودسیاه فرستادن ،
دقیقا کاری است ،که مردم را از اصل مسائل
به انحراف سوق دادن و پیاده شدن سیاست
استعمارگران.
همانطورکه ،ماسونها با کودتای انگلیسی رضا
پالانی را حاکم کرده و نتیحه اش ،تربیت وپرورش آخوندیسیم بشکل همان سیستم ،
ولی بانام دین،
آن یکی رابنام سکولاریسم، این یکی رابنام

ادامه نظر:
ایدئولوژی
حال نیز این همزبان ما میخواهد مارا به عصر
ماقبل تاریخ وتاریک سوق داده وپاشنه درب
را شکل جدیدوغیرعلمی بچرخاند،
گرفتاری ما این است ،همانطورکه قبلا نیزعرص کردم،نخبگان ما درهیچ زمینه ایی
تفکرتولیدندارند،
متاسفانه تبحر استفاده از تجربه دیگران راهم
ندارند،
نسخه هایی می پیچند،که نه علمی است ،نه
منطقی ونه عقلانی ،
که داروی نسخه آنها حتی درهیچ بقالی هم
پیدانمیشود.
خداوند و میترا وسیمرغ مارانجات دهد.
عجب دنیایی داریم.
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 14:43
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: زمان اسطوره و سیمرغ و اژدها…
دیدگاه:

زمان اسطوره و سیمرغ و اژدها و دیو و فرشته و ملائگ و جن و سحر و خرافات سپری شده، و آخوندها آخرین میخ رسوایی حماقت و توهم و حیله و فریب را بر شعور و فرهنگ و تابوت زنده بگوری مردمی مستعد و تئوریک و استتیک کوبیدند و صلوات ریق را با اشهد علم ستزیزی و منطق ستیزی به هومانیسم و سکولاریسم کوبیدند! روشنفکرنمایان حراف و سفسطه گر و زیاده گوی یاوه گوی با تاخیر تاریخی صد ساله نمی توانند فضای ترقی خواهی گلوبال را تیره و تار نمایند چون از نظر تاریخی فکری فرهنگی به مرگ و بدنامی و رسوایی محکوم اند. تنها حضورشان در این محفل نشان میدهد که نیروی دافعه آینده نگری آنان را به اینجا فراری داده تا آخرین نشئگی توهم آمیز خود را با خودشیفتگی ؛ چون بودیستهای تبتی مورمل کنند .

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 13:46
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: با سلام‌های گرم. فاز جدیدی…
دیدگاه:

با سلام‌های گرم. فاز جدیدی از به اوج رساندن تفرقه کلید خورد و می‌رود تا وزن مسیح را به حداقل برساند. این همانی بود که باندهای جهل و جنایت حاکم بر ایران در این روزهایِ به اصطلاح انتخاباتی به آن نیاز داشتند تا با ایجاد ترس و یأس بیشتر در دل مردم و دول غربی، طیفی را به پای صندوق بکشانند و از حمایت برخی دول بهره‌مند گردند. واقعاً متأسفم.

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 13:43
نویسنده: هوشنگ اسدی
عنوان دیدگاه: با درود:
دیدگاه:

با درود:

ادامه نظر:
مسیح علینژاد

، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، در گفت‌وگو با ایران‌اینترنشنال به پیامدهای اختلاف میان اپوزیسیون پرداخت و ضمن اشاره به از هم پاشیدن حلقه ائتلاف مخالفان جمهوری اسلامی در جرج‌تاون گفت رهبران کشورهای غربی درباره عبور از جمهوری اسلامی تردیدی ندارند.

علینژاد روز جمعه، چهارم اسفندماه، با حضور در استودیوی ایران‌اینترنشنال گفت پس از آنکه متوجه شد موضوع ایران و شرارت‌های جمهوری اسلامی از کنفرانس امنیتی مونیخ حذف شده است، وزرای امور خارجه کشورهای غربی را درباره تروریستی نشناختن سپاه پاسداران به چالش کشید.

او گفت خطاب به نمایندگان دولت‌های غربی تصریح کرده که «تا زمانی که نخواهید با علی خامنه‌ای و سپاه پاسداران شبیه رفتاری را داشته باشید که با ولادیمیر پوتین دارید، شما نمی‌توانید حتی از پایان جنگ اوکراین حرف بزنید.»

این فعال سیاسی اشاره کرد کشورهای غربی تردیدی ندارند که جمهوری اسلامی عامل اصلی جنگ‌افروزی در منطقه و بیش از ۵۰۰ ترور در خاک آنان است، اما در دیدارهای خصوصی می‌گویند در صورت قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی، ممکن است این نهاد «عملیات تروریستی بیشتری انجام دهد».

علینژاد ادامه داد: «غربی‌ها می‌خواهند مطمئن شوند که اپوزیسیون کارآمدی در ایران وجود دارد که بعد از رفتن جمهوری اسلامی می‌تواند انتخاباتی آزاد برگزار و از بروز هرگونه آشوب و ناامنی جلوگیری کند.»

او در ادامه به هم‌بستگی نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور و شکسته شدن حلقه موسوم به ائتلاف جرج‌تاون اشاره کرد و گفت «نه تنها غربی‌ها بلکه مردم ایران هم این سوال را دارند که دولت‌های خارجی چطور می‌توانند به اپوزیسیونی اعتماد کند که مانند جزیره‌های سرگردان پراکنده‌اند.»

شورای هم‌بستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران در روز ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ اولین نشست خود را در دانشگاه جرج‌تاون در واشینگتن‌ دی‌سی برگزار کرد.

این شورا که شاهزاده رضا پهلوی، حامد اسماعیلیون،‌شیرین عبادی، عبدالله مهتدی، مسیح علینژاد و نازنین بنیادی اعضایش بودند، در روز ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ «منشور هم‌بستگی و سازماندهی برای آزادی» خود را به‌ نام «مهسا» منتشر کرد.

علینژاد در ادامه گفت‌وگویش با ایران‌اینترنشنال، اشاره کرد که در جریان دیدارهای سال گذشته‌اش با امانوئل مکرون،‌ رییس‌جمهوری فرانسه، مارک روته، نخست‌وزیر هلند و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا هم موضوع اپوزوسیون ایران مطرح شد و افزود: «جهان نه فردمحور، بلکه سیستم‌محور است.»

این فعال سیاسی یادآور شد که در دیدارهای اخیرش با مقام‌های غربی نیز آن‌ها می‌گویند «در عبور از جمهوری اسلامی دیگر تردیدی ندارند، چراکه نه تنها انقلاب مهسا و اتحاد مردم در کف خیابان‌های ایران غرب را تسلیم کرد، بلکه آنچه در حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل اتفاق افتاد هم باعث شد بار دیگر نگاه‌ها به جمهوری اسلامی به‌عنوان رژیمی معطوف شود که پشت این حملات قرار داشت.»

به گفته او، «همه می‌دانند جمهوری اسلامی رفتنی است»، اما مشکل این است که نمی‌دانند باید با چه کسی گفت‌وگو کنند، چراکه ایران سرشار از نگاه‌های متکثر است و غرب از این نگران است که مبادا ایران پس از رفتن حکومت فعلی، به شرایط سیاسی مشابه عراق یا سوریه دچار شود.

علینژاد در این مصاحبه تاکید کرد که دیدارهای فردی نیروهای اپوزیسیون با مقام‌های غربی برای انعکاس صدای مردم ایران و ایجاد فشار بیشتر بر آنان تاثیر دارد، اما تا وقتی به جامعه جهانی ثابت نشود که اپوزیسیون ایران در عین داشتن دیدگاه‌های متفاوت، توانایی برگزاری انتخابات را دارد این دیدارها نمی‌تواند به نتیجه مطلوب برسد.

او در ادامه خواهان این شد که رسانه‌ها از تمامی افراد حاضر در حلقه اتحاد جرج‌تاون برای بررسی اختلافات پیش آمده دعوت کنند و در این زمینه با مردم ایران شفاف باشند.

این فعال سیاسی بار دیگر به مرور اختلافات رخ داده در ائتلاف پرداخت و گفت این حلقه قرار بود شورا و جمعی برای دوران گذار تشکیل دهد و در آینده، نوع حکومت آینده ایران در پای صندوق رای تعیین شود.

علینژاد در شرح ماجرا به درخواست شاهزاده رضا پهلوی برای افزوده شدن شش نفر به حلقه اولیه ائتلاف پرداخت. او گفت وقتی اعضای ائتلاف در حال بحث و بررسی بر سر پیوستن سه نفر دوم بودند، شاهزاده رضا پهلوی در توییتی نوشت که اعضا با این مساله موافقت نکرده‌اند.

به گفته علینژاد، در حالی که هنوز اعضای ائتلاف رای بلی یا خیر نداده بودند، شاهزاده رضا پهلوی از گروه هم‌بستگی بیرون رفت و در ادامه حامد اسماعیلیون یکی دیگر از اعضای اصلی ائتلاف، با وجود درخواست برای ماندن، گروه را ترک کرد.

او خواستار آن شد که شاهزاده رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون و دیگر چهره‌ها در رسانه‌ها حاضر شده و درباره اختلاف‌ها و دلیل از هم پاشیدن ائتلاف به ابهامات و سوالات پاسخ بدهند.

این فعال سیاسی خطاب به این افراد گفت شما باید می‌توانستید آنان (کشورهای غربی) را قانع کنید که آمادگی و توانایی گردهم آوردن احزاب و چهره‌های سیاسی را در فردای براندازی برای برگزاری یک انتخابات دارید.

علینژاد تاکید کرد: «ما باید بتوانیم با دست پر خطاب به غرب بگوییم که ملت ایران برای عبور از جمهوری اسلامی آماده است.»

او در عین‌حال اظهار امیدواری کرد که باوجود اختلاف‌های پیش ‌آمده میان چهره‌های اپوزیسیون خارج از کشور، ملت ایران در داخل کشور از هر عقیده و گروه سیاسی، هنوز باهم متحدند و مبارزه‌شان را ادامه می‌دهند.
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 13:40
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: آقای رضا پهلوی ، نیرو های جمهوری خواه مسئولید ! لطفا به این چند
دیدگاه:

با سلام احتراما :مدتهاست که این نوع پرسش ها را می بینیم اما پاسخی نمی شنویم دلیل اول به نظر می رسد صعود اربابان مورد سوال به قله رفیع منیت و قدسیت است که قاعدتا در مقام قدسیت خود را مبری از دادن پاسخ می دانند و گاهی اراده می کنند بر فراز منبری و از ورای میکروفونی سخن رانی بفرمایند و این قصه همچنان ادامه خواهد داشت اما خارج از این سوال های بی پاسخ اصولا چرا اصل مطلب را عنوان نکنیم اقایان برای اینده چه برنامه ای داریدو چه سیستم سیاسی را صرف نظر از عنوان سیستم قصد دارید ارایه کنید با این که این همه سال در زیر سایه دموکراسی های غرب از همه گونه مواهب بهره برده اید برای ایران چه سیستمی را می پسندید و روش اجرای ان چیست با کدام نیروی اماده قصد اجرای ان برنامه را دارید اساسا ایا جز خودتان و معدودی افراد منفرد اطرافتان کسی را دارید یا منتظر ائامر اصحاب استعمار هستید تا انان بیایند و شما را بر مسند قدرت بنشانند چه نقشی برای مردم قایلید و مردم کجای این معادله اند ایا هنوز انتظار دارید افراد سپاه را به خدمت بگیرید و یا صادراتی های معلوم و مجهول الحال را کافی می دانید و در نهایت کارنامه فعالیت سالیان دراز سکونت (ونه مبارزه) خود را مختصرا توضیح دهید والسلام

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 13:04
عنوان دیدگاه: حکومت و دولت متکثّر
دیدگاه:

تحشیه ای دیگر بر صحبتهای آقای به آبادی گرامی!

کسی که مغز فلسفی داشته باشد و توانمند به اندیشیدن با تخیلی بسیار سرشار و سیّال خواهد توانست در زبان و قلم خودش از «تصویر» به «مفهوم» انگیخته شود و پایه های تئوریک «زمامداری و دولت متکثّر» را بپروراند.  وقتی بیاییم تصویر «سیمرغ گسترده پر» و دیگر «خدایان اساطیری ایران» را در دامنه «کشورداری/زمامداری و دولت متکثّر» بگذاریم آنگاه میتوان نتیجه گیری کرد که «ایده حاکمیّت و فرمانروایی» با «تصویر سیمرغ گسترده پر» اینهمانی دارد. حالا چرا میگویند «گسترده پر»؟. چرا نمیگویند «بال بسته»؟. دلیلش این است که سیمرغ، همه چیز را در زیر بالهای نگاهبانی و پرورشی خودش میگیرد برای حمایت و حفاظت و پرستاری و نگهبانی از همگان. به همین دلیل نیز  بالهایش را میگستراند.

حکومت به معنای این نیست که جوانان و نوجوانان مردم را بالای دار ببرند و انسانها را شبانه روز کشتار و شکنجه و سرکوب و به حقوق و کرامت آنها تجاوز کنند. کار و هدف و مقصد و منظور از حکومت در نظر و ایده آل و رویاها و نیازها و خواسته های ایرانیان، دقیقا اینهمانی داشتن با تصویر سیمرغ گسترده پر است. به عبارت دیگر، حکومت/زمامداری به این معناست که زمامداران در نگاهبانی از جامعیّت انسانها بدون در نظر گرفتن صفات مختلف نژادی و اعتقاداتی و آداب و رسومی و زبانی و امثالهم آنها باید همچون تصویر سیمرغ گسترده پر عمل کنند؛ زیرا سیمرغ، مادر است و هر مادری، فرزندان گوناگون و نامتعارف و چه بسا ناهمگون میزاید. در نظر مادر نیز، فرزندانش به هر رنگ و عیب و خصلتی باشند، باز فرزندانش محسوب میشوند و هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. اگر تفاوتی نیز وجود داشته باشد، در رفتار و ظاهر است نه در کرامت وجودی اش به نام فرزند.

ادامه نظر:
«دولت متکثّر» نیز با «دیگر خدایان ایرانیان» اینهمانی دارد و هر گرایشی و تشکیلاتی و نحله ای نمایشگر چهره ای از «خدایان اجتماع ایرانیان» است که در «بزم و رزم سیمرغ گسترده پر» با همدیگر برای خوشی و شادمانی و رهانیدن انسانها از «درد» همکاری و همیاری و همپایی میکنند. مسئله «حکومت و دولت» را در جامعه، زمانی میتوان حلّ و فصل کرد که در پسزمینه روانی و روحی و ذهنیّت مردم ایران، «تصویر سیمرغ گسترده پر و انجمن خدایان دیگر» حضور مداوم و ملموس داشته باشند؛ در غیر این صورت محال ممکن است که بتوان بنیانهای «حکومت فراسوی صفات عقیدتی و دولت متکثّر» را پی ریخت.
سراسر کره زمین را بگردید، اگر توانستید یک نفر را از میان انواع و اقسام کنشگران مدّعو و هارت و پورت کن و همچنین اساتید مدّعو و متخصّص فلان و بیسار را پیدا کنید که به فهم این موضوع توانمند باشد، مطمئن باشید که در کمترین فرصت ممکن، جامعه ایرانی از این رو به آن رو خواهد شد و ایران در جایگاهی خواهد نشست که لیاقتش را دارد و آنهم فرمانروایی شایسته با دولتی که ترکیبی از انواع و اقسام گرایشهاست.
تحصیل کرده و کنشگر ایرانی هنوز که هنوز است نتوانسته است پیوند «تصویر و مفهوم» را دریابد و بفهمد و سخت در اعجاب فرو رفته است که چرا برغم اینهمه سگدوزدنهای نزدیک به یک قرن تمام، هنوز که هنوز است اندر خم یک کوچه، هاج و واج مانده و نمیداند چه خاکی به سرش بریزد. تحصیل کرده و کنشگر ایرانی نه در دانشگاههای خودی چیزی آموخته، نه در دانشگاههای باختری و هنوز نمیفهمد و نمیداند که «سیمرغ و خدایان ایرانی»، زمینی، زمینی، زمینی بوده اند و هستند و به ذات خودشان «سکولارند». فقدان آگاهی و ذهنیّت اماله ای تحصیل کردگان و کنشگران ایرانی باعث شده است که ما تا امروز رمز و راز فلاکتهای میهنی و کشوری خود را نتوانیم کشف کنیم، رفع کردن و چیره شدن بر آنها پیشکش تمام مدّعیان هارت و پورتی قدرت و جاه طلبی!.
مسئله «تصویر و مفهوم» را تا زمانی که تحصیل کردگان و کنشگران ایرانی نفهمند و در سمت و سوی واقعیّت پذیری آن تلاش نکنند، محال است که بتوان در جامعه ایرانی، رنگ و روی آزادی و دمکراسی را دید. انقلاب حقیقی باید در بینش و ذهنیّت انسانها اتّفاق افتد تا در واقعیّت باهمزیستی آنها، چهره مناسباتشان در تمام عرصه های باهمزیستی دیگرسان شود از عرصه فرمانروایی گرفته تا دامنه کودکستان. به همین دلیل است که باید «تصاویر متفاوت و متضادی» را که قرنهای قرن است بر ذهنیّت و روان ایرانی سیطره هولناک خود را در سایه سار گیوتین الهی حفظ کرده اند، به طور شفّاف در زیر ذرّه بین گذاشت و سنجشگری بی محابا کرد تا بتوان «پارگی روحی و روانی و همچنین ذهنیّت درب و داغان ایرانی را از حضور تناقضهای هولناک الاهان سامی» گسلاند و از این طریق به درمان مردم کمک کرد؛ طوری که بتوانند سلامتی روح و روان و مشاعر و نیروی گزینشی خودشان را بازیابند.
تحصیل کردگان و کنشگرانی که نتوانند معضل تنشهای روحی و روانی و جنگ هولناک ایرانیان را در تاریکی رفتارها و کردارها و گفتارهایشان بشناسند و در صدد چاره درمان برآیند، به دوام حکومت فقاهتی برای سالهای سال و چه بسا قرنهای قرن امکان خواهند داد.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 12:26
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه:  Maryam Salehiچه واقع…
دیدگاه:

 

Maryam Salehi

چه واقع بینانه و دردناک وضعیت اپوزیسیون خود محور و به خود مشغول را تفسیر کردید.دریغ و درد که با دیدن هر لحظه از هم پاشیدگی ایران و به نقطه پایان رسیدن تحمل ملت از جنایات این حکومت اشغالگر،این مدعیان صد شاخه هنوز درگیر منیت های خود هستند.

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 12:07
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: تتلو
دیدگاه:

سلام من یه تتلیتی هستم،این مقاله رو خوندم و واقعا برام جالب بومن هیچکس رو قضاوت نمیکنم،همه تغییر میکنن،اما نباید تو زندگیه کسی دخالت کنیم تتلو خودش اینو می‌خواسته و خودشم این شده و هیت و هرچی که بخواد خوهد شد،مرسی که ما رو در جریان همه چیز قرار دادید،خدانگهدار

ادامه نظر:
تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 10:09
عنوان دیدگاه: دیدن خود در آیینه راستمنشیها
دیدگاه:

دروود بر آقای به آبادی گرامی!

موجز و مختصر.

صمیمیّتی که در صحبتهای آقای به آبادی است، بهترین سند و آیینه  تمام نماست که «پارگی و تنش هولناک و تراژیک روان و ذهنیّت ایرانی» را اثبات میکند؛ یعنی وضعیّت ذهنیّت ایرانیان را از زمان غالب شدن اسلامیّت تا همین امروز نشان میدهد. وقتی من صحبت از اسلامیّت میکنم، منظورم فروچلیدگان در باتلاق ایدئولوژی مارکسیسم نیز است که دقیقا امتداد بی غل و غش نصوص و اصول و مبانی شرایع اسلامیّت هستند در رفتار و گفتار و کردار. الله در حقیقت وجودی اش و اعتقادی اش، شکل بدویّت متلاشی شده «میتراس» است که نه میزاید و نه زاییده میشود [لم یلد ولم یولد]. الله هیچگاه منشاء «آفرینش و زایندگی» نبوده و نیست و هرگز نیز نخواهد بود. الله فقط نامش با «میترا» اینهمانی دارد؛ زیرا در اصل همان «ال-لات» است. های چسبان آخر نشانه تانیث است: [اللة]. ولی محتویاتش همان صفات میتراس هستند که با «ضحّاک ماردوش» اینهمانی دارد.

ادامه نظر:
امّا «آفریدگار» نام سیمرغ گسترده پر است که گوهرش زایندگی و جستجوی مداوم است به همین دلیل نیز با پسوند «گار» در زبان و فرهنگ ایرانیان مشخّص شده است تا پروسه زایندگی او را نشان دهد. سیمرغ، پروسه زایشی و پیدایشی دارد؛ ولی الاهان سامی که کپیه برداری از «میتراس» هستند، خصوصیّت آمریّت به «کن فیکونی» دارند و برای آنکه بتوانند آمریّت خودشان را بر هیچ و پوچ شدگان زمینی (ظلوم و جهول بودن انسان) اجرا کنند به رسولان و انبیاء محتاجند تا مردم را از غضب الهی نهیب بزنند و بترسانند، مبادا که از عبودیّت و ذلیل بودن در چنگال الهی، لحظه ای واپس نشینند و علیه آن طغیان کنند. سیمرغ، امّا هیچ رسول و انبیایی نداشت و ندارد و نخواهد داشت؛ زیرا هر انسانی خودش به تن خویش، سیمرغیست زاینده و آفریدگار.
«دو قرن سکوت» ایرانیان پس از غالب شدن اسلامیت بر حول و حوش این محور میچرخید که خدا، چگونه میتواند، «مصدر قتل و آمر اقتلو اقتلو» باشد؟ درک این موضوع برای ایرانیان ناممکن بود و ناپذیرفتنی؛ زیرا تجربه ایرانی از «خدا»، بر محور «گزندناپذیری جان و زندگی و نگاهبانی از آن» میچرخید. تلاش مفسّرین باتلاق اسلامیّت، سالهای سال بر این دایره دور میزد که به مردم ایران تحمیل و تلقین کنند که «الله»، ترکیبی از «سیمرغ و اهریمن» است که به صورت «واحد» در آمده است. ولی باز ایرانیان نمیتوانستند چنین توجیهاتی را بپذیرند؛ زیرا تجربیات بی واسطه ایرانیان به گرداگرد گستره «خدایان» میچرخید؛ نه «خدای واحد» که تجسّم تمام عیار اقتدار و قدرت مطلقه باشد. در ثانی، اهریمن، فقط «زدارکامه» است، نه خونریز و تشنه خونخواری همچون الله. ایرانیان، هیچگاه خدای «واحد» نداشتند، و سیمرغ گسترده پر نیز، «مادر خدا» است. ایده «خدای واحد» با سمتگیری به سوی تسخیر قدرت و حکومت و استیلای مطلق بدون هیچ شریکی از راه سرکوب کردن فرهنگ مردم در جامعه ایران و متعاقبش جوامع پیرامونی آغاز شد تا همین ثانیه های گذرا.
در رویکرد به پژوهش در دامنه اساطیر ایرانی و بُنمایه های فرهنگ مردم باید تفاوتها و تضادها را در زیر ذرّه بین گذاشت تا توانست علّت تنشهای روحی و روانی و اجتماعی و کشوری انسانها را با زمامداران به طور عمیق و مستدل فهمید و در صدد رویارویی و حلّ و فصل معضلات ناشی از آنها برآمد.
رسالت محمد بر این بود که اراده جبّار الله و حکومت مطلق او را بر زمین حاکم کند و روش او نیز برای نیل به هدف بر حسب آمریّت الله در گرو کاربست گیوتین و غارت و ویرانگری و تجاوز و انذار و شکنجه و کشتار و انواع و اقسام شرارتها و رذالتها بود و همچنان اوامر الهی به همّت خلفای الله اجرا میشوند. امّا «جمشد جم»، رسالتی نداشت؛ بلکه خویشکاریهایش بر مدار «گزندناپذیری جان و زندگی و مهرورزی و دادورزی و راستمنشی» میچرخیدند که هدف از خویشکاریهایش نیز شادمانی و خوشی و رهانیدن انسانها از «درد» بود؛ نه حاکمیّت و آمریّت و کشتار انسانها. به همین دلیل نیز بود که در «عهد جمشید جم [= شاهانی که در خدمتگزاری به ملّت بودند و فرّ داشتند]»، انسانها در هر گروه سنّی که بودند، همدیگر را به حیث «جوانانی پانزده ساله احساس میکردند» و روحیه جوانی و شادکامی را با خود داشتند.
برای فهمیدن و درک این تفاوتها و تضادها به سواد « اکابری و آکادمیکی و تحصیلاتی در دانشگاهی خودی و بیگانه» اصلا و ابدا هیچ احتیاجی نیست؛ بلکه به شعور و شناخت و آگاهی و تفکّر مستقّل فردی بدون نگاه کردن به دهان هر چی آقا گفت!. ملزوم و محتاج است. یا به عبارت دیگر و در زبان «ایمانوئل کانت»: «در به کار بستن فهم و شعور و نیروی تمیز و تشخیص خودت بدون متابعت کردن از آقابالاسرهای آکادمیکی و مراجع مذهبی و امثالهم دلیر باش و راستمنش».
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

تاریخ: دوشنبه, 26. فوریه 2024 - 06:38
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه:  behabadi درود برشمامقاله…
دیدگاه:

 

behabadi 

درود برشما
مقاله را دقیق خواندم
مقابله تصویر سیمرغ با الله ویا جمشید جم با محمد رسول الله نادرست است
چون الله آفریدگار هستی ومحمد نماینده او برای نجات انسان است
اما سیمرغ پر کشیده پرچم جمشید جم هردو نشانه یک حکومت وملتی است واین دو قابل مقایسه نیستند چون مقایسه فرد با جمع است
خداوند مسوول فرد است و فرد در برابر او پاسخگو
اما جمشید نماینده یک ملت است ودربرابرآن باید پاسخگو باشد
البته برای مدتی محمد نبی در مدینه به حکومت رسیدند در اینجا او نماینده مردم بود واگر احکامی بر او نازل شد برای جامعه او بود نه هر جامعه دیگری
به عبارتی احکام فردی ناظر برفرد است در سراسر جهان اما احکام جمعی ناظر برهر ملتی است که آنرا تصویب کند

ادامه نظر:
نکته دیگری که باید عرض کنم درجامعه ایران بدلیل دینی بودن از صدر تاسیس تا امروز راهی جز هماهنگی میان دین ودنیا ویا روحانیت وحکومت نیست این امررا در مشروطیت هم دیدیم اما دشمن داخلی ویا خارجی مانع از همگرایی این دو شد ونتیجه چه شد؟ سلطه کامل روحانیت برکشور
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 23:13
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: شما جز تقلیل خواسته ی ملت…
دیدگاه:

شما جز تقلیل خواسته ی ملت ایران به حجاب و پوشش و جز جنسیتی کردن ⁧‫انقلاب_ملی_ایران‬⁩ و تقلیل آن به زن زندگی آزادی چه کردید؟ آیا نمیبینید ما زنان ⁧‫مرد_میهن_آبادی‬⁩ را فریاد میزنیم تا به امثال شما بفهمانیم این یک انقلاب ملی ست نه یک انقلاب زنانه که فانتزی ذهن شماست؟ مردان میهنم ما زنان را تحقیر نکرده اند بلکه پابه پای ما جنگیدند، جان دادند، چشم دادند، و سربدار شدند. ما با مردانمان احساس همبستگی داریم و برعکس شما احساس تحقیر شدن نداریم. مردان میهن ما را به رسمیت می شناسند که بخاطر ما سربدار شدند. شاهزاده رضا پهلوی شما را به رسمیت شناختند که در شورایی متشکل از سه زن و سه مرد با عقاید و گرایش های سیاسی گوناگون حضور داشتی. بهت اعتبار دادند، وزن دادند و شما نفهمیدی. این ذهنیت جنسیت زده ات حاصل چه گذشته ای ست؟ آیا این احساس تحقیر شدگی مداومت از آنجا نشات نمیگیرد که در گذشته ی خود در یک خود تحقیری مشمئزکننده به ازدواج موقت افرادی چون صفایی فراهانی در می آمدی و از تن زنانه ات استفاده می کردی که نفوذ کنی و اعتبار بگیری و … من خودم یک دخترم، خوب می فهمم با اینکار چه حقارتی را تحمل می کردی و چقدر احساس ناخوشایندی بوده برایت این خود تحقیری میفهمم وقتی مجبوری برای قلاب شدن به یک حلقه ی قدرت و بدون عشق حتی ازدواج کنی، چه خود تحقیری عجیبی به خود تحمیل کرده ای. اما خانم، به تراپیست مراجعه کن و این مشکلت را حل کن. سرنوشت یک ملت قربانی عقده های تو نمیشود

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 23:07
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

...ایراندوستان و در راسش پادشاهی خواهان، چهل و پنج سال است که در هیچ سیرکی تحت نام انتخابات شرکت نکردند و آنهاییکه تاکنون به دفعات در این سیرک شرکت کردند و نیز تشویق به شرکت تهوع آور در این سیرک می کنند به باور من و به یقین ایراندوست نیستند و نیز می شود به یقین گفت و نوشت که آنها از جنس همین تبهکاران اسلامی هستند.

منظور از آنهاییکه* در این متن تاکید شده است، شامل مردمان عادی نمیشود بلکه فقط شامل احزاب و سازمان و گروه های سیاسی و هواداران باورمند آنها هستند که به عمد و نیز برای بدست آوردن تکه استخوانی خودزنی و خودکشی میکنند تا ایران یا تکه تکه شود و یا با ملتش نابود گردد...* ..................

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 23:02
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: دروغ چرا....تا قبر آآآآ
دیدگاه:

والله بابام جان دروغ چرا؟...ما با چشم خودمان ندیدیم ولی ما یه همشهری داریم که ۴ ساله هر وقت ما رو میبینه حرف اینکه.. پنداری ...حکم... ترامپ...
پایان افسانه جمهوری و فدرالیسم خواهد بود

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 22:25
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: اگر قدری با منطق و دیالکتیک…
دیدگاه:

اگر قدری با منطق و دیالکتیک جهانشمول علم مارکسیسم آشنا بودی، شناخت ...... را بر اساس قضاوت خ................... قرار نمیدادی؛ چون ن................سواد درک فلسفه و فرهنگ علمی و تاریخ را ندارید. کار جمالزاده ، ادبیات بود؛ آنهم ادبیات به سبک قاجار و مشروطه. او چه سواد فلسفی و فرهنگی و علمی داشت ؟ ! 60 سال در سوئیس زندگی نمود و یک جمله 6 کلمه ای فلسفی نگفت !....ه وضعیت...... معلوم است؛ غیر از ادعاهای ضد غربی و ضد علمی و ضد مدرن ؛ و حرافی و سفسطه و ادعا و شعار و التقاط اندیشه های ماقبل تجدد ، اینجا شده تنها پناهگاه و ماوایت! اگر منوچهر جمالی در اندیشگی، مال و پوخی بود، یک دانشمند و فیلسوف و مورخ و فرهنگ شناس، نام او را در رسانه ها و آثار، جزو فیلسوفان و اندیشمندان ذکر میکرد، یابرنامه پرگار بی بی سی و صدای فلاحی و رادیو فردا و زمانه با او مصاحبه میکردند یا در آلمان که جمالی 60 سال زیست، یک محفل علمی از او یاد میکرد و جمالی مجبور نبود کتابهایش را با سرمایه شخصی چاپ کند و هیچکس نخرد و......... کتابها را به به افراد و کتابفروشی های سمساری ببخشد. خطر ................. و مرید او میدانید و مطالب هپروتی در رسانه های مجانی علیه جهانینی های علمی پخش میکنید.!جمالی یک شبه مغ و شبه آخوند ادیان باستانی دوران عصر حجر بود؛ یا آخوند کت و شلواری شبه زردشتی و یا مانوی و این قبیل شاخه های ادیان باستانی اسطوره ای افسانه ای سوپر ارتجاعی ماقبل اسلامی عصر جاهلیت. در زمان او رمانتیسم شرق شناسی فرنگی، دنبال جعلیات و چرندیات ضد علمی امثال ............ا او سیمرغ را هم به معنی لوگوس و هم به معنی میتوس و هم به معنی کالچور و هم به معنی تئوس و سکسوس به دانشجویان فلک زده ایرانشناسی

ادامه نظر:
در المان غالب کند و چون زمان دوره جنگ سرد بود، متفقین امریکا در المان از هر چرندیات غیرعلمی شبه مذهبی ضد مارکسیستی و ضد کمونیستی، پشتیبانی میکردند تا جبهه تحقیقات اجتماعی انسانی و علمی لیبرال و چپ را ضایع کنند. مشهوریت صوری جمالی در بین محافل گمنام نتیجه سیاست ضد کمونیستی دوران جنگ سرد در حبهه فرهنگی بود. او یک شبه آخوند در اشاعه خرافات باستانی زردشتی نما بود. امروزه حتی ایرانیان او را نمی شناسند. البته مرد بسیار مهربانی بود.
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 22:15
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: باستانگرایی
دیدگاه:

سالام
چون نوشته بودم ،ختم بحث ،
فقط بشما ،این بایدعرض کنم،
که باستانگرایی خودش به یک ایدولوژی وحشتناک تبدیل گشته که بدتراز داعش
وتمام تروریست‌ها درایران ومنطقه عمل کرده است.
ما گرفتارپرورش یافتگان تفکراتی هستیم
که غربیان مسیحی با اهداف استعماری
درایران ومناطق جهان پیش گرفته ،جعلیات
آنها ،درجهت تفرقه و تشدیداختلافات در داخل ومنطقه میباشد.
چون مدنی درخارج خواهم بود،
دسترسی آسان به اینترنت دارم،
دراین باب فرصت نوشتن دارم،
امیدوارم ،
که این سایت محترم ،درچاپ آنها کوتاهی نفرمایند،
من تورکم آذری راقبول ندارم،
برای تمام ملت ها وحتی اقوام کوچک احترام
برابر حقوق مساوی قائلم،
نه آن چیزی که تابحال روشنفکران غرب زده
دردوجبهه شرقی ،غربی شعارشان است.
آنها شعارانسانیت،برابری ،منشوری، وو، ،،
به دورغ داده تا مردم را ازمبارزات رئال بنفع
اربابان خودکه قبله گاهشان میباشد،منحرف کنند.
به سیستم غیرمتمرکزباقوانین نرم اعتقاددارم،
حتی اعتقاددارم که طبق سازمان حقوق بشر
ملت‌ها آزادهستند،درصورت برآوردن نشدن حق خودمبارزات مدنی ومسالمت آمیز استقلال‌طلبی پیشه کنند.

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 20:28
عنوان دیدگاه: وحشت از استقلال فکر
دیدگاه:

دروود بر آقای حکمت گرامی!.

مختصر و موجز.

این صحبتهایی که اینجا میکنم، به منظور پاسخ به شما نیست؛ چونکه از فحوای کلام شما پیداست که هنوز دوغ و دوشاب را از همدیگر تمییز و تشخیص نمیدهید. بحث من برای آنانیست که ناظرند و خاموش و خیلی هوشیار و بیدار.  

حدود سی سال پیش، «محمّد علی جمالزاده» در باره پژوهشها و افکار زنده یاد «منوچهر جمالی»، گفته بود که:«آثار منوچهر جمالی، دو نمره از سر روشنفکران و استادان ایرانی، گشاد هستند!». من سر آن ندارم که در اینجا بخواهم در باره زحمات و کوششها و ژرفکاویها و تامّلات زنده یاد «جمالی» بحث کنم. کسانی که مایل هستند آگاهی در این زمینه کسب کنند، میتوانند به کتاب من به نام «فلسفیدن انگیزشی» مراجعه کنند. در آنجا بحث راهگشایی را در باره تفکّرات و ایده های زنده یاد «جمالی» تحریر کرده ام.

نکته ای که میخواستم بر آن تاکید کنم، این است که آدم وقتی میخواهد در باره متفکّری، فیلسوفی، داستان نویسی، شاعری، هنرمندی و امثالهم نظر بدهد. باید در مرحله اول ثابت کند که دقیقا  افکار و دیدگاههای متفکّر را فهمیده و گواریده و جذب وجودی خودش کرده و اکنون به سنجشگری آنها گام به گام میپردازد. مثلا فرض کنیم من اگر بخواهم آثار «صادق هدایت» را نقد و بررسی کنم، باید هر چیزی را که در باره هدایت منتشر شده و همچنین آثارش را دقیق بخوانم و بفهمم و بگوارم، بعد به سنجشگری بپردازم.

ادامه نظر:
از روی بخار معده حرف زدن، نشانگر کینه و خصومت اشخاصیست که به شدّت در باتلاقهای عقیدتی/ایدئولوژیکی/مذهبی و سیاسی و قومی و امثالهم فرو تپیده اند و هدفشان نیز «شناخت و دانش» نیست؛ بلکه هوچیگری و لوث کردن مباحث کلیدیست؛ بویژه در دامنه ای که مربوط به تاریخ و فرهنگ ایرانیان مربوط باشد و هیچ سنخیّتی با مثلا ایدئولوژی و مذهب و دین و اعتقادات آکبندی علم نمای آنها نداشته باشند. خواه ناخواه خشم ایدئولوزیگرایان و مومنان و معتقدان به حقایق نصوصی شعله ور میشود؛ زیرا هیچ میدانی برای عرصه قدرتپرستیهای خود در این دایره فکری و استدلالی و منطقی پیدا نمیکنند. اینست که در صدد دشمنی برمیآیند به جای آنکه هنر سنجشگری را حرمت نهند و با استدلال و منطق نشان دهند که خطای تفکر و استدلال دیگری در کجاست؟. گام به گام با منطق مستدل اثبات کنند که چه چیزی خطاست و چرا خطاست؟ و تفکّر صحیح، یعنی چه و چگونه باید باشد؟.
آویزان شدن به اصطلاحات نخ نما شده که میراث فاجعه بار سازمانها و احزاب ایدئولوژیکی- سیاسی جامعه ایرانی در تاریخ یک قرن اخیر است، به معنای ضعف فهم و شعور و سطحی نگری و خشم عقیدتی کسانیست که توانایی فهمیدن و گواریدن افکار و ایده های دیگران را ندارند و ترجیح میدهند که با اتیکتهای نخ نما شده، مسئله را برای خودشان فیصله شده قلمداد کنند و پرچم پیروزی اعتقادات خودشان را همواره در حالت اهتزار بر فراز سر خودشان بگیرند.
مشکل تحصیل کرده و کنشگر ایرانی در این است که از استقلال فکر، وحشت دارد؛ زیرا به خودش و مغز و قوه درک و تجربیات شخصی اش هیچ باوری ندارد. سالهای سال یاد گرفته است که فقط تف کرده های دیگران را نشخوار کند؛ یعنی آنچه را که دیگران [باختر زمینیان] جستجو کرده اند و در باره اش اندیشیده اند و در بطنش زیسته اند و سپس تفاله اش را به بیرون تف کرده اند.
یکی از استادان ایرانی که مدیر نشریه وزینی در آمریکا بود و در دوران دانشجویی در آلمان به همراه زنده یاد «جمالی» به پای درسگفتارهای «آدورنو و هورکهایمر» میرفتند و مدام به «جمالی» میگفت که من یک کلمه نمیفهمم این استادان چه میگویند، یک بار به «جمالی» در خصوص آثارش گفته بود که: «ما نمیتوانیم لام تا کام در باره آثارت و پژوهشهایت، یک کلمه حرف بزنیم. باید صبر کنیم تا ببینیم باختر زمینیان کدامشان چیزی در باره آثار تو میگویند یا مینویسند تا ما از آنها تبعیّت کنیم و به حرف بیاییم!!!». جامعه ای که شعور و فهم و درک استادانش اینقدر سخیف و حقیر باشد، معلوم است که آخوند جماعت، قرنهای قرن بر سرنوشت خودش و هموطنانش حاکم اقتلویی خواهد ماند.
شما با همین چند حرف بی مزه که نوشتید، ثابت کردید به من که هیچکدام از آثار زنده یاد «جمالی» را نه دیده اید نه خوانده اید و نه اگر جایی دیده اید، کلمه ای از آنها را فهمیده اید. توی هوا همینطوری یه چیزی را قاپیده اید و حکم نهایی صادر میکنید. بحث معنایی «خوشه مفاهیم و واژگان»، و همچنین پیوندهای اسامی مکانها و شهرها با خدایان، مبحثیست که کار هر ننه من غریبی نیست که ادّعاهای آنچنانی دارد. من تا امروز هیچکس را ندیده ام که توانسته باشد در باره فقط یکی از کتابهای زنده یاد «جمالی»، سخنی شفّاف و مستدل و سنجشی و استدلالی بر قلم رانده باشد؛ زیرا همانطور که زنده یاد محمد علی جمالزاده گفته است: «آثار جمالی، دو نمره از سر حضرات، گشادند!».
شادزی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 20:09
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: موضوع فلسطین، حماس، اسرائیل
دیدگاه:

سالام
باسه نظرمختلف اقبالی،نقی،شازده
مواجه هستیم.
سه نظرمختلف،
هرکدام ازجنبه ایی به موضوع فلسطین
واسرائیل برخوردداشته، حتی ته مانده
ذهنی خودرا درلابلای متن ها گذاشته اند،
با نظرات آقای اقبال اقبالی ازاول آشنایی
با سایت ایرانگلوبال آشناهستم،
فردی خارج ازجنجال و آشوب بودند.
ولی دراین مقاله خودی نشان داده و
نتوانسته خودرا لاقل مخفی نگه دارد،
نمی دانم چرا روشنفکران ایرانی بخصوص وابسته به اتینیک دری زبان
نمی توانند،
به آرامی نظرات خودرا به مردم برسانند،
وقتی ازمغول می نویسند،یا به حمله عربها می نویسند،چرا حمله مثلا کوروش
وازکشتار مردم ایران و نابودی دولت‌های
عیلام وماد را فراموش می‌کنند
یا چرا کشتار،رضا شاه درتورکمنصحرا،
لرستان و قاشقایی چرا نمی نویسند،
چرا ازکشتار وحشیانه محمدرضا در ۲۵ آذر ۱۳۲۵ درآزربایجان نمی نویسند؟
ولی از کشتار مغول‌ها که هیچ شاهدی
جز نویسندگان غربی و ماسونها نیست،
عین نخود،کشمش درهر سفره می ریزند؟
موج
موضوع اسرائیل وفلسطین یک بحث
استعماری است،
هیچ شکی هم دراین نمی توان کرد.
حتی صهیونیزم نیز یک پدیده مسیحی
استعماری است،
که غرب مسیحی بوجودآورده است.
مردم یهود مسلمان منطقه هم پروژه
آنهاهست،
دراین بین چه گناهی یهودیت واسلام دارد. من نمی دانم،
سیاسیون ما چرا فرق ایدولوژی و سیاست آلوده را درک نمی کنند،من مانده ام.
مگر اسلام ایران، بااسلام جمهوری آزربايجان مالزی،تورکیه،عربستان،امارات،
ووو،،،توسط کسانی آمده است؟
چرا سیاست آلوده استعماری را وارد
مسائل عقیدتی میکنند.؟
عزیزان ،اگردلتان برای ایران،ایرانی،انسانیت ووو، ،،میسوزد،
خاهشن ،مقداری دربکارگیری کلمات دقت
کنید.
ما اگرمیخواهیم ،برای وحدت برای سعادت کشورومردم کارکنیم،این رسمش
نیست،
الان دنیای دیجیتالی و

ادامه نظر:
سیال است.
سعی کنیم راه نوشتن و تفاهم و راهکار
را بدرستی بکارگیریم.
خداوندبه همه ما صداقت و رو راستی
عنایت کند.
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 19:39
عنوان دیدگاه: در راه بودن و باز نماندن
دیدگاه:

مجددا درووود!

اشاره ای کوتاه و ختم کلام با شما.

هدف من کشمکش و دعواهای بی مغز و پایه نیست که بیشتر یادآور «مبارزه ایدئولوژیکی فرقه ها و سازمانها و نحله های مارکسیستی» در عرصه فاجعه بار تاریخ معاصر ایران است و هنوزم در گوشه و کنار به شکلهای دیگر وجود دارند. هدف من، انگیزاندن و تامّلات انگیزشی است. راه برای همه ایرانیان باز است و گشوده بدون هیچ مانعی. هر کسی میتواند فراخور فهم و درک و دریافت و تامّلات خودش در باره مسائل ایران و تاریخ و فرهنگش نظر بدهد. در تاریخ فقط آن اندیشه ها و ایده هایی دوام می آورند و موثر میشوند که محصول «ژرفکاوی و اندیشیدنهای عمیق» باشند و نقشی کلیدی در مناسبات اجتماعی بتوانند ایفا کنند.

شما به آن راهی که در آن قدم میزنید و آن را صحیح میدانید، همچنان ادامه دهید. من نیز به پروسه پرسشگری و سنجشگری و جویندگی و تامّلات خودم در تمام بیراهه ها و کژراهه ها و درهمراهه ها و پرت راهها و ویرانه راهها و مخروبه راهها ادامه میدهم از بهر کشف خردلی شناخت و دانش متّقنی که زاییده کنکاوییهای خودم باشد؛ نه محصول دیگران که هیچ سنخیّتی با تجربیات من ندارند. من ترجیح میدهم که به تجربیات بی واسطه خودم و نیاکانم وفادار بمانم؛ زیرا بی واسطه اند به جای آنکه تمام عمرم حمّال عقاید و افکار و ایده هایی باشم که هیچ نقشی در زندگی من ندارند؛ سوای باری بر دوش بودن و مانعی بزرگ علیه استقلال اندیشیدن من.

شاد زی و دیر زی!

فرامرز حیدریان   

 

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 19:34
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: دموکراسی و غرب!برای ایران؟
دیدگاه:

سالام،
شماها واقعن درعالم هپروت زندگی می کنید.
غرب برای ایران دموکراسی میخواهد؟
آن‌هم بتوسط این پسره ،،،
تو دیگه کی هستی؟
باورکن ،شماها باعث شده اید،چهل وپنج سال مردم ایران نتوانند تصمیم درست
بگیرند،البته تصمیمشان بنظرمن درست
بوده ،که باطناب شماها واردچاهی دیگرنشده اند.
مبارزات مردم را شماها با دراختیارگرفتن
رسانه های جمعی غرب ساز درعالم برزخ
نگه داشته اید،
آخه چه فرقی کرد،پالانی ها رفتند،
نوپالانی عمامه ایی ها آمدند؟
خوب اینها بروند،شماها بیایید،
چه فرقی خواهدکرد؟
فکرمیکنند، مردم نان راباگوش می‌خورند؟
حکومتی را که غرب بیاورد،نتیجه اش
معلومه،
آنها تازمانیکه دست وپای عوامل خودرا
نبندند،و درذات آن عوامل نوکر صفتی را
نبینند،فکرمیکنید،ازاو حمایت میکنند؟
بنظرمن خانم مسیح نژاد شما وهمفکران
شمااگرخودرا بازنشسته کنید،بنفع مردم
خواهدبود،
بادریوزگی درآستان آمریکا،فرانسه ،انگلیس،وو،،،به ایران دموکراسی نخواهدآمد،
همانطورکه ،بادریوزگی درآستان روس وچین نخواهدبود.
طبق فرمایش خودتان آنها دموکراسی را
بهانه میکنند،آنها رژیمی باسیستمی متمرکزمیخواهند،
که شریانهای نفتی وگاز و معادن ،حتی
مافیای موادمخدر براحتی حمل شود،
مگرجمهوری اسلامی باکمک دین نمی تواند،این خواسته رابرآوردکند؟
فکرمیکنید،تاریخ مصرف جمهوری اسلامی تمام شده است؟
که نیروی جدید،بازهم مثل آخر دوران
قاجار با ناسیونالیسم کوررا حاکم کنند؟
شماها فقط عامل تست درایران برای غربیان هستید،
که آنها بتوسط شماها مردم راتست میکنند،
دراین بین تعدادی جوان پورشور،احساسی،وطن پرست ساده لو را باهم قربانی میکنید.
آمریکا،انگلیس، فرانسه،آلمان،حتی روس
وچین ،اگر توان بوجودآوردن امنیت انتقال نفت وگاز وو،،،را حتی در وجود تورکان،کردها،عربها ببینند،
ازاو

ادامه نظر:
حمایت خواهندکرد،
پس شماهافکرمیکنید،مردم این نقشه هارا نمی بینند،
گفتم ،آمریکا وغرب شماهارا فقط بعنوان
عامل تست استفاده و مواجبی هم بشما
میدهند،
هم مردم راسرگرم میکنند،هم خودشان
مسائل سیاسی راسبک وسنگین میکنند،
تاریخ مصرف شاه وشیخ برایشان مهم است،
نه دموکراسی،
اتفاقا ،دموکراسی عامل اصلی استقلال سیاسی بوده که بهیچ وجه آنها انرانمیخواهند،
والا درآخر قاجار ،همزمان با اکتشاف
نفت درایران دموکراسی تصویب و اجرا
میشد،
که متضاد بامنافع غربیان درتاراج نفت
گردید.
واین دموکراسی خواهی بود،که آنها قاجارها رابرداشتند،
وسیستم توتالیتر و نظامی اقتدارگرایان
را بنام ایران وطن،برما حاکم کردند،
وقتی تاریخ مصرفشان تمام شد،
سیستم توتالیتر نویتی رابرما حاکم کردند.
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 19:18
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

با شاهزاده رضا پهلوی همراه شدن لیاقت می خواهد
چرا؟
برای اینکه اول از همه باید ایراندوست باشی و
ایران را یک کشور و فقط با یک ملت بفهمی وُ بپذیری که نماد ملی اش فقط پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان است
به حفظ چهارچوب ارضی و یکپارچگی ایران بدون کوچکترین تردید و تغییری در جغرافیای آن باور داشته باشی
به نظام سکولار دموکرات و جدایی دین از سیاست و حکومت تردید نداشته باشی
به انتخابات آزاد بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی برای تشکیل مجلس موسسان و بعد به رفراندم گذاشتن نوع نظام و رأی مردم باور داشته باشی و به آن احترام بگذاری.
اگر این ویژه گی ها و کرامت ها و فضیلت های ایرانی را دارا هستی، هرجا و در هر شرایطی که باشی، همراه و در طیف ایراندوستان و در راسش شاهزاده رضا پهلوی هستی
به باور من تا امروز فقط این ویژه گی ها
کرامت ها
و فضیلت های ایرانی و ایراندوستی، فقط در طیف بیشمار و نیز اکثریت ملت ایران که پادشاهی خواه هستند، متبلور است.
البته انکار نمی کنیم که:
همچنین کسانی هم هستند بیرون از این طیف ِ بیشمار پادشاهی خواه، لنگ لنگان خودشان را در اوج خیزش ها به پادشاهی خواهان و در راسش شاهزاده رضا پهلوی نزدیک می کنند اما چون در درون ذهن و اندیشه شان به این اصول نگه دارنده ایران که در بالا آمده است، باور ندارند و یا با دید ِ تردید به آن نگاه می کنند، خیلی سریع ماهیت ضد ایرانی شان را آشکار می کنند.
نمونه اخیر افرادی بودند که می خواستند از مشروعیت و صداقت و محبوبیت و مقبولیت شاهزاده رضا پهلوی بهره بگیرند و با نزدیک شدن به ایشان، بهتر بتوانند به خواسته های ضد ایرانی شان برسند که خیلی سریع رسوا شدند
چطور؟
با فاصله گرفتن شاهزاده از این جرثومه های ضد ایرانی که فقط شناسنانه ایرانی داشتند و دارند
یکی تجزیه

ادامه نظر:
یکی تجزیه طلبی اش را اقرار کرد
آن دیگر کتمان نکرد دل به جمهوری اسلامی بسته است
نفر سوم که فقط هوچی گر است که نه می داند و نه می فهمد
به معنی دیگر نه به دار است نه به بار
آری
و چنین است که باید با صراحت گفت و نوشت که با شاهزاده رضا پهلوی همراه شدن لیاقت می خواهد که در توان هرکسی نیست
به معنی دیگر فقط باید ایراندوست باشی و به ویژه گی ها و کرامت ها و فضیلت های ایرانی که در بالا شرحش آمد، باور داشته باشی
وگرنه قاقی
یعنی از طیف ایراندوستان بیرون هستی
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 19:11
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: یکی از امامان مساجد در…
دیدگاه:

یکی از امامان مساجد در فرانسه از پرچم این کشور به عنوان یک پرچم "شیطانی" نام برده بود.
‏ دولت فرانسه اعلام کرده که این فرد از فرانسه دیپورت شده.

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 17:01
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: بازهم نواقص و بیشترازقبلی ها
دیدگاه:

سالام
تمام نوشته های شمارا که واقعن درزحمت افتادن سنگ تمام میگذارید،
تشکرمیکنم.
ولی من جدای ازآنچه شما آرزویش را دارید،وفکرمیکنم میتوانید،
بیشتر به رشدفکری برسید،
درشما این توان را می بینم،
بازهم تناقضات بیشترشدند،
و دیگرنمی خواهم ادامه دهم،
ما بایدازسنت با مدرنیسم وباتلفیق
آنها بتوانیم به تولید فکربرسیم،.
به تولید رسیدن به این راحتی نیست.
تولید درتمام زمینه ها،
که ساختارهای سیستماتیک آن درایران
توسط ماسونها وبزرگشان محمدعلی فروغی وباند لژسلطنتی انگلیس از
با روی کارآمدن پالانی ها ازبین رفت،
متاسفانه شما اینهارا نمی بینید،
وحتی اصرار بر تداوم آن را ندانسته
میخواهید،
ما دردنیای گلوبال زندگی میکنیم،
دنیای گلوبال خیلی وقتهاست شروع شده.
ولی نخبگان ما آن رانمی بینند،
ما دیگرمرزی برای قالب ایرانی وفرهنگ ایرانی ذهنی خودبافته، نمی توانیم ازآن
خارج شویم.
امروز قوانین غیرمتمرکز وانحطاف پذیر
راه رشد وترقی را بازمیکند،
بابکارگیری کلمات درود ،ما روشنفکر واصبل نمی‌شویم.
اصیل بودن ما در قبول همزیستی با دنیا
وبکارگیری درست کلمات وهماهنگی با
دنیا پیش میرود،
ما دردنیای مترقی هیچ قانونی رانباید
آیه قرآن کنیم،
البته قابل یادآوری است ،که کشورهای
استعماری حتی دین خودرا خط قرمزتر
ازدیگرادیان میدانند.
بهرحال ممنون،که نوشتید،بانظرات شما
بیشترآشنا شدم.
سن ساغ ،من سالامات.

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 12:39
عنوان دیدگاه: هنر آبستن شدن و زایندگی تاثیر گذار
دیدگاه:

مجددا درووود!

توضیحی تکمیلی برای بیشتر دقّت و فکر  کردن

پیشوند «پان» و همچنین پسوند »ایسم» تا امروز باعث کژفهمیها و بلبشوهای به قول معروف «پُلمیکی» در دامنه علوم فرهنگی شده است و به کشمکشهای نظری و حتّا دشمنیها و خصومتها نیز انجامیده است. من به طور کلّی از اینگونه دامنه ها و جنگ و جدالهای عقیدتی فاصله خردمندانه میگیرم؛ آنهم به این طریق که به اصل قضیه میپردازم و تا زمانی که مطلب برای خودم معلوم و روشن و مستدل و متّقن نشده باشد، صحبتی نمیکنم. فقط وقتی که به اصل قضیه توانستم پی ببرم، آنگاه با احتیاط به سخن در میایم و گشوده فکری خودم را برای خطاهای احتمالی حفظ میکنم تا راه سنجشگری همواره باز بماند نه تنها برای خودم؛ بلکه همجنین برای دیگران.

مسئله این است که «تخمه افکار و ایده ها» به طور کلّی، «بی وطن» هستند و مدام در حالت «سیّالیت» به سر میبرند  که از منشاء و خاستگاه خودشان جدا میشوند و به همه جا نفوذ میکنند و هر خاکی  را که مستعد بارآوری باشد، آبستن به «افکار و ایده های نو» میکنند. اگر چنین چیزی ناممکن و محال بود، مطمئن باشید که هیچ ملّتی نمیتوانست از تجربیات ملل دیگر به تغییر و تحوّل در مناسبات فرهنگی و کشوری و اقتصادی خودش اقدام کند. اگر اروپائیان نمیتوانستند «افکار و ایده ها و اساطیر» پونان و روم را بفهمند، امکان نداشت که بتوانند تحولاتی را در جوامع خود ایجاد کنند؛ بلکه همچنان در همان حالت بسته و بدوی خود می ماندند.

ادامه نظر:
«اگر فکری و ایده ای» در ایران پا بگیرد و من در جستجوهای خودم به این نتیجه برسم که ریشه و خاستگاه فلان ایده و فکر از ایران سرچشمه گرفته است، به معنای این نیست که من، ایران را «مرکز عالم» میدانم. خیر!. بلکه هدفم این است که نشان دهم همانطور که ما از دیگران چیزهایی را می آموزیم، دیگران نیز میتوانند از ما بیاموزند. همانطور که دیگران در فرهنگ جهانی، سهیم هستند، ما نیز سهم داریم و میتوانیم همچنان سهیم شویم. بنابر این، انکار خویشتن و خط بطلان کشیدن بر خود، هیچگاه با پژوهش و پرسشگری و مراودات فرهنگی با دیگر ملّتها ربطی ندارد. اگر یونانیها بیایند و بگویند که منشاء ایده «دمکراسی» از میهن ما ریشه گرفته است، کجایش «پان یونانی» محسوب میشود؟. اگر رومیها بیایند و بگویند که منشا «هومانیسم» از فرهنگ ما برخاشته است، کجایش «پان ایتالیایی» محسوب میشود؟. اگر آلمانیها بیایند و بگویند که سرچشمه بسیاری از «ایده ها و افکار جهانی» از فلاسفه و متفکّران و مهندسان و محترعان و دانشمندان ما سرچشمه گرفته است، کجایش «پان آلمانی» محسوب میشود؟. همینطور فرانسویها و انگلیسیها و آمریکائیها و چینیها و هندیها و غیره و ذالک.
همانطور که گفتم، کلمات و اصطلاحات فقط ابزارهای اندیشیدن هستند و تمرکز کردن و آجر ساختن از آنها برای حمله به یکدیگر، هیچ سنخیّتی با تفکّر و جستجو و دانش و شناخت ندارد. به نظر من آنانی که صحبت از «پان ایرانیسم و پان تورکیسم و پان عربیسم و امثالهم» میکنند، اصلا نه ایران و نه ترک و نه عرب و امثالهم را میشناسند، نه در جستجوی شناخت هستند؛ بلکه هدفشان و مقصودشان و فعالیتشان به طرف کسب «قدرت و اقتدار مطلق» است و از این طریق فقط در فکر دشمنتراشی و کینه توزی و تفرقه و خصومت در حقّ همدیگر هستند.
«دانش و شناخت»، پروسه ای بی مرز است و هیچگاه به ملّت و قوم خاصّی تعلّق مادرزادی ندارد. مسئله این است که در بررسی تاریخ تفکّر میتوان خیلی شفّاف ملاحظه کرد که نسلی/نسلهایی از ملّتهای مختلف در دوران خاصّی به گسترش تفکّر و اندیشیدن و زایش ایده ها و افکار بدیع همّت کرده اند و سپس همچون آتشفشانها خاموش و ساکت شده اند و سپس ملّت دیگری به پروسه دانشجویی و شناخت همّت کرده اند و این پروسه هیچگاه پایانی ندارد تا زمانی که انسانها بر روی کره زمین حیات دارند. مسئله «دانش و شناخت» مدام همانطور که گفتم در حالت «سیّالیت» است و همچون رودخانه ای جاری و پخش در رگهای فرهنگ جهانی.
اگر قرار باشد که ما خودمان را هیچ بپنداریم و بر هیچی خودمان مدام در بوق و کرّنا بدمیم، آنگاه این پرسش مطرح میشود که آیا بدون خردلی اعتبار داشتن، هستند بانکهایی در جهان که به ما ملّت، وام بدهند؟. اگر فرض را بر این بگذاریم که شاید رئیس بانکی به ما ترحم کند و وامی بدهد، آیا میتوانیم با وام اخذی، سرمایه ای تولید کنیم و مفید حال دیگران باشیم؛ طوری که دست کم بتوانیم مایحتاج خودمان را تامین کنیم و مدام دستمان دراز نباشد به سوی این بانک و آن بانک؟. متوجّه هستید که منظورم چیه؟. به عبارت دیگر، من ایرانی باید خاکی مستعد باشم که وقتی تحمه افکار و ایده های متفکّران و فیلسوفان بیگانه را اخذ میکنم و در خاک خودم میکارم، حدّاقل هنر زایاندن و بال و پر دادن به فکر بیگانه را بلد باشم؛ نه اینکه هزاران هزار تخمه فکر در خاک ما افشانده شود و بسوزد و ما همچنان بر مدار «شرعیات» بچرخیم و بچرخیم و حماقتهایمان را دوره کنیم. برای اینکه «تخمه هایی» بار و بری بدهند، باید هنر شخم زدن ذهنیّت و روح و روان خود و مردم خود را آموخت و به کاربست. با حلوا حلوا گفتن، هیچ دهنی شیرین نمیشود.
فقر فکری و نازایی ما از این جا نشات میگیرد که تفاوت زاییدن را با انبار شدن هنوز نمیدانیم. به همین دلیل است که نزدیک به یک قرنه، صدها نوع تخمه و بذر فکر و ایده به ایران آمد، امّا هیچکس را باردار و زاینده نکرد. «رنه دکارت» در عصر مشروطه به قلم توانای «محمّد علی فروغی» وارد ایران شد، ولی احدی را به تفکّر نیانگیخت. یعنی کتابی که سراسر جوامع اروپایی را متزلزل کرد در خاک ایران، سوخت و به هیچ بار و بری نرسید. همینطور «مارکس و هایدگر و پوپر و افلاطون و ارسطو و نیتچه و شوپنهائور و کانت و میشل فوکو و درایدا و هابرماس و آدورنو و هورکهایمر و فروید و صدها متفکّر و فیلسوف دیگر». که کوچکترین تلنگری به مغز و روان ما نزدند و تخمه افکار و ایده هایشان در خاک لم یزرع ما سوخت و بی نتیجه ماند. نظریّه های مارکس وقتی به ایران آمدند از ایرانیان فقط مومنان سترون و مجسمه بلاهت ساخت؛ نه متفکّران و اقتصادی با ایده های بدیع. مترجم اثر مارکس، هیچگاه در تمام عمرش نتوانست یک جزوه چسکی-گوزکی در باره اقتصاد بنویسد. مسئله این است که ما باید موانع نازایی را در خودمان جستجو کنیم؛ نه بیرون از خودمان. حقیقت تلخ این است که ما هیچوقت در باره تجربیات و مسائل جامعه خودمان نیندیشیده ایم تا امروز و در نهایت بلاهت و حماقت تصوّر میکنیم که اظهار لحیه کردن در باره موضوعات روز جوامع باختری، یعنی اندیشیدن در باره مسائل و معضلات جامعه خودمان. برای همینم است که طیف تحصیل کرده و کنشگر ان ایرانی صبح تا شب مدام دست گدایی خود را به سوی موضوعات قلمی اساتید دانشگاههای باختری دراز کرده اند و زر مفت زیادی در باره مسائل و مشکلات ایران و مردمش میزنند. گوش خوابانده اند ببینند کجا چه مباحثی مطرح است تا حضرات بلافاصله با لغت پرانیهای مضحک و مزخرف به اظهار لحیه بپردازند و قیافه های بر ما مگوزید به خود بگیرند که بله! ما هم کسی هستیم برای خودمون!
ما اگر تمام عمرمان بیاییم و سراسر افکار و ایده های دیگران را به خودمان همچون مدالها و تشویق نامه ها و جامها بیاویزیم، هرگز زاینده و متفکّر و جوینده نخواهیم شد؛ بلکه موزه ای از جعلیات و تصنّعات خواهیم ماند که نه تنها در انظار جهانیان پشیزی ارزش نداریم؛ بلکه حتّا برای خودمان به حیث موزه دار نیز بی ارزش هستند. افکار و ایده هایی که از زمین تجربیات خود ما نجوشیده و نبالیده و گسترده نشده باشند، هیچگاه در جامعه موثر و پایدار نخواهند شد. افکار و ایده های عاریتی و اقتباسی بدون اندیشیدن در باره محتویات آنها و سپس از دیدگاه تجربیات خودمان سنجشگری نشدن به معنای این است که ما در مناسبات فرهنگی با دیگر سرزمینها هیچ نقشی سوای متابعت و دنباله روی و تو سری خوردن نصیبمان نخواهد شد و هیچکس نیز ما را در هیچ نقطه ای از جهان پشیزی برایمان احترام و ارزش قائل نخواهد شد؛ زیرا هیچ نقشی در هیچ زمینه ای از دانشهای بشری نداریم.
مسئله این است که ما هنوز خودمان را به حیث ایرانی بودن برغم تاریخ و فرهنگ کهنسالمان کشف نکرده ایم. به همین علّت نیز مسائل اجتماع خود را گم کرده ایم و آواره دنیا و ذلیل حکومت آخوند شاهی مانده ایم تا امروز.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 12:30
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: نظرات فرهنگی تاریخی ایران…
دیدگاه:

نظرات فرهنگی تاریخی ایران شناسانه استاد ع.ب تورک اوغلی در حهت مثبت بسیار تغییر کرده؛ گرچه ایشان از موضع هویت فرهگ ترک آذری، به تاریخ و جغرافیای ایران باستان و ایران اسلامی مینگرد. متاسفانه بهترین کتب را غربی ها در مورد ایران نوشته اند چون کمتر تعصب ناسیونالیستی و ادعاهای غیر علمی را طرح می نمایند. بخشی از فرهنگ باستانی و ادیان کهن ایرانی به همان اندازه فرهنگ و ادیان ابراهیمی مانند اسلام ارتجاعی هستند. شارلاتانیسم باستان پرستان در آنجاست که مثلا دین زردشت و فرهنگ باستان ایرانزمین را یکی میکنند تا از خرافات سحر و جادو و ظلم مغ ها به مردم اعترافی نکنند. یکی از این افراطیون دکتر منوچهر جمالی بود که با طرح حرفهای بی اساس و غیر علمی موجب گمراهی بخشی از ناسیونالیست های فرهنگی ایران شد مثلا از طریق واژه شناسی و شباهت حروف الفبا مدعی بود که سیمرغ با سماق و سماور و سنار و سمرقند و سهراب و سامانتا و سوربن و سوزاک و سنی و سر پل ذهاب و ..... خویشاوند است و همه با هم ربط دارند!

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 11:28
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: تبلیغ مسیحیت
دیدگاه:

ادامه،بلی درمیان صحبت‌ها گفتم ،بچه کجاهستید؟
گفت ،اردبیلی هستیم،

گفتم ، بسیارعالی،میشه چند جمله باهم
تورکی حرف بزنیم؟
هرکارکردم ،تورکی حرف نزد،
دروغ میگفت.
حتی رنگ سیمایش تیره بود ،به اردبیلی
نمی آمد،
گفتم ،پس برو دنبال کارشرافتمندانه بگرد،
بااین کار وبااین راه بجایی نمی رسیم.

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 11:24
نویسنده: ناشناس
عنوان دیدگاه: چه فرقی بین این تفکرات است؟
دیدگاه:

سالام.
در سال‌های ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۶ بعلت فعالیت
اقتصادی به آزربايجان رفت وآمد داشتم.
هرچندکه سرم کلاه گذاشتند،
درجمهوری آزربايجان از مرزکه واردمیشدی،مبلغان مسیحی باکتابهایی
جلوی آدم سبزمیشدند،
این جریان را درداخل ایران با نیروهایی
که کوله پشتی برپشت دارند،موجه میشی.
دراروپا وبخصوص کانادا،
درمناطقی که ایرانی زیاداست،
درهرچهارراهی چندنفرایستاده وبا تبلیغات مسیحی روبرو میشوی،
علاوه براین تعدادی ایرانی با بروشور های تبلیغاتی برای مسیحیت و دعوت به
جلسه ها زیادمی بینی.
چندنمونه را عرض خواهم کرد.
درکلاسهای انگلیسی برای ایرانیان ،
معلمان انگلیسی ،بروشورهایی در
موردتولد باب وتبلیغ برای بهایی گری
حتمن روبروی میشوی.
درپارکی با دونفرایرانی بازنشسته نشسته بودیم،
مسائل ایران خاورمیانه،دنیا راحل وفصل میکردیم،
که دیدم دونفرایرانی حدود۴۵ الی ۵۰ ساله مارا دیدآمدپیشمان،
بروشور تبلیغاتی مسیحیت و دعوتنامه
برای جسله را بما داد.
چون ایرانی بودند،شروع کردند،به تبلیغات مسیحیت.
گفتم چه فرقی بین مسیحیت واسلام است؟
یکی که میشه گفت ،سخنگو بود،وآن یکی مباشر او،گفت،
خیلی فرق دارند،گفتم بفرمایید،میخواهم بدانم،
گفت اسلام همه اش جنگ وخونریزی،
تجاوز،کشتار وو. است،ولی مسیحیت
دین رفعت و دوستی و مهر ومحبت،
است.
گفتم شما دراین شهرزندگی میکنید؟
گفت بلی،
گفتم ،چطور این کشتار بچه سرخپوستان را که درجلوی مدارس
ومجلس صدها کفش بچه را ندیدی؟
که کشته ودرمحوطه مدارس مخفی دفن شده اند؟
گفت دولت‌ها این کارراکرده اند.
گفتم عزیزم ،کل دنیا وخود پاپ قبول
گرده که کشیش‌ها ومدیران مدرسه
باهم این کارراکرده وپاپ عذرخواهی کرد،
گفت پاپ اصلا مسیحی نیست وبی دین است.
گفتم شما،ازپاپ مسیحی ترید؟
باورکنید،خدا حافظی بامن نکردورفت.ادامه

ادامه نظر:
تاریخ: یک‌شنبه, 25. فوریه 2024 - 11:12
نویسنده: هوشنگ اسدی
عنوان دیدگاه: مسیح علینژاد
دیدگاه:

مسیح علینژاد

ادامه نظر:
، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، در گفت‌وگو با ایران‌اینترنشنال به پیامدهای اختلاف میان اپوزیسیون پرداخت و ضمن اشاره به از هم پاشیدن حلقه ائتلاف مخالفان جمهوری اسلامی در جرج‌تاون گفت رهبران کشورهای غربی درباره عبور از جمهوری اسلامی تردیدی ندارند.

علینژاد روز جمعه، چهارم اسفندماه، با حضور در استودیوی ایران‌اینترنشنال گفت پس از آنکه متوجه شد موضوع ایران و شرارت‌های جمهوری اسلامی از کنفرانس امنیتی مونیخ حذف شده است، وزرای امور خارجه کشورهای غربی را درباره تروریستی نشناختن سپاه پاسداران به چالش کشید.

او گفت خطاب به نمایندگان دولت‌های غربی تصریح کرده که «تا زمانی که نخواهید با علی خامنه‌ای و سپاه پاسداران شبیه رفتاری را داشته باشید که با ولادیمیر پوتین دارید، شما نمی‌توانید حتی از پایان جنگ اوکراین حرف بزنید.»

این فعال سیاسی اشاره کرد کشورهای غربی تردیدی ندارند که جمهوری اسلامی عامل اصلی جنگ‌افروزی در منطقه و بیش از ۵۰۰ ترور در خاک آنان است، اما در دیدارهای خصوصی می‌گویند در صورت قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی، ممکن است این نهاد «عملیات تروریستی بیشتری انجام دهد».

علینژاد ادامه داد: «غربی‌ها می‌خواهند مطمئن شوند که اپوزیسیون کارآمدی در ایران وجود دارد که بعد از رفتن جمهوری اسلامی می‌تواند انتخاباتی آزاد برگزار و از بروز هرگونه آشوب و ناامنی جلوگیری کند.»

او در ادامه به هم‌بستگی نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور و شکسته شدن حلقه موسوم به ائتلاف جرج‌تاون اشاره کرد و گفت «نه تنها غربی‌ها بلکه مردم ایران هم این سوال را دارند که دولت‌های خارجی چطور می‌توانند به اپوزیسیونی اعتماد کند که مانند جزیره‌های سرگردان پراکنده‌اند.»

شورای هم‌بستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران در روز ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ اولین نشست خود را در دانشگاه جرج‌تاون در واشینگتن‌ دی‌سی برگزار کرد.

این شورا که شاهزاده رضا پهلوی، حامد اسماعیلیون،‌شیرین عبادی، عبدالله مهتدی، مسیح علینژاد و نازنین بنیادی اعضایش بودند، در روز ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ «منشور هم‌بستگی و سازماندهی برای آزادی» خود را به‌ نام «مهسا» منتشر کرد.

علینژاد در ادامه گفت‌وگویش با ایران‌اینترنشنال، اشاره کرد که در جریان دیدارهای سال گذشته‌اش با امانوئل مکرون،‌ رییس‌جمهوری فرانسه، مارک روته، نخست‌وزیر هلند و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا هم موضوع اپوزوسیون ایران مطرح شد و افزود: «جهان نه فردمحور، بلکه سیستم‌محور است.»

این فعال سیاسی یادآور شد که در دیدارهای اخیرش با مقام‌های غربی نیز آن‌ها می‌گویند «در عبور از جمهوری اسلامی دیگر تردیدی ندارند، چراکه نه تنها انقلاب مهسا و اتحاد مردم در کف خیابان‌های ایران غرب را تسلیم کرد، بلکه آنچه در حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل اتفاق افتاد هم باعث شد بار دیگر نگاه‌ها به جمهوری اسلامی به‌عنوان رژیمی معطوف شود که پشت این حملات قرار داشت.»

به گفته او، «همه می‌دانند جمهوری اسلامی رفتنی است»، اما مشکل این است که نمی‌دانند باید با چه کسی گفت‌وگو کنند، چراکه ایران سرشار از نگاه‌های متکثر است و غرب از این نگران است که مبادا ایران پس از رفتن حکومت فعلی، به شرایط سیاسی مشابه عراق یا سوریه دچار شود.

علینژاد در این مصاحبه تاکید کرد که دیدارهای فردی نیروهای اپوزیسیون با مقام‌های غربی برای انعکاس صدای مردم ایران و ایجاد فشار بیشتر بر آنان تاثیر دارد، اما تا وقتی به جامعه جهانی ثابت نشود که اپوزیسیون ایران در عین داشتن دیدگاه‌های متفاوت، توانایی برگزاری انتخابات را دارد این دیدارها نمی‌تواند به نتیجه مطلوب برسد.

او در ادامه خواهان این شد که رسانه‌ها از تمامی افراد حاضر در حلقه اتحاد جرج‌تاون برای بررسی اختلافات پیش آمده دعوت کنند و در این زمینه با مردم ایران شفاف باشند.

این فعال سیاسی بار دیگر به مرور اختلافات رخ داده در ائتلاف پرداخت و گفت این حلقه قرار بود شورا و جمعی برای دوران گذار تشکیل دهد و در آینده، نوع حکومت آینده ایران در پای صندوق رای تعیین شود.

علینژاد در شرح ماجرا به درخواست شاهزاده رضا پهلوی برای افزوده شدن شش نفر به حلقه اولیه ائتلاف پرداخت. او گفت وقتی اعضای ائتلاف در حال بحث و بررسی بر سر پیوستن سه نفر دوم بودند، شاهزاده رضا پهلوی در توییتی نوشت که اعضا با این مساله موافقت نکرده‌اند.

به گفته علینژاد، در حالی که هنوز اعضای ائتلاف رای بلی یا خیر نداده بودند، شاهزاده رضا پهلوی از گروه هم‌بستگی بیرون رفت و در ادامه حامد اسماعیلیون یکی دیگر از اعضای اصلی ائتلاف، با وجود درخواست برای ماندن، گروه را ترک کرد.

او خواستار آن شد که شاهزاده رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون و دیگر چهره‌ها در رسانه‌ها حاضر شده و درباره اختلاف‌ها و دلیل از هم پاشیدن ائتلاف به ابهامات و سوالات پاسخ بدهند.

این فعال سیاسی خطاب به این افراد گفت شما باید می‌توانستید آنان (کشورهای غربی) را قانع کنید که آمادگی و توانایی گردهم آوردن احزاب و چهره‌های سیاسی را در فردای براندازی برای برگزاری یک انتخابات دارید.

علینژاد تاکید کرد: «ما باید بتوانیم با دست پر خطاب به غرب بگوییم که ملت ایران برای عبور از جمهوری اسلامی آماده است.»

او در عین‌حال اظهار امیدواری کرد که باوجود اختلاف‌های پیش ‌آمده میان چهره‌های اپوزیسیون خارج از کشور، ملت ایران در داخل کشور از هر عقیده و گروه سیاسی، هنوز باهم متحدند و مبارزه‌شان را ادامه می‌دهند.

----------------