رفتن به محتوای اصلی

«زودرنجی ملی» مانعی برای دموکراسی

«زودرنجی ملی» مانعی برای دموکراسی

بی‌بی‌سی فارسی در هفته گذشته از خوانندگان خود پرسید که چرا قهر کردن به صورت یک الگوی رفتاری در میان ایرانیان دیده می‌شود؟1

این پرسش، به گمان من یکی از جدی‌ترین پرسش‌هایی است که تاکنون در بخش نوبت ما در سایت فارسی بی‌بی‌سی مطرح شده است، هر چند که به دلیل ساختار ناکارآمد این سایت، طبق معمول، مشارکت جدی و مناسبی در پاسخ دادن به آن شکل نگرفت و پس از مدتی از صفحه اصلی خارج شد. اما در میان همان پاسخ‌هایی که وجود داشت یک نکته عمومی به چشم می‌خورد: اینکه مخالفت جدی‌ای با فرض اصلی سوال (رایج بودن قهر در میان ایرانیان) صورت نگرفت. این نشان می‌دهد که به طور عمومی این حس در مردم ما وجود دارد که افرادی زودرنج هستند.

کافی است اندکی به اطراف خود نگاه کنیم تا به وسعت زودرنجی ایرانیان پی ببریم. مثلا به این فکر کنیم که چرا در ایران شراکت پا نمی‌گیرد و اکثریت چشمگیری از شراکت‌ها به شکست می‌انجامد؟ چرا تا این حد تعارف و ریاکاری رواج دارد؟ و چرا تملق چنین شایع و پر منفعت است و چرا انتقاد چنین منفور و پرهزینه است؟

به گمان من، زودرنجی ایرانیان، یکی از مهمترین دلایلی است که آنان نتوانسته‌اند از فرصت‌های تاریخی مثل مشروطه، شهریور 20، انقلاب 57 و... استفاده کنند و یک نظام دموکراتیک را در ایران مستقر کنند.2

یک گروه از دوستان صمیمی را در نظر بگیرید که دارند با هم کار مشترکی انجام می‌دهند (مثلا یک هیات مذهبی در محله را تصور کنید). احتمالا شما هم این تجربه را داشته‌اید که به محض بروز اختلاف نظر و بگو مگو، افرادی که از شان و جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردارند، آرام آرام کنار می‌نشینند، سکوت می‌کنند یا گروه را ترک می‌کنند.

شاید دلیلش این باشد که می‌ترسند که داخل شدن به این اختلاف‌نظر و هرج و مرج، اعتبار آنها را مخدوش کند. زیرا در ایران، اعتبار افراد اغلب حالتی تقدس‌گونه دارد و به محض اینکه دیگران ببینند کسی در جمع مورد مخالفت و انتقاد قرار می‌گیرد، وجهه و اقتدار او به شدت مخدوش می‌شود. شاید هم آنها فکر می‌کنند این بحث‌ها، بی‌فایده است و وقت آنها بیش از آن می‌ارزد که بخواهند صرف چنین مباحثی بکنند. یا دست کم در معادله هزینه - نتیجه، هزینه مشارکت در این بحث‌ها را برای خود بیش از فایده آن برآورد می‌کنند. زیرا فکر می‌کنند که در هر حال آنها جایگاه مناسبی دارند و کسانی باید درگیر بحث و تنازع شوند که در جستجوی جایگاه بهتری در میان جمع هستند. گاهی هم شان خود را اجل از آن می‌دانند که دهان به دهان هر کس و ناکس بگذارند. ( حالات زیادی هم هست که برخی یا همه اینها با هم رخ می‌دهد)

به هر حال، تجربه نشان می‌دهد افرادی که اعتبار بیشتری دارند، هنگام بروز اختلاف یعنی دقیقا زمانی که بیشترین نیاز به حضور آنها وجود دارد، سکوت پیشه می‌کنند و در نتیجه میدان به دست عناصر تندرویی می‌افتد که چون چیز کمتری برای باختن دارند، از هرگونه درگیری و رفتار ناروا ابایی ندارند. به این ترتیب یک سیکل قهقرایی شکل می‌گیرد که جامعه را در لحظات بحران، به سمت بحران بیشتر پیش می‌برد که این امر خود باعث گریز بیشتر نیروهای معتبر و صاحب شأن می‌شود. چنین است که در عمل، جامعه به صورت مستمر از نیروهای معتبر و شایسته تهی می‌شود و پس از هر بحران، زمام امور به دست گروهی می‌افتد که تندروتر از گروههای قبلی و رقبای فعلی بوده‌اند.

حق گرفتنی است و یک جامعه برای برقرار دموکراسی نیاز به به آن دارد که مردمان جامعه به رهبری نیکان و بزرگان، به مبارزه با نیروهای استبدادی بروند. اما اگر مردم نیک سرشت جامعه زودرنج باشند و با اولین تلخی و تحقیر، صحنه را خالی کنند، میدان مبارزه به دست نیروهای دیوسیرتی می‌افتد که نه برای برقراری حکومت مردم که برای استقرار استبدادهای مطلقه می‌جنگند و عملا جامعه به مثابه سرندی عمل می‌کند که هر تکانی به آن، موجب ریزش بیشتر خاکهای نرم و باقی ماندن تفاله‌ها و نخاله‌ها می‌شود.

یکی از مهمترین وظایف جنبش‌های دموکراسی خواه باید آن باشد که به مردم عادی بیاموزند که در برابر حقوقشان مدعی و خواهنده (assertive) باشند. دموکراسی یک نظم اجتماعی مبتنی بر فردگرایی است. یعنی هر کس موجودیت و حقوقی مستقل و مجزا از دیگران دارد. لازمه استقرار چنین نظامی آن است که هر کسی محکم بایستد و از حق خود دفاع کند. دموکراسی خواهی، با زودرنجی و خالی کردن میدان، میانه‌ای ندارد و بقای یک نظام دموکراتیک منوط به آن است که مردم از حقوق خود مطلع باشند و مستمرا برای مطالبه کردن این حقوق آماده مبارزه و مواجهه با سختی‌ها باشند.

________________________________

1- http://newsforums.bbc.co.uk/ws/fa/thread.jspa?sortBy=2&forumID=11455&

متاسفانه به سبب سازکار نسبتا دشوار مشارکت در بخش نوبت شمای سایت فارسی بی بی سی، افراد زیادی در این بحث‌ها شرکت نمی‌کنند و آنهایی هم که شرکت می‌کنند، به نظر می‌رسد بیشتر در جستجوی تفنن و انتشار نظرشان در یک سایت معتبر هستند، تا مشارکت در یک بحث جدی و رسیدن به نتیجه‌ای مقبول. به علاوه به دلیل فاصله‌ای که میان زمان درج و زمان انتشار نظرها وجود دارد، تقریبا امکان گفتگو میان نظر دهندگان منتفی است.

2- بسیاری از مفروضات ذکر شده در این یادداشت، پیش تر در مقالاتی در همین سایت مورد بحث قرار گرفته‌اند. مثلا:

از دست رفتن فرصت‌های تاریخی:

آیا ایرانی‌ها واقعا خواهان دموکراسی هستند؟

چرا مردم مصدق را تنها گذاشتند؟

چرا بازرگان تنها ماند؟

حکایت صبح امروز و سایه کوه

گریز ایرانی‌ها از اختلاف نظر:

ریشه این «اختلاف‌نظر هراسی» چیست؟

رفتارهای متناقض ما و بازتولید استبداد

اتحاد مهمتر است یا حقوق فردی؟

استبداد شاید واقعا در ژنوم ما باشد

مواجهه افراد صاحب احترام با نقد و چالش‌های اجتماعی:

چرا سخنرانی روحانی‌ها، پرسش و پاسخ ندارد؟

نخبه‌ها کشته نمی‌شوند، می‌میرند

و...

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
روزنامه نیم‌نما

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید