رفتن به محتوای اصلی

دولت کودتا و هزینه سیاسی حکم اعدام

دولت کودتا و هزینه سیاسی حکم اعدام

کاری از گروه تحلیلگران انقلاب سبز

در روزهای اخیر حکم غیر قانونی اعدام یکی از معترضان که بنا به اعترافات نمایشی عضو انجمن پادشاهی اعلام شده است و به جرم شرکت در تظاهرات اعتراضی جنبش سبز به وی ابلاغ شد. در مورد این حکم و لزوم برخورد با آن مطالب و یادداشتهای زیادی منتشر شده است. مسلما این حکم اعدام، حرکتی سیاسی است و هدف جناح حاکم از این عمل، محک زدن جنبش سبز و برآورد پتانسیل های موجود برای تفرقه و واگرایی در درون جنبش است. بنا براین صرف نظر از پایبندی همه گروه ها و طیفهای درون جنبش به حقوق اساسی و حقوق بشر، ضروری است که واکنش و برخورد مناسبی با این حکم غیر قانونی صورت گیرد.

به نظر میرسد اکنون پختگی و شهامت لازم در بدنه ملت و به خصوص همراهان جنبش وجود دارد و سبزها به خوبی میدانند که حمایت از حقوق اساسی و حقوق جدایی ناپذیر بشر، هیچ ارتباطی با عقیده و گرایش سیاسی افراد ندارد چرا که در یک جامعه مدنی، پیروان همه افکار و عقاید تا زمانی که دست به خشونت نزنند محترم و از همه حقوق انسانی و اجتماعی برخوردارند. همه شهروندانی که به جمهوری اسلامی، یا حکومت اسلامی، یا جمهوری سکولار یا سلطنت مشروطه یا هر نظام دیگری اعتقاد دارند، در درجه اول انسان و شهروند هستند و از این بابت همه با هم برابرند و نمیتوان انسانی را به خاطر جرم نکرده یا تندروی هم کیشانش محکوم و محروم کرد.

اما چنان که گفته شد، این حکم اعدام، یک حکم سیاسی است و مسلما با واکنشهای سیاسی و اجتماعی لازم مواجه خواهد شد. اما در هر تعامل سیاسی، مجموعه ای مرکب از فرصتها و خطرات بالقوه وجود دارد، و هدف از این تحلیل، مرور همین ابعاد سیاسی پرونده است.

جناح حاکم به دنبال ایجاد تفرقه و جدایی در میان خیلی عظیم هواداران جنبش سبز است و برای این کار از هیچ ترفند و حقه ای چشم نمیپوشد. مسلما یکی از اهداف قوه قضائیه کودتا از صدور این حکم، ایجاد ترس و وحشت در میان معترضان است، اما داستان به همین جا ختم نمیشود؛ در واقع کودتاچیان قصد دارند با این حکم، یک بازی برد- برد برای خود ترتیب بدهند، به این صورت که اگر طیف ها و گروه های مذهبی و معتقد به جمهوری اسلامی به این حکم اعتراض کنند، فورا به وسیله رسانه های نظامی و نخبگانی مثل احمد توکلی و جواد لاریجانی متهم به سلطنت طلبی میشوند، و اگر سکوت کنند، بر گفتمان حاکم که معتقد به درجه بندی شهروندان است مهر تایید زده اند، به این ترتیب یک بخش از جنبش سبز از آن جدا و فرایند ایجاد شکاف و تفرقه آغاز میشود. در برابر این ترفند سیاسی، چه باید کرد؟

اول از همه باید توجه داشت که حمایت از حقوق اساسی بشر، هیچ ارتباطی به عقاید سیاسی انسانها ندارد و از آنجا که آقای زمانی مانند سایرین در تجمعی مسالمت آمیز (طبق اصل 27 قانون اساسی) شرکت کرده است، هیچ اتهامی به وی وارد نیست و باید با شهامت و بدون ترس از جنجالهای رسانه ای از حق حیات او دفاع کرد. اما نکته مهم و فرصتی که برای سبزها وجود دارد، این است که میتوان از این حکم سیاسی برای تشدید شکاف در درون جناح حاکم استفاده کرد.

میدانیم که جنبش سبز، صرف نظر از عقاید و ایدئولوژیهای سیاسی، به دنبال دفاع از حقوق اساسی و به خصوص حق حاکمیت ملت است. در درون این جنبش، عقاید مختلف و رنگارنگ سیاسی وجود دارد که روی این حق اساسی اجماع کرده اند و بر علیه دولت غاصب مبارزه میکنند. بنا براین میتوان راستگرایان، مذهبیون و محافظه کارانی را که به حق حاکمیت ملت معتقدند را به درون جنبش جذب کرد. چرا که جناح حاکم هم مانند جنبش سبز کاملا یکدست و همگون نیست و اختلاف نظرهای پنهان و آشکار در میان آنان وجود دارد.

باید توجه داشت که اکنون در درون حاکمیت و در بدنه جناح حاکم، سه گرایش وجود دارد: اول، جناح نظامی، دوم راستگرایان کلاسیک ( یا سنتی) و سوم افرادی که در واقع عناصر وابسته و مطیع محض رهبری هستند و فقط در پی دفاع از رهبری و تکرار و توجیه عقاید او هستند و هیچ مرام یا عقیده سیاسی مشخصی ندارند. شخصیتهای سرشناس این گروه، افرادی همچون غلامعلی حداد عادل، جواد لاریجانی و احمد توکلی هستند. که ما برای رعایت اختصار، این جمع را جناح یا گروه "آقا" مینامیم. معیار این تقسیم بندی، راستگرایی یا چپگرایی سیاسی نیست، بلکه بر اساس پذیرش یا عدم پذیرش حقوق اساسی ملت صورت گرفته است (میتوان بر اساس معیارهای دیگر، تقسیم بندی های متفاوتی را ارائه کرد، اما در اینجا معیار ما حقوق اساسی شهروندی است).

به همین دلیل در میان راستگرایان، هم افرادی وجود دارند که رای و حاکمیت ملت را میپذیرند (مثل قالیباف و ناطق نوری) و هم کسانی که حاکمیت ملت و اصولا هر چیز دیگری را فقط به اذن آقا قبول میکنند. اما اکنون و در میانه بحران کنونی، گروه دوم بنا به دلایل متعددی، بیشتر سکوت کرده اند؛ این همان سکوتی است که رهبری از آن انتقاد کرد و به نخبگان تذکر داد که در شرایط فعلی، سکوت به نفع "دشمن" تمام میشود. و این یعنی راستگرایان کلاسیک، با سیاستها و ماهیت دولت کودتا و جناح آقا موافق نیستند. بنا براین اگر برخی ملاحظات و نگرانیهای سیاسی و اقتصادی آنان رفع شود، این امید وجود دارد که به جنبش سبز ملحق شوند یا دست کم هزینه های سیاسی جنبش را تا حد زیادی کاهش دهند. راستگرایان بسیار محافظه کار و عملگرا هستند و همیشه دوست دارند به طرف برنده بپیوندند. اکنون همه میدانند که بازنده و برنده بحران کنونی کدام گروه خواهد بود، بنا براین میتوان از عدم تمایل آنان به ریسک پذیری و تمایلات اقتصادی این گروه ها استفاده کرد و آنان را به موی دماغ دولت کودتا و جناح حاکم تبدیل کرد. لازم نیست محافظه کاران همین امروز به جنبش سبز بپیوندند، این امر زمان میبرد؛ اما هر اقدامی که اختلاف نظر، انتقاد، و شکاف را در درون جناح حاکم افزایش دهد، به نفع جنبش سبز و به زیان دولت کودتا خواهد بود.

در حال حاضر همراهان و معتقدان به جنبش سبز، باید با تمرکز و پیگیری این بخش را تحت فشار قرار دهند و آنان را به موضع گیری در خصوص حکم اعدام آقای زمانی وادار کنند. راستگرایان سنتی باید پاسخ دهند که آیا به حقوق شهروندی و انسانی شهروندان ایرانی اعتقاد دارند یا نه؟ آنها باید یک بار برای همیشه موضع خود را در خصوص حقوق بشر و حقوق شهروندی مشخص کنند و اینک مناسبترین زمان برای پاسخگویی و شفاف ساختن مواضع است. اکنون سبزها باید ابتکار عمل را به دست بگیرند، چرا که دست بالا را دارند و کسی که دست بالا را دارد نباید از موضع تدافعی برخورد کند، بلکه باید بی طرفها و کسانی را که سکوت کرده اند مورد پرسش قرار دهد. رهبری از محافظه کاران خواست سکوت را بشکنند، اما پاسخ بخش مهمی از آنان، منفی بود، اکنون زمانی است که جنبش سبز باید از آنها بخواهد که سکوت را بشکنند و موضع خود را قدری روشن تر بیان کنند – هرچند باید واقع بین بود و از هر کس به اندازه توانش توقع داشت.

اکنون، هر گروهی که به حقوق بشر و حق حاکمیت ملت معتقد باشد میتواند به جنبش سبز ملحق شود و از مزایای همراهی و ائتلاف با گروه برنده برخوردار گردد، دست جنبش برای فشردن دست همه گروه ها و عقاید غیر نظامی گشوده است.به همین دلیل اعضای شاخص، نویسندگان و نخبگان اصلاح طلب باید خطاب به آنان نامه بنویسند و سوال کنند که چرا در برابر نقض آشکار حقوق مدنی یک شهروند اقدامی صورت نمیدهند؟ نباید به جناح آقا فرصت داد که به رهبران جنبش سبز پرسشنامه بنویسند و در خصوص شعارهای مردم یا علاقه شخصیتهای مقیم خارج به جنبش سبز، رهبران را سوال پیچ کنند؛ این سبزها هستند که دست بالا را دارند و باید دیگران را مورد پرسش قرار دهند.

این پرونده میتواند به نقطه عطفی دیگر برای جنبش سبز تبدیل شود.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
فیسبوک انقلاب سبز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید