در ماههای اخیر واژه "موساد" پیوسته از زبان مقامهای امنیتی گذشته و فعلی ایرانی گفته و شنیده میشود. در جدیدترین مورد، علی یونسی، وزیر پیشین اطلاعات ایران و دستیار رئیس جمهور این کشور، در مورد نفوذ سازمان ملی اطلاعات اسرائیل - موساد - در ساختار جمهوری اسلامی ابراز نگرانی کرده و هشدار داده که نفوذ موساد تا بیخ گوش مسوولان ایرانی است و "جا دارد همه مسئولین جمهوری اسلامی برای جان خودشان نگران باشند".
در بهار امسال چند خبر مهم درباره " انفجار درتاسیسات هستهای نطنز" و "خنثی کردن اقدام خرابکارانه علیه برنامه هستهای ایران" منتشر شد و فریدون عباسی رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد در ۱۵ سال اخیر ۵ خرابکاری بزرگ در تاسیسات نطنز انجام شدهاست. حالا مقامهای ایرانی و اسرائیلی بیش از گذشته در رسانهها از نفوذ موساد در ایران سخن میگویند.
"نفوذ" اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در ایران تازگی ندارد. در گذشته اگر اتفاق یا حادثهای در ایران رخ میداد به رسانهها کشیده نمیشد و اگر هم درز میکرد، براساس حدس و گمانها به اسرائیل نسبت داده میشد و مقامهای اسرائیلی مثل افراد "پوکرباز"، به گونهای عمل میکردند که انگار نه انگار اتفاقی افتاده و نمیتوانستی از نگاه و کلامشان تائید یا رد خبری را دریافت کنی و کمتر کسی متوجه میشد پشت خرابکاری و درز اطلاعات از کجاست و مقامهای امنیتی ایران نیز خبر را به اصطلاح لاپوشانی میکردند یا برای شناسایی باند نفوذ موضوع را رسانهای نمیکردند اما در سالهای اخیر انتشار تصاویر هوایی انفجار در مراکز هستهای ایران و کشته شدن شماری از دانشمندان هستهای ایران، امکان مخفی کردن اخبار را بسیار سخت کردهاست و نیروهای امنیتی برای جمع کردن موضوع، به قول محمود احمدینژاد، رئیس جمهور سابق ایران، ترجیح دادند عدهای بیگناه را مسبب حادثه معرفی کنند و به زندان محکوم یا اعدام کنند یا گفته شود که آنها را "کشتیم" یا از کشور خارج شدند" و پرونده را ببندند.
نفوذ به "قلب ایران"
یازدهم خردادماه که رئیس پیشین سازمان اطلاعات و عملیات ویژه "موساد" خبر از نفوذ تا "قلب" ایران را داد، شاید کسی را متعجب نکرد. اما تائیدی برای حدس و گمانها بود.
ایران یکی از آشناترین کشورهای جهان برای نیروهای امنیتی اسراییل است. سوابق تاریخی حضور موساد در ایران به دهه ۳۰ شمسی برمیگردد. آنها در کنار سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، شوروی و بریتانیا، فعالترین شبکه اطلاعاتی در ایران را داشتند. مسایل مشترک در خاورمیانه و شاخ آفریقا، نهادهای امنیتی دو کشور را به هم بیشتر نزدیک کرد و روابط ساواک و موساد در پیش انقلاب ایران چنان نزدیک شدهبود که انگار فقط "سری از هم جدا داشتند".
موساد نه تنها اطلاعات مربوط به کشورهای عربی و منطقه را با ایران مبادله میکرد بلکه درباره مخالفان حکومت محمدرضا پهلوی نیز ساواک را تغذیه میکرد و سهم مهمی در آموزش و ارتقای دانش امنیتی نیروهای ساواک داشت.
بعد از انقلاب ایران، روابط امنیتی همسوی دو کشور، تبدیل به تعارض منافع شد و دشمن یکدیگر شدند اما این دشمنی باعث نشد که دایره نفوذ اسرائیل محدود شود. ماه گذشته "یوسی کوهن" رئیس سابق موساد نیروهای امنیتی اسراییل در مراسم خداحافظیاش گفت "نمیخواهم و نمیتوانم" جزییات کارهایی که برای مقابله با ایران انجام داده بگوید اما میگوید که "ما برای جمعآوری بیوقفه اطلاعات (از ایران) و برملا کردن رازهایشان و شکستن اعتماد به نفس و غرورشان عمل کردیم" و موفقیتها در بدست آوردن اسناد هستهای "شکوهمند" دانست و از برنامه کشتن محسن فخریزاده دانشمند هستهای ایران گفت.
به نظر میرسد چنین موفقیتی را باید به حساب آشنایی و سابقه نیروهای امنیتی اسرائیل در ایران گذاشت و از سوی دیگر امکان نفوذ موساد در یک جمعیت هشتاد میلیونی است؛ به عبارتی نه تنها استفاده از نفوذ احتمالی مستقیم و یا دسترسی به منابع و افراد اطلاعاتی و امنیتی در ایران بلکه همچنین شاید استفاده از این جمعیت برای اخذ اطلاعات مورد نیاز.
به قول محمود احمدی نژاد، در حالی که نیروهای امنیتی ایران در حال رصد کردن و سرک کشیدن به زندگی فعالان سیاسی در داخل بودند اسناد هستهای ایران را در سال ۹۶ سوار ماشین کردند و بردند.
رئیس جمهوری پیشین ایران دو روز پس از افشاگریهای یوسی کوهن، رئیس پیشین سازمان موساد گفت «این باند فاسد امنیتی باید نقش خودش را در ترور دانشمندان هستهای و انفجارهای نطنز تشریح کند. در تورقوزآباد و در سازمان فضایی، اسناد بسیار مهمی سرقت کردند، اینها شوخی نیست، این اسناد امنیت کشور است، اینها آمدند و بردند".
آقای احمدینژاد در این گفتوگویی ویدیویی از نفوذ اسرائیل در وزارت اطلاعات خبر داد و گفت: "بالاترین مسئول مقابله با جاسوسان اسرائیل در وزارت اطلاعات، خودش جاسوس اسرائیل بود".
بهشت جاسوسان در ایران
علی یونسی، مقام سابق امنیتی ایران در گفتوگو با سایت جماران میگوید در ۱۰ سال اخیر نفوذ موساد در بخشهای مختلف کشور افزایش یافته و "متأسفانه سازمان های امنیتی و اطلاعاتی به جای اینکه آنها را شناسایی کنند به جان خودی ها افتادهاند". هشدار آقای یونسی به عنوان دستیار حسن روحانی درحالی است که بیشترین اتهامها درباره حضور جاسوسان اسرائیلی و سایر کشورها در ایران متوجه همین دولت است. رسانههای اصولگرا و حکومتی بارها خبر از دستگیری یا وجود جاسوس در نزدیکان مقامهای ارشد ایران، بخصوص تیم مذاکره کننده هستهای ایران دادهاند و از آن به عنوان "پروژه نفوذ" یاد میکنند.
جواد کریمی قدوسی، نماینده مشهد در مجلس و از مخالفان دولت در خردادماه ۹۶ در گفتوگویی با افکارنیوز میگوید: "مساله نفوذ در خیلی از دولت ها مطرح بوده اما در دولت یازدهم شاهد بیشترین نفوذ هستیم" این نماینده اصولگرای مجلس در اردیبهست ماه امسال نیز برای چندمین بار این اتهامها را بیان میکند و حتی یکی از نزدیکان خانواده حسن روحانی را متهم به جاسوسی برای بریتانیا میکند. وزیر اطلاعات ایران در شهریورماه سال ۹۷ خبر از دستگیری "دهها جاسوس در نهادهای دولتی" میدهد اما درباره هویت افراد دستگیر شده و زمان دستگیری و ارتباط آنها با کشورهای خارجی توضیحی نمیدهد.
این اتهام زنی حتی به برادر همسر آیتالله خامنهای هم کشیده شد. محمود احمدینژاد ده روز پیش، حسن خجسته باقرزاده را متهم کرد که قصد سفر به اسرائیل را داشته اما پس از "نشت این خبر"، از سمتش به عنوان رئیس رادیو عزل شد. آقای احمدینژاد گفته بود آقای خجسته برای دو هفته مهمان یک شرکت اسرائیلی در هند بوده است. آقای خجسته به این اتهام پاسخ نداده اما عزتالله ضرغامی رئیس وقت صدا و سیما این اتهام را رد کرد.
اتهام جاسوسی که این روزها زیاد شنیده میشود یکی از راهها برای مهار رقبای سیاسی است که هر کنشگر سیاسی را به لایه دفاعی فرو میبرد یا از صحنه سیاسی خارج میکند یا شماری از افراد مدنی و غیر سیاسی را قربانی میکند و کسانی مثل فعالان محیط زیست و روزنامهنگاران به عنوان جاسوس آمریکا و اسراییل معرفی میشوند.
آنچه روشن است "دسترسی به اطلاعات" مهم و بخصوص طبقهبندی شده خریدار و مشتری خودش را دارد و ممکن است شخص فروشنده هم نداند که اطلاعاتش به دست چه کسی یا چه کشوری میرسد اما شرایط اقتصادی، نارضایتی و اختلافات سیاسی در سطح کشوری و گروهی، نگرانی از آینده شغلی، تبعیض و بیعدالتی سهم زیادی در "درز اطلاعات" و فروش آن به سایر افراد و کشورها دارد.
سریال هشت قسمتی "تهران"
"موساد " در "تهران"
تیرماه سال گذشته سریال هشت قسمتی به نام "تهران" در تلویزیون اسرائیل پخش شد که همزمان با انفجارها و آتشسوزیهای پیدرپی در ایران بود. این سریال روایتی از عملیات موساد در ایران و رقابتش با سپاه پاسداران و سازمان اطلاعاتی ایران دارد و تلاش وافری دارد که در پرداخت داستان غلو نکند و حتی سهم زیادی به توانایی اطلاعاتی و امنیتی ایران میدهد. این سریال برای مقامهای اسرائیلی هم بسیار پر اهمیت بود چنانکه توییتر رسمی وزارت خارجه اسرائیل بارها این سریال را تبلیغ کرد و از مخاطبان فارسیزبان نظرشان را پرسید.
پخش چنین سریالی در اسرائیل و اظهارات اخیر مقامهای امنیتی و سیاسی این کشور نشان از این دارد که مقام امنیتی و اطلاعاتی از سیاست سکوت و "کی بود کی بود من نبودم" خارج شدهاند و بدشان نمیآید گوشهای از توانایی اطلاعاتی و امنیتیشان را به رخ مقامهای ایرانی بکشند.
در ایران ساخت سریال و فیلمهایی مثل "گاندو" و مستندهایی با محور جاسوسی کم نیست و در تمام این فیلمها به گونهای نمایش داده شد که آنها دستآخر را در پروندهها دارند اما فعالان سیاسی و در فضای مجازی در جریان انفجارهای فروردینماه و سال گذشته در نیروگاه اتمی نطنز و ترور محسن فخریزاده دانشمند هستهای ایران، از مسوولان امنیتی خواستند که فیلم و سریالی درباره موفقیتهای اسرائیلیها در ترور دانشمندان و تاسیسات ایران بسازند.
علی یونسی وزیر اسبق اطلاعات ایران وقتی میگوید در ده سال اخیر نفوذ موساد بیشتر شده معلوم نیست که حرف او معطوف به کدام نفوذ مهم موساد در ایران است اما ویروس "استاکسنت" در سال ۲۰۱۰ شاید یکی از نقاط عطف عملیات موساد و یکی از مهترین ضربههای این سازمان امنیتی به برنامه هستهای ایران بود. این ویروس توانست در عمل برنامه هستهای ایران را با مشکل جدی روبرو کند و روند برنامه هستهای ایران را به تعویق بیندازد و به قول محسن رضایی نشان از یک "آلودگی امنیتی" داشت.
رفتار اسرائیل در سالهای اخیر نشان داده که این کشور بیش از آنکه بخواهد به تهدیدهای نظامی ایران واکنش نشان دهد پاسخ و ضربه را از طریق مسایل امنیتی و جاسوسی دنبال میکند ؛ از یک سو تهدیدهای نظامی و منطقهای ایران در سوریه و عراق و منطقه را کنترل میکند و از سوی دیگر از طریق نیروهایی که در داخل ایر ان جذب کرده به تهدیدهایی که موجودیت اسرائیل را به خطر میاندازد مقابله میکند.
وزارت اطلاعات، نماد آرزوهای برباد رفته امنیتی نظام در آستانه چهارمین تصفیه
فروردینماه امسال، ابراهیم رئیسی در جمع مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات تصریح کرد: «این وزارتخانه مجموعهای فرا قوهای و متعلق به کل نظام اسلامی است و جایگاه، اندیشه، انگیزه و برنامهها و طرحها و چشمانداز آن باید ناظر بر همه مسائل و لایههای نظام باشد.» او پس از انتخابات نیز در دیدار با وزیر اطلاعات و معاونان وی، مجددا بر این موضوع تاکید کرد؛ حالا اطرافیان ابراهیم رئیسی میگویند که در انتخاب گزینه وزارت اطلاعات، تمرکز او بر اصلاح و بازسازی ساختار این مجموعه است. به این ترتیب به نظر میآید «وزارت اطلاعات» جمهوری اسلامی، در آستانه تحولی قرار دارد که شاید به موج جدید تصفیه درون آن منجر شود؛ تحولی که هدف آن، تحقق «آرزوهای برباد رفته امنیتی جمهوری اسلامی» در چهار دهه گذشته است.
وزارت اطلاعات اعتبار بیاعتبار
از دیدگاه مدیران وزارت اطلاعات، تحول این مجموعه زمانی محقق میشود که در اقدامها به محور مبدل شود؛ موضوعی که سال ۱۳۶۳ مبنای تشکیل آن بود اما نه محمد محمدی ریشهری، نخستین وزیر اطلاعات و نه علی فلاحیان، وزیر اطلاعات هاشمی موفق نشدند آن را تحقق بخشند.
کمتر از دو دهه قبل و در آغاز وزارت غلامحسین محسنی اژهای، قرار بود که وی در پایان عصر اصلاحات، با اصلاح ساختاری و بازگرداندن اعتبار به این نهاد امنیتی و ایجاد تمرکز در فعالیتهای امنیتی با محوریت این وزارتخانه، اعتبار را به آن بازگرداند.
محسنی اژهای تاکید داشت: «اجازه نمیدهیم وزارت اطلاعات دستخوش مسائل سیاسی و سلیقهای شود.» وی به بازسازی ساختار انسانی و عملکردی این مجموعه اشاره داشت اما نه وی، که پس از برکناری او در سال ۸۸ و سپس در جریان تلاش احمدینژاد برای برکناری وزیر بعدی اطلاعات، این مسئله به شکل دیگری انجام شد.
تاسیس واحد اطلاعات سپاه و آغاز رقابت
در پایان دوره چهارساله وزارت اژهای که اکبر گنجی ادعا کرده از چهرههای موثر در «قتلهای زنجیرهای» بوده است، برای دستگاه امنیتی کشور شرایطی پیش آمد که رهبر جمهوری اسلامی ناچار شد تشکیل «واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را بهعنوان نهاد اطلاعاتی موازی با ماموریتهای مشترک با وزارت اطلاعات، اعلام کند.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات پس از اژهای، گفته بود که در زمان او میان وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و سپاه قدس رقابت جدی وجود داشته است؛ رقابتی که در هشت سال ریاست محمود علوی بر این وزارتخانه به نفع دیگر نهادهای امنیتی تداوم یافت.
نفوذ موساد و جاسوسی برای اسرائیل
این موضوع در حالی مطرح است که علی یونسی، وزیر اطلاعات دوران اصلاحات، هم اخیرا در گفتوگویی تصریح کرده است: «مسئولان جمهوری اسلامی نگران جان خودشان باشند زیرا سازمانهای امنیتی به جای شناسایی نفوذیها به جان خودیها افتادهاند و موساد در بخشهای مختلف کشور نفوذ کرده است.»
محمود احمدینژاد نیز در گفتوگوهای چند ماه گذشته خود بارها تکرار کرده است که وزارت اطلاعات را مافیایی اداره میکنند که همزمان با دستگاههای امنیتی دیگر از جمله اطلاعات سپاه، در فعالیتهای اقتصادی و قاچاق کالا دخیل و محل نشت امنیتی جمهوری اسلامیاند.
احمدینژاد اخیرا در اظهاراتی جنجالبرانگیز مدعی شد: «بالاترین مسئول مقابله با اسرائیل در وزارت اطلاعات، خود جاسوس اسرائیل بود.»
چرا وزارت اطلاعات تاسیس شد؟
قانون تاسیس وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ مصوب شد و در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۶۳ برای اجرا به دولت وقت ابلاغ شد. تاسیس این وزارتخانه که از روز نخست تا امروز هفت وزیر به خود دیده است، با هدف تجمیع دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی انجام شد.
آنطور که علی فلاحیان گفته است، نیروهای وزارت اطلاعات از اطلاعات دادستانی، سپاه، کمیتهها و اطلاعات نخستوزیری جذب شدند که نیروهای اطلاعات نخستوزیری و بعد سپاه، بیشتر کار جاسوسی و ضدجاسوسی را برعهده داشتند و نیروهای اطلاعات دادستانی و کمیتهها کار امنیت داخلی را به عهده گرفتند.
محمد محمدی ریشهری، علی فلاحیان، قربانعلی دری نجفآبادی، علی یونسی، محسنی اژهای، حیدر مصلحی و محمود علوی وزرای چهار دهه گذشته این وزارتخانه بودهاند.
وزارت اطلاعات از عصر هاشمی تا عصر روحانی
دوران فلاحیان که عصر تسلط نیروهای نزدیک به جریان سیاسی راست سنتی بر وزارت اطلاعات بود را به دلیل ورود به فعالیتهای اقتصادی، عصر ریشه گرفتن فساد در این مجموعه امنیتی و تدارک ترورهای درونمرزی و برونمرزی مخالفان جمهوری اسلامی دانستهاند.
دوره قربانعلی دری نجفآبادی و علی یونسی را به دلیل افشای نقش عوامل آن در قتلهای زنجیرهای، زمانه تسویه حساب بزرگ در وزارت اطلاعات و کاهش چشمگیر اعتبار این دستگاه به عنوان محور عملیات امنیت داخلی و خارجی در ایران میدانند.
روحالله حسینیان که در پرونده قتلهای زنجیرهای با نام «خسرو خوبان» یکی از عوامل پشت پرده شناخته شد، در آن دوره درباره تاثیر این وقایع بر موقعیت وزارت اطلاعات ادعا کرد: «اگر این بلایی که در جریان قتلها بر سر وزارت اطلاعات آمد، برای هر وزارتخانه دیگری پیش میآمد، به کلی متلاشی شده بود.»
عصر اژهای و مصلحی، دوره اوج گرفتن درگیریهای سیاسی بین باندهای قدرت در وزارت اطلاعات و سپس دولت است. در این دوره و به خصوص پس از سال ۸۸، اختیار بسیاری از اقدامهای امنیتی و عملیات از دست وزارت اطلاعات خارج شد و در داخل کشور در اختیار اطلاعات سپاه و در خارج از کشور در اختیار سپاه قدس قرار گرفت.
دوران هشتساله وزارت محمود علوی را نیز تداوم همین شرایط و ازدست رفتن کامل موقعیت وزارت اطلاعات در میان نهادهای موازی امنیتی در ایران میدانند.
سه موج پاکسازی نیروها در وزارت اطلاعات
وزارت اطلاعات از زمان تاسیس تاکنون سه بار دستخوش تصفیه داخلی نیروها شده و از روز نخست فعالیت خود تاکنون به سبب تنوع فعالیت واحدهای عملیاتی و همچنین تفاوت دیدگاه سیاسی و خاستگاه فعالیت کارکنان آن، حواشی بسیاری را پشت سر گذاشته است که مهمترین آنها قتلهای زنجیرهای است که به صدور اطلاعیه معروف این وزارتخانه و معرفی «نیروهای خودسر» درون ساختار امنیتی منجر شد.
صدور اطلاعیه یاد شده در نهایت به خودکشی سعید امامی در بازداشتگاه و انتشار فیلم شکنجه همکاران و همسر او بدون مشخصشدن عوامل اصلی پشت پرده این وقایع منجر شد.
موج اول تصفیه وزارت اطلاعات اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ که دوران اوج قدرت جریان راست در کشور و این وزارتخانه بود، رخ داد. موج دوم تصفیه در این وزارتخانه به ماجرای معروف قتلهای زنجیرهای و سپس افشای فیلم بازجویی از عوامل این ماجرا مربوط است و موج سوم تصفیه در دوره محمود احمدینژاد و زمان برکناری مصلحی از وزارت اطلاعات و سرپرستی چندماهه محمود احمدینژاد اتفاق افتاد.
مشکل موازیکاری امنیتی
از روز نخست تشکیل این مجموعه، مسئولان ردهبالای وزارت اطلاعات هر بار در معرض انتقاد قرار گرفتهاند، مدعی شدهاند که موازیکاری دستگاههای امنیتی دیگر دلیل عمده مشکلات است.
ساخت و پخش فیلم «مدال گمنامی» مدتی قبل از ترور فخریزاده، بخشی از تلاش علنی مجموعه امنیتی دولت در سالهای اخیر برای طرح این مسئله بود که جریانهای امنیتی موازی اجازه تمرکز آنها بر فعالیتهای امنیتی را نمیدهند. وزارت اطلاعات پس از ماجرای ترور قاسم سلیمانی هم بارها در پاسخ به منتقدان مدعی شده است که آنچه تحت عنوان نفوذ در دستگاههای امنیتی به آن اشاره میشود، نتیجه دخالت سایر متولیان در این امور است که در فعالیتهای امنیتی تجربه کافی ندارند.
رئیسجمهور امنیتی با نمره پایین و موج چهارم تصفیه
جالب اینجا است که در دوران دولت حسن روحانی که خود در سال ۶۲ در کسوت نمایندگی مجلس، مسئول تدوین قانون تاسیس وزارت اطلاعات بود و سالها دبیری عالیترین مجموعه امنیت ملی را برعهده داشت، وزارت اطلاعات با جدیترین چالشهای دوران فعالیت خود پس از ماجراهای دهه ۷۰ و برکناری اژهای و مصلحی مواجه شد که بازتاب موقعیت ضعیف این وزارتخانه در ساختار امنیتی جمهوری اسلامی است.
از جمله رویدادهایی که موقعیت متزلزل وزارت اطلاعات را نشان میدهد، میتوان به بازداشت ادمینهای کانالهای تلگرامی حامی دولت از جمله ادمین کانال وزیر اطلاعات، وارد شدن اتهام جاسوسی به یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده برجام، ساختهشدن سریال گاندو، بازداشت فعالان محیطزیست، محول شدن بازداشت فعالان رسانهای و سیاسی به اطلاعات سپاه، انتقاد از این مجموعه در ماجرای اعلام اسامی مدیران دو تابعیتی، انتقاد از عملکرد وزارت اطلاعات در ماجرای ترور فخریزاده و خرابکاری در مراکز حساس جمهوری اسلامی، مدعی شدن اشراف عملیاتی و اطلاعاتی و بازداشت مخالفان توسط اطلاعات سپاه و سپاه قدس که وزارت اطلاعات مدعی انجام آن بود و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد.
حالا بر اساس شواهد به نظر میآید موج چهارم پاکسازی کارکنان وزارت اطلاعات در راه است. همچنین قرار است وزیری راهی این مجموعه شود که بتواند هماهنگکننده اصلی دستگاههای امنیتی باشد و به ماجرای نفوذ در این دستگاهها خاتمه دهد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید