رفتن به محتوای اصلی

طاعون زمان ما

طاعون زمان ما

گيتي ديهيم: استاد بازنشسته دانشگاه شهيد بهشتي

همه به دنبال به دست آوردن پول و پول بيشتر هستند؛ سوار تاکسي شدم و با راننده طي کردم. وقتي به مقصد رسيدم چون باران مي آمد خواهش کردم مرا تا آخر کوچه - که شايد 50 متر آن طرف تر بود- برساند، گفت بايد 500 تومان اضافه بدهي...

از ميوه فروش يک کيلو سيب خواستم، سه کيلو جلويم گذاشت، به اين اميد که اگر متوجه نشدم به جاي يک کيلو سه کيلو به من بفروشد...

به داروخانه رفتم و دارويي خواستم. قيمت را که پرسيدم سرم سوت کشيد؛ 185 هزار تومان. داروخانه دار گفت اين دارو خارجي است. گفتم مشابه اش را بدهيد، داد و قيمتش سه هزار تومان بود، البته هر چه قيمت دارو بالاتر باشد سود حاصل از آن هم بيشتر مي شود...

نزد پزشک متخصص رفتم که اطلاعاتي راجع به آن بيماري از او بگيرم. خانم منشي گفت به هر حال بايد از زير دستگاه اختصاصي تشخيص اين بيماري رد شوم. ناچار رد شدم و قيمتش را هم پرداختم و غيره و غيره.

چرا در زمان ما فقط پول حرف مي زند و حرف آخر را هم مي زند؟ چرا همه به دنبال داشتن آن و بيشتر داشتنش مي دوند؟ چرا روز و شب همه از آن حرف مي زنند و هر قدم که برمي دارند براي رسيدن به آن است؟ چرا همه چيز را با پول مي سنجند؟ واقعاً پول بت زمان ما شده است و همه آن را مي پرستيم. البته علت اين بندگي ما روشن است؛ وقتي معجزه هاي داشتن پول را مي بينيم طبيعي است که به دنبال آن برويم.

پول همه درها را جلويمان باز مي کند و به ما وعده راحتي و خوشي و احترام و سروري مي دهد و اين وعده را که چيزي از ديگران کسر نداشته باشيم. امروز همه مي خواهند مثلاً بچه شان بهترين اسباب بازي ها را داشته باشد، کامپيوتر داشته باشد، موبايل داشته باشد، کفش خارجي به پا کند و لباسش چنان و چنان باشد و وقتي بزرگ شد چه و چه داشته باشد... اين بدبختي را ديگر «جامعه مصرفي» گريبانگير ما کرده است و همه در چنگال آن اسيريم. سال ها پيش در جايي خواندم که دانشمندي خارجي راجع به چنين جامعه يي و مضار آن خبر و هشدار مي داد. در آن موقع نمي فهميدم منظور از «جامعه مصرفي» چيست، ولي امروز خوب مي فهمم. خيابان ها پر است از اجناس مختلف که کارخانه ها براي سود بيشتر مي سازند و بيرون مي دهند و افراد بشر هم مي خواهند و عملاً ناچارند همه اين اجناس را داشته باشند. آنها که پول دارند به آساني مي توانند همه اين اجناس را به دست آورند، ولي آنها که وسع شان نمي رسد مجبورند اين پول را از جايي تهيه کنند و بنابراين بازار تقلب، حقه، قاچاق، دزدي و... سخت رواج مي گيرد. حتي بعضي ها آدم مي کشند که پول هاي او را بر پول هاي خود اضافه کنند...

از آدم ها تک تک که بگذريم در ابعادي بزرگ تر به دولت ها و کشورها مي رسيم؛ مگر دليل بيشتر اختلاف ها و جنگ ها بين دولت ها و ملت ها دسترسي به ثروت بيشتر نيست؟ کشوري مي خواهد اين سرزمين را از دست آن يکي بگيرد، چون خاکش حاصلخيز تر است، چون منابع طبيعي غني دارد، چون... مگر دليل اين جنگ... چيست؟ تصاحب چاه هاي نفت بيشتر. با چاه هاي نفت بيشتر، کارخانه ها و ماشين ها مي توانند دائم کار کنند، دائم کالا بيرون بدهند، کالاي بيشتر هم وقتي به فروش برسد پول بيشتري به دست دولت مربوطه مي رسد. پول و پول بيشتر، لعنت بر تو اي بت زمانه... وقتي انسان به همه اين مسائل فکر مي کند مي بيند که در عمق، علت همه اين ظلم و جورها «تملک» است، تملک بيشتر.

يادم مي آيد قديم ها در جايي خواندم که يکي از برنامه هاي فيدل کاسترو در آغاز کارش اين بوده است که با فکر «تملک» بين انسان ها مبارزه کند. روشش هم ظاهراً اين بوده که فکر و عادت تملک را از پايين ترين سن در انسان ها از بين ببرد. بنابراين بچه ها از آغاز تولد بايد در محيطي پرورش مي يافتند که مالک هيچ چيز نباشند و همه چيز براي همه بچه ها باشد.

نمي دانم کاسترو در اين مورد تا کجا پيش رفت و به چه نتيجه يي رسيد، ولي وقتي اخيراً خواندم که برادرش بعد از به قدرت رسيدن، به مردم کوبا اجازه داد اگر بخواهند مي توانند تلويزيون، موبايل و... بخرند، فکر کردم شايد آن ايده اوليه کاسترو به صورت کمرنگي در زمان حکومت او برقرار بوده است. البته اين را هم نمي دانم که چنين ايده و روشي خلاف طبيعت بشر است يا نه. آيا عشق به تملک در بشر ذاتي است يا اکتسابي. اگر احياناً ذاتي باشد مشکل بتوان با آن کاري کرد. آيا خوب است که با اين تمايل بشري مبارزه کرد و آيا اين کار موفقيتي در پي دارد؟ باز يادم مي آيد که اتحاد جماهير شوروي که قاعدتاً براساس چنين ايده هايي شکل گرفته بود، موفق نبود و مضمحل شد. آيا چنين ايده هايي مبارزه با سرشت و ذات بشر نيست؟

صرف نظر از تمام ايدئولوژي ها، آرزو مي کنم روزي مصلحي، دانشمندي آگاه بيايد تا بشر امروز را از اين حرص پول و طمع - که مادر زشتي ها و رنج هاي بسيار است - برهاند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
IranPressNews

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید