رفتن به محتوای اصلی

فردوسی یا محمد، ایرانی یا عرب جنگ و جدلی بیهوده!

فردوسی یا محمد، ایرانی یا عرب جنگ و جدلی بیهوده!

دو قبیله ای سالها با هم جنگ و مبارزه داشتند، خونها ریخته می شدند،

خانه ها به آتش کشیده، پدر انتقام پسر را می گرفت و پسر انتقام پدر را

و همین طور قتل و کشتارها ادامه داشتند

تا اینکه چندین پیر و بزرگ این قبایل بر آن شدند که ریشه این قهر و انتقام ها را پیدا کنند.

با پی گیری وسیع و تحقیق از نسل به نسل و بـررسی تاریخی آن نهـایتا علت آن معلوم شد که

قبیله اول می گفتند که تخم مرغ را باید از طرف پهن اش شکست

و قبیله دوم بر آن بودند که باید از طرف باریکش!

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

براستی فردوسی بهتر است یا محمد؟ ایرانی خوب است یا عرب؟

خون من رنگین تر است یا تو؟ چشم و ابروی تو سیاهتر است یا من؟ و.....

خوب نتیجه چیست دوستان؟

حال اگر شخصی نقدی، انتقادی یا حتی ناسزائی به فردوسی یا هر فرد و موجود مقدسی مثل خدا هم داد باید محکوم شود؟

جنایت که صورت نگرفته. تازه باید خوشحال باشیم که در گروه های مختلف مخالفینی همه نظرات شان و حتی فحش و ناسزاهایشان را به روی قلم می آورند.

این بحث ها با روش به روی قلم آوردن، یک تخلیه روانی بسیار خوب برای همه ماست که باید به این تخلیه ها راه داد و گرنه این افکار عقده هائی می شوند که ناچارا بعد خود را در شکل قهرآمیز و خشونت باری نشان می دهند

و فراموش نکنیم که زنده ها را نباید هرگز فدای مردگان کرد.

به نظر من انتخاب و تلاش در جهت اثبات برتری فردی به فردی دیگر اساسا اشتباه است و کاری بدون نتیجه عملی و عینی.

فردوسی و محمد هر دو انسانهای بزرگ و اندیشمند و نابغه ای در زمان خود بودند و گرنه این همه پیرو و طرفدار در سراسر جهان نداشتند و اسمی هم از آنها نمانده بود مثل میلیونها نفر از گذشتگان ما.

ما چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید این واقعیتی است غیر قابل انکار.

محمد و دیگر رهبران دینی از بودا و مسیح و زرتشت و بها الله و ... با تمام نکات منفی و قابل انتقاد و ارتجاعی شان ابعاد مثبت زیادی داشته اند که نباید آنها را کتمان کرد. همانطور که فردوسی، حافظ، خیام سعدی و دیگر بزرگان فرهنگ ایرانی این ابعاد مثبت و منفی را داشته اند.

به همین ترتیب در همه علوم و مکاتب و عرصه هائی چنین بزرگانی بوده اند.

ما اگر بپذیریم این انسانهای بزرگ در تاریخ که هریک در زمانهای خود انقلابات و تحولاتی را موجب شده اند هرگز مطلق نبودند و دارای اشتباهات و انحرافات کاملا معمول جامعه انسانی بوده اند برخوردهای ما بسیار طبیعی تر و ملایم به آنها خواهند بود و در صدد توجیه اشتباهات آنها به هر شکلی نخواهیم بود. مطمئنا هم تمام این نکاتی که ما امروزه آنها را اشتباه می دانیم از اصالت و حقانیت کل حرکت این بزرگان تاریخ نخواهد کاست. چرا که ما همه باز بر پایه اشتباهات گذشته مان ایستاده ایم

و همان اشتباهات نیز در روند تکاملی بشر امروز موثر بودند.

این نیرو و استعداد و نبوغ انسانهای بزرگ تاریخ در همه ما زندگان امروز نیز بالقوه وجود دارد و کافی است فقط بدانیم چگونه باید آنها بیدار و بارور شوند. آنگاه است که دیگر پیروی سفت و سخت و تقلـید و بت سازی مذهبی و غیرمذهبی بی معنا خواهد شد و ما برمبنای استفاده از تجارب گذشتگان با تکیه بر زندگان با نگاه به آینده در حال زندگی خواهیم کرد.

در این رابطه من مطالعه شعری از خودم را به نام "من فرهنگ اصیل پارسی را پاس نمی دارم" در کتاب عادتی؟! عادتی؟! عادتی؟! را به دوستان پیشنهاد می کنم.

از مجموعه مقالات زیبا ناوک

http://zibanawak.wordpress.com/

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید