رفتن به محتوای اصلی

قابل توجه اپوزیسیون های نظام جمهوری اسلامی

قابل توجه اپوزیسیون های نظام جمهوری اسلامی

سوال اینجاست که این نظام با وجود این همه مشکل و نابسامانی و نارضایتی در بین مردم چگونه توان مبارزه را از مردم گرفته است. موارد ذیل بخشی از علل ناتوانی مردم از مبارزه با این رژیم ددمنش است:

1-      فقدان رهبری: نظام با بزرگ نمایی نقاط ضعف مبارزان سیاسی و منحرف نشان دادن آنان توانسته است از بوجود آمدن و رشد رهبری در مبارزات جلوگیری کند.

2-      ایجاد اختلاف بین مردم: نظام با ایجاد ناامنی در شرایط اقتصادی جامعه، مردم را در گرفتاری های اقتصادی درگیر کرده و از ایجاد احساس نیاز روابط اجتماعی جلوگیری نماید. در نتیجه نظام موفق شده از ایجاد همدلی و وطن پرستی و ملیت گرایی و احساس مسئولیت اجتماعی جلوگیری نماید. به طوری که این مشکل تا حد انزجار مردم از فرهنگ ایرانی و احساس تنفر از ایرانی بودن قابل درک می باشد. 

3-      ایجاد رعب و وحشت: حمله وحشیانه به مردم و اجرای شدید ترین برخورد برای ایجاد رعب و وحشت در بین مردم در اعتراضات اجتماعی.

4-      حذف هویت ملی و مذهبی: در انقلاب از عواطف مذهبی برای پیروزی بر رژیم شاه استفاده کرده و با مصادره اسلام عملاً مردم را از نظر مذهبی خلع سلاح کرده است. برای جلوگیری از بروز ملی گرایی مشکلات کشور را به مسایل ملی ارتباط داده و ملیت ایرانی را زیر سوال برده است.

5-      گزینه حمله نظامی آمریکا: در طی سال های گذشته مردم از مبارزات بی برنامه با نظام خسته شده و پس از حادثه 11 سپتامبر امید مردم به حمله نظامی آمریکا جهت نجات از درست این رژیم بیشتر شده است و به امید حمله نظامی آمریکا روز شماری می کنند.

در شرایط فعلی که تحریم های اقتصادی توانسته ناتوانی این رژیم در اداره کشور را به مردم نشان دهد اپوزیسیون با انجام اقدامات ذیل می توانند در براندازی رژیم تسریع نمایند:

1-      تدوین قانون اساسی مترقی حافظ حقوق بشر و مورد تایید جامعه جهانی.

2-      تشکیل دولت ملی با رهبری مورد تایید جامعه جهانی.

3-      تشریح کامل موارد ضد انسانی قانون اساسی رژیم به مردم جهان.

4-      انتشار اهداف ضد بشری رژیم به کشورهای جهان و از بین بردن مشروعیت رژیم.

5-      حمایت از محاصره شدید اقتصادی جهت حذف منابع مالی رژیم.

6-      گسترش مبازرات مدنی مردم با جلوگیری از پرداخت مالیات و سایر موارد درآمد رژیم.

7-      اطلاع رسانی گسترده از ناکارآمدی رژیم به مردم و تشریح سیاست های مشکل آفرین رژیم.

8-      تشریح نتایج و کارنامه و دست آوردهای پوچ رژیم در سال های گذشته که حتی در زمینه پیاده سازی اسلام نیز نتیجه منفی داشته است و موجب از بین رفتن ارزش های اسلامی شده است.

9-      ...

این رژیم از داخل دچار عفونت شدید بوده و چهره شیطانی آن از بیرون موجب آزار جهانیان می باشد. لذا در صورت برنامه ریزی و سازماندهی مناسب، فروپاشی سریع و آسان آن حتمی است. ولی تعلل در مبارزات برنامه ریزی شده سبب خواهد شد تا رژیم فرصتی برای تغییر چهره پیدا کرده و به اصلاح با نوشیدن جام زهر، با چهره جدید چندین سال دیگر به حیات ننگین خود ادامه دهد.

در شرایط فعلی ما مردم فریب خورده ایران که به ناچار  محکوم به زندگی در جهنم داخل کشور هستیم امیدمان به شما ایرانیان خارج از کشور است که با شجاعت خود اوضاع اسف بار ما را به مردم جهان و بخصوص به مسلمانان دیگر کشورها نشان دهند و از  نفوذ رژیم در بین مسلمانان سایر کشورها جلوگیری کنند. ما ملت ایران باور داریم که ایرانیان خارج از کشور سرمایه های بسیار ارزشمندی برای کشور هستند و در آینده کلیه عقب ماندگی های کشور به دست توانا و اندیشه آزاد و سالم و تجربه کار و مدیریتی آنان در کشورهای پیشرفته به سرعت جبران خواهد شد.

در ضمن بخشی از نظرات اینجانب به شرح پیوست ارائه شده است.

 

مسایل و مشکلاتی که در پیش رو دارید با همان طرز فکری که در موقع ایجاد آن مسایل داشتید نمی توان حل کرد. (آلبرت انشتین)

این سخن انشتین بیشتر در کلاس های مدیریت مورد بحث و بررسی قرار می گیرد مفهومی که در این جمله بیان شده این است که در واقع مسایل و مشکلات ما محصول طرز فکر ما است و طرز فکری که باعث بوجود آمدن مشکلی باشد قادر به حل آن مشکل نخواهد بود.

برای حل هر مشکلی لازم است علت و عامل اصلی بوجود آمدن آن را باید شناخت و با از بین بردن علل و عوامل بروز مشکل، آن را حل نمود. در غیر این صورت نه تنها مشکل حل نمی شود بلکه روز به روز بر دامنه آن افزوده خواهد شد.

مسایل و مشکلات کشور از قبیل بیکاری، تورم، رکود اقتصادی، بهره وری پایین، فساد و هزاران مشکل دیگر فقط و فقط به علت طرز فکر اشتباه بوجود آمده اند و بدون اصلاح آن، حل این مسایل غیرممکن است.

شاید بارها دیده اید که در میزگردها برای حل مشکلی، چندین نفر صاحب نظر و خبره با مدارج علمی عالی و سوابق زیاد، جمع شده و برای حل مسئله ای مذاکره نموده اند ولی همیشه در پایان از حل آن عاجز مانده و گفته اند انشاءا... حل خواهد شد. نمونه این موارد چندین سال است در کشور مشاهده می شود که برای حل مشکل راه حل های زیادی داده شده است ولی به دلیل وجود مشکل در طرز فکر، تاکنون نه تنها مشکلات حل نشده بلکه روز به روز پیچیده تر و بحرانی تر شده است. به همین دلیل است که در کشور هر روز شاهد بروز یک بحران و مشکل هستیم.

چنانچه در اعلام برنامه های کاندیداهای ریاست جمهوری هم ملاحظه می گردد ایشان برنامه ای مناسبی برای حل مشکلات اساسی کشور ندارند و اهم مواردی که با احتیاط کامل مطرح می شود در جهت کاهش تنش و عقب نشینی از سیاست های جنجالی نظام می باشد. لذا خودشان هم می دانند که قادر به رفع مشکلات موجود نیستند و برنامه هایی که ارائه می کنند قابل اجرا نمی باشد. در واقع موفقیت رئیس جمهور در حدی است که بتواند از اجرای سیاست های نظام جلوگیری کرده و از بروز مشکلات دیگر جلوگیری نماید. یعنی در قالب این نظام هیچ کس حتی بزرگترین سیاستمداران معروف دنیا نیز قادر نیستند گرهی از مشکلات کشور را باز کند بلکه گره دیگری بر مشکلات کشور اضافه خواهند کرد. به قول معروف ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان. در این نظام، بهترین رئیس جمهور کسی است که کمترین مشکلات دیگر را تولید کند و البته انتظار حل مشکل از او منطقی نیست.

وجود مشکلات فراوان در کشور، نشانه طرز فکر اشتباه است. طرز فکر در کشور همان قانون اساسی است. در واقع به علت اشتباه بودن قانون اساسی کشور، بیشتر قوانین پایین دستی و اجرایی کشور مشکل دار هستند. این قوانین به علت اشتباه بودن در تضاد با منافع فردی جامعه قرار داشته و موجب شده در کشور قانون شکنی رواج یافته و نه تنها ناهنجاری تلقی نمی شود بلکه در پاره ای موارد به ارزش تبدیل شده است. بارها مشاهده شده که شخصی با مراجعه به سازمانی با دادن رشوه و یا پارتی بازی، مشکل خود را حل کرده و سپس این کار خود را با افتخار به دیگران توضیح داده است. جالب اینجاست که شخص، قانون شکنی خود را جزو افتخارات خود به دیگران برشمرده است. علت این ناهنجاری وجود مشکل در خود قانون است. در این نظام اکثر قوانین در مقابل منافع فردی جامعه قرار داشته و به جای اجبار دولت برای تامین نیاز فرد، او را از تامین نیازش، منع کرده است.

از جمله این قوانین می توان به قانون منع واگذاری خدمات به ساخت و ساز های حاشیه شهر اشاره نمود. مردم این مناطق که از اقشار بسیار محروم جامعه هستند و حتی از درآمد کافی برای اجاره خانه برخوردار نیستند به دلیل عدم وجود قانون برای تامین مسکن محرومان، با پس انداز اندک خود و کلی مشکلات قانونی و پرداخت رشوه به پلیس ساختمان در حاشیه شهرها یک سرپناه برای خود ساخته اند و در این سرزمین که وطن او به شمار می آید صاحب یک وجب زمین باشد. در اینجا دولت به جای تشکر از او که خودش مشکل مسکن را حل کرده و برای کشور مسکن تولید کرده است، شرکت های خدمات رسان شهری را از ارائه خدمات به آنان منع کرده است. ولی تجربه سال های گذشته نشان داده است که این قوانین در نهایت حذف شده و از درجه اعتبار ساقط شده اند.

رواج قانون شکنی در کشور نشان دهنده وجود ایرادات اساسی در قوانین کشور است. این قوانین که در اغلب موارد در مقابل نیازهای فردی قرار گرفته است دیر یا زود شکسته خواهد شد.

قانون برای این که برای همه مردم محترم باشد باید تامین کننده نیاز آنان باشد در این صورت قانون شکنی در کشور از بین رفته و به جای این که دولت از مردم بخواهد قانون را رعایت کنند، مردم دولت را مجبور به اجرای قانون خواهند کرد. در اینجا دیگر اگر فردی قانون شکنی کند بیمار روانی تلقی شده و به بیمارستان روانی معرفی خواهد شد. یکی از علل این که امروزه در کشور ما دادگستری ها هر روز گسترده تر شده و آمار پرونده ها و شکایات روز به روز افزایش می یابد از وجود همین مشکل در قوانین است. بر عکس در کشورهایی که آمار شکایات و پرونده ها بسیار ناچیز و ادارات دادگستری بسیار کم تر است نشان دهنده این است که قوانین حامی و تامین کننده نیاز مردم است. ولی بشر موجودی پیچیده و نیازهای او نیز نامحدود است. برای شناخت نیازهای بشر و برنامه ریزی رفع نیازها مطالعات گسترده ای انجام شده است. مشهورترین این مطالعات توسط آقای مازلو انجام شد و این دانشمند پس از مطالعات فراوان توانست نیازهای بشر را اولویت بندی کرده و در یک هرم به شکل ذیل ارائه نماید.

در این هرم اولویت بندی نیازها ازقاعده هرم به سمت راس هرم است و تا نیازهای طبقات پایین تر رفع نشده باشد نیاز طبقات بالاتر بوجود نمی آیند. در این هرم هر چه نیاز انسان در طبقات بالاتری بوجود بیاید از نظر جامعه انسانی مطلوب تر است. به عبارت دیگر اگر نیازهای غالب یک جامعه از نیازهای غالب جامعه دیگر در سطح بالاتری باشد آن جامعه به ارزش های انسانی نزدیک تر است. با نگاهی دقیق به کشورهای پیشرفته ملاحظه می شود نیازهای غالب مردم آن کشورها در سطح نیازهای اجتماعی و تعالی جویی قرار دارند و مردم ایران در سطح تامین نیازهای زیستی و ایمنی (در حد نیازهای حیوانی) قرار دارند. در این جا پس از تشریح این نیازها، رابطه آنها را با جایگاه دین و قانون مشخص خواهیم کرد.    

 

 

1- نیاز زیستی: در هرم مازلو اولین سطح نیازهای بشری، نیاز زیستی است این نیازها شامل آب، غذا، هوا، مسکن و ... در واقع نیازهای بشر برای زنده ماندن است که بدون رفع این نیازها، ادامه حیات ممکن نیست. چنانچه در هرم مازلو ملاحظه می گردد در صورت وجود مشکل در رفع نیاز زیستی، سایر نیازها نظیر نیاز ایمنی و نیازهای اجتماعی بوجود نمی آیند و شواهد بسیاری است که افرادی برای رفع نیازهای زیستی امنیت خود و احترام خود را در جامعه از بین برده است.

از جمله موارد زیادی که نشانگر اهمیت بسیار زیاد این نیاز است عبارتند از:

برای گرسنه گوشت میت حلال است! در اسلام که گوشت میت نجس است در صورت وجود نیاز زیستی از عمل به آن صرفنظر شده است. یعنی اعمال دینی در مرحله بعدی این نیاز قرار دارد. البته انسان دارای ارزش های فراوانی است و در شرایط خاصی، تشنگی و گرسنگی را تا مرحله مرگ تحمل می کند ولی در حالت کلی و در دراز مدت چنانچه مردم در تامین این نیاز با مشکل مواجه شوند مردم دچار بی دینی خواهند شد. ضرب المثل مشهوری است که می گوید "شکم گرسنه ایمان ندارد." یعنی که اگر فردی گرسنه باشد دیگر حال و حوصله ای برای تفکر در معرفت و حقیقت نخواهد داشت.

وجود مشکلات فراوان تامین نیاز زیستی در جامعه باعث خواهد شد مردم رفته رفته به مسایل دینی بی توجه شوند. لذا در جامعه ای که بیشتر مردم آن با مشکلات معیشتی مواجه شوند جایی برای عبادت و عمل به احکام اسلام وجود نخواهد داشت. به همین خاطر است که کار و کوشش برای رفع نیازهای زیستی در حد جهاد در راه خدا بیان شده است.

لذا تامین نیاز زیستی از بالاترین اولویت در قانون برخوردار است و اصل اول قانون اساسی باید تامین کننده نیازهای زیستی باشد. در مجموعه قوانین کشور نباید هیچ قانونی مانعی در رفع نیازهای زیستی بوجود بیاورد و هر قانونی که فاقد این اصل باشد محکوم به شکست است.

 

2- نیازهای ایمنیپس از رفع نیازهای زیستی، نیازهای ایمنی بشر بوجود می آید. نیازهای ایمنی از قبیل امنیت جانی، مالی، شغلی و اقتصادی می باشد. با نگاهی عمیق به این نیاز ملاحظه می شود این نیاز در واقع تامین امنیت کافی برای تامین نیازهای زیستی است. وجود ناامنی در تامین نیازهای زیستی یکی از مشکلات اساسی فرهنگی کشور ماست. وجود تجربه های تلخ تاریخی از وقوع خشکسالی ها و قحطی ها، فرهنگ ذخیره سازی مواد غذایی برای آینده را ایجاد کرده است. به دلیل عدم احساس امنیت است که اکثر مردم به طور سیری ناپذیری به جمع آوری ثروت مشغولند و در مرحله تامین این نیازها غرق شده اند. مواردی بسیاری وجود دارد که شخصی ثروت کافی برای خود و خانواده جمع کرده و می تواند تا آخر عمر به راحتی زندگی کند ولی از جمع آوری ثروت دست بردار نیست و به فکر تامین ثروت برای نوه ها و نتیجه ها نیز است.

تقریباً همه افراد جامعه ما در سطح تامین این نیاز می باشند و متاسفانه برنامه های دولت ها نیز نظیر افزایش پی در پی قیمت ها، این مشکل را تشدید کرده است. از اینکه مردم برای تامین نیازهای موردی به بازار هجوم می برند و تا حدی که توان مالی دارند و چندی برابر نیاز خود کالا می خرند نشان دهنده اوضاع وخیم این نیاز در بین مردم جامعه می باشد.

با وجود این نیاز، نیازهای طبقات بالای هرم نظیر تعلق و احترام اجتماعی و بالاتر از آن نیازهای تعالی جویی بوجود نخواهد آمد. یکی از علل عمده رواج پرخاشگری در جامعه و انبوه شکایات خانوادگی و اجتماعی به دلیل عدم رفع نیازهای امنیتی در مردم می باشد.

در صورت عدم تامین نیازهای ایمنی، فرهنگ مردم نیز به شدت دچار آسیب شده و ارزش های فرهنگی از بین خواهد رفت. رواج دروغ گویی، بدبینی، بی اعتمادی، غیبت، بهتان، سخن چینی، بی احترامی، کم کاری و ... و در یک کلام از بین رفتن ارزش های انسانی از آثار وجود ناامنی در تامین نیازهای انسانی خواهد بود. بدیهی است حل مشکلات فرهنگی بدون توجه به علت آن و فقط با انجام کارهای فرهنگی امکان پذیر نبوده و نتیجه نامطلوب خواهد داشت. بعضی ها فقر را ریشه مشکلات فرهنگی معرفی می کنند ولی در واقع ریشه اصلی آن ناامنی اقتصادی است. باید به این نکته توجه کرد که وجود ناامنی در مسایل اقتصادی، موجب بروز مشکلات فرهنگی شده است. عدم رفع این نیاز، فقر را در جامعه تشدید خواهد کرد. بالعکس رفع ناامنی در تامین نیازهای اقتصادی موجب بهبود شرایط فرهنگی شده و باعث رشد اقتصادی و کاهش فقر می گردد. یعنی بهترین راه برای حل مشکلات فرهنگی در جامعه، رفع نیازهای ایمنی بشر است. با رفع نیازهای ایمنی، فرهنگ مردم شکوفا خواهد شد. این که چرا بعضی از مردم با شرایط اقتصادی بسیار مطلوب دچار مشکل فرهنگی هستند بیانگر این نکته است که ممکن است در یک جامعه به علت شرایط نامطمئن اقتصادی، شخصی با شرایط اقتصادی مطلوب، احساس امنیت نکند ولی در یک جامعه با شرایط پایدار اقتصادی، شخصی با حداقل امکانات کاملاً احساس امنیت کرده و مشکلات فرهنگی کمتری داشته باشد.

در اینجا ذکر این نکته ضروری است که دولت برای رفع مشکلات فرهنگی باید ابتدا اوضاع اقتصادی و امنیتی جامعه را سامان دهد و سپس به فکر مسایل فرهنگی باشد. در جامعه ای که مردم آن نمی دانند فردا چه شرایطی در اقتصاد بوجود خواهد آمد، ایجاد فرهنگسراها و ورزشگاه ها و سایر برنامه های فرهنگی، برای مردم تهوع آور خواهد بود.

 

3- نیازهای اجتماعی: انسان موجودی اجتماعی است و نیاز دارد در اجتماع مورد قبول قرار گیرد. هنگامی که نیازهای اجتماعی بوجود می آید شخص برای ایجاد رابطه با دیگران به سختی تلاش می کند. روابط دوستانه، وابستگی عاطفی و روابط خانوادگی به ارضاء این نیازها کمک می‌کند. عضویت در گروه‌های اجتماعی، محلی و مذهبی نیز چنین اثری خواهد داشت. کسانی که کمتر در فعالیت های اجتماعی شرکت می کنند فاقد این نیاز هستند.

با نگاهی دقیق به اجتماع ملاحظه می گردد اغلب مردم فاقد این نیاز هستند. از رونق افتادن بیشتر مجالس خانوادگی و عمومی نظیر عروسی نشان دهنده کاهش روز افزون این نیاز در بین مردم جامعه است. با از بین رفتن این نیاز، جامعه با ناهنجاری های عدیده ای روبرو خواهد شد و آمار جرم و جنایت و اختلافات خانوادگی و اجتماعی به شدت افزایش خواهد یافت.

در مرحله تامین نیازهای اجتماعی، قبل از هر چیز احترام شخص نسبت به خود بوجود می آید و سپس قدر و منزلت دیگران بوجود می آید. اگر شخص نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتارهای سازنده برآورده کند در این حالت ممکن است فرد برای ارضای این نیاز و جلب توجه دیگران و مطرح شدن دست به رفتارهای خرابکارانه و نسنجیده بزند و یک ناهنجاری نیز در این زمینه در جامعه بروز کند. لذا قوانین جامعه باید به نوعی باشد که قدردان همه قشرهای مردم بوده باشد و در واقع شغل یک فرد امتیاز خاصی در جامعه محسوب نگردد بلکه همه افرادی که در جامعه تلاش می کنند مورد تقدیر و تشویق قرار گیرند و قدر و منزلت زحمات همه دانسته شود. در واقع به هر شخص برای انسان بودن ارزش و احترام قایل شوند نه به خاطر شغل.

نیازهای اجتماعی در مرحله پایین تری از نیاز خود شکوفایی قرار دارد. یعنی تا این نیاز بشر رفع نشده باشد، نیاز به تعالی جویی در فرد بوجود نخواهد آمد.

 

4- خود شکوفایی: با تامین نیازهای سطوح پایین، انسان نیاز عجیبی احساس می کند و دوست دارد به مرحله ای برسد که باید باشد. در این مرحله انسان به فکر شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان خود و رشد و شکوفایی استعداد می پردازد. در واقع انسان به فکر این است که باید به درجه ای از انسانیت برسد که باید باشد. خداشناسی و نیازهای دینی از جمله نیازهایی که در این مرحله بوجود می آید.

کشورها برای پیشرفت علم و هنر محتاج رفع نیازهای سطوح پایین بوجود آمدن نیاز تعالی جویی در جامعه است. جالب اینجاست که بشر در این مرحله از نیاز، به صورت خودجوش به دنبال تعالی جویی خواهد رفت یعنی برای رفع این نیاز، دولت ها نیازی به برنامه ریزی و صرف هزینه ندارند بلکه کل هزینه های این بخش به صورت خود جوش توسط مردم تامین می گردد. به عبارت دیگر قوانین و برنامه های دولت ها فقط برای تامین نیازهای سطوح پایین تر می باشد و با موفقیت دولت ها در رفع نیاز سطوح پایین تر، دیگر نباید نگران رفع نیاز خودشکوفایی مردم باشند. در این جامعه دیگر وجود فقر، فحشا، دزدی، دروغ و هزاران مشکل دیگر خبری نیست و همه مردم برای خدمت به همدیگر سبقت گرفته و در راه سعادت دنیوی و اخروی تلاش خواهند کرد.

 

رابطه سری نیازهای مازلو با نیازهای دینی بشر

با نگاهی عمیق به تعالیم دینی، ملاحظه می گردد قوانین دینی تایید کننده سری نیازهای مازلو می باشد. ولی در ایران اولویت در تامین نیازهای بشر با تامین نیازهای عبادی بشر است. بر این اساس تمامی قوانین کشور باید منطبق بر اصول فقه اسلامی و قانون اساسی بوده باشد جالب این که قانون اساسی هم بر اساس اسلام تدوین شده است. یعنی قانون اساسی کشور اولویت را به تامین نیازهای تعالی جویی داده است و تمامی قوانین پایین دستی و برنامه های اجرایی برای برای تامین نیاز تعالی جویی بیان شده است که اصولاً نیازی به آن نمی باشد. این بشر است که باید به این مرحله از انسانیت برسد که به دنبال مسایل معنوی و اخروی باشد. یعنی در کشور ما قوانین بر خلاف این اصل مورد قبول در کل کشورهای دنیا بوده و خلاف هرم مازلو تدوین شده است. در قانون اساسی کشور که اولویت اول برای تامین نیازهای های تعالی جویی بشر است تامین نیازهای اجتماعی انسان در اولویت دوم و فراتر از تامین نیازهای ایمنی بشر مشرح است و برای خالی نبودن عریضه و در حد شعار به تامین نیازهای زیستی پرداخته است. بر این اساس است که شخص باید اول التزام عملی خود را به احکام اسلام نشان دهد تا مورد احترام اجتماعی قرار گیرد. در این صورت به او شغل بالای اجتماعی داده می شود و امنیت او برای تامین نیازهای زیستی برآورده شود. یعنی در شرایط فعلی، اشخاص با ریاکاری و دروغ در رده های بالای مدیریتی قرار گرفته و به دزدی و اختلاس و اخذ رشوه و رانت پرداخته اند و ظرف چند سال بار خودشان را بسته اند. این قبیل اشخاص در نظام کم نبوده و نیستند و هر روز اخبار اختلاس میلیاردی تعدادی زیادی داده می شود. البته تعداد زیادی هستند که پس از معلوم شدن ماهیت واقعی افراد به دلایل سیاسی جرم آنان پوشیده مانده و اخبار آن انتشار نمی یایند. ضمن این که در اغلب ادارات فساد تا حد زیادی گسترش یافته و هر کس تا جایی که می تواند دزدی می کند.

 

همچنانچه گفته شد علت اصلی مشکلات کشور عدم توجه قانون اساسی کشور به سری نیازهای اساسی بشر است و لازم است قانون اساسی کشور بر اساس تامین این نیازها عوض شود. بطور کلی در قانون اساسی باید اولویت بندی به ترتیب بر اساس تامین نیازهای جسمی، ایمنی و اجتماعی بوده باشد که با رفع این نیازها، جامعه به صورت خودجوش به سمت تعالی جویی و الهی خواهند رفت و نیازی به هیچ برنامه و هزینه ای توسط دولت نمی باشد. به عبارت دیگر، اگر برنامه های دولت موفق شود نیازهای جامعه را تا سطح نیازهای اجتماعی رفع کند، هیچ قدرتی قادر به جلوگیری از ایجاد نیازهای تعالی جویی نبوده و ارزش های انسانی و معنویات در جامعه پیشرفت خواهد کرد. در این شرایط هیچ قدرتی قادر به جلوگیری از رشد و ترقی جامعه به سمت ارزش های واقعی انسانی نبوده و هیچ حکومتی نمی تواند به مردم امر و نهی کند و آزادی مردم را به خطر بیاندازد. شاید علت اصلی و واقعی برنامه های نظام در تولید و افزایش فقر و ناامنی این است که حکومت بر مردم گرفتار در نیازهای حیوانی بسیار ساده و آسان است اما برعکس، بر جامعه ای که ارزش های انسانی حاکم باشد دیگر ظلم وستم و دیکتاتوری جایی ندارد و اشخاص حقیر و نادان نمی توانند مطالبات مردم طالب حق و عدالت را برآورده کرده و بر مردم حکومت کنند.

اصول سیاست خارجی

یکی از مشکلات اساسی کشور، سیاست خارجی نظام است. این سیاست باعث شده که روابط ما با اکثر کشورها تیره و تار باشد و اگر رابطه ای هم وجود داشته باشد کج دار مریض می باشد. این نقطه ضعف در روابط بین الملل باعث شده عده ای از کشورها هم سعی کنند از آب گل آلود ماهی بگیرند و با اخذ امتیازاتی، روابط خود را در سطح معنی داری حفظ کنند. ولی واقعیت این است که به دلیل غلط بودن سیاست خارجی کشور، هیچ کشوری علاقمند به گسترش روابط خود با ایران نیست. به قول معرف از دوستی با ایران واهمه دارند. البته علت اصلی آن مذهبی بودن نظام و اختلاف شدید دیدگاه های نظام با کل کشورهای دنیا است.

 دلیل دیگر آن رفتار نظام با کشورها بوده است. به این علت که هر جا بین دو یا چند کشور اختلافی بوجود بیاد بی شک ایران طرف یکی را گرفته و بر علیه دیگری اقدام می کند. این رفتار بسیار ناپسندی در جوامع انسانی است. البته این رفتار زشت در سطح جامعه نیز بوجود آمده است.

قبل از انقلاب اگر در یک جامعه روزی بین دو نفر درگیری و اختلافی بوجود می آمد همه دوستان و آشنایان جمع می شدند و به طور کدخدامنشی همان روز دو طرف را صلح می دادند و قائله ختم می شد. ولی اکنون اگر مردم حتی احساس کنند اختلافی بین دو نفر وجود دارد بطور شیطانی عمل کرده و به قول معروف آتش بیار معرکه می شوند. جالب اینجاست حالا دو طرف از کردار خودشان پشیمان شده اند اما دور و اطراف دست بردار نیستند و سعی می کنند آتش را شعله ورتر نمایند. متاسفانه این رفتاری است که از رفتار سیاست خارجی نظام سرایت کرده است نتیجه آن می شود که بلاخره دو طرف متخاصم به اهداف شیطانی طرف ثانی واقف شده و اعتماد خود را از او سلب می کنند. تا به حال، نظام در اختلافات بین کشورها و اختلافات ملی و قومی داخل کشورها، هیچ گاه بی طرف نبوده و همیشه آتش بیار معرکه بوده است و موردی وجود ندارد که این نظام صلح دهنده بوده باشد. بی شک در جامعه هم هیچ کس از چنین شخصی خوشش نخواهد آمد و همه از او متنفر خواهند بود. برعکس همه به افراد صلح جو و ریش سفید احترام می گذارند.

ما به عنوان یک کشور در دنیا وظیفه داریم هر جا اختلافی پیش بیاد در نقش ریش سفید و کدخدا وارد شویم و بدون توجه به ایدئولوژی، جلوی درگیری و اختلاف را بگیریم و اگر هم در این مورد کاری از دستمان برنمی آید حداقل جانبداری و پیش داوری نکنیم. بطور قطع اگر سیاست خارجی ما بر این اساس باشد بسیاری از مشکلات کشور که ناشی از عدم حسن همجواری است از بین خواهد رفت. البته قانون اساسی نیاز به اصلاح ساختاری داشته و باید تامین کننده حقوق بشر بوده باشد و تامین کننده منافع قشر خاصی نباشد تا از نظر بین المللی قابل احترام همه ملت ها بوده باشد. اگر قانون اساسی بین مردم با مذاهب مختلف فرقی قایل شود بطور قطع همه مردم دنیا در مقابل آن موضع گیری کرده و بطور قطع به ضرر عموم مردم تمام خواهد شد.

یعنی از نظر روابط بین الملل قانون اساسی دچار مشکل است و نیاز به اصلاح ساختاری داشته تا تامین کننده حقوق بشر بوده و برای همه کشورها مقدس باشد و نیز همه کشورهای دنیا و مردمش مورد احترام بوده باشند و پرچمدار صلح و دوستی و خدمت به بشریت بوده باشد. 

 

دین و قانون

در دنیا ادیان مختلف و تعاریف گوناگونی برای دین وجود دارد. ولی چیزی که در بین همه جوامع مشترک است این است که دین، یک رابطه عبادی بین خالق و مخلوق است و شامل یک سری دستورالعمل هایی که مخلوق را به سعادت اخروی می رساند. در ادیان مختلف بین ارزش ها و ضد ارزش ها اختلاف زیادی وجود ندارد ولی در دستورالعمل ها و شیو های ظاهری ادیان تفاوت های بسیار زیادی وجود دارد. حتی در یک دین نیز در یک کشور و کشورهای مختلف تفاوت هایی وجود دارد. این تفاوت ها همانند اختلاف در نظام ارتش کشورهای مختلف جهان در رنگ و نوع لباس و انجام اعمال نظامی است. در حالی که روح ارتش، در همه جای جهان یکسان و هدف اصلی آن با اجرای دستورالعمل ها، ایجاد آمادگی دفاعی و نظم و انضباط در آن است. در ادیان الهی نیز بسیاری از ارزش ها و ضد ارزش ها یکسان است و تفاوت بیشتر در شکل ظاهری ادیان می باشد. یعنی در همه ادیان اعمالی مانند دروغ گفتن، غیبت کردن، دزدی و ظلم به دیگران ضد ارزش بوده و اعمالی مانند ایثار، فداکاری، نیکی، عدالت ارزش تلقی می شود ولی شیوه عبادت خالق و مراسمات مختلف متفاوت است و نام دین، نشان دهنده ظواهر آن شده است.  

در ضرب المثل معرف ازوم، عنب، انگور برای میوه انگور در زبان ها و گویش های مختلف دنیا، تلفظ و کلمه متفاوتی بیان شده است ولی در همه جای دنیا، انگور، همان انگور است و با بیان متفاوت ماهیت انگور عوض نمی شود.

به مصداق این ضرب المثل، در زمان ها و مکان ها و زبان های مختلف دنیا، نام های مختلفی برروی دین گذاشته شده است که این کلمات نمی تواند وجه تمایزی بین ادیان بوده باشد. یعنی در نزد خالق در یک مقطع زمانی دین یکی است و در واقع ترازوی خالق برای سنجش اعمال یکی است و دین یکی است.

حالا یک مسلمان اگر اصرار نماید که دین خدا را حتماً باید اسلام بنامید و لاغیر، مثل این است که بگوید در کل دنیا همه باید میوه انگور را با تلفظ فارسی و کلمه انگور بخوانند و هر که نام دیگری بر آن نهاده باشد اشتباه می کند. بنابراین از نظر اسلام همه ادیان دنیا اسلام است و همه مردم جهان مسلمان هستند و اعمال و کردار آنان با یک ترازو توسط خدا سنجیده می شود. در این ترازو از سوی خدا به هر یک افراد کره زمین به خاطر اعمالشان درجه ای تعلق می گیرد که بطور مثال این درجه از منفی صد (شیطان) تا مثبت صد (پیامبر اعظم) خواهد بود. در این ترازو چه بسا فردی در یک کشور غیر اسلامی با اعمال نیک، در درجه بالاتری از بیشتر مسلمانان در ایران قرار داشته باشد. این که فقط کسانی که نام آنان مسلمان است به بهشت می روند و بقیه جهنم خواهند رفت از نظر عقلی و منطقی مورد قبول هیچ انسانی در دنیا نمی باشد.

به این دلیل اصرار بر کلماتی نظیر مسلمان، یهودیی، مسیحی نشانه طرز فکر اشتباه است و در آینده، با روشن شدن اهداف و منافع مادی مبلغان دینی، مردم جهان افتراق مذهبی را کنار گذاشته و همه با هم برای سعادت و پیشرفت همدیگر کمک خواهند کرد. در آن زمان به طرز فکر اشتباه ما خواهند خندید و خواهند گفت که در زمان های گذشته تا قرن 22 مردم برای مذاهب خود نام هایی گذاشته بودند و برای اثبات بهتر بودن نام دین خود به جان هم می افتادند و ریختن خون طرف مقابل را حلال دانسته و کشته شدگان خود را شهید می نامیدند. در آن زمان بچه های مدارس ابتدایی به وحشیت ما افسوس خواهند خورد و به کسانی که به اخلافات مذهبی دامن می زدند لعنت خواهند کرد.

اتحاد و همدلی شرط لازم برای پیشرفت و ترقی مردم می باشد که مذهب به هیچ عنوان نمی تواند موجب اتحاد ملت شود چرا که دو نفر دوقلو که در یک زمان زاده شده و در یک خانواده بزرگ شده و بیشتر از کل مردم یک کشور و حتی یک شهر با هم اشتراک دارند از نظر اعتقادات دینی باهم برابر نیستند و مواردی وجود دارد که اختلافات فاحشی باهم دارند حالا چه رسد به مردم یک کشور و حتی جهان که به هیچ وجه از نظر اعتقادی با هم یکسان نیستند و اگر دو نفر با دین یکسان در باره اعتقادات با هم مذاکره کنند اختلافات زیادی بروز کرده و ممکن است به درگیری شدیدی نیز بیانجامد. برای مثال در کشور خودمان تعداد زیادی از مجتهدان دینی با هم اختلافات اساسی دارند و همدیگر را کافر خوانده و طرف مقابل را حصر خانگی کرده است. لذا مذهب به هیچ عنوان نمی تواند در بین مردم یک کشور اتحاد بوجود بیاورد و اگر به آن تکیه شود در نهایت منجر به بروز اختلافات و جنگ داخلی خواهد آمد. نمونه عینی این موارد در صدر اسلام وجود داشته و مسلمانان را به جان هم انداخت و خون های بیگناه زیادی ریخته شده است. ولی اگر یک مسلمان همه مردم دنیا را مسلمان بداند و اعتقاد داشته باشد که ممکن است افراد دیگر کره زمین از نظر خالق، در مرتبه بالاتری از او قرار داشته باشد به او احترام گذاشته و بسیاری از اختلافات از بین خواهد رفت.

مشکل دیگری که وجود دارد حکومت به نام دین است. در صدر اسلام علت قیام امام حسین (ع) بر علیه یزد، حکومت دینی او بود که باعث از بین رفتن ارزش های دینی می شده است والا اگر او خود را خلیفه مسلمان نمی دانست و در خصوص مسایل دینی اظهار نظری نمی کرد ضرورتی به حادثه کربلا نبوده است. کما این که در آن زمان حکام بسیار ظالم تر و بی دین تری از یزد در سایر کشورهای آن زمان وجود داشته است ولی این یزد بود که خود را خلیفه مسلمانان می دانست و ضد ارزش ها را در بین مسلمان ترویج می داد. بنابر این حکومت دینی موجب از بین رفتن و لطمه بر دین خواهد بود. پس در قانون اساسی باید جایگاه دین و علمای دین خارج از سیاست تعیین گردد.

به علت این که تفکر جدایی دین از سیاست به ضرر علمای دینی می باشد این قشر از جامعه همواره سعی می کنند از جدایی دین از سیاست جلوگیری کنند و برای حکومت خود توجیات زیادی بیاورند و به اقدامات عوام فریبانه و گسترده ای دست بزنند و از احساسات مردم همانند صدر اسلام سو استفاده کنند ولی حکومت دینی در بیش از سی سال گذشته نشان داده است که حکومت دینی سبب از بین رفتن بیشتر ارزش های اسلامی در جامعه شده و ریاکاری و فساد گسترش یافته است. لذا هر کسی اصرار نماید که با چنین شیوه ای می توان به سعادت دنیوی و اخروی رسید عملاً بر ضد اسلام کار می کند و هدفی جز رسیدن به قدرت و حکومت ندارد.

اگر کسی خواهان اسلام باشد و فکر می کند وظیفه دارد در جامعه اسلام را پیاده کند مثل زمان امامان به تربیت مسلمانان بپردازد بی شک اگر همه مردم ایران مسلمان باشد کشور اسلامی است هر چند رهبر آن فرد بی دینی هم باشد و برعکس اگر رهبر کشور مسلمان باشد ولی همه مردم آن بی دین باشند، کشور غیراسلامی است و با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود. در ارزیابی اقتصاد اسلامی، در بیست کشور نخست جهان، هیچ کشور اسلامی وجود ندارد و برعکس در بیست کشور رده آخر اقتصاد اسلامی، هیچ کشور غیر اسلامی وجود ندارد. بنابراین پیاده سازی اسلام واقعی نیازی به حکومت سیاسی ندارد و با حکومت بر قلب ها و ترویج ارزش ها الهی موجب رشد ارزش های الهی در جامعه شده که هیچ تضادی با عقل و منطق و فطرت بشری ندارد. بطور قطع اگر جامعه از نظر اقتصادی پیشرفت کند و مشکلات اقتصادی نداشته باشد بستر برای تعالی جویی فراهم شده و مسایلی همچون دروغ، ریاکاری، عوام فریبی، ظلم و ستم، بی نظمی و انضباط اقتصادی، قانون شکنی از بین رفته و ارزش های الهی که فطرت انسانی است نظیر نوع دوستی، ایثار، فداکاری، صداقت، عدل و انصاف، مروت و مردانگی، خیر و خیرات و تمامی صفات زیبای الهی در انسان بوجود آمده و انسان آنچه باید باشد خواهد شد.

بر این اساس هم اکنون کشور در شرایط خطیری قرار دارد و اپوزیسیون می تواند با تدابیر لازم به راحتی و بدون خون ریزی مدیریت کشور را در دست گیرد. برای این کار اقدامات ذیل لازم و ضروری است:

1-      تدوین قانون اساسی مترقی حافظ حقوق بشر و مورد تایید جامعه جهانی. (بر اساس سری نیازهای مازلو)

2-      اتحاد اپوزیسیون و تشکیل دولت ملی با رهبری مورد تایید جامعه جهانی.

3-      تشریح برنامه های دولت برای تبدیل کشور ایران به جامعه ای امن برای همه مردم دنیا و بهشت جهانگردان

4-      تشریح اهداف و برنامه های نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی مشکل ساز کشور به مردم ایران با توضیح این که مشکلات کشور ناشی از قانون اساسی مشکل ساز کشور است که بدون از بین رفتن آن مشکلات کشور مثل گذشته روز افزون خواهد بود.

5-      تشریح کامل موارد ضد انسانی قانون اساسی رژیم به مردم جهان.

6-      انتشار اهداف ضد بشری رژیم به کشورهای جهان و از بین بردن مشروعیت رژیم.

7-      انتشار قانون اساسی مترقی کشور و تشریح نتایج و دست آوردهای آن در جهت ایرانی آباد و آزاد

8-      تلاش برای آشنایی افکار عمومی مردم جهان و بخصوص کشورهای منطقه و کشورهای اسلامی با ماهیت ضد بشری نظام جمهوری اسلامی و در مقابل قانون اساسی مترقی جدید.

9-      تلاش برای گسترش شدید تحریم و محاصره اقتصادی کشور توسط جامعه جهانی.

10-  تلاش برای بسیج مردم در مقابل نظام

11-  گسترش مبازرات مدنی مردم با جلوگیری از پرداخت مالیات و سایر موارد درآمد رژیم.

12-  تشریح نتایج و کارنامه و دست آوردهای پوچ رژیم در سال های گذشته که حتی در زمینه پیاده سازی اسلام نیز نتیجه منفی داشته است و موجب از بین رفتن ارزش های اسلامی شده است.

13-  تشریح نتایج حکومت دینی به مردم جهان جهت جلوگیری از تجربه مردم ایران.

 ما ایرانیان داخل کشور اعتقاد داریم شما ایرانیان خارج از کشور سرمایه های بسیار ارزشمندی برای کشور ایران هستید و با تجاربی که از کار  در کشورهای پیشرفته گرفته اید شایستگی دارید مدیریت کلیه دستگاه های اجرایی کشور را بر عهده گرفته و فرهنگ غلط کار و روابط اجتماعی را در کشور اصلاح نمایید. بی شک مردم ایران تشنه فرهنگ و ارزش های انسانی بوده و با کار و تلاش شبانه روزی تحت مدیریت شما خواهند توانست عقب ماندگی کشور را در  دوران تلخ استبدادی نظام دیکتاتوری جبران نماید.

بی شک این تجربه تلخ برای رشد و ترقی آینده کشور ایران که مورد احترام کل کشورهای جهان بوده باشد لازم و ضروری بود و تا این نظام تجربه نمی شد اکثر مردم در ادامه راه دچار  تردید می شدند و  چه بسا در آینده صدمات شدید تری به کشور و مردم ایران وارد می گردد.

به امید ایرانی آباد و  مردمی آزاد و شاد

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید